من و گلنار و میثم

1392/05/18

گوشيم زنگ خورد،يه شماره غريبه بود،گوشيو برداشتم خيلي عادي جواب دادم بله؟
يه صداي خيلي ظريف پشت خط جواب داد سلام امير حالت خوبه؟ تشكر كردم گفتم شما؟ گفت منم گلنار!
خيلي تعجب كردم گفتم جانم امري داشتي؟ گفت نه فقط زنگ زدم صداتو بشنوم،دلم واست تنگ شده بود،از اون روز كه با ميثم اومدي تا حالا مدام فكرت تو سرمه،يه لحظه ام نتونستم بهت فكر نكنم
يه ذره باهاش حرف زدم آخرش گفتم خواهشا ديگه بهم نه زنگ بزن نه اس بده،اگه ميثم بفهمه من باهات حرف زدم شايد ناراحت شه،خداحافظي كرديمو قطع كردم
ديدم هر روز بهم زنگ ميزنه و اس ميده كه من دوست دارمو عاشقتمو نميخوام از دستت بدمو از اين حرفا،انصافا منم خيلي به خودم ميرسم به نظر خودم همه چيم ميزونه،طاقت نياوردم زنگ زدم به ميثم
گوشيو برداشت گفت سلام امير جون،جونه دلم؟كاري داشتي؟ گفتم آره داداش كجايي ميخوام ببينمت باهات حرف بزنم،گفت در مورد چيه؟ گفتم در مورد گلناره
خيلي تعجب كرد گفت باشه بيا من خونه ام دارم قليون ميكشم،بيا اينجا
رفتم ديدم تو حياط يه چيزي پهن كرده چايي ام براهه نشسته روش داره قليون ميكشه،سلام عليك كرديم نشستم كنارش،گفت خوب؟ در مورد زيد ما ميخواستي صحبت كني؟جونم داداش ميشنوم؟
گفتم ميثم يادته اونروز منو تو خيابون ديدي گفتي وسيله ندارم بيا منو تا كرج برسون زيدمو ببينم؟ گفت آره خوب،گفتم داداش الان زيدت داره مخه منو ميزنه! چند روزه بيخيال من نميشه فوششم ميدم بازم ميگه دوست دارمو عاشقتم،نخواستم بهت نامردي كنم اومدم قبل از اينكه كاري كنم بهت بگم هركاري تو ميگي همون كارو كنيم.
گفت امير گلنار بهم گفته پسر خوبيه شمارشو بده با يكي از دوستام دوستش كنم تا از اين به بعد 4تايي باهم بريم بيرون منم شمارتو دادم بهش،نميدونستم ميخواد بهم خيانت كنه!
گفتم خوب داداش حالا ميگي من چيكار كنم؟ گفت تو قبول ميكني باهاش رفاقت ميكني! گفتم چي ميگي؟ حالت خوبه؟توميميري براش! گفت نه، ديگه نه،دختري كه بخواد خيانت كنه بايد يه جورديگه جوابشو داد.
گفتم باشه،يكم باهاش نشستم قليون كشيدم حرف زديم زدم بيرون، تو راهه خونه بودم به گلنار زنگ زدم گفتم منم دوست دارم پيشنهاد دوستيتو قبول ميكنم فقط يه شرط داره،داشت بال در ميآورد با خوشحالي گفت نگفته قبوله تو فقط باشو از اين حرفا…گفتم نميذاري شرطمو بگم؟ گفت چرا بگو بگو
گفتم من ميتونم باهات رفاقت كنم اما فك نكنم تو بتوني،گفت چرتو پرت نگو من دوست دارم عمرا ولت كنم گفتم آخه ميدوني من يكم پسر سكسي ام تو دختر خوبي هستي شايد منو اينطوري نخواي،اينو كه گفتم يكم ذوقو شوقش زده شد حرف زدنشم شلتر شد،انگار تا حالا كلمه سكسو نشنيده بود
آروم گفت سعي ميكنم باهاش كنار بيامو قطع كرد
راستش از گفتنم پشيمون شدم كه اين حرفارو اينقد زود بهش گفتم اما ديگه گفته بودم ديگه،لحظه شماري ميكردم منتظر زنگش بودم
