مهناز همسایه جنده من (۲)

1401/03/18

...قسمت قبل

سلام دوستان این ادامه داستان مهناز همسایه جنده من هست
قبلش تشکر میکنم برای کامنتهای اغلب مثبت شما که باعث میشه اونهایی که تجربه اش دارند بیان و خاطرات خودشون بنویسن
یک سوتفاهمی پیش اومده و این هست که دلیل cuckold بودن مجید اعتبادش نیست و تجربه ای که من با زوجها داشتم از همه قشر،شهر، سطح مالی و سواد بوده
بپردازیم به ادامه داستان
سکس من و مهناز یک چیز معمول تبدیل شده بود و چیز عجیبی پیش نمیومد که بخوام تعریف کنم ولی مهناز آدم با سیاستی بود هر وقت میدید داره همه چی تکراری میشه به مریم زنگ میزد بیاد،حتی بعضی وقتها با مریم تنها سکس میکردم
تا اینکه من مجید،مهناز هم خونه شدیم و مریم نمیومد
مشخصا از مجید خوشش نمیومد
مهناز هم توی این مدت باشگاه میرفت،رژیم میگرفت تا بدنش خوش فرم بشه
برای همین مسئله کمی بیحال بود،منم همیشه کنارش بودم تا موفق بشه.به بدن ایده آل خودش برسه
الحق نگزریم بعد یک مدتی بدنش فرم مطلوب گرفت
منو مریم بعضی وقتها باهم چت میکردیم
کلا آدم محتاطی بود،منم اهل سوال کردن نبودم
توی یکی از چتها بهش گفتم چند روز دیگه خونه مجید مهمون میاد اونم از شهرستان، حداقل ده روزی هستن چون مریض دارن واسه درمان اوردن تهران…(البته مجید یک جورایی باهاشون حساب میکرد)، منم باید ده روزی کارگاه بخوابم یا برم پیش یکی از دوستام
مریم گفت: اگه بخوای چندروزی میتونی پیش ما باشی،البته باید بیینم شوهرم چی میگه!
تقریبا همون لحظه جواب و نوشت که مشکلی نیست، من حتی اسم شوهرش هم نمیدونستم

