میسترس شیمیل (۱)

1401/02/17

هشدار: این داستان واقعی نیست و صرفا تراوشات یک ذهن جقیست. همچنین دارای موضوعاتی از جمله BDSM , Femdom, Shemale و … خواهد بود. اگر علاقه ای به این نوع فانتزی ها ندارید، این داستان برای شما نیست!

سلام من اسمم سپهر و 23 سالمه. داستان از اونجایی شروع شد که تقریبا 3 سال پیش تونستم بورسیه بگیرم و تو یکی از دانشگاه های آلمان ادامه تحصیل بدم. اول خانواده مخالف سر سخت مهاجرتم بودن ولی به لطف دوتا خواهرام راضی شدن و من یکی دو هفته بعدش از ایران خدافظی کردم. ولی مطمعنم اینا واستون مهم نیست. پس یکسره میریم سر داستان. یکم از ویژگی هام اگه بخوام واستون بگم: بدنم نسبتا لاغره؛ نه در حدی که انگار غذا نمیخورم ولی لاغر.تعریف از خود نباشه چهره ی خوبی دارم. پوست سفید و تقریبا میشه گفت بدن بی مو. قشنگ داره یک پسر به قول خیلیا کونی( به درست و غلطش کاری ندارم) تو ذهنتون شکل میگیره. ولی حالا یکم بهم فرصت بدین متوجه میشین قضیه چیه.

از طرفی من کلا زیاد آداب معاشرت خوبی ندارم و اصلا خیلی خوب نمیتونم با مردم ارتباط بگیرم. چون کلا بچه خونگیی بودم و همش سرم تو درس بوده تا جایی که یادم میاد. الانم که وارد جامعه ای قرار بود بشم که هیچ شناختی ازش نداشتم، این ترسم رو چن برابر میکرد. تو دانشگاه هر روز من رو یه دختر کراش میزدم. چون تا اون موقع هیچ تعاملی با جنس مخالفم نداشتم عین این هول های تشنه ی تصورات جنسی بودم. ولی اصلا کار درستی نبود. به هر حال من طی سال اولی که اونجا بودم نتونسته بودم حتی با یکی صمیمی بشم.

تا اینکه دیگه خسته شده بودم و تصمیم گرفتم برم تو فضای آنلاین و اونجا با ترس خیلی کمتر با کسی آشنا شم. میخواستم از همون شهری با کسی آشنا شم که توش خونه داشتم.

یه مدتی گذشت و من تو سایت Tinder که حالا ممکنه اسمشو شنیده باشین با یه دختر خیلی جذاب آشنا شدم. چهره ی کشیده و استخونی داشت ولی نه طوری که انگار داره از لاغری میمیره. یه حد متوسط. موهای تقریبا بلوندی داشت و چشم های آبی. قدشم تقریبا به 175 میرسید و یکم ازم قد بلند تر بود. ولی تا اوجایی که به من گفته بودم مشکلی باهام نداشت. سنشم 3 سالی ازم بزرگ تر بود. بعد چنبار حرف زدن فهمیدم که خودش اهل روسیه ست و چند سالی میشد اونم مهاجرت کرده بود.اسمش دایانا( یا همون دیانا ی خودمون) بود. چن هفته ای باهم حرف زدیم و قرار شد یه روز همو ببینیم. و من داشتم از استرس سکته میکردم. بالاخره روز موعود رسید و توی یه کافی شاپ خیلی دنج میز رزور کردم و قرار شد برای صرف یک فنجان قهوه بریم اونجا.(کیک هم داشت البته).

من زودتر رسیده بودم و سر میز خودمون نشسته بودم. ادکلن رو روی خودم خالی کرده بودم. یه 10 دقیقه ای گذشت که دیدم صدای در کافی شاپ اومد. سمت در نگاه که کردم خشکم زد. خیلی خوشگل و جذاب شده بود. یه شلوار چرم تیره با بوت های چرم بلند. یه پلیور کرمی متمایل به سفید که یقه اسکی طور بود و گردنش رو میپوشوند. من زل زده بودم بهش همینطوره تا وقتی اومد سر صندلی نشست. ریز ریز بهم میخندید و گفت:“عاشقم شدی؟” با یه خنده ی شیطنت آمیز ادامه داد:“اینقدر بهم زل نزن داری خجالتم میدی”

فک کنم تا الان متوجه شدین چقدر شیطون و خوش خنده بود. منم اینشو خیلی دوس داشتم.
به هر حال کلی حرف زدیم و اون روز خیلی خوش گذشت و منم شارژ بودم. گذشت و گذشت و گذشت و ما هر چن وقت یکبار حضوری همو میدیدیم تا زمانی که سر یه سری مشکلات مالی مجبور شد خونشو عوض کنه و شانس خوب من قرار شد نزدیک قسمتی که من خونه داشتم خونه بگیره.

خر کیف شده بودم و دلم میخواست زودتر نقل مکان کنه که زود زود همو ببینیم. خلاصه گذشت و ما بار ها باهم بیرون رفتیم و یه جورایی دیگه عاشق هم شده بودیم.

تا اون موقع هم هیچ حرفی از رابطه جنسی نزده بودیم. ینی در حد شوخی های جنسی کرده بودیم باهم ولی کار به رابطه نکشیده بود.

یه روز من و به خونش دعوت کرد و منم خیلی تیپ زدم. شیو کردم. ادکلن و خوشبو کننده هم قشنگ خالی کردم رو خودم. از خدام بودم که شاید بالاخره قراره سکس رو تجربه کنم.

رفتم؛ زنگ خونه رو زدم و در بعد از 2 دقیقه باز شد و…واااو
به قدری سکسی شده بود که من باز دهنم باز مونده بود. خندش گرفت و از تیپم تعریف کرد و منو دعوت کرد داخل. شام آماده کرده بود . شام رو خوردیم. بهم مشروب تعارف کرد. منم چون نخورده بودم نه اصلا مزشو میدونستم نه میدونستم چطوریه.

یه تیکه که خوردم حالم بهم خورد و رفتم توالت و تفش کردم. خندش گرفته بود میخندید بهم. سرخ شده بودم. ولی نخواستم پیشش کم بیارم و به هر زحمتی که شد چنباری خوردم. ولی نمیدونستم چنتا پیک اول قراره کارمو بسازه و حسابی بیهوش بشم.

نمیدونم چقدر بیهوش بودم ولی با داخل شدن یه چیزی تو دهنم به هوش اومدم. اول یه چیز سیلیکونی طور به ذهنم میرسید. گرم بود و کلفت. همش تا گلوم میرسید و از دهنم میومد بیرون.همش میخواستم عوق بزنم ولی نا نداشتم. میتونین حدس بزنین چی بود دیگه. چشمم و باز کردم دیدم یه کیر تو دهنمه. صدای آه و ناله هم، هم زمان میشنیدم. بهتر که تونستم ببینم دیدم دایاناست. باورم نمیشد. خیلی ترسیده بودم. از طرفی هم اصلا انتظارشو نداشتم دایانا شیمیل باشه. به اون خوشگلی. اصلا چطور ممکن بود. خواستم تکون بخورم دیدم نمیتونم. دست و پاهامو به تخت بسته بود و روی شکم خوابونده بود منو. سرم به سمت راست بود و داشت کیرشو با آه و ناله تو دهنم عقب جلو میکرد.

از این وضعیت خوشم نمیومد ولی صدای آه و ناله هاش صدای به شدت دخترونه ی سکسیش کاری کرده بود شق کنم.
اونم که دید شق کردم تند تر تو دهنم تلمبه میزد و هیچکاری از دستم بر نمیومد. دهنم پر مایع کیرش شده بود و لیز میخورد. یه لحظه سر خورد از دهنم بیرون و من سریع دهنم رو چفت کردم که نتونه بکنه توش. ازش خواهش کردم که اینکارو باهام نکنه
ولی اون اینقدر داشت حال میکرد به حرفام توجه نمیکرد.
+دایانا خواهش میکنم نکن. بازم کن بزار برم.لطفا

  • حرف نزن دهنتو باز کن
    +لطفا بزار برم. این کار درست نیست.
    -گفتم دهنتو باز کن

منم بدتر بستمش ولی عصبانی تر شد و یه سیلی زد در گوشم. داشت دیگه اشکم در میومد ولی دهنم رو باز نمیکردم. یهو بینیم رو با دستاش گرفت و نمیزاشت نفس بکشم. داشتم خفه میشدم که ناخودآگاه دهنم باز شد یه نفس عمیق کشیدم. همین که دهنم رو باز کردم تا ته فرو کرد تو دهنم. باز محکم تلبمه میزد

-آفرین خوبه. گریه کن جنده ی من. مثل یه دختر. قراره زیر من باشی از این بعد.

اینارو که گفت ترس من خیلی زیاد شد. ولی همزمان کم کم داشتم لذت میبردم. اصلا دوس نداشتم که داشت خوشم میومد.
چن دقیقه ای تلمبه زد. حس میکردم کیرش داره بزرگ و بزرگ تر میشه تو دهنم. یهو با دستاش سرمو گرفت و موهام و با انگشتای کشیدَش چنگ میزد؛ فشار داد سرمو سمت کیرش آبش با فشار پاشید تو دهنم. حلقم پر شد. اینقدری آب داشت که نفسم بالا نمیومد. نمیتونستم نفس بکشم و داشتم عوق میزدم.ولی کیرش هنوز تو دهنم بود.یه آه غلیظی کشید یکی سیلی زد.

