مهندس و فروشنده جنده

1393/05/25

سلام سینا هستم . مدت زیادی هست که اینجا میام و داستان ها رو میخونم .
من مهندس علوم دام با حدود بیست سال سابقه کار 43 سال سن وضع مالی ام هم بد نیست شکر خدا متوسط رو به بالا .
داستان از اونجایی شروع شد که برای تعمیر خونه ام نیاز به کاشی و سرامیک و توالت فرنگی پیدا کردم رفتم نزدیکای میدان مادر او طرفا ( چون بچه تهران نیستم آدرسا رو دقیق بلد نیستم ) ( شهرستانمون هم با تهران نیم ساعت فاصله داره ) یه خیابون بود کلا لوازم بهداشتی منزل میفروختن خلاصه تو یکی از همون فروش گاه ها یه زنی حدود 46 ساله فروشنده بود . که از همون نگاه اول دیدم شدید میخواره . من قدم 181 وزنم 90 . خلاصه رفتم تو کار شیرین کاری و شوخی سفارش هارو دادم قرار شد که با وانت بفرستن منم پشت کارت ویزیتم شماره تلفن همراه خصوصی خودمو نوشتم گفتم که این شماره هارو تو ساعت کاری جواب میدم و این شماره هم برا ساعت که کار ندارم میدم به شما خلاصه خانومه شماره منو گرفت تا دم در برا بدرقه اومد منم سوار ماشین شدم یه 206 تیپ 2 سفید دارم .
بار ها اومد و دیدم یکی از خط های کاری ام زنگ میخوره جواب دادم : بفرمایید
سلام جم هستم خواستم ببینم بارها رسیده به دستتون

