میستریس روژین (۱)

1401/04/24

سلام خدمت تمام دوستان
قبل از هر چیزی بگم که داستان تخیلی و ساخته ذهن جقی خودمه


من آریا هستم ۲۱ سالمه قد بلند و خوش هیکل با قیافه اوکی .داستان از اونجایی شروع میشه که من داخل سن بلوغ متوجه به گرایش خودم میشم مثل بقیه ،تا ۱۸ ،۱۹ سالگی هر چی دنبال میستریس می‌گشتم یا نبود یا پولی بودن .
روژین یکی از اقوام دورمون بود که داخل عروسی خاله ام میبینمش (بانویی قد بلند و لاغر و خوش هیکل با پاهای سایر ۴۰ و استخوانی با لاک سفید )از وقتی که دیدمش تا آخر عروسی راست زوم بودم را پاهاش و کیرم هم تمام مدت شق بود ( خوشبختانه به خاطر اینکه صندلیم‌ کنار میز بود مشخص نبود 🤲)
تقریبا آخر های عروسی بود که رفتم بیرون یه دوری بخورم دیدم اونم داره میاد دنبالم و داشت بهم می‌رسید (از نگاهش مشخص بود که یه چیزهایی فهمیده .
وقتی که اومد پیشم بعد سلام و احوال پرسی گفت یه چیزی بگم گفتم بگو
روژین : راستشو بگو فوت فتیشی ؟
منم زبونم بند اومده بود نمی‌دونستم چی بگم
روژین :دیدمت تمام مدت زوم بود رو پاهام بگو
من:خب راستش یه جورایی اره اما (با پته پته) بیشتر گرایشم سمت به میستریس اسلیو
روژین : او چه عالی منم میستریسم (با غرور ) گفت جلو پارس کن
من :هاپ هاپ ( آروم )
روژین: آفرین شمارتو بده فردا بهت پیام میدم آماده باش
بعد از این مکالمه من خوشحال و شاد ولی بازی یه احساس ترسی داشتم که اگه او برم چی و این کصشعرا .
فردا صبحش از ساعت ۹ منتظر پیام بودم که تقریبا ساعت ۱۲ یه پیام سر گوشیم اومد
روژین :اریا خودتی منم روژین اربابت
من اره خودمم ارباب خوبید
روژین : خب مکان داری ؟
من :سرورم خونه دوستام خالیه
روژین : خوبه تا حالا بوده چند مدت به بهونه سفر یا هر چیز دیگه خونه نباشی
من: بله سرورم تا ۲ هفته هم شده
روژین :خب توله خونه یکی از دوستات رو برای امشب به مدت ۳ شب می‌خوایم اوکی؟
من : بله سرورم
روژین :مو های کل بدنت رو بزن شمع و طناب و گیره هم آماده فقط خونه ای که میگیری تخت و آشپزخونه و کولر هم داشته باشه
من :چشم
روژین :ساعت ۶ باید این آدرسی که میگم باشی اوکی ؟
من : چشم
تقریبا از ساعت ۵ آماده بودم
و ساعت ۵ و نیم آدرس رو فرستاد زیاد دور نبود ساعت ۵ و ۴۵ رسیدم
ساعت ۶ بود که دیدم میاد بیرون با دو تا کوله و یه کارتون من هم پیاده شدم که بزارم صندوق براشون که بعد از اینکه گذاشتم اومدن نشستن گفتن: حرکت کن توله .
سر راه هم قوانین شون رو توضیح میدادن وقتی رسیدیم ماشین رو بردم تو و گفتن وسایل رو بیار داخل بعد از اینکه بردم داخل گفت : کفشم رو در بیار (یه کفش پاشنه بلند خوشگل که لاک هاشون هم این سری زرد بود )
وقتی رفتن داخل گفتن مانتوم رو آویزون کن لخت شو و بیا سر را جعبه هم بیار .
وقتی رفتن با لگد زدن داخل تخم هام و گفتن کدوم توله سگی جلو اربابش وای میسه منم سریع به حالت سگی وایسادم
وقتی جعبه رو باز کرد باورم نمیشه یدونه چستیتی ،چند تا دیلدو ،چند مدل شلاق و چند مدل بات پلاگ .
اول با چستیتی کیرم رو قفل کردن بعد هم قلاده رو انداختن دور گردنم .
بعد گفتن برو گوشیم رو بیار آوردم براشون ازم چند تا عکس گرفتن و گفتن برم توالت و حمام رو تمیز کنم و خودشون با گوشیشون کار میکردن تقریبا ساعت ۷ و نیم اینا بود کارم تمام شد گفت حالا برو حمام که کثیف شدی توله .
رفتم و برگشتم تقریبا ۵ دقیقه طول کشید گفت شام پیتزا قبول کردم و هزینه رو من پرداخت کردم، دلم خوش بود که قراره پیتزا بخوریم .
بعد گفت تا پیتزا میاد باید فقط به پاهام نگاه کنی و حق هیچ کاری رو نداری باورتون بحر زیبایی پاها بودم که پیتزا اومد ولی فقط دیدم یدونه است با یه سیب زمینی .
گفت برو زیر میز بخواب الان میام رفتم بعد اومد گفت حالا فقط باید پاهام رو بو بکشی تقریبا ۵ دقیقه داخل همین حالت بودم که گفت شام نمیخوای گفتم چرا سرورم گفت برو به بشقاب بیار رفتم آوردم دو گاز پیتزا جوید با دو دونه سیب زمینی یه زره هم تف انداخت روش و گفت بخور منم داشتم می‌خوردم وقتی شام تمام شد گفت ظرف ها رو بشور من رفتم بشورم پیش خودم گفتم وقتی بعد از این دیگه می‌ذاره پاهاش رو ببوسم وقتی تمام شد رفتم دیدم دیلدو بسته به خودش اماده گفت بیا بریم رو تخت رفتیم گفت شروع کن ساک زدن شروع کردم ولی تا ته نمی‌رفت چون دیلدو گنده ای بود بعدش چستیتی رو باز کرد گفت وقتی دارم میکنمت باید حق بزنی و تا ابت نیاد تمام نمیشه
ادامه دارد

نوشته: اریا برده


👍 9
👎 7
23401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

885055
2022-07-15 02:07:12 +0430 +0430

منم میسترس میخوام

1 ❤️

885133
2022-07-15 15:30:19 +0430 +0430

هرکی میستریس می خواد بهم خصوصی مشخصاتش رو بگه

0 ❤️

885142
2022-07-15 16:29:31 +0430 +0430

کاش میسترس واقعی هم بود

0 ❤️