بهم گفت فقط ده به بعد میتونی بیای چون میترسیدن مهمون سرزده بیاد
منم بهش گفتم که کارم و باشگام یه جوری هست زودتر از این نمیتونم برسم
کلا زن شوهر محافظه کاری بود،البته حق هم داشتن
شب موعود رسید و من رفتم خونه مریم
اسم شوهرش رحیم بود،
رحیم کارمند بانک بود،یک آدم لاغر بیست هشت ساله،موهای کم پشت،عینک ته استکانی خیلی هم شق رق! دقیقا مثل یک کارمند میرزا بنویس
مریم هم معلم ادبیات بود،خیلی هم به رشته اش و‌ کارش علاقه داشت
خونه جمع جور و میشه گفت سنتی داشتن با خرواری از کتاب
در اولین نگاه میشد فهمید که رحیم و مریم به شدت مثبت هستن
خبری از مشروب،قیلون نبود!به طور بسیار غلیظی یک زندگی معمولی داشتن
مریم حتی روسری سرش بود،میشد دید که رحیم چقدر استرس داره و هیجان زده هست جو سنگینی بود
اونها بار اولشون بود که چنین تجربه ای جلوی هم داشتن
از خیلی چیزها حرف زدیم از کار بگیر تا سیاست رسما داشتیم کسشر میگفتیم،انگار نه انگار که اومدم زنش بکنم
رحیم و مریم مثل آدمهایی بودن که بهترین جوک رو به بدترین و یخ ترین شکل تعریف میکردن،ولی ذاتا دوتا خانوم و آقای واقعی و بسیار مورد اعتماد بودن جوری که میشه بهشون چک سفید امضا بدی
موقع خواب شدش ،رحیم گفت:اقا امیر من توی پذیرایی میخوابم شما راحت باشید،
باهاش مخالفتی نکردم ولی برنامه دیگه ای تو سرم بود،مریم رفت توی اتاق خواب منم چنددقیقه بعد پشت سرش رفتم
مریم سلیقه منو میدونست و یک ست سکسی قرمز شرابی خوشگل پوشید
یک بدن سفید و سینه هایی که اگر بگم جوش بهتره
بدنی صاف صاف،کلا راحت تو بغل جا میشد
گوشه تخت نشستم بهش گفتم ساک بزنه،
یکم که خورد،بغلش کردم بردمش توی پذیرایی یکم شوکه شدش ولی بردمش
بهش گفتم اینجا ساک بزن!من اگر میخواستم تنهایی بکنمت اینهمه جنده توی خیابون هست ،لذتش به این هستش جلوی رحیم باشم دوتایی سکس کنیم!
رحیم: اقا امیر میخواستم راحت باشی
من:مرد حسابی زنت هست، منم بکنش! تعارف چی داری بامن؟ اینهمه از کوس کون جلوی مهناز کردمش، به امید اینکه بیام خونت سه تایی حالی کنیم،لخت شو تا صبح کار داریم
مریم قند تو دلش آب شده بود کلا بی حرف بود ولی مشخص بود ذوق کرده
رحیم لخت شدش، یک کیر کوچیک داشت ولی این نظرم جلب نکرد، کلا مو روی تنش نبود
من زیر خوابیده بودم و مریم روم! مریم تند تند بالا پایین میرفت،مریم دستش اومده بود من چه مدلی سکس دوست دارم مثل یک ماشین برنامه ریزی شده همش انجام میداد
وسط سکس گفت: اقا امیر از اون حرفها نمیزنی؟
منظورش فحش و تحقیر بود
منم شروع کردم بهش گفتن از جنده لاشی، تا قیافه بدن سینه کیری اش ،
تو همون حالت اومد بغلم دم گوشم گفت:به رحیم هم بگو دوست داره
همین حرف کافی بود تا از بالا تا پایین رحیم رو فحش کش کنم، رحیم نیشش تا بنآ گوش باز شده بود حین سکس کیرم از کوس مریم اومد بیرون به رحیم گفتم خودت بزار توش و خیسش کن، البته منظورم این بود که توف بزنه روش ولی دیدم قشنگ گذاشت دهنش و ساک زد بعد گذاشت تو کوس زنش
بعلللله ،رحیم ما خودش هم کم کیر دوست نداشت
بعد نیم ساعت نشستم روی مبل و به هر دوتا گفتم ساک بزنن
شاید بهترین تجربه سکس من اون لحظه بود
زن شوهر تخمای منو میخوردن و ما بینش از هم لب میگرفتن، سینه نداشته مریم مثل آجر سفت بود
به رحیم و مریم گفتم مدل شصت نه بشن و رحیم بره پایین منم مدل داگی مریم بکنم و حامد اون زیر بیینه و تخمامو بخوره
انصافا رحیم خیلی پایه بودش،
جالبه توی سکس هم اصلا مریم نمیکرد! یا نگاه میکرد یا کوس کیر میخورد
اخرای سکس بود به مریم گفتم چیزی رو فراموش نکردی؟
مریم: وای امیر جونی واسم نمونده بزار یه شب دیگه البته اگر میشه ، اگر هم نه که من سگ کی باشم بگم نه، هرچی شما بخوای!
رحیم: چی میخواد؟
مریم: کون
رحیم: اقا میشه به جای مریم کون من بزاری؟
من: مریم خودت آمادش کن، ببر دستشویی این کوسکش پدر زن جنده رو آماده کیر کن ولی تو هم باید آب منو تا اخر بخوری
مریم یه چشم گفت با رحیم رفتن حموم چند دقیقه بعد اومدن
کونش شسته بود
مریم با دستاش کون رحیم باز کرد، کیرم اروم اروم کردم توش
برخلاف انتظارم راحت رفت مریم روی کمر رحیم نشسته بود و روبروی هم بودیم لب بازی میکردیم
خودم گی بازی دوست نداشتم ولی اون شب خیلی حال داد
فکرش رو بکن جلوی یک زن شوهرش میکنی
مریم شروع به عکس فیلم گرفتن کرد،البته بهش اعتماد داشتم حواسش بود
بعد از بیست دقیقه کیرمم از کون رحیم در آوردم رسما پاره شده بود
کیرم شستم و گذاشتم کوس مریم و اینبار آروم تر بدون فحش و کاملا احساسی کردمش
توی سکس خشن و ارباب برده ای ،باید پرده آخر با احترام باشه و همه از نقش خودشون در بیان
مثل خراب کردن یک پازل و دوباره چیدنش هست
وقتی مریم میکردم ، اینبار رحیم فیلم گرفت
مریم لش لش شده بود انگار توی خلسه باشه با صدای نازک پر از شهوت گفت:امیر کون منو بکن، همون توش خالی کن

