سلام دوستان خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به سه سال پیش(البته از خودم بگم که الان من 20سالمه یه قیافه نمیگم عالی ولی خوبه وقد بلند)تو اون موقعها من تازه با مسایل سکسی از این چیزا آشنا شده بودم و البته اونم به خاطر دوستم مهدی بود که طرف از اول راهنمایی به خودارضایی میرسید من موندم این کیه خلاصه از داستان دور نشیم که من یه چند ماه بعدبه نسیم(دختر عمه)علاقه پیدا کرده بودم البته به کوسو کونش;-((از نسیمبگم که هم سن خودمه یه اندام سکسی داره که اگه از دور ببینی عاشقش میشی قدشم یکم از من بلندتره) ودنبال یه بهانه میگشتم وقتی میبینمش(اونا تو یه شهر دیگه ای زندگی میکردن) که یه جورایی سر صحبت رو باهاش باز کنم و بتونم بکنمش من قبلا چندتا دوست داشتم ولی باهاشون ارتباط نداشتم.خلاصه یه روز خانواده تصمیم گرفتن برایه یه هفته که تعطیلات نوروز بود بری به شهر اونا البته هم برای دیدن اونا هم برای دیدن سایر اقوام بندوبساطو آماده کردیمو حرکت کردیم. وقتی رسیدیم اول رفتیم خونه نسیم.توکون منم عروسی بود که حداقل میبینمش(من در کل آدم قانعیم) من با خونواده عمم راحت بودم ولی بانسیم نه شاید به خاطر مخالف بودن جنسیتمون بود ولی من سعی میکردم روم براش بازبشه . خلاصه ما دوروز خونه اونا موندیم که من به غیر دید زدنش کاری نتونسم بکنم .
خلاصه به خونه سایر اقوامم سر زدیم و روز قبل سیزده برگشتیم به خونه نسیم ایناکه فردا باهم بریم سیزده بدر چشمتون روز بد نبینه شب به خاطر این تنقلات یه دل درد گرفتم که نپرسین و باعث شد منو ببرن دکتر . دکترگفت باید بستری بشم که شدم و سیزده داشت خراب میشد که با اصرار من که دیگه بچه نیستمو از این چیزا بلاخره مجبورشون کردم برن منم قرار بود روز سیزده عصر که سرمم که کلی مخلفات داشت تموم شد مرخص بشم وبرم خونه که کلیدشو داده بودن.خلاصه عصر مرخص شدم حرکت کردم به طرف خونه . یه یک ساعتی تو خیابونا ول بودم که خسته رسیدم درو باز کردم اومدم تو چون عرق کرده بودم یه راست رفتم حموم بعد 20دقیقه ابتنی اومدم بیرون که چشام چهارتاشد نسیم داشت درس میخوند چون فقط یه حوله بسته بودم سریع برگشتم لباس پوشیدم اومدم پیش نسیم. بهش گفتم مگه تو نرفتی گفت نه فردا امتحان دارم که اینم به خاطر بدخلقیهای معلم ریاضیمونه این که موندم خونه که شاید یه روز درس بخونم خلاصه منم نشستم پیشش که باهم بخونیم بعد یه دو ساعتی خسته شدیم اون رفت یه چیزی بیاره بخوریم در تمام این مدتم من براندازش میکردم اونم یه لباس ساده ولی شیکی پوشیده بود که هیچی معلوم نبود ماهم چون چیزی عایدمون نبود کیرمون خواب خواب بود خلاصه یه کمی که گذشت اون رفت بخوابه منم گفتم از این چیزی نبود شاید فیم ببینیم حالمون عوض شد برا همی ماهواررو روشن کردم رفتم کارت خودمو گذاشتم دستگاه زدم به کانال سکسی از یکی خوشم اومد همین که دختررو از کوس و کون میکردل یه چیزیم مثل شلنگ همراه کیراشون میدادن تو که دختره هم گریش گرفته بود داشت خون ریزی میکرد خلاصه من محو فیلم بودم که حس کردم یکی پشتمه برگشتم دیدم نسیمست اونم محو فیلم بود که منم هول شده بودم نمیدونستم دستگاهو خاموش کنم یا تلوزیونو که خلاصه به هر استرسی خاموش کردم دیدم الانه که حلفش باز بشه که (منم از خجالت سرم پایین بود)درکمال تعجت دیدم داره با خودش ور میره منم که