مهیار و قرارهای سکسی بعد از کلاس با فرهاد

1400/03/31

ظهر بود و بعد از ناهار ، کلاس واقعا کسل کننده بود ، استاد داشت تند و تند توضیح می داد و من از هیجان استرس اصلا نمی فهمیدم چی می گه ، فقط به تخته نگاه می کردم که مثلا حواسم به کلاسه ، ویبره های موبایل رو توی جیب شلوارم حس می کردم ومی دونستم پیامهای فرهاده که داره میاد . خسته نباشید استاد رو که شنیدم ، سریع جمع کردم و زدم بیرون به سمت در دانشگاه ، تو راه ، گوشی رو چک کردم ، فرهاد پیام داده بود که مهیار کی میای و ناهار بگیرم و چی شد و ؟چرا جواب نمی دی؟ . نمی خواستم زنگ بزنم ، فقط بهش جواب دادم سر کلاس بودم ، یه ربع دیگه اونجام . کوچه روبروی دانشگاه رو رفتم و رسیدم به خیابون پشتی ، چند دقیقه بعد دم خونه فرهاد بودم ، فرهاد یه دفتر داشت نزدیک دانشگاه و توی نت با هم دیگه آشنا شده بودیم . هر دو دنبال سکس بودیم . من ترم دوم بودم و 21 سالم و فرهاد یه مرد حدود 45 سال قدش از من بلندتر پوست سبزه ای داشت ، تنها زندگی می کرد و مجرد بود .تا قبل فرهاد اولین و تنها سکس ام با برادر دوستم بود . با فرهاد یک بار توی دفترش سکس داشتم ، خیلی کوتاه و اونقدر استرس داشتم که نفهمیدم چی شد .
زنگ زدم و بالا رفتم ، از آسانسور که بیرون اومدم ، دم در منتظرم بود ، احوالپرسی و رفتیم داخل . فرهاد مرد خوبی بود و حواسش به آدم بود . ازم پرسید مهیار ناهار خوردی ؟ گفتم اشتها نداشتم ، کم خوردم داخل دانشگاه . روی میز تنقلات بود ، دو تا نوشابه انرژی زا باز کرد و گذاشت روی میز . هیچی از گلوم پایین نمی رفت . یه کم حرف زدیم و چون باید تا 6 اینا برمی گشتم تهران ، گفتم زودتر شروع کنیم .لخت شدم و با شورت رفتم سمت سرویس ، شورتم رو دراوردم و روی دستگیره در آویزون کردم و خودم رو آماده کردم . خودم دوست داشتم شیو کنم ولی فرهاد دوست داشت همونجوری کم مو باشم و این کارم رو برای امروز راحت تر کرده بود . خودم رو خشک کردم با دستمال و شورتم رو پوشیدم و اومدم بیرون . فرهاد هنوز نشسته بود ، بلند شد و اومد سمت من . دستش دورم حلقه شد و با هم به سمت اتاق رفتیم .
نشستم لب تخت یک نفره ای که وسط اتاق بود و یه طرف کتابخونه و یک طرف پنجره و آینه بود ، فرهاد لپ تاپ رو باز کرد و موزیک گذاشت و در حالی که زیرپیرهن اش رو درمی آورد با یه شلوارک اومد سمتم . لبه تخت نشست و شروع کرد صورتم و لب هام رو بوسیدن و دستاش روی سینه ها و کونم می چرخید . منم از روی شلوارک کیرش رو می مالیدم و یه دستم روی سینه اش بود و با موهای سینه اش بازی می کردم . همونجوری که لب تخت نشسته بودم . خوابوندم و شروع کرد با سینه هام بازی کردن و نوک سینه هام رو با انگشتاش می کشید و بازی میکرد و بعد می خوردشون . دستام رو دورش حلقه کردم و به سمت خودم فشارش می دادم. یه کم که خورد ،
