داستان ها برای خواندن ولذت بردن هستند ، شاید خاطره نباشند اما کم و بیش از خاطرات شکل می گیرند . مهم اینه که شما لذت ببرید!
اسمم مهیار ه ، 24 سالمه ، یک دو سالی می شه با مردی به نام علی که 46 سالشه رابطه دارم و خب این رابطه فقط بابت ارضای جنسی همدیگه است . علی تنها مردیه که من باهاش بودم و اولین تجربه ام رو هم باهاش داشتم . من و علی حداقل ماهی یک بار رو باهم هستیم . گاهی خونه ی ما و گاهی خونه علی ، هر موقعی و جایی که پیش بیاد . ما همیشه بعد از سکس خیلی حرف می زنیم ، توی یکی از این حرف زدنای بعد از سکس ، علی که می دونست من از مردای سن بالا و هیکلی خوشم میاد ، بهم پیشنهاد داد که در مورد دوستش که خواسته بود باهام سکس کنه فکر کنم و اگر خواستم بهش بدم . من هم بدم نمی اومد و خب با توجه به اینکه علی می شناختش ، گزینه ی امنی بود . بدون فکر کردن بهش گفتم باشه . احمد رو می شناختم .فکر کنم 50 سالش می شد ، یه فست فودی داشت که یکی دوبار با علی رفته بودیم اونجا و در حد سلام و احوالپرسی و خوردن غذا بود ، ولی خب هیچوقت فکرش رو نمی کردم که احمد هم اهل اش باشه و خب یه جورایی از من خوشش اومده باشه که به علی گفته باشه که می تونه منو بکنه یا نه ، خانومش فوت کرده بود و پسرش شهرستان درس می خوند ، خونه اش امیرآیاد بود .
علی اوکی رو داده بود بهش و شماره من رو هم بهش داده بود . هیجان داشتم برای اینکه کی قراره برم پیشش . چند روزی از دادن شماره ام گذشته بود . زنگ زد و کمی با هم صحبت کردیم . زیاد در مورد سکس حرف نزدیم . در حد گوشه و کنایه . بعد از اون هر از چند گاهی شبها یه کم چت و تماس تصویری داشتیم و کمی حرفهای سکسی بیشتر شده بود و البته فکر کنم چون موقعیت نداشت فعلا دست نگه داشته بود . یک دو هفته ای گذشته بود ، یه چهارشنبه بود که بهم پیام داد می تونی جمعه بیای پیشم ؟ گفتم باشه و قرار شد جمعه حدود 10/11 برم پیشش . بعدها متوجه شدم چون پسرش خونه بوده و قرار بود بره فرصت نداشت قبل از اون موقع سکس کنیم .
اردیبهشت بود و کم کم هوا گرم شده بود ، جمعه شیو شده و تر و تمیز ، رفتم سمت خونه اش ، یه خونه ویلایی دوطبقه ی قدیمی بود ، دم در اومد به استقبالم ، احمد یه مرد هیکلی با کمی شکم بود ، قدش از من بلندتر بود و دستای بزرگ و قیافه مهربونی داشت . رفتیم داخل و بعد از کمی پذیرایی ، رفتم سرویس و اماده شدم و با یه تیشرت و شورت اومدم بیرون ، با احمد از یه راهروی کوچیک که کنار پذیرایی بودیم رفتیم و داخل یه اتاق شدیم که یه تخت فلت بزرگ بود ، پنجره های بزرگ به حیاط داشت که مات بودند و پرده توری داشتند . نور زیاد از بیرون می اومد . اتاق یه جورایی ساده بود و غیر از تخت و یه میز و آینه ی روش و یه میز فلزی که روش یه پتو رو چند لا کرده بودن و کنار پنحره بود چیز دیگه ای داخل اش نبود .
