من و مادر شاگردم

1395/02/23

سلام خدمت دوستان شهوانی، بعد از مدت ها تصمیم گرقتم که این داستان رو بنویسم
بابک هستم، 27 ساله از تهران ، قد 186 وزن 98 ، 18 ساله پیانو میزنم و الان تدریس میکنم
تقریبا نزدیک 2 سال بود که پدرام شاگردم بود و به صورت خصوصی تو منزل خودشون بهش پیانو درس میدادم
پدرام 10 ساله با پدر و مادرش زندگی میکرد، تقریبا تو این 2سال با خانوادش صمیمی شده بودم ولی در جریان بودم که قراره طلاق بگیرن، بگذریم جدا شدن از هم و چند ماهی رو ثبت نام نکردن
بعد حدودا 4 ماه مادش باهام تماس گرفت که دوباره پدرام باید شروع کنه و این حرفا
کلاس های ما شروع شد، 6ماه به همین ترتیب گذشت و میدیم که مادر و پسر چقد راحت دارن زندگی میکنن
خونشونو عوض کردن، مادرش که اسمش رویا بود ماشینشو عوض کرد و “ولستر” سبز خرید
یروزی بهم زنگ زد که اقا بابک میشه کلاس این هفته رو 1روز زودتر بزارید اخه میخوایم بریم مسافرت گفتم باشه مشکلی نیست
اون روز رسید و رفتم خونشون که دیدم پدرام نیست!!!
گفتم خانوم حامدی پدرام کجاس ؟ گفت رویا صدام کنید، گفت کلاس زبانه معلمشون دیر اومد کلاسشون دیرتر تشکیل شد،گفتم پس میرم دیرتر میام که گفا بشینید یه چایی میل کنید تا پدرام بیاد، چایی با ساقه طلایی خودیم که گفت میشه یکم پیانو بزنید دلم گرفته،گفتم چشم و رفتم نشستم پشت پیانو و شروع کردم به نواختن،کنارم سرپا واستاده بود که دیدم داره گریه میکنه منم ادامه دادم به زدن و سوالی نپرسیدم،بعد 10 دقیقه گفت مرسی سبک شدم، همیشه میاید اینجا و میزنید واقعا اروم میشم و …
گفتم و چی؟ گفت داغ میشم، قرمز شدم و اصلا انتظار این حرفو نداشتم هیچی نگفتم و خودمو با پیانو سرگرم کردم که رفت بعد 2 دقیقه از پشت بغلم کرد و گردنمو میبوسید، نمیگم نازاضی بودم ولی همچین راضی هم نبودم ولی گفتم چه بهتر از این
برگشتم و شروع کردیم به لب هم دیگرو خوردن همونطوری رفتیم رو کاناپه گوشه پذیرایی، از پشت کونشو دست میزدم وسینشو میمالیدم،کم کم لباسشو دادم بالا و سوتینش هم دادم بالا و سینه هاشو لیس میزدم،خودش لباس و سوتینشو در اورد گفت پاشو لباستو در بیار،لباسامونو در اوردیم و نشست برام ساک زد،خیلی خوب بود واقعا حس عالی داشت، نشستم رو کاناپه و اومد نشست رو کیرم و بالا پایین میرفت،صورتمم لای سینش بود تقریبا 30 ثانیه نشد که خودشو سفت کرد و ارضا شداومد تو بغلم و گفت تو هم ارضا شو واقعا حال ندارم دیگه،با دستام یکم لندش کردم که بتونم تلمبه بزنم و سریع ابم اومد و کشیدم بیرون و با دست زدم که ابم پاشید یکم رو کونش و رو پای خودم، چند دقیقه همونطوری موندیم پا شدیم و لباس پوشیدیم و بازم لب گرفتیم از هم،بغلم کرد و ممنونم،منم گفتم منم ممنونم ازت، رفت بازم چایی بیاره که پسرش اومد، درس اون هفته شو بهش دادم و خداحافظی کردمو رفتم، رویا اومد دم در بهم گفت بابک بازم میخوامت ولی فکر بد نکن راجبم، دستشو بوسیدمو رفتم، هنوز هم رابطه داریم باهم و دوست های خوبی هستیم
ممنونم که وقت گران بهاتون رو گذاشتید و داستان من رو خوندید…