شروع کردم به درآوردن شلوارکش ، فهمید که وقت ساک زدن منه ، از روم بلند شد و جلوم ایستاد ، کمی هلش دادم و رفت عقب ، روی زمین زانو زدم و همینجوری که داشت شلوارک اش رو از پاش در می آورد ، کیرش رو از روی شورت می مالیدم ، شورتش رو تا زانوهاش کشیدم پایین و کیرش که نیمه شق بود رو با دستام گرفتم . دستای کوچیک و بدن سفیدم در برابر کیر بزرگ فرهاد و بدن سبزه اش حس خوبی بهم می داد . یه کم کیرش رو مالیدم و گذاشتم توی دهنم و زبونم رو زیر کیرش فشار می دادم و ساک می زدم . گاهی می آوردم تا نصفه بیرون و سر کیرش رو با لبهام فشار می دادم و می مکیدم و دوباره ساک زدن رو ادامه دادم . چند دقیقه ای شده بود ، کیرش داشت شق تر می شد ، سرم رو گرفت و نگه داشت ، کمی مکث کرد ، دستام رو گذاشتم پشتم ، شروع کرد با لذت توی دهنم تلمبه زدن . بعد کیرش رو درآورد و با یه دست سرم رو گرفت و با یه دست دیگه اش کیرش رو روی صورتم و لپام می مالید و گاهی با کیرش آروم می زد توی صورتم . بهم گفت : لبهات رو ببند مهیار . لبهام رو به حالت غنچه بستم . سر کیرش رو یه کم مالید به لبهام و کیرش رو روی لبهام می کشید . با زدن کیرش روی صورتم فهمیدم که دهنم رو باز کنم . کیرش رو تا نیمه داخل کرد و داخل لپم فشار می داد . چند تا تلمبه می زد و دوباره فشار می داد . کیرش حسابی شق شده بود .
نشست لب تخت و من رو روی پاهاش به شکم خوابوند و نگه داشت ، اول چند تا سیلی به لپای کونم زد ، بعد یه کم ژل برداشت و شروع کرد به انگشت روی سوراخم رو مالیدن و آروم آروم فشار می داد که انگشتش داخل بشه . کیر شق شده اش روی شکمم مالیده می شد . یه کم با انگشتش سوراخم رو عقب و جلو کرد . گاهی وسطاش چند تا سیلی می زد و دوباره ادامه می داد . حالا داشت با دو تا انگشت داخل سوراخم می کرد . بلندم کرد و لبه تخت داگی شدم . فرهاد پشتم ایستاد ، سرم رو برگردوندم ببینم چه می کنه ، دیدم داره کاندوم می کشه روی کیرش . یه ذره ژل با نوک انگشتش برداشت و داخل کونم کرد و بدون اینکه عقب جلو کنه یا بچرخونه در آورد . سر کیرش رو روی سوراخم می مالید و گاهی یه کم فشار می داد . یه دستش رو گذاشت روی کمرم و با دستش کیرش رو گرفت . کمی خم شدم و فرهاد شروع کرد کیرش رو فشار دادن داخلم . کلاهکش داخل شد ، یه کم دیگه فشار داد ، حالا دیگه کلفتی کیرش رو می تونستم حس کنم ، فشار می اومد ، درد کم بود ولی فرهاد مکث نمی کرد ، خیلی آروم ولی بدون توقف کیرش رو داخل کونم فشار می داد . کیرش تا نصفه رفت ، درد داشتم ، با آخ و اوخ کردن من فرهاد متوجه می شد که آروم تر فشار بده و تکونش نده ولی در حد چند ثانیه ، دستش رو روی پشتم گذاشت و یه کم فشار داد ، دستام رو رها کردم و صورتم روی تخت بود ، کمرم رو محکم گرفته بود ، دستای بزرگش جای تکون خوردم نذاشته بود برام ، حالا دیگه کیرش رو بدون مکث فرو می کرد ، آی و اوی های منم اثر نداشت ، از درد ، دستم رو بردم عقب که جلوش رو بگیرم ، دستم رو گرفت رو روی کمرم نگه داشت ، آخرین سانت های کیرش داخل شد و فشارش روی پروستاتم رو حس می کردم . درد و فشار جوری بود که نمی خواستم تکون اضافی بخورم . فرهاد هم سعی می کرد تا باز شدن کونم زیاد تکون نده . یه کم نگه داشت و آروم کیرش رو کشید برون ، هنوز تا ته نکشیده بود بیرون که دوباره با همون سرعت داخل کرد . چند بار این کار رو انجام داد . فرو کردنش دیونه کننده بود ، درد داشت ولی وحشتناک داغ می شدم و آه و ناله ام از سر شهوت بود . بدون اینکه کیرش رو داخل نگه داره چند بار کیرش رو کامل می کشید بیرون به کلاهک که می رسید دوباره داخل می کرد .
