نرگس عروس همسایه

1391/02/10

سلام . من اهل داستان نویسی و این جور چیزا نیستم ولی خب دوست داشتم خاطرات سکسیمو تعریف کنم…میرم سر داستان چون از مقدمه خوشم نمیاد من سعید هستم 25 ساله همیشه دوست داشتم و دارم با خانم های بزرگتر از خودم بپرم به 3 دلیل اول اینکه جا افتاده و با فهمتر هستن دوم اینکه هیچ محدودیت جنسی ندارند و سومی و مهمتر از همه اینکه خودشون سکس و دوست دارن و از سکس لذت میبرن . خوب حالا با این توصیف میرم سر اصل داستان ما تو یکی از محله های متوسط شهر زندگی میکنیم وقتی 6 سال پیش همسایه قدیمی ما پسرش رو داماد کرد من هیچ موقع فکر نمیکردم که یه روز من کون خوشکل و خوش فرم عروس اون شب رو بگام از همون شب اول وقتی برای یه لحظه هیکل عروس رو دیدم گفتم خدایا یعنی میشه…

خلاصه اون شب گذشت تا اینکه من هر بار اون و تو کوچه میدیدم آب از چکو چیلم جاری میشد هرچی میگذشت کون اون بزرگتر کمرش باریکتر مشد انگار لامصب دوست داشت مردم نگاه به کونش کنن خلاصه کون مردی داشت من اونموقع تو فکر این بودم که شوهرش فقط از عقب اون و میکنه تا اینکه مطمئن شدم که بله یه شب که من عصاب مصاب نداشتم و با بابام دعوام شده بود و هر وقت با اون دعوام میشد میرفتم زیر شیروونی تو حال خودم بودم که یه هویی کولر همسایه که صدای زیادی میداد روشن شد من هم که تو خلوت خودم بودم عالم و آدم رو کشیدم سینه فحش تو همین حاله کیری بودم که یه هو بختم باز شد و یه صداهای عجیب غریبی شنیدم صدای مثل صدای ملچ ملوچ وخوردن یه چیز آب دار من که حسابی کنجکاو شده بودم گوشم رو تیز کردم و رفتم جلو تر و فهمیدم که بله نرگس خانوم داره با شوهر ش حال میکنه و شوهره حسابی رو کاره تو کونم عروسی شد رفتم جلوتر بازم جلوتر قشنگ لبه ی شیرونی انگار فقط صدای اون دو تا رو میشنیدم صدای تالاپ تلوپ ملچ ملوچ جیغ و داد و فریاد اونا هم به خاطر همین کولر خرابشون رو روشن کرده بودن مطمان بودم که داره از کون حال میده بعدا از خودش شنیدم که از کون دادن رو دوست داره
گذشت تا اینکه ما تو کف بمونیم گه گاهی تو کوچه میدیدمش زیاد تو کوچه نمیومد دیگه خبری هم از صدای کولر و اینا نمیشد تا اینکه شدم حسابی هم شدم روز موعود فرا رسید یه روز که تو خونه حال خودم رو داشتم دیدم تلفن زنگ خورد شماره آشنا نبود گوشی رو ورداشتم یه خانومی بود با کلی معذرت خواهی گفت که با همسایه بغلیمون کار داره نرگس خانوم (خوب اینجا لازمه یه توضیحی بدم نرگس اینا چون طبقه ی بالای خونه مادر شوهرش اینا زندگی میکردن همون کنار زیر شیروونی ما مادر شوهره چون یه دختر داشت که ته ش باد میداد مجبور شد که تلفن خونش رو قطع کنه چون دختره که خدا زیادش کنه اهلش بود خوب پس نتیجه میگیریم که اونا تلفن های ضروریشون با ما بود شب نصف شب ظهر دم ظهر خلاصه کون مارو پاره کرده بودن تا اینکه بالاخره یه سودی برای ما آورد این کار) خوب رفتم صداش کردم که بیاد من فوق تصوری که میکردم این بود که بتونم اتفاقی یه دستی به باسنش بزنم اون بار اولش نبود که واسه این کار میومد خونه ما اما این بار نه اون خبر داشت که مادرم اینا نیستن نه من فکره بدی داشتم اون اومد و نشست تا تلفن زنگ بزنه چون طرف قطع کرده بود تو همین حین من رفتم تا براش شربت بیارم و نمک گیرش کنم تو همین اوضا و احوال بودم که با خودم گفتم بهتر اینکه حداقل باهاش صحبت کنم که یخش بشکنه آخه فضا خیلی خشک بود دوست داشتم یه جوری مخشو بزنم و حداقل شمارشو بگیرم بهش گفتم نرگس خانوم میخاین یه سیم براتون بکشم که دیگه نخواد این همه راه بیاین اینجا هر موقع باهاتون کار داشتن صداتون میزنم که تلفن رو وصل کنین گفت نه مادر (مادر شوهرش) از این کار خوشش نمیاد اتفاقا بهشون هم گفتم ولی قبول نکردن (چه پررو خودشون بریدن خودشون هم دوختن) بعدشم مگه شما ناراحتین ما مزاحمتون میشیم ؟!!! من که حسابی سوتی داده بودم گفتم نه اتفاقا خوشحالم میشیم!!!گفت آخه یه جوری گفتین گفتم شاید ما میایم اینجا ناراحت میشین من که حسابی حول شده بودم گفتم نه مگه میشه آدم شما رو ببینه ناراحت بشه گفت یعنی چی؟ یه هو تلفن زنگ خورد خدا رو شکر بخیر گذشت حالا میتونستم تا آخر تلفنش یه جوابی آماده کنم تلفنش که تموم شد سریع رفت سر اصل ماجرا گفت آقا سعید منظورتون چی بود ؟ گفتم نرگس خانوم شربتتون رو میل کنید منظوری نداشتم .گفت مگه میشه ؟من که دیدم پیله کرده گفتم هر چه بادا باد گفتم منظورم اینکه آدم وقتی یه چیز خوشکل وزیبا میبینه کیف میکنه دیگه.گفت یعنی من؟جواب ندادم. بعد از چند لحظه گفت شخصیتتون رو نگه دارید آقا سعید آدم به یه زن شوهر دار اینجوری حرف نمیزنه ابراز علاقه نمیکنه .من که زده بودم به سیم آخر و روم باز شده بود گفتم اگه یه نفر اون زن شوهر دار رو دوست داشته باشه چی؟(تریپ عاشقانه )گفت درست صحبت کنید آقا سعید من شوهر دارم اینو گفت و رفت . من که گه تو کونم خشک شده بود و همش از این میترسیدم که به شوهرش بگه دنبال راه چاره بودم که به ذهنم رسید یعنی جرات کردم که برم در خونشون آیفون رو زدم برداشت تا فهمید منم گذاشت دوباره دوباره از این مطمان بودم که کسی نمیاد چون تازه صبح بود و تا شب که شوهرش بیاد وقت داشتم تلفن هم که نداشتن سه چهار بار که زنگ زدم یه هو در و باز کرد رفتم تو حیاط وایسادم گفتم شاید خودش بیاد پایین دیدم نیومد خودم جرات کردم رفتم بالا یواش یواش دیدم نشسته گفت چیه؟ چرا اومدی دنبالم ؟نترس به کسی نمیگم من که حسابی پررو بودم همچنان که دل تو دلم نبود گفتم من دوست دارم نمیترسم گفت چیمو دوست داری ؟خودم و یا هیکلمو؟گفتم هر دو گفت خیلی پر رو و رکی گفتم آدم باید حرفشو بزنه کاری به رک بودن نداره گفت خوب حالا که چی؟من که تو این مدت بهش نزدیک شده بودم تقریبا یک قدمی دستم و دراز کردم وصورتش رو گرفتم و به طرف صورتم کردم رخ در رخ اون نشسته من ایستاده گفتم دوست دارم و بلندش کردم دیگه الان صدای نفس های همو میفهمیدیم شهوت تو اتاق موج میزد لبمو بردم سمت لبش همکاری کرد نمیدونم چقدر طول کشید ولی همینقدر بگم که فقط لبای همو میمکیدیم تو اتاق فقط صدای ملچ ملوچ لب خوردن میومد سه چهار دقیقه ای گذشت دستم و گرفت برد سمت تخت نشست من همینجور ایستاده شلوارم که شلوار خونگی بود به آرامی کشید پایین تا زانو از روی شورت با لبش کیرمو میجججججججججججججوید بعد فهمیدم عاشق سه چیزه که من هر سه تا رو براش انجام دادم 1مکیدن کیر .2 از عقب دادن 3 از عقب گذاشتن تو کسشششششششش(سگی) به حد مرگ کیرم و میخورد من که نگران این بودم که آبم بیاد چون حسابی حشری بودم بلندش کردم پرتش کردم رو تخت حالا نوبت من بود سر تا پاشو لیس میزدم انگار میدونست اونروز قراره حال کنه تمام بدنش رو تراشیده بود آماده جویدن بود یه و ست سرخ تنش بود حسابی سینه هاش رو خوردمو جویدم سینه های خوشمزه ای داشت حسابی خوردم سینه هاش شده بود مثل توپ میخواستم برم سر کسششششششششششششش اونم باید خوشمزه میبود پشتشو کردم به خودم کونش روبروی صورتم بود حالت سگی داشت رسیدم به اصل کاری همونی که از شب عروسی دنبالش بودم آروم شرتش رو در آوردم تو همون حالت شروع کردم خوردن کس و کونششششششششششششششش خیلی حال داد فریادش رفته بود آسمون فقط حال میکرد همون جوربلند شدم تی شرتم رو در آوردم و آروم کیرمو گذاشتم دم کس خیسش تو همون حالت سگی چند تا عقب جلو کردم یه لحظه حس کردم چه سر صدای تو اطاق بلند شده چون تابستون بود هر دومون عرق کرده بودیم صدای تالاپ تلوپ شدیدی میومد دیدم دار آبم میاد بهش گفتم اون هم با یه حرکت سریع اومد چند تا مک آبدار از سر کیرم زد آبم با فشار ریخت رو صورتش چه حالی داد انگار بار یه دنیا از رو دوشم برداشته شده بود چند دقیقه ای کنار هم ساکت خوابیده بودیم و به این فکر میکردم شایدم اونم این فکرو میکرد که ما تا دیروز فقط از کنا هم رد شده بودیم فوقش سلام علیکی داشتیم اما حالا با هم سکس داریم تو بغل هم لخت خوابیدیم خلاصه بعد از مدتی بلندم کرد تا با هم بریم حموم بهم گفت دوس نداری عشقت رو بشوری؟ (قشنگ معلوم بود کمبود احساسات داره از ما گفتن بود ) من تازه یادم اومده بود هنوز اصل کاری مونده کوووووووووووووووووووووون اونم چه کونی یه کون آبدار خلاصه هنوز تو حموم پا نذاشته بودیم که دوباره شغ کردم ششششششغغغغغغغغغ شروع شد افتادم به جونش فقط برای شما اینو بگم که همونجوری زیر دوش آب گرم با یه کم کرم که با خودمون برده بودیم ایستاده کیرمو کردم تو کونش نمیتونم توصیف کنم پس فعلا اگه خوب بود بگین تا بازم براتون داستان بزارم خدانگهدار

