می خواستم عشقم رو ثابت کنم

1393/02/09

سلااااام به همه.اول از همه بگم اولین باره که دارم می نویسم پس خواهش میکنم ایراد نگیرید!فحش دادن هم ممنوعه ها!!فقط میخوام حس اون شبو تعریف کنم!!
علی!نامزدمه!!خیلی دوسش دارم!!راستش همه میگن بهم نمیاید!!ولی عشق که این چیزا حالیش نمیشه!!میشه؟!!
شاید سکس با نامحرم اشتباه باشه!!ولی من واقعا احتیاج داشتم که این حس عاشقانمو کمی آرومش کنم!احتیاج داشتم که علی عشقشو به من ثابت کنه!!
خلاصه من خواستمو بهش گفتم اونم خوب صد در صد قبول کرد!!
تا اینکه آخر اون روز رسید دیگهههههههههه!!نمیتونم بگم چقدر هیجان زده بودم!!ازینکه میدونستم قراره علی با دیدنم دیوونه بشه هیچ شکی نداشتم!!برا همین خیلی منتظر اون روز بودم!!انقدر هم به خودم رسیده بودم که میدونستم قراره نفسشو ببرم!!
به مامان گفتم میخوام با علی بریم بگردیمو خونه زدم بیرون!!علی سر کوچه منتظرم بود!!
نمیدونستم چطور تو چشاش نگاه کنم!!خجالت میکشیدم!برا همین الکی گوشیمو گرفتم دستمو باهاش ور رفتم،یه کوچولو به صورتش نگاه کردم سلام دادم و دوباره سرمو کردم تو گوشی!!
تا رسیدیم خونشون انگار بیست سال گذشت واسم!!نمیدونم حسمو میفهمین یا نه؟!ولی قلبم داشت از جاش در میومد!
بیرون خیلی سرد بود برا همین تا رسیدیم تو خونه برا اینکه خدمو عادی نشون بدم بلند گفتم وااااای چقد سرده!!
علی گفت چیزی میخوری؟!یه نه گفتمو تو دلم داشتم با خودم کلنجار میرفتم!!اخه تو منو آوردی اینجا که باهم شب نشینی کنیم!!؟؟
دیدم دیوونه انگار اصلا نمیتونه بیاد جلو!!خودم رفتم پیشش تو آشپزخونه!داشت آبو میذاشت تو یخچال!واستادم پشتشو اسمشو صدا کردم!
اسمشو جوری صدا میکنم که دیوونه میشه رسما!!خودشم همیشه میگه!
برگشتو گفت جانم!؟
دستمو گذاشتم دور گردنشو آروم و دیوونه کننده گفتم دوست دارم!!
لبامو گذاشتم رو لباش!!لب پایینش لای لبام بود!!مکیدن لبامون واقعا خوب بود!!واسه اون هم همینطور!!شک ندارم!
همونجور که از هم لب میگرفتیم از آشپزخونه رفتیم بیرون تو اتاق خودش!!منم تند شالمو برداشتمو موهامو باز کردم!!
علی واقعا موهای منو دوست داره!میگه خیلی دوست دارم موهاتو ناز کنم!!منم واقعا عاشق این کارشم!
بعدش همونجور پالتومو در آوردو خابوند رو تخت!خودشم افتاد روی من!برجستگی کیرشو قشنگ میتونستم حس کنم!!
داشت لبامو میخورد که منم همونجور دکمه های پیرهنشو باز میکردم!!زانوهامم میمالیدم به کیرش که دیوونه بشه!!
کمک کرد پیرهنشو در آوردم!!انصافا هیکلش واقعا قشنگ بود!!میخواستم تو اون دستای مردونش برای همیشه بمونم!!
بعدش دستشو گذاشت رو سینمو از رو لباس میمالید!!بلوزمو داد بالا،سوتینمم همینطور!وقتی سینه هامو دید بلند گفت وای ندااااااااا!!بعدشم شروع کرد عین دیوونه ها تند تند خوردن سینه هام!!جوری نوک سینه هامو میک میزد که!!صدای نفسام همه ی اتاقو گرفته بود!!بوی عطر علی!!وای نمیتونم تعریف کنم!!..
یکی از سینه هام تو دهنش بود اون یکی هم تو دستش!واقعا لذت بخش بخش بود!
بعدش همونجور که میخورد میومد پایین تر!!وقتی زبونشو رو شکمم میکشید دیوونم میکرد!!فقط موهاش تو دستام بود!جوری میکشیدم که الان فک میکنم میگم خوبه موهاش کنده نشدن!..
اومد پایینو به کوسم که رسید یه مکثی کرد و دکمه شلوارمو باز کرد و در آوردش!از روی شورت داشت کوسمو میمالید!دیگه نمیتونستم جلو نفسامو بگیرم!!شورتمو کشید پایینو با انگشتش با کوسم ور میرفت!!وقتی که زبونشو گذاشت رو کوسم بدنم چنین تیری کشید که همه جام لرزید!هی زبونشو میکشید رو کوسم!با زبونش چوچولامو بازی میداد!!نفسم بالا نمیومد!!فقط علی علی از دهنم میومد بیرون!اونم با جانم گفتناش میکشت منو رسما!حسابی کسمو خورد وقتی از رو کسم بلند شد که شلوار خودشو دربیاره چچنان آخی گفتم گفتم که زود در آوردو کیرشو گذاشت رو کوسم!!اول آروم آروم رو کوسم تکونش میداد!!بعدش سرعتشو تند کردو هی مالید به کوسم!!صدام که بالا میرفت سرعتشو بیشتر میکرد!انقدر کیرشو به کوسم مالید که دیگه واقعا داشتم میمردم!!بعدش کیرشو گذاشت رو شکممو تکونش داد آبشو ریخت رو شکمم!بی توجه به آبی که رو شکمم بود اومدو بی حال افتاد روم! منم بغلش کردم!!واقعا لذت بخش بود!!خب دیگهههه!!امیدوارم خوشتون اومده باشه!!دوستای گلم یادتون نره!!شرط عشق اینکه روحتون آغوش بخواد نه جسمتون!

