سلام من افشین هستم و ۲۰ سالمه هیکل ورزشکاری خاصی دارم یعنی حجم ندارم ولی تیکه تیکه ام.
داستان برمیگرده به ۸ ماه پیش وقتی که مامانم بخاطر کرونا از دنیا رفت و من موندم و بابام
تو دو ماه اول هیچ خبری نبود و من چون تک پسر بودم و بابام هم میرفت شرکت سر کارش عملا خونه خالی میشد و من هر روز دوست دخترم رو می آوردم خونه و باهم کارامو میکردیم بعضی وقتا هم باهم سکس داشتیم و انگار زن و شوهر شده بودیم
بابام از دوست دخترم خبر داشت و یه روز بهم گفت میتونی دوست دخترت رو هم شب نگه داری یا اگه میخوای خودت میتونی شب بری خونشون مشکلی نیست.
من مشکوک شدم که چرا بابام میگه میتونم شب بیرون بمونم پس بهش گفتم امشب خونه نمیام ولی رفتم تو اتاق و زیر تخت قایم شدم.
بابام اومد خونه ولی تنها نبود و صدای یه خانم هم میومد که داشتن باهم صحبت میکردن.
+حمید افشین منو اینجا ببینه عصبی نشه
-نه بابا گه خورده میاد میبینه خونه ای بهش میگم که زنم شدی و از این به بعد اینجا زندگی میکنی هیچی نمیگه تهش اینه براش یه خونه میخرم میره تنهایی زندگی…
صدای بابام قطع شد و من از زیر تخت اومدم بیرون و دیدم پشت در اتاقم چنان از هم لب میگیرن بیا و ببین چیزی نگفتم و همونجا موندم فردا رفتم بیرون و زنگ رو زدم اومدم خونه
+سلام بابا مهمون داری؟
-نه پسرم بیا یه چی بهت بگم
ایشون مهتاب همسر جدید من و نامادری شماست از این به بعد انتظار میره احترامش رو نگه داری و وقتی میخوای دوست دخترت رو بیاری خونه باهاش هماهنگ باشی
+اوه تبریک میگم و رفتم جلو باهاش دست دادم و بغلش کردم سینه های خوشفرمش با شکمم برخورد کرد و سریع شق کردم
بابا من میرم اتاقم راحت باشید
رفته بود تو مخم که چرا بابام باید همچین زنی بگیره جوون خوشگل و سکسی.
ساعت ۲ مهتاب صدا زد آقا افشین ناهار آمادس بابات رفته شرکت میای باهم بخوریم یا بیارم اتاقم
از اینکه فقط ما دوتا تو خونه ایم خوشحال شدم و با خودم گفتم میکنمش و صداش زدم نه مهتاب خانم میام باهم میخوریم
سر میز هر کاری کردم لال شدم و فلج هیچ کاری نکردم مجبور شدم با کیر شق که به زور قایمش کرده بودم برگردم اتاقم
صدای باز شدن آب حموم اومد. حموم تو یه اتاق جدا بود و دیوار هاش شیشه ای بود اگه کسی در اتاق رو قفل نمیکرد عملا داشت در ملا همه اعضای خونه حموم میکرد مهتاب یهو صدام کرد آقا افشین این آب چرا گرم نمیشه میشه بیای بگی؟ گفتم ای جان این خودش میخواره الان میرم میکنمش اسپری تاخیری رو زدم به کیرم و رفتم سمت اتاق حموم در زدم و گفتم در رو باز میکنی؟ در و باز کرد و مهتاب با یه حوله سفید که از روی سینه هاش تا بالای زانوش رو پوشونده بود جلوم ظاهر شد هول کردم و محو خط سینش شدم بهم اشاره کرد یاد نمیدی؟