نوشته: سعید


👍 5
👎 4
193431 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

318185
2012-04-29 03:04:37 +0430 +0430
NA

اخه احمق عوضی شما عرضه ی کون دادنم نداری رفتی زن همسایتونو بلند کردی?یاهمسایتون مادرتو گاییده عقده ای شدی کسشعر می بافی
کونی اگه میخای دروغ بگی حداقل یه دروغی بگو که نصف کسایی که میخونند باورشون شه

0 ❤️

318187
2012-04-29 03:33:43 +0430 +0430
NA

آخه کونی کسکش کیرم تو دهنت مگه میشه همینجوری کیری درا باز کنه بری سراغش؟ مادر جنده تخیلات تخمیت رو اینجا ننویس

0 ❤️

318188
2012-04-29 04:04:55 +0430 +0430
NA

هرچقدرم طرف جنده باشه و حشري دفعه اول اينجوري پا نميده

از همه مهمتره اينكه تو خونه خودش اينكارو بكنه حداقل تو همون خونه خودتون خفتش مي كردي ميشد باور كرد

نتيجه ميگيريم داستانت تخيليه … ولي فانتزي سكسي كردن عروس همسايه لذت بخشه …

0 ❤️

318189
2012-04-29 04:14:41 +0430 +0430
NA

ببین دوست من مشخص بود که واقعی نبود و بیشتر از فانتزی های ذهنت سرچشمه می گرفت. احتمالا یک چنین همسایه ای داشتین که گاهی از خونتون تلفن می زده اما تا همین حد، بقیه اش دیگه تخیلات بود. راستی حول دوتا معنی میده یکی پیرامون و دوم توی زبان پهلوی دوره ساسانیان به معنی خر. اگه منظورت دستپاچه هست باید بنویسی هول.

0 ❤️

318190
2012-04-29 04:41:54 +0430 +0430
NA

خاک بر سر کس مغزت کنم
کیرنو میجوید؟؟؟؟ مگه آدامسه؟ آخه مادرتو گاییدم جقی مگه مجبوری تخیلات تخمیتو بنویسی جقی؟

1 ❤️

318191
2012-04-29 04:45:22 +0430 +0430
NA

سلام سعید
کس گفتی…برو…خودتی…مشنگ…یه راهنمائی بهت می کنم برو داستان کس عمت ناز داره،،لذت پرواز داره،، رو بخون شاید فرجی شدو کمتر لاف بزنی کسمیخ.