نوشته: ندا


👍 0
👎 0
56699 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

417342
2014-04-29 21:47:03 +0430 +0430
NA

ریدی فدات شم .ننویس :D

0 ❤️

417348
2014-04-30 01:15:06 +0430 +0430
NA

رسما ريدي!!!

0 ❤️

417343
2014-04-30 03:30:11 +0430 +0430

گند بود، ننویس . . . . . . . . . . . . . .
مزخرف نوشتی میگی فحش ندیدم؟ یعنی تعریف کنیم؟ حالا که دادی و رفت، تکلیف ما این وسط چیه؟ شاشیدم مستقیم توی داستانت، دیگه ننویس.

زدی ریدی به هر چی خاطرات است
الان روح و روانت تو هرات است
نباشد عاشقی مانند ریدن
که جایت عاقبت روی صراط است

0 ❤️

417344
2014-04-30 06:20:49 +0430 +0430
NA

اخه تا حالا کیر از نزدیک ندیدی بیا کیرمو ببین

0 ❤️

417346
2014-04-30 13:25:10 +0430 +0430
NA

جنده يا كونى هرجى كه هستى. اين جمله اخرت با كل داستان تخماتيكت تناقض داشت. :| :|

0 ❤️

417347
2014-05-01 08:24:53 +0430 +0430
NA

((میخواستم عشقمو ثابت کنم…)) ((ولی من واقعا احتیاج داشتم که این حس عاشقانمو کمی آرومش کنم!احتیاج داشتم که علی عشقشو به من ثابت کنه!!))
الآن کی به کی چه چیزیو ثابت کرد؟!!!

((کمک کرد پیرهنشو در آوردم!!!)) خیلی عاقل بوده که بصورت مسالمت آمیز کمک کرده، لختش کنی.! =))

((دوستای گلم یادتون نره!!شرط عشق اینکه روحتون آغوش بخواد نه جسمتون!))
ترجمه ی فارسیش اینه که دیگه از جسمه آش و لاشش چیزی واسه ی بغل کردن نمونده. :D

((صدای نفسام همه ی اتاقو گرفته بود!!بوی عطر علی!!وای نمیتونم تعریف کنم!!..))
اینجا چی اتاقو گرفته بود؟ صدا، نفسات، عطر یابو؟! (فکر کنم گزینه ی آخر صحیح باشه!) چونکه رسماً!!! ریدی…

0 ❤️