کفتم چرا بفرمایید رفتم تو حموم و دوش اب رو یکاری کردم بعد از باز شدن بریزه رو خودم و آب رو براش تنظیم کردم همین که زدم رو دوش کامل خیس شدم و کیرم از رو شلوار راحت دیده شد گفتم گندت بزنن که همش دردسری چرا خیس شدم مهتاب با نگاه شیطنت آمیزی گفت عیب نداره لباسات رو همینجا دربیار بنداز تو ماشین منم میرم حموم حوله بپوش بعد از من دوش بگیر البته اگه موذب نیستی میتونی سریع دوش بگیری من منتظر میمونم تو اتاق
خوشحال شدم و رفتم پشت شیشه و لباسام رو دراوردم کیرم عین پرچم راست شده بود اول خجالت کشیدم ولی لباسام رو دادم به مهتاب و رفتم زیر دوش
کونم به سمت شیشه بود تا کیرم کمتر دیده بشه ولی یهو حس کردم یه نفر دستش رو گذاشت رو شونم و واوو
مهتاب لخت کامل با من تو حموم بود آب رو تا ته داغ کردم که هورنی بشه و بعد آروم ازش لب گرفتم و اونم همراهیم کرد
دستم رو گذاشتم رو سینه هاش و مالیدم اونم کیرم رو گرفته بود و آروم آروم برام جق میزد رفتم سمت گردنش و زیر دوش آب میخوردمش رسیدم به سینه هاش و وقتی نوک سینه هاش رو گاز گرفتم یه آه کشید و دستش رو گذاشت رو کصش
رفتم پایین تر و شروع کردم کصش رو لیس زدن و میک زدن
چوچولش رو لیس میزدم و وحشیانه اذیت میکردم اونم فقط آه میکشید بهش گفتم اینجا دیگه بسته
یه تخت ماساظ تو اتاق بود بهش گفتم رو میز داگی بشه و از پشت اول کیرم رو مالیدم رو کصش انقد مالیدم که لرزید و ارضا شد من دیگه مطمئن شدم کارم با ارضا کردنش تموم شده و یهو کل کیرم رو کردم تو کصش و شروع کردم تلمبه زدن انقدر محکم میزدم که اتاق پر شده بود از صدای برخورده ممه هاش با بدنش بعد از ده دقیقه شروع کرد به لرزیدن و منم ارضا شدم و همه آبم رو تو کصش خالی کردم.
و الان بچه ام که تو شکم زن بابامه ۶ ماهشه و بابام فک میکنه بچه خودشه :))))))))
نوشته: افشین
چجور همو بغل کردین اون سینه هاش خورد به شکمت ؟ تو سه متری یا اون کوتولس ؟
تو دوماهه مادرت مرده بود کسکش هنوز خاک قبرش خشک نشده جنده میآوردی و بابای کونیت هم فورا یکیو آورد نیومده کردیش؟ حموم های شما دیوثا چجوریه شیشه ایه؟ نکنه تو تنگ ماهی حموم میرید بعد شما دو نفر تو خونه بودین میگی مهتاب در حضور خانواده و ملا عام رفته بود حمام نکنه حمام شیشه ای شما درست وسط میدون انقلابه آخه کسکش روانی مجلوق گوه بهتر از این نبود بخوری؟
داستان دقیقاً برعکسه.
پدرقهرمان داستان فوت میکنه و مادرش ازدواج مجدّد. ناپدریش در روزهای پریودی مادره، خدمت ایشون میرسیده. حمّامشون هم ازینا بوده که بایست با دستهی تی که پشتش میذاشتی، میبستیش؛ ولی با ورود ناپدری، قهرمان داستان، با جفتدستاش در رو میبسته و عملیّات آغاز میشده. دیگه نه کسی داخل حمّام رو میدیده، نه میتونسته وارد شه.
دوش تمام حمّامهای ایران حوالهت بادا ابله متوهّم.