شب رفتم خونه داشتم ديونه ميشدم كه چرا اس نميده آخه هر 10 دقيقه يه بار يه اس ميداد انصافا خيلي خوشگل بود،قدش زياد بلند نبود اما استيل خوش فرمي داشت،يه بار بيشتر نديده بودمش اما همون يه بار واسه دوس داشتنش بست بود،از همون اولشم دوسش داشتم اما بخاطر ميثم بيخيالش شده بودم،گفتم شايد بيخيالم شده و از اين حرفا ديگه داشت كم كم خوابم ميومد كه اس اومد،ديدم بله خودشه،نوشته بود امير جونم ميخوام ببينمت باهات حرف بزنم،گفتم باشه كجا؟ گفت فردا ساعت 3 پارك نزديك خونمون،گفتم باشه،يكم اس بازي كرديمو خداحافظي كرديم
فرداش 3 جلو پارك تو ماشينم نشسته بودم بهش زنگ زدم اونم تو پارك بود زودتر از من اومده بود،جاي دقيقشو پرسيدم پياده شدم رفتم تو پارك،اونروز سنگ تموم گذاشته بودم،يه تيپي زده بودم كل پارك نگام ميكردن،از دور منو ديد بدو بدو اومد سمتم تا رسيد بهم محكم بغلم كرد انگار كه ميخواستن منو ازش بگيرن نميذاشت!
گفت لعنت به من كه انقد دوست دارم دستمو گرفت گفت بيا اينجا بشينيم،خودش ميگفت تو 1سال و نيمي كه با ميثم بود فقط به هم دست ميدادن بعدنا از ميثم پرسيدم ديدم آره راست ميگفته
نشستيمو شروع كرد به حرف زدن كه من خيلي دوست دارمو تا حالا يه پسرم اينقد دوس نداشتمو با يه نگا عاشق شدمو از اين حرفا منم دستم تو دستش بودو فقط منتظر جوابه شرطم بودم،حرفاشو زد ديدم از شرطم چيزي نگفت گفتم شرطم قبوله ديگه؟! با لبخند گفت امروز اومديم در مورد همين صحبت كنيم ديگه! من كه ميدونستم يعني آره خودمو بهش نزديكتر كردمو دستمو انداختم پشتش گفتم تو فقط با من باش بهم حال بده قول ميدم ميشم مال خودت،داشت از خوشحالي ميمرد كه بغلش كردم،يه دستمو گذاشتم رو رونش اونم دستشو گذاشت رو دستم يكم كه ماليدم دستمو بردم لاي پاش،هيچ حرفي بينمون ردو بدل نميشد،چنان داغ بود كه كيرمو داشت كم كم سيخ ميكرد،گفتم يكم پاتو باز كن،باز كرد يكم كه كسشو ماليدم اونكه تو ابرا سير ميكرد ديدم دورو بريامون همه مارو زير نظر دارن،هم من هم گلنار تيپ زده بوديم تابلو بوديم،اونكه از من بدتر خيلي به خودش رسيده بود مانتو تنگو آرايشو پاشنه بلندو…اوووووووه الان كه دارم مينويسم سيخ كردم
گفتم پاشو،پاشو بريم گفت كجا؟ گفتم هرجا! اينجا خيلي ضايست دستشو گرفتمو بردم سوار ماشين كردم روشن كردن راه افتاديم،دستمو ول نميكرد همش ذكرش شده بود دوست دارمو عاشقتم.رفتيم تا يه كوچه خلوت رسيديم،دستمو بردم پشت سرشو كشيدمش جلو،صورتش تو 10 سانتيم بود،نفساي داغش به صورتم ميخورد،كم كم رفتم جلوتر چشاشو بست،لبامو گذاشتم رو لبشو خوردم،خوشمزه بود لباش ميچسپيد،اون خيلي بلد نبود ولي لذت ميبرد،فقط ميبوسيدمش در گوشم گفت تو فقط مال گلنار باش هركاري بگي واست ميكنم،گفتم از ميثم چه خبر؟ گفت باهاش تموم كردم
بردمش سر كوچشون پيادش كردمو رفتم خونه،اونروز گذشت،روزه خوبي بود خيلي خوشگل بود به من خوش گذشته بود،همينطور روزا ميگذشتو منم چون سركار ميرفتم هر روز نميتونستم ببينمش
1 هفته گذشت…