نشستم لبه تخت و احمد هم نشست کنارم و بدون معطلی تیشرت منو درآورد و خودش هم پیرهن اش رو کند و با یه شلوارک کنارم نشست و چونه ام رو با دست محکم گرفت و شروع کرد ازم لب گرفتن ، حسابی پشمالو بود و نصف موهای بدنش سفید بود . دستای بزرگش روی سینه ها و پشتم می چرخید و کونم رو می مالید . دستم روی بردم روی شلوارک و از روی شلوارک کیرش رو مالیدم . کمی که لب گرفت ، شلوارک رو درآورد و شورت من رو هم درآورد . مهلت نمی داد کاری کنم ، بدون حرفی سریع خودش انجام می داد . منو نشوند لبه تخت که شاید کلا 20 / 30 سانت ارتفاع داشت و پاهاش دو طرفم بود و به پشت دراز کشید و منم خم شدم روی بدنش اش و شروع کردم به مالوندن کیرش و کم کم لیس زدن کیرش ، تا برسم به سر کیرش . کیرش با اینکه سن و سال داشت خوش تراش و بزرگ بود . شروع کردم به ساک زدن و دستام رو روی بدن و سینه های پشمالوش می کشیدم . بدن مردونه و بزرگ اش دیونه ام می کرد . نسبت به بدن علی هم از نظر جثه و هیکل و هم از نظر پشمالو بودن قشنگ یه سایز بزرگ تر و بیشتر بود .گاهی با پاهاش بدنم رو نگه داشت و کمی کمرش رو بالا و پایین کرد و داخل دهنم تلمبه می زد . نذاشت زیاد ساک بزنم . منو کشوند روی تخت و از روبرو بغلم کرد و من توی بازوهاش گم شده بودم . گاهی گردنم رو می خورد و گاهی سینه هام رو و دستش لای کونم بود و کونم و سوراخم رو می مالید .فکر کنم چون ساک زده بودم ازم دیگه لب نمی گرفت و گاهی فقط صورتم رو می بوسید . یه کم که مالید . از کشوی کوچیک میز ژل برداشت و گذاشت پشت من و دوباره بغلم کرد .
کیرش بین بدن من و خودش بود و حسابی شق شده بود . کیر من پایین و بین پاهای من و خودش بود . انگشت اش رو ژلی می کرد و همونجوری که توی بغلش بودم ، لای کونم رو باز می کرد و سوراخم رو انگشت می کرد و داخل می کرد . دستاش و انگشتاش بزرگ بود و وقتی انگشت می کرد واقعا باز شدنم رو حس می کردم . گاهی انگشت وسط اش رو داخل می کرد و همونجوری که داخل بود فشار می داد و بدنم رو به سمت خودش می کشید . من از لذت آه و ناله ام درومده بود . احمد اما خیلی ساکت بود و فقط صدای نفس اش می اومد و گاهی که نگاهش می کردم ، یه لبخند بهم می زد و می بوسیدم .
فکر کنم ده دقیقه تا یک ربعی تو اون حالت بودم و دیگه به دو انگشت رسیده بود ، اما زیاد داخل نمی کرد که خیلی باز و گشاد نباشم . بدن داغ اش و موهای بدنش که به بدن لخت و بدون موی من می خورد دیونه کننده بود . انگشت اش رو داخلم کرد و کمی به سمت بالا کشید و به پشت خوابید و من روی سینه اش بودم ، کمی انگشت کرد و دوباره به سمت بالا کشید و شروع کرد سینه هام رو خوردن ، انقدر محکم می خورد و گاهی گاز می گرفت که دردم گرفته بود ولی لذت می بردم و فقط سرش رو گرفته بودم و به از لذت و درد سمت خودم فشار می دادم . کیرم شق شده بود و روی شکم اش بود . بهترین لحظات رو می گذروندم . سینه هام رو می خورد و گاهی انگشت می کرد و گاهی انگشت رو فشار می داد و با دست دیگه محکم به کونم سیلی می زد .
داغ و حشری شده بودم . دوباره به بغل دراز کشید و منو به سمت پایین هدایت کرد و فهمیدم که قراره دهنم رو بگاد . کیرش رو کردم تو دهنم ، با یکی از پاهاش که روی بدنم نگه داشته بود ، بدنم رو کنترل می کرد و با یه دست سرم رو نگه داشته بود و شروع کرد به تلمبه زدن . کیرش حسابی شق شده بود ، سعی می کردم دهنم رو باز نگه دارم ، کیرش اونقدری بود که تا ته حلقم بره و گاهی نگه می داشت و من فقط سعی می کردم خودم رو کنترل کنم که خفه نشم .
چند دقیقه ای بیشتر طول نکشید و کیرش رو درآورد و دیگه وقت گاییده شدن کونم بود ، منو به شکم روی تخت خوابوند و منم بالشت رو بغل کردم و یه پام رو جمع کرد به سمت بالا و از بسته کاندوم داخل کشوی میز ، یه کاندوم برداشت و از آینه می دیدم که دو طرف کونم نشسته و داره کیرش رو کاندوم می کشه . اماده شدم . کمی پشت و کمر و کونم رو مالید و کونم رو می مالید و توی دستاش می فشرد و از هم باز می کرد و کیرش رو روی سوراخم می مالید . یه کم ژل با انگشت داخل سوراخم فرستاد و با سر کیرش شروع کرد با مالیدن سوراخم و کمی پام رو که خم بود بالا تر برد که بازتر باشم و همونجوری نشسته کیرش رو فشار داد . کلا اهل مهلت دادن و مراعات نبود ، سر کیرش و یک دو سانتی داخل رفت . درد داشتم ولی اونقدر حشری بودم که لذت می بردم از درد . کمی با دستش کونم رو مالید و کمرم رو یه کم صاف کرد و دوباره فشار داد ، کیرش تا نیمه داخل شده بود . حتی فرصت تحمل کردن هم نداشتم . درد و فشار خالص بود ، روم خم شد و دستاش رو دو طرف ام می دیدم . بازوهای پرموی احمد و رگهاش که بیرون زده بود . اون موقع فقط می خواستم بغلم کنه که بتونم درد رو تحمل کنم . کیرش رو کمی بیرون کشید و یه کم داخل کرد . چند بار این کار رو کرد و دستم رو بردم بالا و سعی کردم بکشمش سمت خودم که بخوابه روم . فهمید و در حالی که کیرش نصفش داخلم بود ، آروم روم دراز کشید . هیکل بزرگ اش و وزن اش روی بدنم آرومم می کرد . دستش رو دور سینه ام حلقه کرد و فشار آخر رو داد و کیرش رو بی امان داخل کرد . کیرش حالا تا ته داخلم بود و من فقط بالشت و تخت رو چنگ میزدم . روی بدنم دراز کشیده بود و بدون هیچ حرکتی . فقط کمی کیرش رو تکون می داد . آروم تر که شدم ، سرش رو آورد کنار گوشم و گفت : آفرین پسر خوب . پسر خوب باید مطیع باشه و از درد لذت ببره . یه چند دقیقه ای کیرش رو آروم آروم داخلم عقب و جلو می کرد . کم کم جا باز کرد و تلمبه ها شروع شد و در حالی که بین بازوها و پاهاش منو گرفته بود و کیرش داخلم بود شروع به گاییدن من کرد . پام که خم بود ، دیگه خواب رفته بود و زانوم درد می کرد .
کیرش رو کشید بیرون و کمی با کیرش به لای کونم و روی سوراخم زد و منو برگردوند و پاهام رو باز کرد ، دستش رو گذاشت زیر کمرم و بالا کشید و پتوی ملافه کشیده ای که لبه تخت چندلا بود رو کشید و زیر کمر گذاشت و کمی بالا اومدم و کیرش رو داخل کرد و پاهام رو دوطرف اش گرفت و آروم آروم روم خم شد ، پاهام بازتر می شد و کشاله هام کشیده می شد و کیرش انگاه عمیق تر و بیشتر داخلم شده بود و به پروستات ام می خورد . سینه هام رو توی دستاش گرفته بود و فشار می داد و می کشید و تلمبه هاش رو با فاصله و عمیق می زد . وارد شدن کیرش داخلم حس خوبی بهم می داد . حشری شده بودم و حتی کیرم شق شده بود و بین بدن خودم و اون داشت له می شد . کمی بعد در حد جر خوردن پاهام رو باز کرد و سینه به سینه خوابید روم و شروع کرد تلمبه های سریعتر زدن . نفسم بالا نمی اومد و تلبمه هاش دیونه کننده بود . کیرش حسابی شق بود و هر لحظه منتظر بودم که ارضا بشه.
یه دفعه متوقف کرد و کیرش رو کشید بیرون . انگار نمی خواست زود آبش بیاد و از روم بلند شد . یه کم کیرش رو مالید و کاندوم رو که کمی جمع شده بود رو میزون کرد . رو به من کرد و گفت : خسته شدی . لبخند زدم . گفت : پاشو ، پاشو بیا اینجا . رفت سمت میز سمت پنجره و منم از تخت اومدم پایین و با کونی که باز شده بود و حسابی گاییده شده بود رفتم سمت اش . منو برد لب میز و دولام کرد روی میز و دستام رو باز کرد و با دستش کمرم رو صاف کرد که مطمئن باشه کاملا روی میز خوابیدم . پاهام رو باز کرد و کمی عقبم کشید ، از شکم به بالا روی میز دولا بودم . کمی با انگشت سوراخم رو که خیس بود و باز شده بود رو کمی مالید و کیرش رو داخل کرد .