کیرشو از دهنم در آورد. دست و پاهام رو باز کرد.موهام گرفت و چهار دست و پا منو کشوند سمت دسشویی.
منم ناخودآگاه هیچ کاری از دستم بر نمیومد. جون نداشتم انگار. رفت از یخچال یه بطری آب معدنی درآورد و خالیش کرد تو سینک . با آب داغ پرش کرد. بهم گفت برم دستامو بزارم رو توالت فرنگی و کونمو بدم بالا. اول نمیدونستم میخواد چی کار کنه ولی یهو سر بطری رو محکم کرد تو کونم. خیلی درد گرفت که آخی کشیدم ولی محکم یکی زد در کونم و یکی سیلی محکم تو دهنم.
-خفه شو توله سگ
سر بطری تو کونم بود. یه فشار داد بطری و هرچی آب داغ بود داخل کونم خالی شد. بعدش گفت خودمو خالی کنم تو توالت. چنباری اینکارو کردم و کونم کاملا تمیز کرد. بعدش سوراخم با حوله خشک کرد. رفت یه مایع لیزکننده آورد. ریخت رو سوراخم و با انگشتش میکردش تو سوراخ کونم. اول یه انگشت بعد دوتا بعد سه تا. به اندازه کافی که باز شده بودم سر ظرف مایع روغنی رو کرد تو کونم و داخل کونمم لیز لیز شد. فک کردم کارش تموم شده. ولی یهو دیدم زبونشو کرد توش. داخل کونم زبونشو اینور اونور میکرد. نمیدونم چرا ولی داشت خوشم میومد!

-واقعا یه جنده ای که با لیسیدن کونت داری حال میکنی. حالا کارت دارم توله.این اولشه

چن دقیقه ای کونمو لیس زد بعدش موهام و دوباره با دستش گرفت و کشید سمت تخت.

گوشه ی تخت منو بست. دستام رو با طناب بسته بود به تاج تخت و پاهام هرکدومشون رو با دست بندای سکسی صورتی بسته بود به دو طرف پایه های تخت. طوری که میتونستم تاج تخت رو ببینم و پاهام از هم باز شده بود. حالت داگی بودم. یهو یه چیزی پشتم حس کردم که داره آروم سوراخمو باز میکنه. داشت آروم فشار میداد کیرشو که بره توم. خیلی درد داشت

+نه نه نه لطفا اونجا نه. من گی نیستم. خیلی درد داره. اونکارو نکن لطفا
-چیکار؟
+لطفا!
-لطفا چی؟
+خواهش میکنم نکن توش
-تو چی نکنم

همزمان که داشت جوابمو میداد بیشتر فرو میکرد توش که یهو محکم تا تهش فشار داد کیرشو تو کونم.کیرش خیلی گنده بود. با اینکه سوراخم و لیز کرده بود و باز تر شده بود بازم دادم رفت هوا. یهو خوابید روم از پشت. شرتشو کرد تو دهنم و با دستش جلو دهنمو گرفت. ممه های گندش میخورد به بدنم. نوکشون حسابی سفت شده بود. کونمم داشت جر میخورد.از روم بلند شد ولی کیرش هنوز تو کونم بود. با دستای گرمش پشت سر هم بهم اسپنک میزد.

-کونت مال منه جنده. خوشت میاد اسپنک میزنم بهت؟؟
کیرت حسابی شق شده.

کلی اسپنک زد بعدش دوباره خوابید روم. خیلی درد داشتم ولی اون همش داشت تلمبه میزد.کیرش تو کونم داشت سر میخورد. گرمای بدنش هی داشت بیشتر و بیشتر میشد و خیلی نرم بود بدنش. هم دوس داشتم همونطوری روم باشه و بکنتم هم دوس نداشتم این وضعیت رو که از کون به یکی دادم.

-کونت چقدر تنگه توله سگ. تا به حال همچین کونی رو نکرده بودم. قراره تورو نگه دارم. از این به بعد جنده ی خودمی.
کاری میکنم التماسم کنی تا بکنمت.