موقعیتو عالی دیدم پریدم که شروع کنم دیدم زد زیر گوشم بهم برخورد ولی گفت اگه مثل اون دختره باشه من نمیخوام منم یهو داغ شدم گفتم چشم و شروع کردم ازش لب گرفتن لباش شیرین بود شایدم چون تو اون حال بودم شیرین به نظر اومد کیرمم داشت دیگه خودش از شلوار میومدبیرون داشتم لباشو میخوردم از صورتش بوس کردم تارسیدم به لاله گوشش (ناشی بودم ولی فیلما آموزششون عالیه) که دیگه داشت به نفس نفس میافتد همین که به پایین میومدم داشتم لختش میکردم وقتی پیرهنشو دراوردم دیگه تو رویا بودم با اینکه فقط 17سال داشتیم ولی دارای خوش فرمترین سینه نوک قهوه ای روشن بود که تا بحال دیده بودم حالا کی بخور کی نخور بعد سینش اومدم پایین ترم شلوارشم در اوردم شرت نداشت منم یه لحظه مات شدم خیلی ناز و تمیزبود و سفید سفید شروع کردم به خوردنش اونم تو عالم دیگه ای بود هی میگفت بخور مال تو منم هی چوچولشو میک میزدم و گاز میگرفتم از این ورم کونشو انگولک میکردم که باز بشه دیگه داشت به ارگاسم میرسید منم سرعتمو زیاد کردم که ابش باسرعت پاشی رو صورتم دیگه نوبت من بود منم حین انجام عملیات لخت شده بودم بایه شورت بلند شد اومد شرتمو کشید پایین و کیرمو کرد تو دهنش و برام ساک زد زیادی ناشی بود ولی یکمی بعد خوب شد دیگه داشت ابم میامود که بهش گفتم اونم باولع خورد یکم که ساک زد دوباره کیرم شق شد گفتم برگرد گفت میترسم گفتم نترس دردت نمیارم اونم قنبل کرد من سریع یکم ژل به سر کیرم زدم و یکم به کون اون سرشو گذاشتم دم سوراخ یه هول که سرش به سختی رفت تو که یه جیغی زد که گفتم الان همه شنفتن انگار سرکیرمو داشتن از چهار طرف فشار میدادن خلاصه یکم بعد تاته کردم تو که از درد دستمو گاز گرفت که زخمی شد خواست دربره که بهزور نگه داشتم یکم که عادت کرد شروع کردم اونقدر که دیگه ابم داشت میامود گفتم چیکار کنم گفت بریز تو و سرمو بردم بالا و چشممو بستم که یه لحظه کیرم در اومد منم بی هوا کردم تو کسش که دیدم کیرم داغ شد و خالی شدم و افتادروش بعد چند دقیقه فهمیدم چی شده همه جا خونی بود و نسیم داشت گریه میکرد که حالا ازم حامله هم میشه منم باالجبار…
نوشته: وحید
چه جالب همه اتفاقات دست به دست هم دادن که آقا بدون هیچ زحمتی دختر عمشونو بگان خو یخورده از اون مغز پوکت بیشتر استفاده میکردی بد نبودا؟
میدونی …
فکر کنم از روی عمد اینجوری نوشتی که ما بیایم بهت فحش بدیم
تو اصلا تا به حال یه خانم لخت رو دیدی؟؟؟؟؟؟؟/ بدبختی به قرعان
کله کیری وقتی میگی آبش با فشار پاشید رو صورتت معلومه که تا به حال حتی کوس ندیدی و فقط جلق زدی. کاش میشد یه طوری جلوی این بچه کونی های زیر 18 سال رو گرفت که مثل گاو سرشونو نندازن پایین و بیان تو این سایت. کوس کش کوس مغز این داستان تخمی تخیلیت تو کون خودتو دختر عمه جنده ات. حتی نتونستی آخر داستانتو تموم کنی. حالم از افراد کثافتی مثل تو به هم میخوره. برو کونتو بده. از زیر سرم خارج شدی بعدش یک ساعت پیاده اومدی تا خونه؟ خر گاییده بودت که نتونستی سوار تاکسی بشی؟ تو با این وضع خرابت موندی تو بیمارستان و بقیه رفتن سیزده بدر خوش بگذرونن؟ خودت باور میکنی که میخوای ما باور کنیم؟ مغزت مملو از آبمنی شده بد جوری توهم میزنی برو دکتر.
بچه ها من میدونم اصل ماجرا چی بوده یه روز ازبیرون اومدی توخونه پسرعمه ات رودیدی که داره باآبجیت. . .
