من و فاطمه و دوستش

1400/10/11

سلام به همه من محمد هستم همونی که داستان فوت فتیش با دختر بسیجی رو نوشتم. یادتون هست که گفته بودم فاطمه دوستش تو پایگاه داشتن لز میکردن من فیلم گرفتم حالا این داستانی که میخوام بگم من غیر از فاطمه با اون دوستش هم سکس کردم اونم 3 نفری. داستان از 2 هفته بعد از سکس من با فاطمه تو پایگاه میگذشت و همچنان من بابت اون فیلمی که از فاطمه داشتم کلی ازش سو استفاده میکردم و کلی تحدید میکردمش و به بهونه اینکه فیلمشو پخش نکنم کلی باهاش سکس میکردم. البته یبار دیگه هم امدم تو پایگاه باهاش سکس کنم که نزدیک بود به گا برم بخاطر همین بهش گفتم دفعه های بعد بیا خونه ما پایگاه نیا. که فاطمه هم قبول کرد یروز بهش گفتم فاطمه اون دختره که باهاش تو پایگاه لز کردی منم ازتون فیلم گرفتم کی بود که فاطمه گفت اون دختره اسم مریم هستش و از کلاس پنجم باهاش رفیق هست. که ایندفعه به فاطمه گفتم اون رفیقتم باید بیاری که فاطمه کلی نه آورد و با من دعوا کرد و گفت مگه دیوونه ای چطور به مریم بگم پاشه بیاد. که بهش گفتم نمی دونم یا مریم و میاری یا فیلمی که ازت دارم و پخش میکنم که فاطمه گفت حیف ازم آتو داری وگرنه دهنتو سرویس میکردم منم بهش گفتم این دفعه دیگه آخریشه قول میدم فیلمتو پاک کنم که فاطمه گفت باور نمی کنم. که منم بهش گفتم به خدا قسم پاک میکنم دیگه به خدا قسم خوردم نمی تونم که زیرش بزنم و بعد کمی صحبت فاطمه بالاخره راضی شد. که قرار شد یروز رو تعیین کنیم که فاطمه دوستش مریم و بیاره که فاطمه یروز شنید که قراره مادرش امروز قراره 2 شیف تو بیمارستان باشه بزارید توضیح بدم که مگه مادر فاطمه خانم عبادی پایگاه بسیج نمی رفت چی شد که حالا تو بیمارستان کار می کنه. قضیه از این قراره که قرار شد پولی که بسیج خواهرا جمع کرده بود رو خرج مردم زلزله زده و فقیر نشین کنن که پوله هاپولی شد و معلوم نشد چی شد خانوم عبادی هم سر این مسئله کی باهاشون بحث و دعوا کرد و از بسیج امد بیرون و فاطمه رو هم نذاشت که بسیج بره. خوب مادر فاطمه اون روز تا شب شیفت بود و خیلی دیر میومد خونه که مادرش برای فاطمه نهارو شام آماده گذاشته بود. شب قبلش از طرف فاطمه به من پیام امد که محمد خونه ما فردا خالی هست و میتونیم همون حرکتی که میخواستیم و بزنیم که من مریم و بیارم. و منم گفتم باشه ساعت چند بیام که فاطمه گفت ساعت 12 پاشو بیا و به مریم هم گفته بود ساعت 1:00 بیاد. بگذریم صبح شد و من زدم بیرون از خونمونو رفتم سمت خونه فاطمه اینا که آیفونشونو زدم فاطمه درو واکرد رفتم طبقه بالا خونه فاطمه اینا 2 طبقه بودش طبقه اول که همکف بود رو پارکینگ کرده بودن و طبقه دوم رو هم خونشون بود. رفتم از پله ها بالا زنگشونو زدم فاطمه امد درو باز کرد که تیشرت مشکی و یه شلوار پارچه ای مشکی پاش بود گفت کسی که ندیدت گفتم نه گمون نمیکنم حواسم بود که گفت آفرین. داشت میرفت سمت میز تلوزیون که گوشیش رو اونجا گذاشته بود که ببینه مریم توراس یا نه همینطور که درحال دیدن پیام بود منم از پشت فاطمه رو گرفتم دستمو نزدیک سینه هاش کردمو سینه هاشو مالیدم و همینطور کص و کونشو که فاطمه با کنترل صدای تلوزیونشونو زیاد کرد که صدای منو فاطمه رو کسی نشنوه. تو همون حالت شروع کردیم از هم لب گرفتن و با دستمام هم کونشو میمالیدم. من کامل هم لباسامو رو دراورده بودم و فاطمه کیر منو گرفته بود دستش و میمالید. بعد روی زانوهاش نشست و شروع کرد به خوردن کیرم همینطوری که میخورد آیفون فاطمه اینا زنگ خورد منم هل شدم گفتم فاطمه مامانت نباشه یه وقت که گفت نه همون مریم دوستمه که گفتم. به من گفت برو زیر مبل قایم تا صدات کنم من رفتم زیر مبل از زیر مبل کامل دید داشتم میتونستم همه چیو ببینم اما نه خیلی واضح چون پایه های مبل خیلی بلند نبودن و جا خیلی بد بود به سختی خودم جا دادم زیر