من یه دیوونه ام

1400/12/28

این آخرش بود .
درد داشت ، هنوزم حس میکنم قفسه سینم داره میسوزه ، اشکاش از جلوی چشمام کنار نمیره . فشار دستاش روی دستامو حس میکنم . نمیفهمم ! چرا اینجوری شدم. من چه مرگمه !
بوووم !
توی یه خلسه عجیبی ام ، نه صدایی رو میشنوم و نه چیزی درک میکنم با همون چشمام . بوی خون توی صورتم زد ، شاید دستامو نشستم . دست هامو توی جیب پالتوی پشمیم میکنم . آه گندش بزنن ، یادم نبود ! دستمو بریدم ‌ رد خون رو حس میکنم هم روی انگشتام ، هم لبه چاقو . من یک قاتلم !

#حدود دوساعت پیش :
با لبخند نگاهم میکرد، دستش رو پشت کمرم گذاشت ، با ریتم موزیک بدنمون رو همراه کردیم ، اون زیبا بود .
دستم را در دستش فشار داد و بعد به سمت صورتم آورد و سرم را بالا برد . چشمانش خمار بود . خمار عشق ، خمار شهوت . لبانش را به پایین آورد و اولین بوسه .
ناراحت شدم ، اون زیبا بود ، مهربان بود، فاک ! دوستش داشتم . اما خودش خواست ، بهش گفته بودم . شاید یادش رفته .
چشمانم رو به چشماش دوختم ولی اون چشماش بسته بود ، به درک بعدا بهش میگم، یه بوسه است ، سکس نیست .

پالتو رو دورم پیچیدم و سوز میومد ، منو به سمت خودش کشید و دستام و گرفت کتش رو درآورد و روی پالتوی من انداخت. مهربون بود ! عاشق بود ! فکر کنم منم هستم ! نمیدونم .
دستش رو جلوی یه تاکسی بلند کرد . توی صندلی چرم مصنوعی تاکسی که نشستم گرمای بخاری توی صورتم زد ، آهی از سرخوشی کشیدم که خندید و کنارم نشست .
_کجا برم ؟
_خیابون …