برگشت و اروم اروم کونش گذاشتم همون توی کونش آبم خالی کردم،
مریم نای بلنددشدن نداشت ،با کونی که ازش آب من میچکید گذاشتم بخوابه
من رفتم یک دوش گرفتم و خوابیدم
رحیم هم توی بغل مریم خوابش برد
فردا صبح زود مریم بیدار شدش،
زیر چشمی داشتم نگاش میکردم،دوش گرفت صبحونه اماده کرد و بعد همه رفتیم سرکار
وقتی مریم تعطیل شدش کلی با من چت کرد
از خیلی چیزها گفت، خلاصه اش اینکه بعد ازدواج فهمید رحیم تمایل به گی داره، یک دیلدو کمری خریده بودن و مریم بعضی وقتها با اون دیلدو میکردش،اروم اروم حرف از سکس گروپ اومد،ولی میترسیدن بعد مدتی به چندتا سایت گروه سکسی رفتن دیدن اماشالله چه خبره همه اهل حالند
دنبال زوج بودن ولی با شکل اندام سایز رحیم کسی راغب نبود،تا اینکه تجربه سکس با من و مهناز تجربه کرد و باقی ماجرا
ولی بین زوجها یکی خیلی چشمم مریم گرفته بود
ولی خانوم اون زوج اصلا از رحیم خوشش نمیومد
با اینحال باهم در ارتباط بودن،
شب دوباره رفتم خونه اش ،اون شب حسابی جوک گفتم و خندیدم مریم و حامد بسیار خوش خنده بودن و سریع خنده اشون میگرفت
همون شب دوم مریم شدیدا به دلم نشست خانووووم تمام عیار،مثل یک آدمی که وقتی میبینش انگار ده سال اون میشناسی
بی مقدمه ،یهو گفتم :مریم دارم عاشقت میشم اخه چقدر باحالی تو دختر!
مریم انگار شوک شدش، یکم بغض کرد گفت: دروغ نگو اقا امیر، کی عاشق من میشه؟ شوخی خوبی نبود،،
این حرف زد انگار دلم آتیش شدش، بی اختیار بغلش کردم بوسیدمش، مریم یک زن فوق العاده احساسی بود و‌مثل ابر بهار شروع به گریه کرد جوری که نگران شدم
رحیم با اشاره بهم فهموند چیزی نیست و برای اینکه تنها باشیم از خونه رفت بیرون!
مریم بعد اینکه آروم شدش: منو ببخش امیر نمیدونم چرا اینجوری شدم تا الان بگو بخند داشتیم ، میدونی چیه ،اخه مردها خیلی کم از این حرفها به زنشون میزنن،تو اگر زن گرفتی همش قربون صدقه اش برو، ازش تعریف کن حتی اگر تعریفی نیست
من: ولی تو تعریفی هستی،خودت که مهناز مجید دیدی،باهاشون دست میدم باید انگشتام بشمارم ولی به تو مثل چشمام اعتماد دارم در کنارت احساس امنیت میکنم،توی این چندوقت اشنایی همه گذشته و زندگی ام بهت گفتم و شدی سنگ صبورم ولی به اونها چی؟ نخود تو دهنشون خیس نمیخوره،، از طرفی ماهی سفید من بدن تو مانکن واقعی هست مخصوصا اینکه کون هم میدی اونقدر دوست دارم که میخوام حامله ات کنم
تا این رو گفتم باز زد زیر گریه و توی گریه گفت: واقعا دوست داری من بچه ات دنیا بیارم؟
کلا اشکش توی مشکش بود
اون شب دوباره سکس کردیم ولی کمتر و خیلی عاشقانه تر
رحیم هم عین بچه نشسته بود یک گوشه عشق بازی ما رو نگاه میکرد،درست سکس میکردیم ولی بیشتر داشتیم نگاه میکردیم و از هم لب میگرفتیم
نمیشه اون احساس با کلمه بیان کنم چون باید تجربه اش کنید،

