می خواستمش

1391/10/25

از زور لذت داشتم میمردم - شهوت پاهامو سست کرده بود ، با هر تلمبه ای که میزد جیگرم حال میومد
همینطوری که شدت تلمبه هاش زیاد تر میشد با تمام فشار کیرشو داخل کرد داشتم دیوونه میشدم از خاهش کردم ادامه بده دیگه نمیتونست
فشار پاشش آبشو احساس می کردم
دیگه نتونستم خودمو نگه دارم با تمام وجود ارضا شده
دستشو آورد کیرمو گرفت و تکون داد . تمام اب بدنم خالی شد
همینطوری چند لحظه بی حرکت موندیم
بدون اینکه چیزی بگه رفت بیرون
هوا داشت تاریک میشد . راه زیادی تا خونه بود . سریع رفتم یه دوشی گرفتم لباسامو پوشیدم
اومدم بیرون آخرای کارش بود گفتم خیلی کار داری گفت چند دقیقه دیگه تمومه
توی راه هر دو ساکت بودیم
تقریبا یه نیم ساعتی پیاده روی داشتیم تا به مسیر اتوبوس ها برسیم
از دوستیمان خیلی سال بود می گذشت
تقریبا از 5 سالگی باهم دوست بودیم تمام سالهای دبستان و راهنمائی رو با هم گذرنده بودیم
اون بچه درسخونی بود البته هم تو درس و هم تو ورزش توی تمام بچه های محل سر بود
همیشه سر گروه بود. دیوونش بودم
چون من درس خون نبودم اون به دبیرستان نمونه رفتو و من رفتم هنرستان
حالا اون دانشجوی پزشکی بود و من دیپلممو گرفته بودم و میخاستم برم خدمت
رابطمون از کلاس 5 شروع شده بود بعد از مدرسه میرفتیم توی یه خونه قدیمی با هم حال می کردیم
از همون اول دوست داشتم مفعولش بشم
خونوادگی بدن درشتی داشتن . کیرشم خیلی بزرگتر از من بود شاید دو سه برابر
از همون اول کیرشو از روبرو میزاشت زیر تخمام میمالید در کونم خیلی لذت داشت
اما چند سالی دیگه رومون نمیشد ازین کارا بکنیم
اما سکس واقعی رو بعد ها که بزرگتر شدیم چشیدم
اولین بار ازش خاستم بخابه روی زمین . منم نشستم رو کیرش آروم آروم گذاشتم بره توش
یه دفعه داخل شد . از زور درد دور اتاق می دیودم و اون می خندید
بعد خابیدم رو تخت کوچکی که گوشه زیر زمین داشتن
آروم فرو کرد فقط لذت بود و لذت . همیشه منتظر لحظه ای بودم تا با هم باشیم . میخابیدم و اون یه مقدار
روغن زیتون می مالید به کیرش و میزد داخل . همیشه با این حالت ارضا می شدم
گاهی وقتا ازش می خاستم که بریزه داخل شاید بهترین لحظات عمرم اون لحظات بود
جدا از مسئله سکس بهترین دوستا بودیم برای هم . هیچ وقت دوستیمون قطع نشد بعد از اینکه رفت دانشگاه
رابطمه سکسیمون قطع سده بود . از دانشگاه برام تعریف می کرد
چون خیلی خوشگل بود و بدن خوبی هم داشت دخترای زیادی رو تور می کرد
موقعیت سکس هم زیاد داشت برام از سکساش تعریف می کرد .
من مثل اون نبودم . البته منم دوس دخترای زیادی داشتم سکسم زیاد می کردم
ولی اون و می خاستم . خود ارضائی زیاد می کردم از هر وسیله ای برای پر کردن جای کیر اون
استفاده می کردم اما هیچی کیر اون نمیشد
تابستونا که می شد اون توی یه استخری مشغول به کار میشد
هم یه درامد بود براش و هم ورزش می کرد آخه شنا گر خوبی بود
اون سال برام یه کاری تو رختکن دست و پا کرد تا منم سر گرم بشم
کارم تحویل لباس و وسایل مراجعه کننده ها بود تو وقت مابین سانس ها هم میرفتیم با هم شنا می کردیم
محیط خیلی تحریک کننده بود خودمو تو یکی از رختکن ها خالی می کردم ولی این کار سیرم نمیکرد
روم نمیشد بهش بگم با تمام وجود می خاستم