کمرم رو از دو طرف با دو دستش گرفته بود و کیرش رو کلا می کشید بیرون و وقتی می رسید به کلاهکش دوباره تا ته می کرد داخل . از اون پوزیشن خوشم می اومد . کل کیرش رو حس می کردم . کمی منو تو اون حالت گایید و بعد بلندم کرد و در حالی که کیرش داخلم بود صافم کرد و دستش رو دور گردنم گرفته بود ولی به خاطر کیری که داخلم بود کمی خم بودم و کونم عقب تر بود . تو اون حالت انگار کونم جمع می شد و تنگ تر بودم چون کیرش رو بیشتر حس می کردم که داره تلمبه می زنه . هر چند تایی که تلمبه می زد ، یه کم منو می چرخوند و سمت تخت می برد . سعی می کردم پاهام رو باز کنم که کیرش راحت تر داخلم بره ولی نمی ذاشت و با پاهاش پاهام رو جمع می کرد که صاف بایستم .
هر چند تا تلمبه ای که می زد ، کمی با کیرش که داخلم بود هلم می داد سمت تخت و یه چند قدم به سمت تخت می رفتیم . از اینکه کیرش داخلم باشه و قدم به قدم راه می رفتیم خوشم می اومد . سختی اش و البته لذت اش به همین بود . نزدیک تخت بودیم . گفت با زانو لبه تخت بشین . انگار دوست داشت کیرش داخلم باشه و من حرکت کنم . با زانو لبه تخت نشستم و داگی شدم و احمد شروع کرد به تلمبه های سریع و اونقدر سریع تلمبه می زد و می گایید که سوراخم داغ شده بود و درد داشتم حسابی . داغ داغ بودم . فقط دوست داشتم زودتر تموم بشه . حشری بودم ولی درد و سوزش اذیت می کرد . دستم رو بردم عقب که کمی آروم تر کنه . دستم رو گرفت و حالا به صورت و سینه روی تخت بودم و کونم قمبل بود و احمد داشت با تمام توان می گاییدش . اه و اوه اش درومده بود و یه دفعه منو سمت خودش کشید و کیرش رو فشار داد داخلم و ارضا شد .
کمرم رو گرفته بود و خودم رو رها کرده بود و من فقط روی تخت ولو بودم و پاهام رو کمی صاف کرده بودم که راحت باشم . یه جورایی کجکی و لبه تخت دراز کشیدم و کیر احمد داخلم بود و اون هم روم ولو شده بود .
کیرش که دیگه جون نداشت رو حس می کردم . آروم و با احتیاط بیرون کشید و لای پام کیرش و حس می کردم . کونم آروم شده بود و درد و سوزش نداشت . من هنوز ارضا نشده بودم و حشری بودم . البته خودم بیشتر دوست دارم . چون علی همیشه منو دوباره می کنه و دفعه دوم جق می زنم یا می مالم کیرم رو تا ارضا بشم .
کمی تو بغل احمد بودم و بعد که کمی جون گرفت شروع کرد با بدنم بازی کردن و نطقش باز شده بود و شروع کرد کلی برام خاطره تعریف کرد . مرد خوبی بود و من عاشق هیکل اش بودم و دوست داشتم تا ابد توی بغل پشمالو و گرم اش باشم .
یه کم که اوکی تر شد ، برای اینکه ارضا بشم ، بهش گفتم روم دراز بکشه و منم کیرم رو لای پام گذاشتم و احمد زیر شکمم و بالای کیرم و سینه هام رو مالید تا منم ارضا شدم . از روم بلند شد و یه چند تا دستمال گذاشت لای پام و کنارم دراز کشید و از پشت بغلم کرد .
رابطه من و احمد هم مثل رابطه با علی شده بود ، هر از گاهی با علی و هر از گاهی با احمد ، اما چون دوست بودند و خوششون نمی اومد ، با اینکه خیلی دوست داشتم و حتی به علی هم گفتم اما هیچوقت با هم منو نکردند و همیشه سکس ها تکی بوده .
نوشته: mehrdad94y
بازم مهرداد
دیگه سر شدم بنویس ، هر چقدر دوس داری
تازه لایکتم کردم
فک کنم تاحالا موفق شدی چند نفری رو کونی کنی سلطان
نوش جونت،منم خیلی دوس دارم به یکی بدم ولی میترسم کونی بشم
مهرداد جون همیشه عالی مینویسی.اینبار از سکست با لباس زیر زنونه و لیسیده شدن کونت و ارضا شدنت زیر کیر بیشتر بنویس.عالیه قصه هات
کاش یه سن بالا تهران بود زنش میشدم