  • سلااااااام خانوم خانوما ( کلا کونده پرو هستم بخصوص پشت تلفن ) گفتم به اون خطم زنگ میزنید منتظرتون بودم
    خلاصه کمی کس شعر گفتم و بعد دو روز دیدم یه اس ناشناس رو همون خط غیر کاری دارم گفتم شما
  • شیوا هستم
  • سلام خانوم خشگله …
    یه دوروزی تلفنی حرف زدیم و قرار گذاشتم باهاش کجا ؟
    بهش گفتم به علت فشار کاری که دارم جمعه ها میتونم بیام اونم خوشحال که فقط جمعه ها تعطیله . خلاصه بهش گفتم 5 صبح میدون ونک ( چه کونی ازم چاره میشد برا صبح با شدن ) گفت چرا 5 صبح گفتم بخاطر اینکه بیشتر با هم باشیم
    خلاصه 5 صبح میدون ونک رسیدم و خانوم خانوم ها سوار ماشین شد گفت کجا بریم گفتم بریم پیست آبعلی گفت باشه تو را هم دستاشو گرفتم و گفتم از خودت بگو گفت یه دختر دارم 24 ساله مجرده خودمم که طلاق گرفتم با پول مهریه که گرفتم همون دورو بر یه خونه خریدم . اون گفت تو از خودت بگو گفتم مهندس علوم دامی هستم متخصص جیره نویسی از مجرد از صبح تا بوق سگ هم کار میکنم خونه بابا م هستم و یه خونه دارم که دست مستاجر بوده دارم تعمیر میکنم بدم دست مستاجر بعدی .!
    خلاصه نزدیکای آب علی بودیم دیدم خوابه رسیدم آبعلی ساعت حدود 6 صبح بود صداش زدم دیدم جواب نمیده یکم صورت نازشو با پشت انگشت اشارم لمس کردم گفتم خانومی رسیدیم نمیخوای بیدار شی . روسری اش از سر کامل افتاده بود چشماشو باز کرد و با خمیازه گفت چه زود رسیدیم یه کم دورو برو نگاه کرد گفت هوا هنوز تاریکه ( اخه زمستون بود ) بزار بخوابم گفتم میخوای سوپرایزت کنم . خندید خودشو یکم جم و جور کرد و گفت بکن گفتم صندلیتو بخوابون .
  • با تعجب : وا چرا
  • گفتم بخوابون کاریت نباشه
    خوابوند و تو همون حالت دراز کش کتم انداختم روش گفتم بخواب قشنگ من یه بوس کوچولو از لپش کردم گفتم فعلا همین جوری میچرخم تا خواب شما تموم شه خندید گفت دیونه . یه کم طول کشید تا بخوابه وقتی خوابید یه فکری به سرم زد سریع سر خر و کج کردم و راه افتادم ساعت حدودای 9 بود یه جا وایسادم تا یه هوایی به کلم بخوره .
    وایییی چه حال میداد بعد چند ساعت رانندگی تو سکوت نسیم ملایم دریای بابلسر
    دیدم یه دفه صدای جیغش در اومده از ماشین پیاده شد منو بغل کرد تو همون حالت که داشت بوسم میکرد گفت عجب سوپرایزی داشتی .
    خلاصه چند تا کیک و شیر کاکائو خریدم رفتیم دنبال ویلا یه ویلا اجاره کردم و رفتیم برای ناهار . ناهار و خوردیم برگشتیم ویلا رفتم تو اتاق خواب اونم پشت من اومد سریع بقلش کردم با هم افتادیم رو تخت گفتم موافق یه چرت کوچیک هستی گفت چرا که نه شروع کردم به لخت شدن گفت چیکار میکنی گفتم عادتمه لخت بخوابم ( البته شرت پام بود ) گفتم تو هم راحت باش اونم مانتوشو در اورد روسریشو هم در آورد مون با یه بافت و شلوار جین گفتم میپزی که اینجوری خودم بافتشو در آوردم و موند با یه تاپ و شلوار .رفتم رو تخت و دستمو باز کردم گفت بیا انجا بخوابیم . اومد بغلمو تا خواست حرف بزنه یه لب عمیق ازش گرفتم فکر کنم حدود 30 ثانیه ای شد . نوک بینیمو رو نوک بینیش اینور اونور کردم گفتم خوشگلیا خندید تا خواست حرف بزنه دوباره یه لب دیگه گرفتم دوباره با نوک بینی این بار به لپش زدم گفتم و تو مال من میشی امروز دوباره تا خواست حرف بزنه انبار هم محکم بغلش کردم هم لب گرفتم جوری که نفس کشیدن براش سخت شده بود . آمپر جفتمون زده بود بالا دیگه دیدم وقتشه شروع کردم مثل دیوانه ها خوردن لب و گردن و چاک سینه هاش . تاپشو در آوردم بعد مثل وحشیا افتادم به جون شلوارش . شلوارو در آوردم و از نوک پا تا شکمشو شروع کردم به بو کردن گفتم حاضری تا اومد بخودش بجنبه با دندون و دست شرو کردم به پاره کردن شرتش یه شرت توری سیاه بود واقعا پاهای جذابی داشت بخصوص کون و روناش دیونه میکرد آدمو عجیب به هم میومد و رو هم سوار بود انصافا انگار قسمت کمر به پایین شو تراش داده بودن . بقلش کرد بلندش کردمو نشنودمش رو پام تا اومد چیزی بگه گفتم هیس دست انداختم سوتینشو پاره کردم سینه هاش ولی عجیب شل بود بزرگ و شل ولی مهم نبود تو اون آمپر بالا هرچی بود میچسبید با دستام سینه هاشو جمو جور کردمو شرو کردم به خوردن دوباره از گردن تا کسش و خوردم انصافا نمیخورد به کسش و باهاش که 46 ساله باشه سر مو آوردم بالا دیدم چشماش خماره و اشاره کرد که بلندش کنم بلند کرد دیدم زد تخته سینه ام ولو شدم رو تخت افتاد به جون شرتم کیرم شرتم و با دندون تا سر کیرم کشید پایین یه دفعه گرفت تو دستشو شروع کرد به خوردن منم گفتم بچرخ که منم بیکار نباشم پدرسگ خیلی حرفه ای ساک میزد منم همون زیر شرو کردم به خودن کس و کونش انگشتم و تا ته تو کسش میکردم کس خوبی بود نه تنگ بود نه گشاد . انقدر خوردم که زبونم سر شده بود یه گاز از لپ کونش گرفتم جوری که درجا کبود شد سریع بلند شدم انداختمش رو تخت بدون خیس کردن کیرم با آب دهن کردم توش یه دو دقیقه ای تلنبه زدم دیدم آبم داره میاد در آوردم شروع کردم دوباره بخوردن کسش سه چهار دیقه خوردم و دوباره کردم کارم شده بئد این تا حس میکردم آبم میخواد بیاد در میاوردم و میخوردم و انگشتش میکردم تا نیم ساعت چهل دقیقه کارم این بود تو پوزیشن ها مختلف میکردم حتی با وجود 75 کیلو وزنش سر پا شدم بقلش کردم گاییدمش باز دیدم آبم داره میاد دیگه گفتم هر چه بادا باد خالی کردم توش جفتمون از نفس افتاده بودیم جوری که بدون اینکه دستشویی بریم خوابیدیم نیم ساعت بعد بلند شدم دیدم ابم از لب کسش راه افتاده دوباره راست کردم تو همون حال خواب بی وقفه تلنبه زدم اینبار 5 دقیقه کشید تا ابم بیاد بازم خالی کردم تو ش بلند شدیم رفتیم دستشویی وقتی دیدم نشست که خودشو بشوره دوباره راست کردم وقتی بلند شد برشگردوندم و دستاشو تکیه دادم به دیوار و کردم توش وای که چه حالی میداد یه کیر داغ بره تو یه کسی که با آب یخ شسته شده اینبار ده دقیقه طول کشید آبم اومد و جالب بود که اونم پا به پای من بدون مخالفت میومد رفتیم حمام در حین اینکه میشستمش دواره نیمچه راست کردم بهش گفتم اجازه هست از عقب که دیدم به شدت مخالفت کرد و با اینکه تو ذوقم خورده بود گفتم قنبل کن که بازم کستو بگام بعد 3 بار آب ریختن اینبار دیگه آبی نداشتمکه بیاد یعنی میخواست بیاد اما نبود که بیاد نمیدونم چند دقیقه شد جوری شد که دیگه پاهام شل شده بود بدنم التماس میکرد بسه دیگه اما م دوست داشتم یه قطره آبم که بشه از من خارج بشه خلاصه اونم که تو اوج لذت بود حدود 1 ساعتی زیر دوش انواع اقسام پوزیشن هارو رفتم باز آبم نیومد دیگه خسته شدم در آوردم و شروع کردم به جق زدن که بازم نیومد کف دستم درد گرفته بود دیگه اونم فهمیده بود اومد سوراخ کونش و گذاشت دم دهنم وای چه مزه ای میداد زیر دوش وقتی سوراخشو میک میزدم دیدم داره آبم میاد تو همون حالت گفتم داره میاد من دیگه کف حموم ولو شده بود دیدم که کیرمو کرد تو دهنش همون یه آبمو هم خورد اومدیم بیرون ساعت حدودای 7 شب بود با همه بی حالی نشستم پشت فرمون و ساعتای 11 - 12 رسیدیم تهران .
    اگه خوشتون اومد میتونم ادامه رابطه رو هم براتون بنویسم