فردا شبش من توی کارگاه خوابیدم
مریم انگار اون فیلم به اون زوج نشون داد
زنه هم قبول کرد که اگر من بیام اوکی هست ولی شوهرش مخالف بود چون دوست نداشت با پسر مجرد سکس کنند
مریم پیشنهاد داد که اگر مایلی بیاید خونه ما ،رحیم هم نباشه و دوتایی بامن سکس کنید اگر خوشتون اومد ضربدری بریم اگر هم نه نوش جونتون که کوس کونم گذاشتی
اون اقا که اسم علی بود خدا خواسته قبول کرد
منم برای فردا خودم رو اماده کردم اینبار ساعت هشت رفتم خونه مریم و رحیم
علی هم خودش رسوند
به مریم گفتم همون تیپ چادری سنگین بزن، علی قبلا گفته بود دوست داره بااین مدل زنی سکس کنه
مریم الحق خوش سلیقه بود، لباس زیر سکسی ناز پوشیده بود و روش یک حجاب سنگین
علی اومد همراه خودش کمی شراب،شیرینی هم اورد، یک مرد خوش هیکل، ورزشکار سر زبون دار. که نشون میداد وضع مالی خیلی خوبی داره حتی میشد فهمید که ماشین دویست شش که داره ماشین اصلی اش نیست،علی نمیدونست که مریم مدل برده شدن دوست داره،
مریم بساط پذیرایی اماده کرد قبلش شام خورده بودیم چون علی باید برمیگشت خونه دوست نداشتیم وقت تلف بشه
علی شراب اورد ، مریم با کلی اکراه و اصرار ما خورد(واقعیتش بخواهید مریم و رحیم مذهبی طور بودن) شراب خوردیم و حسابی به مریم چسبید
بهش گفتم حالا دیدی خیام،حافظ،جامی، داشتن از چه چیز باحالی میگفتند تو رحیم نمیخوردید؟خیر سرت استاد ادبیات هم هستی!
حالا جنده سگ الان که مست شدی میخوام خارمادرت بگام از کوس کون پارت کنم، الان باهمین چادرت واسه علی اقا ساک بزن
علی که اخماش رفت توی هم با چشم غره بهم گفت: امیر خجالت بکش این چه حرفی هست؟
وسط حرفش گفتم: علی مریم مدل برده ارباب دوست داره این مدلی ارگاسم میشه خشن باید بکنی فوفولی بکنی ضد حال میشه واسش
علی انگاری با کون افتاده باشه توی عسل گفت: ای جاااااان یعنی هرچی بگم ناراحت نمیشه ،هرکاری بخوام میکنه،
واسه اینکه باورش بشه کیرم در اوردم به مریم گفتم بخور شروع به بدبیراه گفتن بهش کردم
علی انگار که به معشوق خودش رسیده باشه با اشتیاق نگاه میکرد، نیم ساعت بعد مریم وسط ما روی هوا داشت از کوس کون همزمان میداد
بیشتر سکس ،همزمان و از کوس کون بود و چون که لاغر سبک بود راحت جا میکردیم،علی مثل آدم های وحشی مریم رو میخورد فشار میداد، جا سالم تو بدنش نذاشت
شراب حسابی به مریم اثر کرده بود و بلند بلند میخندید،فاز خنده اش گرفته بود
ساعت نزذیک ده بود به علی گفتم آبت بیار به غیر کوس هرجا دوست داری خالی کن،اونم نامردی نکرد همه اش خالی کرد تو دهن مریم
مریم با همون دهن پر به علی گفت کمی شراب براش بریزه تا قورت بده علی هم اینکار رو کرد
واسه من که صحنه جالبی نبود ولی علی خرکیف شده بود
مریم حال بلند شدن نداشت مثل مرغ که زیر کیر دوتا خر افتاده باشه کونش گشاد گشاد شده بود
علی ازم خواست چندتا عکس بگیره بهش گفتم خودم با گوشی ات میگیرم
منم چندتا عکس از کوس کون مریم بعد سکس گرفتم بهش دادم
علی رفت چند دقیقه بعد رحیم اومد، مریم هم حالش کمی سرجا اومد داشت در همون حالت مستی تعریف میکرد چه کوس کونی داده و برای اولین بار دونفر کردنش ، و برای اولین بار مشروب خورده
رحیم انگار توی فضا بود ، رو به من کرد گفت
امیر تو آبت اومد؟
من: نه هنوز
رحیم بزار بخورم برات واست بیاد،
اصلا نذاشت جوابش بدم ، به مریم گفت تو فقط تعریف کن
کلا منم خسته بودم خوابم میوند ولی کیرم سیخ سیخ بود ، آبم اومد تو دهن رحیم خالی کردم و رسما بیهوش شدم ، خوابیدم
صبح به زحمت بلند شدم رفتم سرکار
مریم هم همینطور
مریم بهم گفت که علی و زنش اوکی شدن شب جمعه ای بریم خونه اش ولی من تو
رحیم نیاد
یکم استرس داشت بهش گفتم با من باشی هیچی نمیشه
دو شب توی کارگاه خوابیدم تا شب جمعه
قبلش رفتم خونه مریم حسابی به خودمون رسیدیم
رحیم هم داشت بدرقه میکرد و اصرار داشت حتما چندتا فیلم عکس بگیرید، تا منم بیبنم ، همه کارهای مریم رسید اون رو بدرقه کرد تا بره زیر کیر علی من، همونطور که حدس میزدم خونه علی یک جای اعیون بود، هیچ عکسی از زنش ندیده بودم
اسم زن علی فرزانه بود،
فرازانه رو که دیدم فکم افتاد کف زمین!
یعنی هرچی که مهناز و مریم نبودن،این زن یک تنه بود! داف به تمام معنا،لباس مارک، خونه کلا لاکچری، سینه و کون خوش تراش بزرگ صورتی که صد قلم ارایش ریز درشت داشت
اصلا یه وضعی! یک خانوم قد ۱۷۰ ، سینه هشتاد پنج ، کون گنده ، خوش بر رو
با این میشد فهمید که هیچ جای تنش سالم نزاشته همش عملی بود