چند بار این کار رو می کرد و چند تا سیلی می زد به کونم و با تعریف کردن از کونم که بزرگه و گوشتیه ، تشویقم می کرد و منم آه شهوتی می کشیدم و با جون گفتن جوابش رو می دادم . کونم رو توی دستاش فشار می داد و گاهی از هم باز می کرد . دیگه کونم باز شده بود و فرهاد حالا دیگه تلمبه هاش سریعتر شده بود . یه کم مکث کرد و دستش رو برد زیر شکمم و به سمت خودش بلندم کرد . کیرش داخل فشار می آورد ، روی زانوهام که روی تخت بود بلندم کرد و دستش رو دور سینه ام حلقه کرد . دستام رو دور سرش حلقه کردم و سرش کنار سرم بود . کیرم رو توی دست دیگه اش گرفت و شروع کرد به تلمبه زدن ، اون پوزیشن و ضربه زدن فرهاد حسابی صدام رو درآورده بود . حشری شده بودم . با جوون گفتن و منو بکن ، منو بگا خودم رو خالی می کردم . یه لحظه مکث کرد ، دستش رو آوردم روی یکی از سینه هام و توی مشت اش فشار داد و چند تا ضربه محکم داخلم زد . چند تا تلمبه زد و همونجوری که کیرش داخلم بود آروم بلندم کرد و آروم آروم دستم رو گرفتم به لبه میز تحریری کتابخونه ای که کنار تخت بود و ساعدم رو گذاشتم روی میز و خم شدم ، فرهاد کیرش رو کمی کشید بیرون و دوباره داخل کرد ، سرم رو با دستش به سمت چپ ام چرخوند تا توی آینه ای که اونطرف اتاق بود خودمون رو تماشا کنم ، بدن سفید و لخت من توی دستای بزرگ فرهاد بود و بدنش که سبزه بود و عضلانی تر از من ، صحنه خوبی بود . موزیکی که پخش می شد خارجی بود و نمی فهمیدم ، فقط هیجان اون صحنه رو بیشتر کرده بود .
گاهی فرهاد کیرش رو بیرون می کشید و دوباره داخل می کرد ، وقتی توی آینه می دیدم دیونه می شدم ، داخل شدن کیرش برام لذت بخش ترین بخش اش بود . فرهاد کیرش رو کشید بیرون و یه کم با انگشت شستش روی سوراخم کشید و چند تا ضربه به کونم زد و نشست لبه تخت که منم بشینم روی کیرش . بهش گفتم : اونری بیشنیم . خندید و گفت : می خوای فیلم بگیریم . گفتم نه . گفت موبایل خودت رو بیار . گفتم صورتم معلومه میشه سوتی میشه . بی خیال شد . کونم توی دستاش بود و منو برد اونطرف اتاق که اون یکی لبه تخت بشینیم و موقع سکس خودم رو ببینم . وقتی بدن لختم رو توی آینه می دیدم که پشتم فرهاد لخت ایستاده حس خاص بهم دست می داد . سینه هام قرمرز شده بود و جای انگشتای فرهاد هنوز روش بود .فرهاد لبه تخت نشست و یه دستش رو دور کمرم حلقه کرده بود و با دست دیگه اش کیرش رو گرفته بود که من بشینم روش . حواسم به آینه بود ، فرهاد بهم گفت : پاهات رو باز تر کن ، روی نوک پام کمی پاهام رو باز کردم ، سر کیرش که میزون شد لب سوراخم ، گفت کیرت رو بگیر بالا ، حالا لای پام رو کیر فرهاد سرش روی روش نگه داشته بود می دیدم . فرهاد آروم کمک کرد و من نشستم روی کیرش ، داخل شدن کیرش رو می دیم . وقتی نشستم . فرهاد باز پاهام رو بازتر کرد . کشاله هام کشیده می شد.