ديگه نميتونستم تحمل كنم،شب بهش زنگ زدمو گفتم فردا مهمون مني؟ خيلي خوشحال شد گفت كجا؟ گفتم خونمون! يكم ترسو تو صداش ميشد فهميد اما گفت باشه،گفتم ساعت چند ميتوني بيايي؟ گفت 11 صبح كلاس دارم ميپيچونم ميام،گلنار دانشجوي سال اول بود ،منم دانشجوي ترم 6 عمران ام
هماهنگ شديمو 10:30 رفتم دنبال گلنار،سر كوچشون سوارش كردمو يه نيگا كردم ديدم كسي نيست يه بوس از لبش گرفتم،راه افتاديم به سمت خونه ما،خونه ماهم خالي بود،مامان بابا سركار منم كه تك بچه شرايط جور بود،تو راه همش قربون صدقه هم ميرفتيم تا اينكه 20 دقيقه بعد جلو خونمون بوديم،درو وا كردم رفتيم تو خونه،خدايي خونه قشنگي داريم،تو شهرياره حياطشم بزرگ با 10.15تا درخت ميوه،اومد تو حياط خيلي خوشش اومده بود آخه اونا تو آپارتمان زندگي ميكنن،از همون دم در بغلش كرده بودم رفتيم تو خونه،خودم مانتو شالشو در آوردم گفتم راحت باش ،بيچاره خجالت ميكشيد ولي حرفي نميزد،گفتم چيزي ميخوري؟ گفت نه
از پشت بغلس كردم بردمش سمت مبل،نشوندمش رو مبل لبو لب بازي كرديم،دستم روسينه هاش بود فقط ميمالوندمشون 75 بودن،خيلي خوش فرم،تيشرتشو در آوردم يه سوتين صورتي تنش بود گردنشو بوسيدمو دستمو بردم پشتش سوتينشو باز كردم از رو شونه هاش در آوردم،واي ي ي ي… خدايي اعتراف كنم تا اون موفع همچين سينه هايي تو فيلم سكسي ام نديده بودم،شروع كردم به خوردن محكم ميخوردم گلنارم نه كاري ميكرد نه حرفي ميزد فقط از لذت زياد چشاشو بسته بودو لباشو گاز ميگرفت،بعد از چند دقيقه ديدم دستش رو كيرمه داشت كيرمو ميماليد از زير شلوار قلمبه شده بود كيرم،بلندش كردم دكمه شلوارشو باز كردم ،مونش انقد بزرگ بود به زور شلوارشو كشيدم پايين،روناي تپل وسفيييد،يه دست كشيدم به روناشو شلوارشو از پاش در آوردم
يكم ماليدمش بعد شرتشو يواش يواش كشيدم پايين،واي ي ي ي … چي ميديدم يه بدن حرفه اي كه الكسيس تگزاس بايد ميومد جلوش لنگ مي نداخت،باورم نميشد همچين جيگري روبه رومه،فقط داشتم نگاش ميكردم يه دفعه سكوتو شكستو گفت حال كردي نه؟ گفتم آره والا خيلي كسي! دوتايي زديم زيره خنده ،انگاري اونم ديگه خجالتو گذاشته بود كنار گفت حالا نوبت منه ، گفتم آره ديگه بدو مردم از درد
زانو زد جلوم دكمه شلوارمو باز كرد كمكش كردم شلوارمو در آورد شرتم كه ناموسن داشت جر ميخورد شرتمم در آورد تيشرتمم خوذم در آوردم يكم دستشو با دهنش خيس كرد كشيد رو كيرم ماليد،گفتم نميخوري گفت نه بدم مياد،يكم اسرار كردم ديدم نه نميخوره گفتم باشه يكم واسم ماليد سيخه سيخ كه شد برشگردوندم با زانو رفت رو مبل دستاشم گذاشت رو پشتي هاي مبل كونشم سمت من گفتم اوپني ديگه گفت نه بابا من هصن نميدونم چجوري سكس ميكنن! گفتم الان خودم يادت ميدم قربونت برم