یک لباس شب سکسی مهمونی پوشیده و خیلی مبادی آداب بود
فرزانه و مریم رفتن توی آشپزخونه تا بساط پذیرایی رو اماده کنند
میشد صدای خنده های اونها رو شنید
علی هم به حرف اومد گفت:خانومم چطوره؟
من: دست خوش،زن محشری داری همه چی تموم هست
علی: فقط حواست باشه عین مریم و مهناز نیست،جنده خانوم اینجور نبین انگار از دماغ فیل افتاده!
حرفش نیمه تموم موند و فرزانه و مریم از آشپزخونه ا‌ومدن
شروع کردن به حرفهای معمول زدن
فرزانه آدم تحصیل کرده ای بود و دوست داشت مدارج علمی خودش رو همه جا جار بزنه(بهاره رهنما هستم دوتا لیسانس دارم) تا حدود زیادی فمنیست بود،وسط حرفهاش چندتا شعر نو این چیزها خوند و از اونجا که مریم خودش تحصیلات ادبیات داشت زیرپوستی جوابش داد،،و بهش گفت که داره واسه دکترای ادبیات میخونه
فرزانه رسما خفه شد! درست پولدار بودن ولی برخلاف علی ،فرزانه رسما نوکیسه بود
به جورایی تو ذوقم خورد
شر‌وع کردیم به شراب خوردن،حال همه خوب شد
به پیشنهاد علی فرزانه و مریم شروع کردن رقصیدن
مریم یه جورایی لز شده بود، فرزانه هم بدش نمیمود،مریم وقتی مست میشد خیلی خوش خنده میشدش،
داشتیم رقص هر دوتا رو میدیم، اروم اروم لباس همو در میاوردن
به غیر از دوتا شرت چیزی تنشون نبود، به زحمت سرپا بودن
علی مریم گرفت و منم فرزانه،
علی انگار یه بچه یا عروسک گرفته باشه فقط قربون صدقه اش میرفت لب دهنش میخورد،یک جورایی فقط جمآل بازی میکرد
فرزانه به شکم خوابیده بود و گفت یکم ماساژ بده دارم از خستگی میمیرم!رفتم روی کمرش شرتش در اوردم
کیرم رو گذاشتم لای کسش ولی داخل نزاشتم
شروع به ماساژ خوردن گردنش کردم
فرزانه آه اووف بلندی میکرد، کسش خیس خیس بود
مریم توی بغل و هیکل علی گم شده بود،مریم داشت عشق میکرد علی اینجور بغلش کرده و داره فشارش میده
مریم:علی اول از کون منو بکن، اگر هم جیغ زدم گفتم نکن ،تو گوش نده، حتی از درد دارم میمیرم تو بکن، رحم کنی نه من نه تو
علی هم خداخواسته کرد تو کون مریم! قشنگ داشتم پاره شدن این زن رو زیر کیر علی میدیدم
علی سرش رو محکم به بالشت فشار میداد تا صداش در نیاد،بعد پنج دقیقه جا باز کرد و راحت جلو عقب میکردن
فرزانه که اصلا تو حال خودش بود یهو قاطی کرد گفت: امیییییر نمیخوای بکنی،
منم که منتظر بودم خودش بخواد بی مقدمه کیر تا خایه کردم تو کوسش! راحت رفت شلاقی میکوبیدم!
فرزانه اصلا اهل کون دادن نبود،
بعد ده دقیقه نشست روی من ، شروع کرد بالا پایین شدن ،
سینهاش دیدن داشت ، سینهاش میخوردم
کل خونه پر شده بود از بوی کوس،کیر صدای شالاپ شلوپ،
علی،مریم بغل کرد برد توی اتاق خواب خودش
کمی ضدحال خوردم ولی پیگیر نشدم چرا
همینکه مریم بهش خوش بگزره واسم کافی بود
فرزانه ولی بهش کمی بر خورد غرغر میکرد
کمی خسته شدش افتاد توی بغلم، توی مستی قربون صدقه کیرم میرفت منم از کوس کون بدنش میگفتم،
توی این حرفها بودیم که هر دیدم کلا خوابیدش صدای خرناسش بلند شد!! کیر تو این شانس
ولی خودمم خسته بودم،
اگر بخواهم صادق باشم زیاد از بدن و اندام جراحی شده خوشم نمیومد، با اینکه ممنون دار پذیرایی اونها و اعتمادشون هستم ولی این دید بالا به پایین فرزانه بدجوری آزارم داد
خودمم خوابیدم ساعت حدود دوازده شب بود که علی بیدارم کرد
گفت: میبینم که کیر خوردی؟ بیا پیش ما
رفتم توی اتاق خواب، مریم دراز به دارز روی تخت افتاده بود داشت با لبخند به هر دو ما نگاه میکرد
علی: داداش میدونم گنده گوزی زنم ضدحالت شد، فرزانه اینجوری هستش نهایت نیم ساعت سکس میکنه بعد میخوابه،الان که اینهمه بهت داد واسه مشروب خوردن بود،
علی اومد دم گوشم یه چیزی گفت ،منم به مریم نگاهی کردم،
موهای مریم گرفتم توی دستم کشون کشون بردمش تو حموم!(البته یه جوری که دردش نیاد،در نقش برده اربابی انجامش دادم) مریم که بهت زده بود نشسته بود کف حموم،دوش اب گرم باز کردم کمی که خیس شدش
شروع کردم شاشدین روش!
برخلاف تصورم مریم خیلی خوشش اومد، مریختم روی سینه اش و حتی صورتش!
چند دقیقه بعد من علی اومد اونم همین کار رو کرد،