نوشته: سینا


👍 2
👎 1
87504 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

431431
2014-08-16 09:56:52 +0430 +0430

سیکتر بابا
کیرم دهنت

0 ❤️

431434
2014-08-16 12:08:05 +0430 +0430

مهندس؟؟؟؟
خخخخ

0 ❤️

431435
2014-08-16 23:15:24 +0430 +0430
NA

چطور به این نتیجه رسیدی که اون جنده بود؟ مگه خودت خیلی پاکی؟ اگه دختر کوس بده جندست ولی پسر قهرمان. آفرین بر این طرز فکر

0 ❤️

431436
2014-08-17 02:34:08 +0430 +0430

تفاپت آدم با تجربه رو میشه از این خاطره حس کرد. وصف وقایع میتونست بهتر باشه و آب در بیارتر ولی تو خود داستان همه چی هست. همه کارها به موقع بود…

0 ❤️

431437
2014-08-17 02:35:23 +0430 +0430

منم با تیتر داستان موافق نیستم…

0 ❤️

431438
2014-08-17 02:59:28 +0430 +0430
NA

اونیکه نوشته و میگه مهندسه جون عمه اش و 20 سال سابفه کار جون ننه اش و 43 سالشه مرگه خودش این کس شعرا رو که بخونه خندش نمیگیره!!!

0 ❤️

431439
2014-08-17 03:19:21 +0430 +0430
NA

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآهای کجااااااااااااااااااااااایی؟؟؟؟؟

0 ❤️

431440
2014-08-17 03:21:16 +0430 +0430
NA

خخخخخخخخخخخخخخ
کس مشنگ

0 ❤️

431441
2014-08-17 04:01:31 +0430 +0430
NA

ولی اگه 1% راست باشه!

خیلی راننده ای که بعد از 3بار تخلیه از بابلسر تا تهران رانندگی کردی!

0 ❤️

431443
2014-08-17 07:34:12 +0430 +0430
NA

سر کیرم مو در اومد جان دایی
آخه انتر
ان خشک
دمپایی پاره
کتونی لا انگشتی این داستان بود
انگیزت از نوشتنش چی بود؟
میخوای اسکار بکنم تو کونت؟
تندیس خایه بلورین تو کونت
انگل
عمه ننه

0 ❤️

431444
2014-08-19 16:45:49 +0430 +0430
NA

اگه اون جنده بوده تو هم یه پیرسگ کس کشی داداش.

0 ❤️

718626
2018-09-21 16:09:29 +0430 +0430

اصلا در مخیلم نمیگنجه که با کسی که اولین باره دیدیش و **نده خطابش میکنی مثل عشقت رفتار کنیو اونقدر محبت خرجش کنی،یا شما خیلی میلیسی یا بازم هرطور فکر میکنم میلیسی :/
تا همونجا که نازش کردی خوندم :/

0 ❤️