نوشته: بــــــابـــــــــک


👍 13
👎 7
163874 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

540721
2016-05-12 20:30:15 +0430 +0430

داستانت که تخمی تخیلی بود.
ولی کلی خندیدم اونم به اطلاعیه ادمین
گذاشتن عکس کیر در تالار «عکس های آماتوری» ممنوع است. عکس آلت معظم تان را می توانید در تالارهای دوستیابی مرتبط با گرایش تان پست کنید.
آلت معظم!!!یاد آقا افتادم ?
خیلی باحال بود دمت گرم ادمین جان توام از خودمونی :))))))))

3 ❤️

540740
2016-05-12 22:42:01 +0430 +0430

وای خدا چقدر تو داستان ها خانوما زود پا میدن

0 ❤️

540798
2016-05-13 11:43:06 +0430 +0430

جالب بود. در خصوص این دوست عزیز که گفتن چقدر خانما. ود پا میدن باید بگم زودتر از اون چیزی که فکرشو کنی.

اوج شهوت زن از سن سی تا سی و هفت هشت سالگی.
معلومه بیوه این سنی بهت نخورده که بفهمی چطور هات و تشنه هستن

0 ❤️

540804
2016-05-13 14:45:20 +0430 +0430

برگرفته از فیلم “مستانه” با اندکی تغییر

0 ❤️

540877
2016-05-13 21:45:26 +0430 +0430

بد نبود مختصر و مفید .بعضیا که داستااااآاااااااااان مینویسن جای داستان با کلی کس شعر ولی خب شما بدک نبود.

0 ❤️

540890
2016-05-13 23:53:06 +0430 +0430

دداستان بود یا خبررسانی؟

0 ❤️

540930
2016-05-14 10:37:02 +0430 +0430

you are right mother fucker

0 ❤️

540965
2016-05-14 15:46:33 +0430 +0430

دولوخگو

0 ❤️

540966
2016-05-14 15:50:10 +0430 +0430

خداییش چند وقتیه یه داستان درست درمون تو شهوانی نذاشته

0 ❤️

540985
2016-05-14 18:22:24 +0430 +0430

خدایش چطور مینویسی اینارو

0 ❤️

540986
2016-05-14 18:56:35 +0430 +0430

تو یه جقی بیش نیستی که میگی یه زن تو 30 ثانیه ارضا شد و خودتم بعدش ارضا شدی هان !؟ (inlove) (hypnotized)

0 ❤️

541015
2016-05-14 21:19:54 +0430 +0430

ریدی خیرسرت…ازاون جایی که ازپشت بغلت کرد دیگه نخوندم…ربات هم این داستانای شماروبخونه متوجه میشه چرته…عوضیا (dash)

1 ❤️

541019
2016-05-14 21:47:41 +0430 +0430

سلام
بار اوله میشنوم،میخونم،که زنی با صدای پیانو داغ بشه!!!..ممکنه خیلی چیزا بشه،اما داغ؟نه، عمراً!..مرسی

0 ❤️

541052
2016-05-15 02:35:33 +0430 +0430

(liar) (liar) (liar) (liar) (liar)

0 ❤️

543415
2016-06-02 13:29:48 +0430 +0430
NA

هم خوبه تو کمتر دروغ گفتی جق زدنت زود ابت میاد زود انزالی داری بر دکتر …

0 ❤️

551281
2016-08-03 16:53:27 +0430 +0430

بعد از لندینگ تماس فرت
چی بود نوشتی خداوکیلی

0 ❤️

780064
2020-12-04 04:21:20 +0330 +0330

به همین سادگی کس کردی ؟ بابا یکم قبل وبعد بنویسید ، داستان نویسی همینطوری نیس که بیای یه چی بنویسی بری

0 ❤️