بعد ده دقیقه مریم از حموم اومد بیرون خودش قشنگ شسته بود و خشک کرده بود
اومد روی تخت وسط ما خوابید،
علی زرنگی کرد اول از همه مریم بغل کرد،مریم همون زنی بود که علی میخواست
یک زن آروم،مطیع، با سواد،مودب و بدون غرور و خاکی
البته با این اخلاق مریم هر مردی عاشقش میشد!
مریم با واتس آپ زنگ تصویری زد به رحیم، گوشی رو ثابت کرد
رو به من گفت: امیر نمیخوای جندت بکنی!؟ من حال حرف زدن ندارم شماها راحت پارم کنید کوس کونم علی گشاد کرده
منو علی تا یکی دوساعت از کوس کون مریم گاییدیم ،رحیم هم نگاه میکرد جق میزد
داشت ابم میمود علی گفت بریز رو صورت فرزانه
جنده خانوم بدش میاد ولی ازت میخوام اینکار رو بکنی
علی با یک تحکم و عصبانتی اینو گفت
منم رفتم توی پذیرایی به خاطر تاخییری که خورده بودم آبم دیر میمود
مریم و علی پشت سرم اومدن،مریم ایستاده روی سر فرزانه خم شدش پاهاش گذاشت دو طرفش گفت بکن تو کوسم
علی هم فیلم میگرفت،میخندید
به خاطر عمل بینی فرزانه خرناس های بلندی میکشید
بعد چند دقیقه گاییدن کوس کون مریم آبم اوند ریختم روی صورت فرزانه
به مریم گفتم لیس بزن اونم بدون چون چرا لیس میزد میخورد، همه سر صورت فرزانه پر آب شدش
نا نداشتیم راه بریم سه تایی رفیتم توی تخت خوابیدم
حدود ساعت نه صبح مریم بلند شد، خونه رو مرتب کرد،چایی و صبحونه رو آماده کرد،
علی و من بیدار شدیم ، علی وقتی اینها رو دید کم مونده بود گریه کنه
فرزانه ولی خواب خواب بود، آبم روی صورتش خشک شده بودش
لخت لخت توی حال خوابیده بود، دور میز نشستیم و صبحونه خوردیم، هر سه تا لخت بودیم ولی مریم شورت پاش کرده بود
مریم چایی داغ خورد کمی تو دهنش چرخوند بعد رفت زیر میز، علی یهو پرید،
مریم با دهن پر چایی کیر علی کرد تو دهنش،اینکار رو برای منم کرد (امتحانش کنید جالبه) بعدش دوباره رفتیم توی تخت سکسی به اون صورت نکردیم به جاش بگو بخند کسشر گفتن، خیلی حال داد، علی شروع کرد گروه هایی سکس ضربدری نشونم داد، اصلا باورم نمیشد اینقدر زیادن ،علی یک گالری بزرگ از عکسهای زوج داشت البته سکسی ها بی صورت بودن
علی فرزانه دو سال تمام این مدل سکس رو انجام میدادن و مدل به مدل زوج عوض کرده بودن
مریم یکم تو هم رفت ،از اونجا که دلش گنجشگی بود طاقت نیاورد گفت:هیچی دیگه وسط این همه حوری کی دیگه یاد من میکنه،
علی محکم بغلش کرد قربون صدقه اش رفت واقعا از ته دل ناز مریم میکشید
علی بهم گفت اگر دوست داشته باشی اون زوجها مشکلی نداشته باشند میتونم به اونها معرفی ات کنم ،زنها ذاتا حسودن ،سه نفره رو به ضربدری ترجیح میدن…
فرزانه بیدار شدش، دید اوضاع خونه مرتبه همه ما بیداریم لخت توی تخت، یکم سلام احوال پرسی رفت دوش گرفت یک چیزی خورد به ما ملحق شدش، از شب قبلش کمی تو دلم مونده بود که چرا بیشتر نکردمش
دیگه حال حوصله کردنش نداشتم، ظهر با اونها خداحافظی کردیم با یک آژانس منو مریم رفتم سمت خونه،بین راه مریم توی بغلم بود،چادرش رو صورتش کشیده بود راننده داشت رادیو گوش میکرد و حواسش به ما نبود
مریم خیلی اروم: امیر به نظرت من برم سینه هام عمل کنم؟
من: بدن خودت هست ولی اگر عمل کردی نه من نه تو! همینی که هستی رو دوست دارم،اگر به بدن بود نصفه شب از پیش فرزانه نمیومدم تو بغلت
مریم: ای جووونم مرد خودم،
توی همون حالت شروع کرد اروم گریه کردن، راننده متوجه شد و با دست بهش گفتم چیزی نیست
خونه که رسیدیم هر دوتا خوابیدم، رحیم مشتاق بود بشنوه چی شده ولی حال نداشتیم
غروب بیدار شدیم و مریم با ذوق شوق سیر تا پیاز سکس رو با فیلمهایی که علی گرفته بود نشون رحیم داد،اونقدر قشنگ گفت که من دوباره سیخ کردم ، شروع کردم به گاییدنش!

چند روزی خونه مریم بودم تا اینکه مهمون های مجید و مهناز رفتن
توی این مدت مهناز اصلا سکس نکرده بود چون خونه شلوغ بود،داشت پاره میشد،
غروب که من و مجید رفتیم خونه دیدیم لخت لخت توی خونه منتظره
مجید از این حالت خنده اش گرفت گفت دهنت گاییده است امیر
مهناز کونی تمام عیار بود، از کون باید میداد تا ارضا میشد ، یک دل سیر کردمش و اوضاع برگشت به روال سابق، یک تخت خواب برای سه نفر
با واسطه علی بدون اینکه مهناز بفهمه با مریم با چندتا زوج اشنا شدیم که از کرج،تهران اطراف بودن
ولی واسه من هیچکی مریم نمیشد، علی هم خیلی دوسش داشت
مهناز هم چندتا از دوستهای مطلقه یا متاهلش اورده بود خونه! به خوبی مریم نبودن(اخلاق رفتار) ولی واسه تنوع خوب بودن، یکی از اونها رسما کاسب بود
سکسهای دیگه من با زوجها مشابه همین بود البته چندتا دختر هم اشنا شدیم ولی بیشترش با مریم بود،مهناز از اینکه خاله بشه واسه من خیلی خوششش میمود خودش میگفت از اینکه کس کشی جاکشی منو میکنه حال میکنه
امیدوارم خوشتون اومده باشه ، برخلاف تصور خیلی ها زوج و نفر سوم خیلی خیلی زیاد هست
ولی به خاطر جو بچه گانه سایت کمتر کسی جرات بازگو کردن داره
ممنون میشم اگر تجربه مشابه ای دارید بدون توجه به قضاوت دیگران در کامنتها بیان کنید
سعی کردم خلاصه کنم ولی خلاصه تر این نمیشد