در رو باز کرد، با صدای جیر جیر باز شدن در کفش تکیه امو از دیوار گرفتم
_ لیدیزفرست
تک خنده ای کردم و رفتم تو تنه به دیوار زدم و چکمه هامو درآوردم . خونهههه تنها جای امنم
کتش رو درآورد و اویزون چوب لباسی کرد اومد سمت من و از پشت پالتو منو هم درآورد. زیر لب تشکر کردم . اروم برم گردوند و سرمو گرفت توی دستاش و پشمونیمو بوسید .
_ خیلی قشنگی ، مثل یه معجزه ، یه چیز ناب ، من اون چیزو میخوام . خنده هاتو دوست دارم ، اخم هاتو دوست دارم ، بوسه باهاتو دوست دارم .
وسط حرفش پریدم
_ ما قرار گذاشتیم نمیخوام سر تو ریسک کنم. تو میدونی من دیوونه ام
لبخند زد و گفت
_دیوونه بودنت رو هم دوست دارم … وقتی اولین بار دستای خونیتو دیدم از ترس زبونم بند اومده بود . ازت میترسیدم . میدونم . بهم گفتی. مرگ شیرین ترین چیز زندگیم میشه اگه به دست تو تموم شه .
_ نکن ، نمیخوام ، نمیتونم . میخوام بمونی ، تو خیلی خوبی ، مهربونی ، جذابی ، باید بمونی …
منو به سمت خودش کشید ، لب هاشو پایین آورد و منو بوسید
مغزم کار نمیکنه ، نمیتونم جلوشو بگیرم . اون …اون رسما داره منو تسخیر میکنه . دستام میخواد بلند بشه و توی موهاش بشینه.
آروم لباس رو از روی سرشونه هام پایین می‌فرسته دستاش داغه ، بدن منم داغه دستامو بالا میارم و دکمه هاشو باز میکنم یکی یکی از بالا . پیرهنشو درمیاره و روی زمین میندازه و پیرهن من روی زمین میوفته . دستمو روی خط ویلاین اش میکشیم . اون جذابه .
کمربندش باز میکنم . دکمه رو هم از هم با میزنم و زیپ شلوارشو پایین میکشم . جلوی پاهاش زانو میزنم . آلتش رو درمیارم و توی دهنم میبرم . اون بیقراره . از سرخی صورت و نفس های نامنظم و تکیه کردن به دیوار داره بهم نشون میده و منم بیقرارم . از خیسی لباس زیرم پیداست.
دستش رو روی سرم میزاره و نوازش میکنه . میخوام براش بهترین باشم . با حرکت دستاش مجبورم میکنه بلند بشم . دستشو زیر زانو هام میزاره و بلندم میکنه .به طرف اتاق خواب میره در رو با پاهاش هل میده و منو روی تخت میزاره خودش روم خیمه میزنه . و دوباره بوسه ای از جنس الماس . الماسی که وسط سنگ و آتش درست شده .
سینه هامو نوازش میکنه از لبم میبوسه و به گردنم میره . آه عمیقی میکشم که غرش از خوشی سر میده . پاین تر میزه بوسه هاش نرمن .
پایین تر ، پایین تر . به نقطه حساس میرسه منو میبوسه . شرت رو از پاهام درمیاره لباش رو به سمت واژنم میبره. با اولین تماس زبونش و آلتم جیغ میکشم . جیغی از سر لذت . انگار وسط جنگ باشی و هیجان بمب رو داشته باشی . نمیدونی کی قراره انفجار رخ بده فقط آدرنالین داره بدنتو تجزیه میکنه . دستمو توی موهاش بردمو چنگ زدم . سرش رو بالا آورد. دور دهنش خیس بود . میتونم تا آخر عمر با این صحنه بمیرم . حسی فراتر از شهوت ، فراتر از عشق ، فرا تر از جنون … من‌اونو دوستش دارم به سمت بالا میکشونمش .
مجبورش میکنم بچرخه حالا من روی اون نشسته ام . خودمو روی شکمش میمالم پایین تر میرم و روی آلتش میشینم . بوووم این … این فراتر از سرخوشی.
ضربات ، ناله ها ، آه ها و شاید عشق ، قوی ترین ارضا رو برای دوتامون آورد. خسته روی سینه اش افتادم .
فقط دو ثانیه طول کشید …
دو ثانیه زندگی…
من‌یک دیوونه ام
از کشوی تخت چاقو رو برداشتم .
من اینو نمیخواستم. اون نباید بمیره ولی نمیزارن . بهش گفته بودم . من تجاوز دیدم .( ۵ ساله ام بود که پدرم بهم تجاوز کرد . اون روز مردم . تا ۱۳ سالگی هر شب جلوی چشم نامادریم بهم تجاوز میکرد تا اینکه یه روز کشتمش . ۱۳ سالم بود. مگه چی میخواستم. وقتی نامادریم فهمید ، مرد میورد توی خونه و مجبور میکرد دوتامون رو به فاک بدن و من همه کسایی که به تنم دست میزدن رو از یادم نمیبردم . ۱۵ سالم شد . سر اون جنده رو وقتی خواب بود بریدم و این شد مهر آزادی.
دریای خون به پا کردم . تمام اون عوضی هارو میکشتم . دیگه نمیترسیدم . از هیچی از هیچکس. وقتی که آخرین خون یکی از اون عوضی هارو ریختم ، فهمیدم دارن دنبالم میکنن من فرار میکردم . یه پلیس راهنمایی رانندگی جلوم ایستاد . نباید اینجوری میشد ولی شد . ترسیده بودم چاقو رو توی قلبش فرو کردم ترسیده بودم . اون که گناهی نداشت ولی دیگه دیر بود یه گوشه کنار دیوار نشستم. تا اون اومد… )
دستام لرزید . اون منو نجات داده بود، از خودم . راز هامو بهش گفتم و اون بازم باهام خوب بود . اما من …
توی شونه اش فرو کردم و اون با لبخند نگام کرد . صورتش پر از اشک بود .
_ زیبای وحشی .
عقب عقب رفتم لباس های افتاده جلوی در رو پوشیدم و از خونه زدم بیرون . من چیکار کردم بادیدن چاقو توی دستم اونو توی جیب پالتو فرو کرد . پالتوی اونو پوشیده بودم . بوی اونو می‌داد.

الان #
ایستادم ! وسط خط عابر پیاده .
_ نه !
به عقب برگشتم . میدویدم. با سرعتی که نمیدونم از کجا به وجود اومده بود . از قلبم ؟ نمیدونم
از استرس وسط مرض جنون بودم . باید زودتر می‌رسیدم. نباید بزارم .
از پله ها بالا میرفتم و چند بار نزدیک بود بیوفتم . در رو با شتاب باز کردم. هنوز روی تخت بود و به شومینه نگاه میکرد با بی‌حالی سرشو به سمتم برگردوند به سمتش دویدم.
زخمش عمیق نبود چون دستام لرزیده بود . گوشه ملافه تخت رو کندم زخمش بستم و اون چشماش بسته میشد .
_ نخواب . نه !
_ خسته ام …

خوابوندمش رو تخت ، زخمشو بستم . از اینکه نفس میکشید خوشحالم. چند دقیقه گذشته بود و الان حالش بهتر بود . من دوستش دارم . پایین تخت نشستم و پاهام رو توی بغلم جمع کردم .و به آتیش شومینه زل زدم
من اونو میخواستم ، اونو دوستش دارم ، حتی با اینکه دیوونه ام . من واقعا دیوونه ام .

خیلی هول‌هولکی نوشتم . برای همین وقت نزاشتم اگه غلط املایی داشت درست کنم . پس اگه جایی غلط املایی نگارشی هر چیزی بود ببخشید .

نوشته: سایه


👍 1
👎 3
9801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

864494
2022-03-19 01:37:59 +0330 +0330

صادق هدایت زنده شده؟؟

0 ❤️

864516
2022-03-19 03:11:37 +0330 +0330

کیر پوتین تو کونت

0 ❤️

864588
2022-03-19 17:02:40 +0330 +0330

کیرم توکونت اینجا سایت سکسیه نه اخبار جنایی .

0 ❤️

864613
2022-03-20 00:42:31 +0330 +0330

تو یک دیوونه ای؟؟؟
کیر منم نیستی باو😂😂😂

0 ❤️