اون روز
سانسها تمام شده بود
فقط ما دوتا مونده بودیم . اون باید داخل آب کلر می زد منم منتظر تمام شدن کار اون بودم
حالم خیلی بد بود نمیدونستم چی بهش بگم نکنه برام قاطی کنه
رفتم کنارش بهش گفتم که دلم برای روزای گذشته تنگ شده نگاهی بدون جواب بهم کرد
به حالت شوخی بهش گفتم که یه بار دیگه با هم سکس بکنیم
چیزی نگفت شاید خجالت می کشید دوباره این کارو بکنه . شاید دیگه لذتی براش نداشت . نمیدونم

اومدم توی رخت کن بی اختیار لخت شدم
اومد وسیله برداره منو تو اون حال دید خشکش زد
بی حرکت ایستاد رفتم جلوش نشستم دست بردم از کنار مایو بلندش کیرشو گرفتم
فقط نگاه می کرد خیلی زود کیرش شق شد شرتشو سریع دراوردم
کیرش خیلی بزرگ بود هم خیلی بلند شده بود و هم خیلی کلفت
بدنم از زور شهوت می لرزیدشروع کردم براش خوردن مثل وحشیا براش ساک میزدم
تخماشو لیس می زدمگازش می گرفتم دیوونه شده بودم
اومدم بالاتر سینه هاشو لیس زدم حالش خیلی خراب شده بود گفت چته پسر
گفتم هیچی نگو دستمو گذاشتم روی سکوی رختکن براش قنبل کردم
با اولین فشار فرو کرد داخل اولش می ترسید ازیت بشم ولی وقتی دید خودم کونمو با قدرت میدم عقب ضربه هاشو محکم کرد
همه کیرشو داخل می کرد عجب کمری داشت من اگه بودم با اولین تلمبه آبم میومد
از زیر دست برده بودم و تخماشو می گرفتم
نمیدونم چقدر تلمبه زد . اثلا تو حال خودم نبودم فقط همزمان که اون آبشو تو کونم می ریخت منم داشتم ارضا میشدم
هیچ لذتی بالا تر از اون لحظه نیست

الان سالهاست از اون روزا می گذره البته کار منو مجبور کرد که به شهرستان برم
ولی هنوز دوستیمونو حفظ کردیم البته سکسی توش نیست
شاید کسائی که مثل منن درک کنند بعد از این همه سال اگه در حسرت اون لحظات باشی عجیب نیست

نوشته: آرش0261


👍 1
👎 0
31624 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

352946
2013-01-14 23:45:23 +0330 +0330

ایول آمیز جان وقتت رو صرف گی نکن!

0 ❤️

352947
2013-01-15 03:37:26 +0330 +0330

با بادمجون بم جای خالیشو پر کن. البته بپا آفت نداشته باشه.

0 ❤️

352948
2013-01-15 03:47:00 +0330 +0330
NA

سلام
داستانتو خیلی جالب شروع کردی خوشم اومد
قلبه مسی و آمیز جون چرا مسخره میکنید؟؟؟
شما از سکس با دخترا لذت میبرید و همیشه انتظارشو میکشیدو خوابشو میبینید
یکی هم مثل آرش جون از سکس با مرد لذت میبره
چه فرقی بین این لذتا هست؟؟؟
موفق و شاد باشی عزیزم

0 ❤️

352950
2013-01-15 11:58:57 +0330 +0330
NA

از رابطه داشتن با همجنس بدم میاد :-Bاووق

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها