این داستان که میخوام براتون تعریف کنم کاملا واقعیه من احسانم 32 ساله قدم حدود 180 تا و سبزه هستم و واقعا حشریم من مدت 5 ساله ازدواج کردم .همسرم نسبت به مادرش اصلا خوشگل نیست خیلی لاغر و روی کشیده ایی داره در عوض مادر زنم که فقط 5 سال از خودم بزرگتره چشمای درشت رنگی و صورت توپول و گردی داره در ضمن کون خیلی باحالی داره اونم مثل من خیلی حشرش بالاست. از همون روز اول خواستگاری قسم خوردم هرجوری شده بکنمش .پدر زنم ادعای غیرتش میشه و مادر زنم را از همون روز اول وادار کرده بود جلوی من روسری و چادر بپوشه ولی یه شیشه ایی و بیکار و علافه همش تو خونه پلاس بود. و همیشه تا لنگ ظهر تو خونه بود و بعد میرفت ساعتای 12 شب برمیگشت. من از همون روزای اول عقد به مادر زنم نخ میدادم که اونم بخاط کمبود هایی که از طرف پدر زنم میکشید جواب میداد.خلاصه یه روز بعد از ظهر که خانمم رفته بود آرایشگاه دلا به دریا زدمو رفتم خونه مادر زنم گفتم من مهشیدو بردم آرایشگاه و چون خیلی طول میکشید اومدم اینجا یکم استراحت کنم.و رفتم روی تخت خواب مادر خانمم بخوابم .تا رفتم بخوابم دیدم سوتین و شورتش روی تخت افتاده برش داشتم و یه بویی کشیدم وای داشتم دیونه میشدم درست مثل اینکه یه دقیقه پیش از پاش در اورده باشه از بوی کوس تپل خانم داشت آبم میومد که متوجه شدم داره میاد توی اتاق خواب من هم سریع انداختمشون روی تخت جایی که بتونه ببیندشون.تا اومد تو اتاق و صحنه را دید یه شرمی تو صورتش پیدا شد. و شورت و سوتینشو برداشت .و گفت دو روزه کمرم درد گرفته و نتونستم خونه را جمع کنم .که منم خدا خواسته که چرا زودتر به من نگفتی .تو رفقا من معروفم به احسان ماساژ.خلاصه از اون که نه از من آره دستشو گرفتم و خوابوندمش روی تخت و پریدم از تو آشپز خونه یکم روغن زیتون اوردم.اول روسریشو در اوردم چون جلوی من همیشه روسری میپوشید بعد از ماساژ سرش رفتم سراغ کمرش .گفتم اگه میخوای جواب بده باید با روغن ماساژت بدم .خلاصه با هزار شوخی و بدبختی تونستم لباسشو در بیارم و فقط کرستش تنش بود.روغنو که ریختم و ماساژ دادم دیدم خیلی بیحال شده گیره های سوتینشو هم به آرومی باز کردم جوری که متوجه نشد و رفتم سراغ قسمت کونش وای چقدر نرم بود بر عکس زنم .تو دلم گفته هرجور شده من امروز این کونو میکنم .وقتی برش گردوندم که جلوی گردنشو ماساژ بدم سوتینش که باز بود افتاد من هم سریعا دستمو گذاشتم روی پستوناش و شروع کردم با یه لبخند ماساژ دادن. که اون هم دیگه جوری بیحال شده بود که چاره ایی جز ادامه دادن نداشت .تا خوب پسوناشا مالیدم یهو بدون اینکه بخوام شروع کردم به خوردنشون و حالا بخور و کی نخور و دستمو هم گذاشتم روی کوسش و همینطور میمالیدم که آخ و واخش بالا رفت وهمینطور میگفت من کیر میخوام کیر میخوام کیر .پاشد و شلوارمو کشید پایین و کیرمو با ولع کرد تو دهنش و با اخ و واخ خورد .بعد گوسفندی شد که براش تلمبه بزنم ولی من گفتم میخوام وقتی میکنمت چشمای رنگی خوشگلتو ببینم.سر کیرو به آرومی گذاشتم در کوسش و شروع کردم به تلمبه زدن حدود ده دقیقه تلمبه زدم که تا میخواست آبم بیاد کشیدم بیرون و پاشیدم روی صورتش اونم با انگشت همه شو جمع کرد و خورد.از اون روز به بعد هفته ایی دوبار میکنمش یه بار از کون یه بار از کوس . ولی جالبه تا پدر زنم میاد تو خودشو جمع و جور میکنه و جلوش تو روی من
روسری میپوشه که من از این جندگیش خیلی لذت میبرم.
نوشته: احسان
خسته شدیم از بس سایز ممه و قد و سن و روغن ماساژ و اندازه کیر و … مینویسید. ماشالله همه بالای 180 قداشون. همه ورزشکار. همه کس تور میکنن که سایز ممه هاش 75 کمر باریک کون جنیفر کس تنگ و در نهایت همه تخت تخت که با یه اشاره میکشن پایین میگن بکن … بابا جان زن خود آدمم اینجوری به آدم کس نمیده، این فکرای جلقی رو از ذهنتون دور کنید. داستان درست بنویسید
این ک هف هشت روز پیش آپ شد!!!
شهوانی شده آی فیلم و تماشا
هر داستانی رو دو سه بار باید بخونی تا معنی اصلی کسچرت رو متوجه بشی
اره تو که راس میگی و کیون ادم دروغگو یه زنه سن بالا تا لخواد به ادم پا بده جون ادم در میاد تازه اون مادرزن باشه واویلا برو بچه کیونی
ببین داداشم فقط یه نکته این گوسفندی که میگی چه پوزیشنیه؟؟؟!!! (dash)
گوسفند ننویس اینقر از بالا پاییین به خودت فشار نیار میترکی
منم تجربه سكس با مادر زنم فرحناز را دارم. با كمي تحريك راحت شرايط كس دادن براش محيا ميشه. من وقتي داشتم با شورتش حال ميكردم منو ديد. با حشر تمام گفت چرا با شورتم؟ وقتي خودم هستم. از اونروز به بعد منو به چشم شوهر خودش ميبينه. از اون به بعد قول داده كه به پدر زنم كس نده و اگر مجبور شد خودش اصلا حال نكنه
دروغه ولی من با مادر زن دوستم اعظم واقعا سکس داشتم حال داشتم داستانش رو مینویسم
اینا که کصشری بیش نبود ولی پوزیشن گوسفندی رو از کجات در اوردی؟ :/
تکراری بود کس ننن
ادمین چرا تکراری آپ میکنی ؟؟
کسخل ب داگی میگی گوسفندی؟بعد داستانم مینویسی؟???
ناموستو دروغ ازاین واضحتر تو با مادرزنت 5سال اختلاف داری
فوشت نمیدم چون بچه ها زحمتش را میکشند
انتظار باور نداشته باش .گوسفندی خخخخخ اینو از کجا آوری
مادر زن روسری سرش میکنه؟!!!صابونت رو عوض کن داداش
خب بگو فیلم ماساژ سکسی دیدم می خواستم براتون تعریف کنم همین - ضمنا پدرزنت و مادرزنت می دونند که چه حرومزاده ای دامادشون شده واسه همین فاصله شون رو از توی هرزه حذف می کنند
میشه بگی زنت چندسالشه واونقت تو پنج سال هم باهاش ازدواج کردی ومهم اینجاست مادرزنت باتو پنج فرقش هست،؟؟؟؟؟؟اصلا سن های که گفتی جور درنمیاد وتوهم ی نفر جلقی دیگه هستی والسلام
اول هر داستان میگن این داستان واقعیه گند دروغ اول در نیارن همه هم که تو داستانا برد پیت جنیفر لوپزن
عه…مدل گوسفندی هم داشتیم !!!ّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّپس ایشان روستایی ان، که تخصص گوسفندی داره ، احتمالا مدل مرغی هم بلده،
این داستان دو هفته پیش ایتجا اپ شد, و تکراری است