مبل. دیدم فاطمه رفت درو باز کرد هنوز لباساش تنش بود دیدم دوستشه مریم در که باز شد همو بغل کردن فاطمه درو بست و دسته همو گرفتن و رفتن تو اتاق فاطمه من جامو عوض کردم و از زیر مبل رفتم اتاق بقلی که روبروی اتاق فاطمه بود اما درو بسته بودم و از لای در داشتم نگاه میکردن که دیدم دوست فاطمه مریم با چادر و روسری کاملا بسته نشسته روبروی فاطمه و دارن باهم صحبت میکنن از قیافش اینا بخوام بگم یه دختر لاغر با رنگ مو چشم مشکی و لبای درشت با قد 1.58 و اینکه نمیدونم چند کیلو بود دختره و اینکه قبلا از فاطمه سایز پاشو پرسیده بودم فاطمه گفته بود سایز پاش 39 هستش و داشتن درمورد اینکه چرا دیگه پایگاه نمیاد صحبت میکردن. اینجا باید یه پرانتز واز کنم که این دوست فاطمه هم عضو بسیج هست و از قدیم با فاطمه دوتایی باهم تو بسیج ثبت نام کردن و نزدیک 1 ماه میشد که فاطمه مادرش از بسیج امده بودن بیرون. و مامان مریم و فاطمه باهم دوست قدیمی و هم محلی بودن که مریم از فاطمه پرسید مادرم همش میگه چرا سمیه خانم از پایگاه رفت غیر از ایشون هیچکس تو تدریس و قرائت قرآن و دعا خوب نبود و کلی سوال دیگه که فاطمه گفت بی خیالش. که مریم گفت ایندفعه هم قراره مثل تو پایگاه باهم لز کنیم که فاطمه گفت نه ایندفعه با دفعه های قبل فرق میکنه که مریم گفت چطور فاطمه رفت از زیر تختش یه جعبه درآورد که دیلدو کمری توش بود چشمای مریم گرد شد. بعد مریم گفت با این میخوای بامن لز کنی که فاطمه گفت چطور مریم گفت تو یه بار از عقب دادی من که ندادم چی کامل باکره هستم. که فاطمه گفت حالا وایسا باید چشماتو هم ببندی که مریم گفت چرا و کلی حرف که نمیخوام چشمامو ببندم که فاطمه برای اینکه متقاعدش کنه گفت که یکی از فانتزی هاش تو لز اینکه طرف مقابلش چشماشو بسته باشه بالاخره مریم چشم بند گذاشت رو صورتش که دیدم فاطمه با دست به من اشاره کرد و گفت بیا منم بی سر صدا بدونه اینکه دوستش بشنوه رفتم دیدم فاطمه داره دیلدوشو به صورته مریم میماله هی میگفت دوست داری سایزش خوبه که مریم هم میگفت آره خیلی مریم به شکم خوابیده بودش. فاطمه دیلدوشو کرد تو دهن مریم هی درآورد هی این کارو میکرد مریم هم با جون و دل لیس میزد بعد فاطمه گفت دهنتو باز کنم دیلدومو بزارم دهنت که مریم هم دهنشو باز کرد فاطمه به من یه اشاره کرد و منم کیرمو گذاشتم دهن مریم و مریم اصلا نفهمید که کیری که تو دهنشه دیلدو فاطمه نیست. همینطوری داشت میخورد کیرمنو باورتون نمیشه چقدرم خوب میخورد یه لحظه کیرمو تا ته کرد تو حلقش و بعد اوق زد و بعد چند دیقه که واسم ساک زد فاطمه بهش گفت کافیه بعد فاطمه نشست رو تختش بعد شروع کرد به درآوردن لباسای مریم اول چادرشو درآورد بعد روسریشو بعد تیشرت و شلوارشو بعد جوراباش موند که اونم درآورد انداخت گوشه تخت فاطمه منم یکی از جوراباشو ورداشتم شروع کردم به بو کردن و مالیدن کیرم نمی دونین جورابش چه بویی میداد بعد فاطمه دسته مریم رو گرفت آورد نشوند رو دیلدو خودش فاطمه به دیلدوش تف زد بعد کرد تو کص مریم مریم شروع کردن به جیغ زدن که فاطمه شروع کردن ازش لب گرفتن منم تو همین حین به کیرم تف زدم و کیرمو کردم تو کون مریم که مریم یه جیغ کشید و بعدش سریع از روی فاطمه بلند شد و از رو تخت امد پایین رفت گوشه اتاق بعد چشم بندشو درآورد دید من لخت روبه روش واستادم و کیرمم شق شده و فاطمه هم بهش میگه چی شد چرا اینطوری کردی که مریم گفت اینجا چه خبره که فاطمه بهش گفت مگه قرار نبود منو تو باهم لز کنیم که مریم گفت چرا همین بود. که فاطمه گفت چه اشکالی داره یه پسرم بهمون اضافه بشه تو که همیشه میگفتی دوست داری بایه پسر هم سکس کنی بیا اینم پسر دوست پسر منم که هست محمد که دیدم مریم خوشش امد کم کم از قضیه و هی به کیره من نگاه میکرد که فاطمه پاشد رفت سمت مریم و دست مریم گرفت آورد طرف منو کیرمو