0 ❤️

318192
2012-04-29 04:50:57 +0430 +0430

تخمی بود دیگه ننویس . . . . . . . . . . .
کوس کش اینقدر جلق نزن، خودت بخون چه کوس شعری نوشتی. کیرم تو داستانت، بی ناموس تو که گفتی با شوهرش حسابی حال میکرد چی شد که بعدش نوشتی کمبود سکس داره؟ کیر تو روح و روانت. سگ تو احساست بشاشه که اینقدر ابله هستی. اینقدر تخمی هستی که سگ بهت نگاه نمیکنه اومدی اینجا ماجرای زن همسایه رو تعریف میکنی؟ شوهرش چند بار کونت گذاشته؟ از دستت عصبانی و ناراحت شده بود ولی اومد بهت کوس داد؟ ای بچه کونی دیگه ننویس.

0 ❤️

318193
2012-04-29 04:59:54 +0430 +0430
NA

كسكش بچه كوني حرومزاده تو گوميخوري دوباره داستان بنويسي_ان آقا چطور توخونتون كه بي دردسربود كس نداد بعد اونجا كه
مادرشوهرش هست راحت كس ميده_برو ننه جنده ان بروجقتوبزن تانيومدم نكردم توكونت

0 ❤️

318194
2012-04-29 05:47:02 +0430 +0430
NA

بابات عمدا باهات دعوا میکنه که بری بیرون مادرتو از کون بکنه بد بخت

0 ❤️

318195
2012-04-29 08:04:07 +0430 +0430
NA

ببین اقا سعید اینه که اینجوری میگن دستشون به هیجا بند نمیشه دارن میسوزن
تو راحت باش ادامه بده

0 ❤️

318196
2012-04-29 08:32:09 +0430 +0430
NA

خاک بر سرت کیر تو دهنت کس کش برو اسمتو عوض کن تا نیومدم ننتو بکنم

خوار کسته با 2کیلو شیشه ام نمیشه همچین توهمی زد مادر قهوه چی زدی این طوری شدی

ننت ام اگه کمبود احساسات داره بگو بیام براش جبران کنم حروم زاده |(

0 ❤️

318197
2012-04-29 08:38:14 +0430 +0430

اخی خیلی تو کف زن همساییتونی ولی فقط کیر شوهرش نصیبت شده و کونتو پاره کرده

0 ❤️

318198
2012-04-29 10:53:07 +0430 +0430

یاد فیلمهای فردین و ناصر ملک مطیعی افتادم که یه تنه میرفتن تو کافه رقیب و عشقشونو تک و تنها میاوردن بیرون …
در کل شاشیدم به طرز فکرت .

0 ❤️

318199
2012-04-29 11:33:36 +0430 +0430
NA

کیرم دهنت بااین داستان تخمی تخیلیت

0 ❤️

318200
2012-04-29 14:36:04 +0430 +0430
NA

کونی مادرجنده زول دیگه ازاین داستانای تخمی تخیلی ننویس

0 ❤️

318201
2012-04-29 15:29:58 +0430 +0430
NA

|( :quest:

0 ❤️

318202
2012-04-29 16:49:53 +0430 +0430
NA

اخه بعضی ها چقدر کس خل هستند اخه کونی(کیر با حال) کیرم تو اون چشمات کس کش اینجا جای نظر دادن برا داستانه کونی نه جای درخواست دوستی باید این بچه ها یکم نوازشت کنند کیرتو دهن کونی کس مغز

0 ❤️

318203
2012-04-29 17:30:14 +0430 +0430
NA

un kambod nadare toe kos khole kos mikhe kos nane kambod dari ke miai inja koso sher migi lash goshte kale kiri

0 ❤️

318204
2012-04-29 17:35:59 +0430 +0430
NA

خالی بندی
آخرش نفهمیدیم تنها بودن یا با مادرشوهره زندگی میکردن

0 ❤️

318206
2012-05-01 15:20:54 +0430 +0430
NA

دمه همتون گرم حداقل اون اسکل کسشر نوشت فحشای باهالی دادین که از خنده روده بر شدم

0 ❤️

318207
2012-05-02 14:20:51 +0430 +0430
NA

کدوم داستان واقعی بوده که بخواد این واقعی باشه حالا این یه کسوشعری گفت خونوادش چه گناهی دارن کون خودش بزارین

0 ❤️

318208
2015-05-11 17:42:20 +0430 +0430
NA

انقد بدم میاد از داستانی ک ناتموم بزاریش

0 ❤️

525253
2015-12-13 11:00:43 +0330 +0330

فقط بند اول رو خوندم از سکس با زن شوهر دار بدم میاد همچنین از اون لاشیای که این کارو میکنن اخه خار کسده دور روز دیگه اگه یکی زن خودتو بکنه خوشت میاد؟

0 ❤️

825827
2021-08-12 22:13:38 +0430 +0430

کیرم دهنت آخرشو بد جایی تموم کردی

0 ❤️

939580
2023-07-27 07:19:37 +0330 +0330

لطفا دیگه ننویس…ممنونم.

0 ❤️