بعد یه چن دقیقه که سریع و سریع تر عقب جلو میکرد کونم باز شده بود و درد کمتری داشتم.مایع روغنی که ریخته بود به علاوه پیشاب کیرشم حسابی لیز کرده بود داخل کونمو. آه و ناله هاش کل فضای اتاق و پر کرده بود. هر لحظه سکسی و سکسی تر میشد. منم داشتم طعم شرتشو میچشیدم تو دهنم و همچنان زیرش بودم. ممه های نرمش میخورد به بدنم و منم حسابی زده بودم بالا. چیزی نگذشت که بدجور آبشو تو کونم خالی کرد. داغ داغ بود. همزمان که ارضا شد، آب منم از کیرم پاشید بیرون. اولین بار بود که از کونم داشتم ارضا میشدم.

بی حال شده بودم . کیرشو ازم کشید بیرون. اومد روی تخت رو به روی صورتم. شرتشو از دهنم درآورد و کیرشو کرد تو دهنم.

+تمیزش کن جنده. تا آخرین قطره بخورش و میک بزن.

منم کیرشو تمیز کردم. آبش طعم عجیبی داشت. بوی تندی داشت ولی نمیدونم چرا داشت خوشم میومد!
کارم که تموم شد چند بار مثل حیوون خونگی ها آروم زد به سرم و گفت:" آفرین توله ی خوب"
من فک میکردم دیگه قراره ولم کنه برم و منم میخواستم فرار کنم. ولی دیدم از داخل کشو یه چستیتی درآورد و کیرمو بست تا نتونم جق بزنم. کلیدشم یه جا قایم کرد تا خودش کنترل کیرمو داشته باشه. بهش التماس کردم که ولم کنه و نمیخوام که دیگه اینکارو انجام بدم ولی حرف گوش نمیکرد میگفت تو از این به بعد سگ خودمی و قراره ماه ها کیرت تو اون چستیتی باشه.

بخاطر همینم میخواستمم نمیتونستم از دستش فرار کنم چون کلید دست خودش بود.

ادامه دارد…

اگه خوشتون اومد لایک یادتون نره

نوشته: HentaiLover


👍 32
👎 2
46201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

872624
2022-05-07 01:32:35 +0430 +0430

مبسترس که گیر نمیاد

0 ❤️

872657
2022-05-07 02:58:34 +0430 +0430

اوضاع خیلی خیطه
جق پدر مغز جوون ها رو در آورده

6 ❤️

872677
2022-05-07 06:17:45 +0430 +0430

جای تشکر داره اولش اعلام شد داستان واقعیه یا نه

2 ❤️

872699
2022-05-07 09:23:00 +0430 +0430

این داستان رو چند وقت پیش خوندم نمیدونم تو همین سایت بود یا نه ولی صد در صد تکراریه

0 ❤️

872731
2022-05-07 14:55:16 +0430 +0430

ادامه بده با قدرت
افرین ❤️ ❤️

1 ❤️

872736
2022-05-07 15:33:13 +0430 +0430

همه زبونارو بلد بودی که همون ب بسم الله دوس دختر تور کردی؟

0 ❤️

872750
2022-05-07 17:27:57 +0430 +0430

افرین به این داستان خیالیت

0 ❤️

872767
2022-05-07 22:31:19 +0430 +0430

راستش اینکه حساب خیلی چیزا رو داخل داستان کردی خوب بود
مثل بهم خوردن حال بعد از خوردن مشروب (که البته یکم سطحی بود و جا داشت درست تر کار کنی)
نیاز به تمیز کردن کون قبل از دخول
به هر حال این دقت نویسندگیت رو دوست داشتم هرچند که آخرش یکم پایان بدی داشت

0 ❤️

872775
2022-05-08 00:06:39 +0430 +0430

همچین با آب تاب نوشته آدم هوس میکنه کون پسر بکنه

0 ❤️

872805
2022-05-08 01:50:37 +0430 +0430

عالی

0 ❤️

873274
2022-05-10 15:15:03 +0430 +0430

خوش به حالت کاش یه شیمیل اینجوری هم گیر من میومد منم ندادم تا حالا ولی فکر نکنم دادن به شیمیل خیلی باید سکسی باشه

0 ❤️

881090
2022-06-23 08:52:02 +0430 +0430

اولا که بخاطر اولش که گفتی واقعی نیست ایول داری
دوما به جزییات اشاره خوبی کرده بودی
سوما خط داستانی خوبی داشت
فقط مشکلش این بود که مکالمه بین کاراکترا کم بود
در کل عالی بود
بازم بنویس

0 ❤️

901805
2022-11-06 20:55:14 +0330 +0330

میسترس هست سفر کنه؟ پیام بده لطفاً

0 ❤️

934428
2023-06-23 02:19:09 +0330 +0330

ادامه بده خب چرا ادامه ندادی

0 ❤️

936415
2023-07-06 17:04:20 +0330 +0330

ادامه اش جی شد پس

0 ❤️