داد دستش. بعد درگوش مریم گفت خیالت راحت بعد دیدم مریم شروع کرد به مالیدن کیر من کیرم که خوابیده بود دوباره راست شد مریم هر چی بیشتر کیره منو میمالید بیشتر لبشو گاز میگرفت همینطور که داشت کیره منو میمالید به دستش یه تف زد و مالید به کیرم فاطمه هم پشت سره مریم داشت با کونه مریم ور میرفت و لیسش میزد. بعد چند دیقه مالیدن کیر من مریم دهنشو باز کرد و دوباره شروع کرد به خوردن کیره من. هی خورد و عقب جلو رفت و کیره منو لیس میزدش بعد یدفعه فاطمه از پشت سره مریم هل داد به جلو کیره من تا ته رفت تو حلق مریم بعد منم تو همون لحظه هی کیرمو تند تند تو دهن مریم عقب جلو میکردم مریم دوتا دستاشو چسبونده بود به پاهای من میخواست سرشو بیاره عقب که نمی تونست فاطمه سرشو از پشت نگه داشته بود بعد چند دیقه فاطمه سره مریم ول کرد و از دهن مریم کلی تف امد بیرون تموم کیر منو خیس خیس کرده بودش. بعد مریم رو تخت به شکم میخوابه بعد فاطمه میره پشت سره مریم به دیلدوش تف میزنه و دیلدوشو میکنه تو سوراخ کون مریم سوراخ مریم انقدر تنگ بود که فقط سره دیلدو فاطمه میره تو کون مریم. که مریم هم کلی آه و ناله کرد و فاطمه هم داشت با کون مریم ورمیرفت و میمالیدش از اون طرف هم من کیرمو دوباره گذاشتم تو دهنه مریم اونم شروع کرد به ساک زدن منم با دوتا دستم سر مریم رو گرفتم بعد کیرمو کردم تو دهنش بعد سره مریم تند تند تکون میداد تا کیرم تا ته میرفت تو حلق مریم که مریم کلی داشت جیغ میزد از این کاره من بعد هر بار که کیرمو از دهنش درمی آوردم خوده مریم شروع میکرد به خوردن کیر من اونم عمقی هی من این کارو باهاش تکرار میکردم بعد فاطمه نشست رو تخت و تکیه داد به دیوار و به مریم گفت که پاشو و پشت بهش بشینه رو دیلدو فاطمه و صورتش روبه روی من باشه. بعد فاطمه دیلدوشو کرد تو کون مریم و منم کیرمو امد بکنم تو کص مریم که مریم گفت اونجام نه که منم دستشو زدم کنار و کیرمو کردم تو کصش وای نمیدونید چقدر کصش تنگ بود مریم یه جیغ کشید بعد از شدت تلمبه هایی که منو فاطمه داشتیم از کون و کصش بهش میزدیم از حال رفت. بعد چند دیقه من کیرمو کشیدم بیرون فاطمه هم همینطور که دیدم همینجوری داره آب از کص مریم میاد که معلوم شد مریم ارضا شده. بعدش مریم برعکس کردیم به حالت داگی نشست بعد فاطمه دیلدوشو از کمرش باز کرد و نشست روبه روی مریم، مریم هم شروع کرد به لیسیدن کص فاطمه بعد من کیرمو تف زد کردم تو کون مریم اول دیدم تا سر کیرم بیشتر تو نمیره از بس تنگه بعد من با یه فشار خیلی محکم کیرم کامل کردم تو کون مریم بعد مریم از شدت درد به صورت خیلی شدیدی شروع کرد لیسیدن کص فاطمه انقده با شدت لیس زد که فاطمه ارضا شد و خوده مریم هم بعد چند دیقه ارضا شد بعد من هم فاطمه و هم مریم و به کمر خوابوندم پاهای جفتشونو دادم بالا هی یذره یذره چند دیقه کیرمو میکرد تو کص این یکی بعدم اون یکی تو همین عین پاهاشون رو هم لیس میزدم هم پای فاطمه رو هم مریم اونا هم از همدیگه داشتن لب میگرفتن منم بعد چند دیقه دیدم داره آبم میاد کیرمو درآوردم و بعد آبمو پاشیدم رو صورت جفتشون اونا هم از هم لب گرفتن و هم آب کیره منو خوردن بعد چند دیقه همگی پاشدیم خودمونو تمیز کردیم و لباسامونو پوشیدیم بعد تلفن مریم زنگ خورد که مادرش بود که میخواستن برن خونه یکی از فامیلاشون به مریم هم گفتن که زود بیاد که آماده بشه. مریم شروع کرد خداحافظی کردن از فاطمه و در آخر هم از من قبل رفتن بهم گفت گوشیمو دربیارم و شمارشو بهم گفت منم تو گوشیم سیوش کردم بعد رفت و منم درآخر گوشیمو به فاطمه نشون دادم و رفتم تو گالریم و ویدیوی فاطمه رو پاک کردم و بهش گفتن دیدی دروغ نگفتم که پاک میکنم که بعدش فاطمه گفت آخیش چقدر راحت شدم منم از خونشون زدم بیرون از فاطمه خداحافظی کردم خب این بود از داستان من امیدوارم خوشتون امده باشه.