نوشته: امیر


👍 53
👎 9
111801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

878303
2022-06-08 01:52:47 +0430 +0430

والا اینطور که معلومه این همسایه کناری ماهم مشکوک میزنه😂😂😂

7 ❤️

878321
2022-06-08 03:04:18 +0430 +0430

کوسکش معلم بود اینحوری به راحتی گروپ میرفت یعنی معلمای جمهوری اسلامی اینقدر خار شدن حامد این وسط کون تو میذاشت ننویس دیگه کوس کش به نظرم زودتر کلاسای ترک جلق شروع کنی به نفعته دیوث

6 ❤️

878322
2022-06-08 03:05:02 +0430 +0430

دمت گرم داداش.داستانت خیلی خوب بود.منم تجربه نفرسوم رو دارم.عالیه حسش

0 ❤️

878325
2022-06-08 03:20:03 +0430 +0430

جالب بود بازم بنویس حتما ولی با جزئیات بیشتر

0 ❤️

878330
2022-06-08 04:05:51 +0430 +0430

داداش همون حامد بهتره نمیخواد هی بگی رحیم

3 ❤️

878355
2022-06-08 07:53:33 +0430 +0430

سلام دوستان من چهارده سالمه و دختر خالم از من یک سال بزرگ تره،کصکش عجب چیزیه خیلی هم پایس و تو کاره خیلی خیلی تو باغه خیلی هم شیطونه و ممه ها و کون بزرگی داره چند بار هم با هزار بدبختی تونستم ممه هاش رو ببینم و بمالم به بدبختی حالا اگه کسی خواست میتونم توضیح بیشتر بدم و کون و کصش هم از رو شلوار مالیدم تا حالا ولی این برا چند سال پیشه و من از اون موقع با خاطراتش میزنم😂😂و اگه کسی هست بگه چجوری دوباره و با چه حیله و کلکی ترتیبش رو بدم ممنون میشم خواهشا اگه راهکاری دارید کمک کنید اگه با پول هم کار راه بیوفته من راضیم هرچقدر نیاز باشه میدم البته فقط برا مالیدن و اینا چون پرده داره کون هم هم خودم نیستم هم اون دردش میگیره

0 ❤️

878358
2022-06-08 08:09:39 +0430 +0430

خدا قسمت کنه خوشبحال شما چون ما که هرچی رفتیم دنبالش اون شد جن و ما شدیم بسم الله

0 ❤️

878362
2022-06-08 08:29:39 +0430 +0430

اینطوری که تو تعریف کردی همه زنهارو یه تنه گائیدی 😂 😂 😂 😂 😂 😂
خسته نباشی دلاور خدا قوت قهرمان 😂 😂 😂 😂 😂 ولی خدائیش خالی بندی خوبی بود مثل فیلم هندی بود که قهرمان فیلم یه تنه همه را حریفه و مثلا با یه مشت ده نفر را ناک اوت میکنه توهم چنین حسی رو درونت داری که اره یه تنه صدتا هزارتا ده هزارتا کس و کون کردم هی میومدن و میکردمشون هی میومدن میکردمشون 😂 😂 😂 😂 😂

0 ❤️

878363
2022-06-08 08:45:12 +0430 +0430

یه دقیقه کص نکن ببینم شرایط چطوریه تو‌ دنیا

1 ❤️

878365
2022-06-08 09:14:19 +0430 +0430

حامد کجا بود این وسط!!؟؟؟؟
یارو داده زنشو دوتا نره خر بکنند ، زنه لز کرده گروپ زده بعد مشروب نمیخوره چون مذهبیه؟؟؟؟ فازت چیه😂😂😂😂😂

1 ❤️

878373
2022-06-08 10:03:40 +0430 +0430

خطاب به اون کسکشی که بد میدونه این کارهارو :
بچه کونی , شما اگر بد میدونی اینجا نیا برو سایت تبیان . عوضی اینجا سایت سکسیه و فانتزی یا واقعیتش همینه . ناراحتی نخون ,اگر هم خوندی زر مفت نزن .