كونشو قنبل كردمو يكم تف زدم به كونش كير سيخمو گذاشتم در كونش دل تو دلش نبود همش منتظر حركت بعدي من بود،يكم فشار دادم چنان جيغ بنفشي كشيد ديدم نه بابا راست ميگه تنگه تنگه هسته خرما توش نميره تا حالا دست نخورده،ترسيده بود گفتم ببخشيد انگشتمو كردم تو كونش يكم جا وا كنه،يكم تو كونش عقب جلو كردم انگشتمو در آوردم،اندفه با 2تا انگشت رفتم تو كونش حالا قشنگ جا وا مرده بود ديگه مثل اول تنگه تنگ نبود،گفتم گلنار يادته كفتي هر كاري واسم ميكني؟گفت آره خوب الان مشخص نيست؟! گفتم چرا ولي 10 ثانيه ام تحمل كن
چيزي نگفت دوباره كونشو قنبل كردمو كيرمو گذاشت دم سوراخش بازم تو نميرفت با يكم فشار تا نصفه توش جا كردم،هي خودشو ميكشيد جلو كه به زور نگهش ميداشتم يواش يواش عقب جلو كردم ديدم صداي آخو اوخش زياده،گفت خيلي درد داره داره پاره ميشه اما من توجه نميكردم همش ميگفتم عادت ميكني،كونشو سفت كرده بود،گفتم شل كن كمتر درد ميگيره،به حرفم گوش داد بعد چند دقيقه معلوم بود دردش كمتر شده و آخو اوخش از سر لذته،منم كيرم 18 سانته ولي كلفته جوري كه وقتي ميگيرمش تو دستم فاصله انگشتام به هم زياده به هم نميرسه و كلا آبم دير مياد،حركتام سريعتر شده بودمحكم تا ته ميكردم تو كونش،كشيدم بيرون برشگردوندم رو به خودم به پشت خوابوندمش رو مبل پاهاشو دادم بالا،واي چه كس تپل و خوشگلي دلشت،خوردني بود ولي من از كس ليسي بدم مياد،خيسه خيس بود،دستمو كشيدم روشو خيسيشو ماليدم به كونش،كيرمو گذاشتم در كونشو با يه فشار يواش رفت تو دوباره شروع مردم تلمبه زدن محكمو سريع آخو اوخي ميكرد كه نگوو نپرس ديگه داشت آبم ميومد بهش گفتم داره مياد گفت چي؟ گفتم آبم ديگه چيكارش كنم؟ گفت نميدونم كيرمو كشيدم بيرونو پاشيدم رو شكمش كه تا صورتشم رفت،نميدونست چيكار كنه ولي معلوم بود خيلي بهش خوش گذشته،وايستادم يه دفعه با صداي بلند صدا كردم ميثم؟ تعجب كرد دوباره گفتم ميثم؟بيا زيدتو تحويل بگير!!!
كه يه دفعه ميثم لخت مادرزاد با يه كير شقو چشاي قرمز از اتاق اومد بيرون!!!
بععععععععععله…!
تمام مدت منو ميثم با هم هماهنگ بوديم،قبل از اينكه ما برسيم بهش كليد داده بودم اون رفته بود خونه ما،اينم نقشه ميثم بود كه باهاش اين كارو بكنيم…!دختره بيچاره داشت سكته ميكرد،ميثم گفت خيلي نامردي گلنار،گلنار اومد حرف بزنه كه ميثم حرفشو قطع كرد گفت خفه شو يه كلمه حرف بزني دندوناتو ميريزم تو حلقت،حيف همچين كسي كه باهاش اينطوري حرف ميزد،من لباسانو برداشتمو پشت كردم بهشون رفتم تو حموم تا تنها باشن،تو حموم صداي جيغو داداشو ميشنيدم معلوم بود داره جر ميخوره دوباره تو حموم سيخ كرده بودم اومدم بيرون ديدم داره هنوز ميكنه،رفتم تو اتاقم لباسامو پوشيدمو سرو وضعمو درست كردم ديدم ميثم صدام كرد، اومدم بيرون ديدم گلنار انقد گريه كرده چشاش شده كاسه خون، دلم سوخت واسش ،گفت من كارم باهاش تموم شده سويچ ماشينو دادم بهش گفتم ببر تا يه جايي برسونش بره خونشون تا من اينجاها رو مرتب كنم گفت باشه،لباساشونو پوشيدنو رفتن…
آهايي دخترايي كه به دوست پسراتون خيانت ميكنيد…درس عبرت بشه براتون…“خيانت نكنيد تا خيانت نبينيد”
ممنون از اينكه خونديد
منتظز نظراتون هستم
“امير”