نوشته: محمد


👍 4
👎 15
63001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

850897
2022-01-01 02:02:01 +0330 +0330

خدایی چحوری رفتی زیر مبل؟ میشه با رسم شکل توضیح بدی؟

2 ❤️

850915
2022-01-01 02:40:58 +0330 +0330

چجوری حوصله میکنی این خزعبلات رو تایپ کنی اخه

0 ❤️

850927
2022-01-01 03:27:59 +0330 +0330

معلومه بسیجی هاا عجیب کونت گذاشتن که اومدی اینجا دغ دلیتو خالی میکنی خخخخگمشو بابا کونده مزخرفاتتو ارزش خوندن نداره همون چند خطی هم که خوندم از سرتم زیادیه توپایگاه لز میکردن کونده خخخخ

1 ❤️

850943
2022-01-01 05:15:33 +0330 +0330

هرقسمت داره کصشر تر میشه منم عین کصخلا نشستم خوندم
دختر بسیجی دیلدو کمری رو از کون تو خریده؟

1 ❤️

850954
2022-01-01 06:35:27 +0330 +0330

ما اسگول میگم راست میگی،ولی داداش اینایی رو ک گفتی احتیاج ب آتو ندارنا.

0 ❤️

850990
2022-01-01 11:16:42 +0330 +0330

فیلم زیاد میببنی ها

0 ❤️

851006
2022-01-01 13:09:05 +0330 +0330

بد عقده کردی از بچه های پایگاتون

1 ❤️

851037
2022-01-01 18:16:58 +0330 +0330

فتیش نداشت

0 ❤️

851048
2022-01-01 22:08:07 +0330 +0330

تخیلی بود

0 ❤️

851145
2022-01-02 09:21:35 +0330 +0330

سه تا داستان قبل این رو دوستان توجه کنند
سکس منو دوست پسر و الناز
دقیقا با همین روال هست
ناموسا چی میزنید؟
همه رو هم غافلگیر میکنید همه ام میدن؟
خخخخ بابا بسه کم کص و شعر بگید
داستان قبلیت رو‌خوندم بیشتر قابل باور بود تا این کص شعری که تقلید کردید از داستانای قبلی

0 ❤️

879645
2022-06-15 09:51:18 +0430 +0430

ادامش

0 ❤️

909190
2023-01-02 17:35:54 +0330 +0330

این خودش کونی بیشتر نیست

0 ❤️