0 ❤️

878385
2022-06-08 12:24:25 +0430 +0430

چقدر شخصیت مریم و دوست داشتم…دلم خواستش…گاهی وقتا معمولیا از صدتا در و داف جذابتر میشن به چشم ادم

0 ❤️

878391
2022-06-08 13:23:54 +0430 +0430

به رحیم و مریم گفتم مدل شصت نه بشن و رحیم بره پایین منم مدل داگی مریم بکنم و حامد اون زیر بیینه و تخمامو بخوره
انصافا رحیم خیلی پایه بودش،

حالا حامد یا رحیم

0 ❤️

878394
2022-06-08 13:29:15 +0430 +0430

هیچی دیگه بگو صد تا زدج گاییدی همه مرداشون کونی دیوس ببین

0 ❤️

878397
2022-06-08 13:50:31 +0430 +0430

واله ما یکیشو هم پیدا نمیکنیم چه برسه مثل شما که چندتا همزمان مورد عنایت قرار میدید. 😄😄😄

0 ❤️

878400
2022-06-08 14:24:00 +0430 +0430

نمیدونم این چه مرضیه که یسری کساخیل در ایران دچارن که هی بیان گوه اضافه بخورن که من کلی زن رو جلو شوهرشون کردم و اصرار کنن که این موضوع در ایران زیاده و اگر بشینی پای کوسشعرهاشون برات آمار بند تنبونی در میارن که بیشتر از نصف نردای ایرانی یا کیرشون کوچیکه یا بلند نمیشه یه زودانزالی دارن و زنهاشون یعنی نصف زنهای مملکت تو کف کیر و ارضا شدن موندن و تنها امیدشون به این شوالیه های کیر کلفت و کمر سفته و از قضا همه اون مردهای کیر کوچولو و کمر شل، بیغیرت هم هستن و از خداشونه که یه نره خر دیگه زنشون رو ارضا کنه و تازه لذت هم میبرن که جلو چشم خودشون زنشون گاییده بشه و همه اون زنها هم غیر از تو کف بودن جنده هم هستن اونقد جنده که حاضر باشن جلو چشم شوهرشون گاییده بشن!
بابا جمع کنین این بساط کوسشعر گوییتون رو در بیشترین بیشترین حالت از هر هزار زوج فقط یه زوجه که هم زنه بدش نیاد جلو شوهرش یکی ترتیبشو بده هم مرده خوشش بیاد ولی تو همون یک در هزار هم نه زنه جرات میکنه این تمایل رو بشوهرش بگه چون میترسه شوهره سرش رو بیخ تا بیخ ببره هم مرده میترسه که زنه جار و جنجال بپا کنه و طلاق بگیره و آبروشو بعنوان یه مرد دیوث و بی غیرت تو فامیل و آشنا ببره و بازم در بیشترین حالت ممکن از هر هزار زوجی که هر دو دلشون بخاد یه زوج شاید باشه که بالاخره زن و مرد دل رو بدریا بزنن و از تمایلشون بگن و دوتایی قبول کنن که تحربش کنن و واقعن تا ته قضیه هم برن و خوششون هم بیاد و ادامه بدن یعنی در هر یک ملیون زوج یکی ولی پای حرف این کوسخولهای توهمی فضایی که بشینی فک میکنی از هر ده تا زوج پنج تاشون دنبال نفر سومن برا ارضای خانووووم😂
کوسخولای دوزاری

0 ❤️

878401
2022-06-08 14:32:12 +0430 +0430

سالها پیش منم همین شرایط برام پیش اومد و تجربه کردم واقعا لذت‌بخش و بی‌نظیره و با هیچی نمیشه مقایسه اش کرد البته برای متاهل هایی که این موضوع رو دوست دارن باید بگم فقط برای مدتی کوتاه در حدی که لذت این داستان رو بچشن و کنجکاوی شون برطرف بشه انجام بدین چون تمام دوستان متاهلم بخاطر زیاده روی و نداشتن جنبه به زندگی شون گند زده شد و از هم جدا شدن

0 ❤️

878403
2022-06-08 14:56:07 +0430 +0430

واقعیتش بخواهید مریم و رحیم مذهبی طور بودن
برو عنتر با این داستان نوشتنت. مذهبی بودن ولی ضربدری میکردن؟

0 ❤️

878435
2022-06-08 22:18:54 +0430 +0430

دقیقا زوج زیاده ولی ۹۹ درصد جقی تشریف دارن و جرات اینکه بخوان واقعی انجامش بدن رو ندارن

0 ❤️

878442
2022-06-09 00:10:44 +0430 +0430

چه کسشر

0 ❤️

878903
2022-06-11 16:15:15 +0430 +0430

از اونجاش که یدفه‌رحیم شد حامد نخوندم

داداش اسمش روشه داستانه واقعیت نیست ولی یکاری نکن به خواننده القا بشه که این یه داستانه کصشره

0 ❤️

879277
2022-06-13 17:23:47 +0430 +0430

خوب بود داستانت،ممنون

0 ❤️

879911
2022-06-16 20:13:16 +0430 +0430

Kash mishod inja bodi ye hali be mano zanam midadi

0 ❤️

879913
2022-06-16 20:16:15 +0430 +0430

Also hast komakam Kone mokhe zanamo bezanam gorop bezanim

0 ❤️

880100
2022-06-17 19:16:03 +0430 +0430

بر خلاف باقی نظرها که خوندم اصلا داستان خوبی نبود خیلی اراجیف گفته بودی و واقعیت خیلی دور بود هنوز رحیم ندیدی ولی… ویا چای داغ وساک شاید اتفاق افتاده ضربدری ولی کسشعر خیلی توش گفتی خوب نبود لاف زیاد داشت

0 ❤️

881714
2022-06-26 19:44:10 +0430 +0430

ادامه نمیدی؟

0 ❤️