👍 1
👎 3
144585 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

395005
2013-08-09 10:54:40 +0430 +0430

تکراری بود، ننویس . . . . . . . . . . .
این هم لینکش:
منو زید رفیقم

0 ❤️

395006
2013-08-09 11:05:36 +0430 +0430
NA

نمیدونم ادمین چرا اینارو میزاره دوباره؟ یک هفته نمیشه آپ شده ، اینقدر تابلو تکراری

0 ❤️

395007
2013-08-09 12:40:47 +0430 +0430
NA

خوب نبید

0 ❤️

395008
2013-08-09 15:04:10 +0430 +0430
NA

خيلي كيري بود كيري

0 ❤️

395009
2013-08-09 16:21:40 +0430 +0430
NA

كاري كه عوضي بازي بوددرحق كلنازخيلي عوضي هستي همين

0 ❤️

395010
2013-08-09 16:23:27 +0430 +0430
NA

عوضي هستيييييي

0 ❤️

395011
2013-08-09 16:26:59 +0430 +0430
NA

اميدوارم مادرت به بابات خيانت كنه اونوقت بيادباخودم دوست بشه بينم اونوقت توراضي ميشي منوبابات باهم بكنيمش؟؟؟كسكش

0 ❤️

395012
2013-08-09 16:39:34 +0430 +0430
NA

ریدی…

0 ❤️

395016
2013-08-10 00:26:18 +0430 +0430
NA

اقاي ادمين شما ديگه چرا؟
هفته قبل همين رو گذاشتي با اسم بهناز
بچه ها هم حسابي از خجالت نويسنده و دوستش در امدند
حالا بهناز شد گلناز
مادر نويسنده را …

0 ❤️

395017
2013-08-10 02:05:22 +0430 +0430
NA

همه داستانو خوندم اره باهال بود اما اینو بگم جواب هر خیانت کاری رو باید با خیانت داد همین اگه رابطشون تموم شده بود بعد اینجور شده بود اشکال نداشت اما وقتی رابطه داشتند و خیانت کرد بعد رابطشو قط کرد به این میگن خیانت وحشتناک به نظر من افرییییییییییییییییییییین

0 ❤️

395018
2013-08-10 03:17:18 +0430 +0430
NA

فقط ميگم خيلي كس كشي همين

0 ❤️

395019
2013-08-10 04:31:57 +0430 +0430

حیف که فحشم نمیاد…عجب سایت کیراتی شده.یکی این فرمون لامصب و بگیره…کلی به این انتر فحش دادم…ادمین مجبوری داستان تکراری اپ کنی…

0 ❤️

395020
2013-08-10 08:27:53 +0430 +0430
NA

پیر فرزانه : برادر حرص نخور . من الان خودم فحشش می دم.

نویسنده من که نمی دونم تو چی نوشتی چون نخوندم. ولی امیدوارم زیر احمدی نژاد بخوابی تا حساب کار دستت بیاد . بی شخصیت روانی. کصافط.
ادمین داستان کم اوردی ؟

0 ❤️

395021
2013-08-10 12:01:41 +0430 +0430
NA

ادمین با این نوسینده خصومت شخصی داری داداش؟ دوست داری دوباره فحش کاری شه؟

0 ❤️

395022
2013-08-10 15:16:27 +0430 +0430

به به آبجی پروازی…دلمون برات تنگ رفته بود…خوبی؟خوشی؟کم پیدا شدی؟

0 ❤️

395023
2013-08-10 19:10:38 +0430 +0430
NA

8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) =)) =))
خدایا شکرت…
حالا بگین با کیا شدیم75 میلیون ؟!
این چندتا داستان اخر توپ خنده بود از دست اندرکاران سایت کمال تشکر را دارم با اپ کردن تکرار و باز پخش داستان ها… =D>
دیگه نای فوحش ندارم واسه اینکه یاد اوری شه برای نویسنده بره تو ارشیو و اون داستان قبلی رو که فوحش و نظر دادم بخونه …
خودش بلده چون کپی کرده

0 ❤️

395024
2013-08-11 00:11:18 +0430 +0430

اين داستانو يه كسكش ديگه كپي كرده نويسنده ديوث قبلي تقصير نداره

0 ❤️

395025
2013-08-11 01:44:02 +0430 +0430
NA

به به پیر فرزانه . به جان خودت نباشه به جان ناقابل همین نویسنده به یادتم و هر وقت حس می کنم فحش کم اوردی یااز نویسنده ملجوق عصبی شدی خودمو می رسونم .به هر حال سایت یک پیر داره که از قضا فرزانه است باید هواشو داشته باشم. :D

0 ❤️

395026
2013-08-11 02:03:32 +0430 +0430

چقدر تخمی بود
دختره هصن بلد نبود چجوری سکس میکنن :-D
چقدر مثبت :X
داستانت خیلی بیخود بود
دیگه ننویس وگرنه خودم میام بالا سر تو و همه کسایی که ازت حمایت میکنن…

0 ❤️

395027
2014-05-31 19:47:00 +0430 +0430
NA

این همه مزخف گفتی که چی بشه ؟! کونی کون ندیده !؟
گوز

0 ❤️

395028
2015-10-19 14:19:59 +0330 +0330

new_russian کیرم تو ناموست با این لاشی بازی که سر اون بدبخت درآوردین
جفتتون خیلی بی ناموسین تو کس خواهر میثم میذاری میثم هم کس خواهر تو میذاره

0 ❤️

553441
2016-08-23 08:46:33 +0430 +0430

منظر عدالت باش یه روز میاد سراغت

0 ❤️