کیرم تو مغزت پوسیدت مادر حرمت داره کسکش به خاطر فانتزی پای مادر رو نیار وسط کاش اونشب پدرت خوابش میبرد
همیشه دعا میکردم مادرم بمیره بابام بره ی زن دیگه بگیره منم بکنمش
شانس ما زد بابامون مرد
مادرمون هم رفت شوهر کرد
حالا شوهرش هم مادرم رو میکنه هم منو
دقیقا وصف حال شماست
بیناموصا این ک فیلنامه جوردی تو برازرز بود کیرم دهن ادم جقی کصخل
حجم ندارم ولی تیکه تیکم،اوج تخیل، آرزو بر مجلوقان عیب نیست
مختو گاییدم واقعا شماها چی میزنید این کوسشعرها رو میگید
کیر بابای جغیت تو دهنت که تخیلاتت هم خیلی غیر واقعی هست. عن مغز
فحش ها رو همه دادن ولی حداقل میخوای واقعی به نظر بیاد کل متنت 20،30 خطه بعد سکس همش 5 خط خو؟ فک کن با خودت و سری بعد یکم بیشتر تحریر کن وااقعی به نظر بیاد
اول بهت تسلیت میگم بابت فوت پدرت
خوب بلاخره مادرتم دل داره وباید زندگی کنه
نا پدریت با یه تیر یا کیر دو نشون زده هم مادر هم پسر و میکنه اشکال نداره به دل نگیر اینم میگذاره
سم به معنای واقعی کمتر بزن کونی تو کونت گذاشتن (هورنی ) شدی کشکص 😂😂
روز اول اومد گفت تو حموم جلوش لخت شی و رفتی هموم انگشتشو تو کونت کرد با دیلدو گایدت 🤣🤣🤣🤣🤣
بعضی وقتای کسمغزایی مثل تو میان کسشعرایی میریزن تو دایره که ا کون خر شیوید در میاد.
آخه دیوث پسری که ۸ ماه از مرگ مادرش گذشته اونقد افسردگی داره که آمبر هردم جلو لخت کنن محل سگ بهش نمیذاره بعد تو از فردای خاک کردن ننت خونه رو کردی مکان؟؟؟؟؟
این هیچی آخه بیشرف جنده لاشای شوش و مولوی رو هم باید راه بیفتی دنبالشون تا بهت پا بدن بعد از در حموم رفتی تو یارو کشید پایین گف بیا بکن ؟؟؟
الحق که لاکغلطگیر قشنگ اصل داستان رو گفت.
خار تخیل.خو لهنتی حداقل دوتاخط بیشتر مینوشتی برا راضی کردنش. اینجور که تو شهوانی میشه براورد کرد همه دخترا حشری ان و بمالیشون و بوسشون کنی خیس میکنن،پسرام بالای ۱۸ سانت کیر دارن.یهویی هم از کس مورچه تا کس پرنسس براشون ردیف میشه و میکنن.
آخه ریدم تو روح اون مادرت که کفنش خشک نشده تو خانم میاوردی خونه زن بابات جنده هزار ساله هم میبود اینطوری نمیومد به تو کس بده که الان ۶ ماهه هم حامله باشه ازت اونوقت از این گذشته کیر بوشوی (سگ لوک خوششانس) و جالی (اسب لوک خوششانس) تو کون آدم دروغگو که بابای تو اینقدر دیوس و مادر جندهاست که لحظه دیدن زن جدیدش نه حرفی و نه حکایتی فقط این یادش بود که وقتی میخوای دوست دخترتو بیاری خونه با ایشون هماهنگ کن ؟ مگه لابی من آورده ؟
تو حموم عمومی سمت خزانه داشتی حموم میکردی و با دودولت ور میرفتی یهو اسمال سگ پز دست گذاشت رو شونه ات و گفت بچه کونی دولا شو و به هفت روش سرخ پوستی سامورایی زیر دوش گاییدت چون هورنی شده بود فضا
بعد اومدی بیرون تو رخت کن با لنگ به کمر یهو جبار مشت و مالچی خفتت کرد و به حالت داگی به روش قوم مایاها کون باز شده ات و جر داد که تا هفته ی بعد مدام میدادی گوز
همون بدنت تیکه تیکه بوده ، چون مغزت تو فاضلاب افتاده بوده 😂🖐🏻
کامنتها بازهم عالی بودند . دستتون درد نکنه بچه ها 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
دمتون گرم. ذهنتون زیبا و خلاق.
یعنی من فقط کامنت داستانهایی رو که زیاد دیس میخوره رو میخونم ولذت میبرم از خنده.
ضمنا از کاربران محترمی که اینطوری از خجالت چرندگویانی که به شعور مخاطب توهین میکنن در میان، صمیمانه تشکر میکنم.
این مرحله واسه پورن هاب و جانی سینز هم قفله
منم میا خلیفه رو کردم تو روز اول چطور طرف گاییدی اینو بگو من ساکت میشم با نگارشت غلط املایی هتت کاری ندارم بگو همینو🗿🗿
تخیلتو گاییدم، معلومه سنگین میزنی
جق و میگم ذوق نکن تورو چه به وزنه!