من و فروشنده خوشتیپ

1399/09/18

سلام من مهرداد هستم 23 سالمه دانشجو قد 1/70و وزنم شصت خیلی خوشتیپ نیستم ولی چشمای رنگی دارم با موهای مشکی که هر کی می بینه میگه ترکیب موهات با چشمات قشنگه …بگذریم روز از راه دانشگاه قرار بود برم چند تا فروشگاه مبلمان که چند جا قیمت بگیرم تا واسه خونمون سرویس مبل خونمون رو عوض کنیم همینجور که از پشت ویترین چندتا مغازه داشتم نگاه میکردم یهو تو ی فروشگاه ی آقای تقریبا چهل و دوسه ساله رو دیدم که بعد فهمیدم فروشنده اونجاست که خیلی به نظرم خوشتیپ اومد با موهای تقریبا جو گندمی و کمی تپل اخه من از اینجور مردها خوشم میاد و همیشه آرزوم بود که با یکیشون سکس داشته باشم.
ناخوداگاه رفتم تو و سلام کردم قیمت چندتا رو پرسیدم و اون آقا ازم خواست بشینم تا کاتالوگ مبلها رو ببینم و اونم شروع کرد به توضیح دادن که لحن حرف زدنش و صداش داشت دیوونم میکرد و بوی اودکلنش که زده بود کاملا داشت از هوش میبرد منو بعد چند دقیقه که حرف زد منم همینجور محو تماشاش بودم یهو گفت حواست به من هست یا نه که یهو به خودم اومدم …خلاصه اونروز گذشت و من هر روز بعد دانشگاه از جلو فروشگاه رد میشدم ک باهاش سلام علیک میکردم که نتیجه این احوالپرسیا باعث رفاقت ما شد طوری که خیلی خودمونی شدیم و شماره بهم دادیم و تو واتستپ هرشب چت میکردیم و منم علاقم و بهش ابراز کردم و گفتم که شما خیلی خوشتیپی و دوست دارم بیشتر رفاقت کنیم دیگه کم کم هرشب از سکس هایی که کرده بود برام حرف میزد و منم حشری میشدمو بعضی شبا به هوای اون جق میزدم تا اینکه یروز بهم پیام داد که اگه مایلی امشب بیا دوتا از رفیقامم هستن خونه ما باهم بشینیم مشروب بخوریم من اولش گفتم خجالت میکشم جلو رفیقات ولی بعدش راضی شدم گفتم باشه…بعد از ظهر اون روز قرار رفتم حموم و حسابی به خودم رسیدم و موهای سینم و زیرو بغلو زیر شکمم حسابی صفا دادم یدست جقم زدم عصری رفتم فروشگاشون که دیدم داره میبنده تا منو دید گفت بموقع اومدی دتشتم میرفتم خونه که میخواستم واست لوکیشم بفرستم خلاصه تا خونشون راهی نبود سر راهم یکم خرت و پرت گرفتیم و رفتیم خونه تا سورو ساتو فراهم کنه دوستاشم اومدن که حدود سی و دوسه سالشون بود بعد از آشنایی نشستیم و شروع کردیم به خوردن مشروب و از هر دری حرف زدن و خیلی خوش گذشت تا ساعت 9شب که اونا خداحافظی کردن و رفتن منم حواستم برم که گفت امشب بمون پیشم تنهام اخه اون با مادرش زندگی میکرد مادرشم نبود رفته بود یکی از سهرهای همون نزدیک پیش خواهرش بالاخره بعد از کمی تعارف قبول کردم و زنگ زدم به مادرم که من امشب پیش یکی از دوستام میمونم بعد از اون دیدم که رضا رو مبل جلو تلوزین لم دادو بهم گفت راحت باش شلوارتو دربیار منم گفتم همینجوری راحتم که رفت برام شلوارک آورد و گفت عوض کن خودشم رفت که لباس راحتی بپوشه وقتی اومو دیدم ی شلوارک کوتاه تنش با ی تی شرت چسبون که خیلی بهش میومد و شکمش یکم زده بود بیرون اومد پیشم نشست و باهم حرف میزدیم که یهو دستشو انداخت دور گردنم و گفت بیا از موبایل ی چیزی نشونت بدم که چندتا عکس زن بود باهم دیدیم که همینجور عکسارو ورق میزد چندتا عکس گی هم بود که من یهو خندم گرفت خودشم خندیدو گفت اینتم خوبن منم به علامت تصدیق سرم و تگون دادم همونموقع از سر ذوق رضا منو بوسید که من انگار دنیا دور سرم چرخید دوست داشتم این بوسه هاش طولانی بشن چشمامو بستم و لبامو گذاشتم رو لبش باهم لب بازی کردیم اون همش میگفت مهرداد خیلی وقت بود که منتظر این لحظه بودم اون وقتی بهم میگفت مهرداد انگار طنین صدتش قلبمو میشکافت کمکم دستشو کرد تو شورتم و از پشت گونمو میمالید منم دستمو بردم کیرشو گرفتم وای چقد داغ بود انگار دنیا مال من بود همونموقع جفتمون لباسامونو در اوردیم و لخت رو مبل دراز کشیدیم و عشق لازی میکردیم که یهو منو برگردوند و ی تف زد کله کیرشو یکم تف به سوراخ کونم و کم کم فشار داد که دنیا برام تیره و تار شد کیرش کلفت بود و کوتاه همش میگفت مهرداد جون طاقت بیار منم خودم و شل کردم و سعی کردم لذت ببرم از کیری که همش آرزو بود اولین بارم بود که سوراخم باز میشد خیلی درد داشت ولی لذتش بیشتر بود تا بالاخره رضا صفرم رو باز کرد و شروع کرد تلنبه زدن که زیر تلنبه هاش منم جق میزدم و ارضا شدم اونم بعد ده دقیقه ارضا شد ریخت توم که خیلی داغ بود و حال کردم تو همون حالت مستی باهم رفتیم حموم اونجا بعد کمی عشق بازی براش ساک زدم که کلی حال کرد بع حموم لخت تو بغل هم تا صبح دوبار دیگم منو کرد این شد که من شدم رفیق فاب آقا رضا …ممنون آقا رضا که هستی الان دوستل باهمیم.

دنباله...

نوشته: مهرداد


👍 13
👎 11
47801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

780710
2020-12-08 08:00:53 +0330 +0330

مغازه ما هم بیا

1 ❤️

780731
2020-12-08 12:06:14 +0330 +0330

جالب بود

0 ❤️

780732
2020-12-08 12:19:28 +0330 +0330

الان خوشحالی کونی شدی

1 ❤️

780770
2020-12-08 21:18:08 +0330 +0330

منم عاشق ساک زدنم اما نه برا سن بالا

0 ❤️

780781
2020-12-08 23:51:21 +0330 +0330

عالی بود💋⚘❤😇

0 ❤️

780788
2020-12-09 00:19:00 +0330 +0330

کاش یکی هم اینجوری صفر منو باز میکرد

1 ❤️

781019
2020-12-10 12:46:12 +0330 +0330

قشنگ بود نوش جونت عزیزم

0 ❤️

977456
2024-03-30 08:42:24 +0330 +0330

عاای بود

0 ❤️