باخودت گفتی بیام ماجراشون رو تو شهوانی بنیوسم به زنم به اسم خودم هنوز بروبکس شهوانی رونشناختی کله جکشی دیگه این ورا پیدات نشه
کیر کل بچه های شهواتی تو کس وکون کل فامیلد کس مغز روز بعد سیزده کدام معلم خری امتحان گرفته که دومیش باشه شایدمعلمد امتحان کیر داشته گفته ابجید بیاد امتحان بده ببینه چقدر کیر را یکدفعه میخوره برو ریدم رو خودت وفامیلد بچه جلقی عغده ای کس ندیده//
من از این تاریخ به بعد دیگه تو شهوانی داستان نمی خونم…هر وقت این کس کشای داستان نویس دست از سر عمه،دخترعمه،خاله،دختر خاله جندشون برداشتن برمی گردم…می دونید چرا؟؟؟؟؟چون اون مغز پریودایی که راجع به این چیزا داستان سرایی میکنند عقده همین دختر خاله ها و دختر عمه ها رو دارن…چون بهشون نرسیدن میان اینجا کس شعر تلاوت میکنند…بدبختای جلقی کس ندیده…
پسرکه جقی کیر بابابزرگم تو غده هیپوفیزت کونی .برو کونتو بده ایقد تراوشات ذهنیتو ننویس
بده دس ما .
كاملا تابلو ست كه هرخط داستانت را از ميان داستانهاي ديگر كپي گرفتي و يكجوري با سرهم كردنش يك همچين كس شعري نوشتي
آخه مغز فندقي كون دختر17 ساله براي اولين بار كير به اين راحتي توش نميره (شايدتو كون جنابعالی رفته باشد)
دوما حتي تو كس باكره هم به اين راحتي كير توش نميره
سوماپرده به اين راحتي پاره نميشه
چهارما وقتي دخترعمه ت زد تو گوشت بايد همان موقع از توهم ميپريدي و اين كس شعرا را تو سايت نمي فرستادي!
هرچي به مغزم فشار اوردم نتونستم چيزي رو كه خوندم رو هضم كنم ولي دوست دارم خودتو بزاري جاي خواننده اگه تو اين رو ميخوندي باور ميكردي ؟ يه كم بيشتر دقت كن يه نكته ديگه اينكه اگر نويسندگان عزيز به جاي اينكه اصرار به واقعي بودن ماجرا رو كنار بزارن واجازه بدن مخاطب متنشون رو يه داستان تلقي كنه نه يه خاطره خيلي راحتتر ميشه از كنار خيلي از موارد گذشت وديگه همش دنبال گرفتن سوتيهاي نويسنده نبود و دست وبال نويسنده هم براي شاخ وبرگ دادن به مطلب بازتر ميشه
ادامه داستان…
بعدازکلی التماس ساکتش کردموگفتم عزیزم اشکال نداره بیا پولایی که عیدی گرفتیموروهم میذاریم منم قلکمو میشکونم پولاشوبرمیداریم میریم توهمون درمانگاهی که بستری بودم دوباره پردتو میدوزیم ازاولشم بهتر.رفتیم اونجاخانم دکترگفت میشه 1000000تومان منم صداموبردم بالا وگفتم هووووووووی چه خبره ؟مگه پرده متری چنده؟ تازه چوب پرده ومنگوله هاشم ازخودم بوده خلاصه به هزارخواهش والتماس…
با این داستانت آدم احساس میکنه به عمع شما علاقه مند شده
یعنی هرچی سعی می کنم فحش ندم نمی شه…کس کش،کس مغز،کس ندیده بدم بکننت آدم شی؟فک کردی بقیه مثه خودت خرن کیرت خیلی شیک از کون دراد بره تو کس عجب کیره فهمیده ای داری شما فقط کاشکی کیرت این قابلیتو داشت که وجود پرده رو تشخیص می داد…
I just can say kose nanat khahar & madar koonie jaghi
ببین نوکرم از قدیم گفتن کس کردنو نمیخاد یاد بابا بدی من سلطان دروغو نیرنگم پس دیگه کس نگو
من همیشه از این سایت بازدید میکردم ولی هیچوقت ثبت نام نکردم اما انقدر داستانت تخمی بود که این وظیفه رو رو دوش خودم احساس کردم هر طور شده دینمو به شما و خوار مادر محترمتان ادا کنم