یه کم با کمک فرهاد روی کیرش بالا و پایین می رفتم و توی آینه قدی ، این صحنه دیونه کننده رو می دیدم ، کیرم حسابی شق شده بود . فرهاد یه کم روی تخت عقب تر رفت و دستاش رو گرفت به داخل رونهام و از هم بازترم کرد و من دستام رو گذاشتم روی بدن فرهاد و فرهاد شروع کرد تلمبه زدن داخل کونم . یه چند دقیقه ای فرهاد کونم رو گایید ، هر دو خسته شده بودیم توی اون پوزیشن ، فرهاد آروم کیرش رو کشید بیرون و به بغل روی تخت دراز کشید و منم کنارش خوابوند و یکی از پاهام رو داخل جمع کرد و یه کم کاندوم و روی کیرش با دستش صاف تر کرد و کشیده تر کردش و یه کم با انگشت سوراخم رو مالید و کیرش رو داخل کرد . یه دستش پام رو گرفته بود و با یه دستش دیگه اش که دور گردنم حلقه کرده بود منو نگه داشته بود و شروع کرد سریعتر و محکمتر داخلم تلمبه زدن ، از توی آینه فقط کیرم رو می دیم و رون و شکمم رو که با ضربه های محکم و وحشتناک فرهاد تکون می خوردن .ضربه هاش گاهی قابل تحمل نبود و با ناله های من بیشتر تشویق می شد که خشن تر بگاد . داغ داغ بودم و حشری ، بدن عرض کرده ی هر دومون و نفس زدنهای فرهاد از کردن من همراه موزیکی که پخش می شد کل اتاق رو پر کرده بود . یه کم که سرعتش بیشتر شد ، پام رو رها کرد ، پام رو توی همون حالت نگه داشتم ، فرهاد کیرم رو توی دستاش گرفته بود و همزمان که داخلم می کرد ، برام جلق می زد ، یه لحظه داغ شدم و ارضا شدم و آب کیرم که ریخته شد روی دست فرهاد ، فرهاد کیرم رو با دستش روی شکمم فشار داد و چند ثانیه بعد خودش هم ارضا شد و منو محکم توی بغلش فشار داد و چند تا ضربه بی جون داخلم زد و آروم شد .
هر دو نفس می زدیم ، فرهاد آروم کیرش رو از کونم کشید ، دستش رو دراز کرد و چند تا دستمال برداشت و داد دستم که خودم رو تمیز کنم . شکم و کیرم رو تمیز کردم .فرهاد منو به سمت خودش کشید و هر دو آروم شدیم .
بعد چند دقیقه بلند شدم که برم سرویس ، فرهاد گفت برو حموم منم میام ، توی حموم دوش گرفتیم و اومدیم بیرون . یه تن پوش بزرگ تنم بود و نشسته بودم که خشک بشم . فرهاد هم کنارم نشسته بود . زنگ زد غذا بیارن ، خسته بودم و گرسنه . بعد از غذا ، فرهاد گفت تا تهران می رسونمت ، نمی خواد با تاکسی بری ، از خستگی کون دادن ، کل اتوبان کرج خواب بودم . سوراخم و کشاله های پام کمی درد داشت . سر خیابونمون گفتم اینجا پیاده می شم . داشتیم خداحافظی می کردیم ، فرهاد گفت : دفعه بعد دو تا ماسک بگیرم با موبایل خودت فیلم بگیریم ؟ خندیدم گفتم : حالا تا دفعه بعد .

نوشته: مهیار kiau


👍 18
👎 2
17801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

816221
2021-06-21 00:41:08 +0430 +0430

کسی فهمید جریانو؟

0 ❤️

816224
2021-06-21 00:42:54 +0430 +0430

باحال بود

1 ❤️

816240
2021-06-21 01:34:13 +0430 +0430

چه با آب و تاب😅😅😅
یخورده دیگه تابش بدی همه هوس دادن میکنن 😂😅😁😁

0 ❤️

816264
2021-06-21 06:16:12 +0430 +0430

خیلی خوب بود مرسی

0 ❤️

816285
2021-06-21 09:05:36 +0430 +0430

ادمین سرویس کردیا همش شده گی بابا خب شاید نخوان بعضیا گی بخونن گیه عنهههه بکش بیرون دیگه

1 ❤️

816290
2021-06-21 10:59:10 +0430 +0430

چرا از این مهیار ها گیر ما نمیاد؟ 😞

0 ❤️

816305
2021-06-21 14:59:52 +0430 +0430

آفرین… قشنگ نوشتی👍

0 ❤️