نعمت های خداوند بی حساب است

1390/11/23

من یک مهاجر افغانی هستم حالا 22 سال دارم. اما این ماجرا ازسه سال پیش شروع می شود ان زمان من 19 سال داشتم187 سانتی قدم بود وزنم بین 76 تا 78 کلیو بود. با مهندس پیروز درقسمت های بالا شهر تهران کار می کردم وفرد مورد اعتماد ایشان بودم. مهندس با دختر خانمی بنام مهناز نامزاد بود گاهی اونه میدیدم خیلی ناز و زیبا بود عیبی را درش تصور نمی تونیستم با خودم می گفتم اینه خداوند سر فرصت خلق کرده. به هر حال اقا مهندس با دوشیزه مهناز عروسی کرد اول با پدرومادرش یک جا زندگی می کردند. قریب به دوماه گذشته بود که از پدرش جدا شد. یک روز بمن گفت که احمد جان من از بابام جدا شدم در خانه کسی نیست و به هرکس اعتماد نمی تونم میتونی اقای کنی بری خونه بعنوان نگهبان درخونه باشید کاری سخت نیست معاشت را هم یک مقدار اضافه می کنم. من هم قبول کردم رفتم در منزل لوکس که در سه طبقه ساخته شد بود یک اطاق در نزدیک دروروی بود برای من معین کرد. یک تخت خواب یخچال وتلویزیون برای من داد. من را باخود برد در طبقه دوم ساختمان که اطاق خود شان بود مهناز خانم را هم صدا کرد ، اونهم اومد منو با ایشان معرفی کرد گفت خوب گوش هایت را واکن کار های که بایدانجام بدی قرار ذیل اند:
1- هرچه ضرورت خونه بود مهناز بهت می گه برو از بازار خرید کن بیار با هوش باید این کار را انجام بدی.
2- نظافت تمام ساختمان را باید خوب رعایت کنی که ادم حظ کند ازش.
3- در طبقه بالا بدون ویزای نه میروی ها! من گفتم اقا مهندس من در طبقه نمیام اما ویزا چیه؟ گفت دستور مهناز خانم اگر ایشان با ایفون صدایت کرد، میتونی بری البته باید یاالله هم بگی در غیران هیچی. گفتم خوبه.
4- وقتی من درخانه نیستم به هیچ مهمان مردانه اجازه ندی که بیاد تو حتی اگردادش مهناز خانم علی اقا که باشد. هردویک کمی خنده کردند مهندس رو بمن کرد گفت جدی است شوخی نداریم متوجه شدی؟ گفتم بلی اقا مهندس عزرائیل را هم بدون اجازه شما نمی مان بیاد تو.
5- امامهمان های زنانه را توکه شاید نشناسی اول به مهناز خانم بگو از طریق ایفون هماهنگ بشه بعد بااجازه مهناز خانم اجازه بده بیاد تو.
من هم تمام شرایط را قبول کردم. بدون ویزا طبقه بالا نمی رفتم، نظافت را رعایت می کردم، به مهمونهای مردانه هم اجازه نمیدادم البته یه چند باری به دادش مهناز خانم که می شناختم اجازه دادم که بدون مهندس بیاد تو. خیلی ادمی کم رو وخجالتی بودم. مهناز خانم که میامد پاین من کلی خجالت می کشیدم نمی تونستم به ایشان نگاه کنم. خوب اونهم خیال می کرد من حس مردونگی ندارم خیلی ازاد میامد گاهی با یک تی شرت. یک روز دوتا خواهر داشت مهنا ز خانم که خیلی ها خوشکل بودند امدند خانه مهناز یکی از اونها که ملیحه نام داشت در نزدیک دروازه حواسش نبود لیز خورد بد جوری افتاد زمین چند مهره کوچک از مچ پاهاش برامد. حالش کلی بهم خورده بود مهناز خانم هم خیلی نگران شد گفت باید بریم دکتور من گفتم این خیلی کار ندارد من بلدم جا بجا کنم گفت جدی؟ گفتم آری. من که باهات شوخی ندارم. البته من این کار را بلد بودم پدرم درافغانستان شکسته بند معروف بود ومن هم تجربه خوبی داشتم. گفت حالا اینه چه جوری ببریم توی اطاق؟ من بی خیال گفتم بیاد پشتم من می برم این کی چیزی نیست، گفت تو کولت؟ گفتم آری. گفت نمی تونی؟ گفتم میتونم ملیحه امد منهم پشتم کردم به سرعت رفتم بالا سینه هاش مثل اتش سرخ بود شانه هام داغ امده بود. شیطون وسوسه ام کرد یک بار ناخن دستم را نزدیک سوراخ عقبش مالیدم. دیدم چیزی نگفت بعد خودش را یک کمی هم شل کرد که دوباره ناخنم بخورد اون قسمت بدنش منهم خوشم امد. اینبار یه خورده بیشتر فشار دادم دیدم ملیحه اهل این کار هاست خوشش میاد. به هرحال رفتم داخل اطاق یه خورده روغن زیتون خواستم مچ پاش برامده بودماساژ کردم وجابجا کردم. به اسانی جابجا شد گفت میتونی روی پایت بیاستی؟ ایستاد شد مشکل نداشت ارام گرفت خودم امدم پاین. بعد از چند دقیقه باز هم مهناز خانم برام ویزا صادر کرد رفتم بالا گفت بی بین احمد جان این قسمت گردنش هم درد دار طورش نشده؟ خوب من اونجا را یک مقدار ماساژ دادم دیگه نمیدونیستم زمین ام یا اسمان تا اون موقع دستم به دختر نخورده بود. متوجه شدم که ملیحه شیطونی می کند چیزش نیست دیگه تقریبا تا نزدیکهای سینه اش ماساژ دادم وسینه هاش را دیدم وای که چه سینه های نازی داشت. بعد مهنازگفت قسمت باسن اش هم درد احمد جان بی بین طوری نشده؟ من یک کمی توفکر شدم گفت اشکال ندارد شما که فعلا شدی دکتور، دکتور ومتخصص را امام خمینی هم گفته محرم است دیگه؟ گفتم خوبه دامنت را یه خورده جمع کن شاید چیزی نشده باشد ملحیه اصلا دامنش رااز تنش دراورد بدن سفید نرم پنبه ای خوب نگاه کردم دیدم چیزی نیست البته محکم خورده بود زمین یه مقدار کوبیده شده بود بدن نازک ملحیه طاقت این جور چیزها را نداشت. من هم که از خدا میخاستم بیشتر با ملحه ور رفتم تمام بدنش را ماساژ دادم. کیرم کا ملا شق کرده بود داشت می کفید بخوبی پیدا بود. یه دفعه متوجه شدم که مهناز متوجه من شده یک کمی ترسیدم کمی هم خجالت کشیدم ولی به هرحال با ملیحه کلی ور رفتم دیدم اونهم درد رافراموش کرده دارد حال می کند بدنش کاملا داغ امده بود از بس ماساژ دادم متوجه شدم ملیحه با جیغ و فریاد به بهانه درد کاملا ارضا شد لباسش را خیس کرد. خوب این ماجرا تمام شد. ملحیه شب ماند فرداش کاملا خوب شده بود رفت خونه شان. مهناز خانم ده هزار تومانی را بمن هدیه کرد وکلی تشکر کرد گفت خیلی بد جوری بود خوب شد شما بلد بودید این کار را. منهم تشکر کردم گفتم شما بیشتر از اینها حق دارید مهناز خانم منو شرمنده کردید طوری نیست به پول احتیاج نیست گفت اگر نگری من ازت آزرده می شم. منهم کلی خوشحال شدم پولها را گرفتم.
دو روز، ازاین ماجرا گذشت، قریب ساعت 9 صبح بود که مهناز خانم برام ویزا صادر کرد. رفتم طبقه ی بالا یا الله گفتم دیدم صدایش از اطاق خواب شان میاد گفت بیا اینجا رفتم در را باز کردم دیدم که مهناز خانم فقط یک شورت سرخ رنگ دارد دیگه کاملا لخته درجا خشکم زد!! اصلا نه فهمیدم چی کار کردم می خواستم معذرت خواهی کنم بیام بیرون که مهناز گفت احمد! می خام ببرمت دوزخ با ترس گفتم چی؟ گفت نه ترس میخام از راه بهشت ببرمت دوزخ. اشاره کرد به الت تناسلی اش! من که این اصلا تو فکری این جور چیزها نبودم حیرت زده گفتم اگر قرار اینه من هم از دروازه بهشت نمی گزرم! ترسم پرید گفت زود شلوارت در بیار که دیگه دارم می سوزم یه چیز هم بگم سریع من حوصله کس خوری واین جور چیزها را ندارم ها! مانده بودم که چی کنم که مهناز خانم خودش را نزدیک کرد بمن که کمر بند شلوارم را باز کند سریع باز کردم تا چشاش افتاد به کیرم گفت پدر سوخته این همه اش مال تویه؟ گفتم نه خانم دوتاش مال منه یکی هم مال شما است مرد ها دوسهم دارند زنها یکی خانم نترسید خنده کرد گفت نمیدونم احکام هم بلدی میخواست بکند تو دهنش که جا نشد یه بوس محکم از کلاهک کیرم گیرفت. گفتم مهناز خانم کیر خوری وکس خوری قرارشد ممنوع باشه بعد از دین کیر که بعد از این من به خاطر عفت قلم ازش به “خوش مراد” تعبیر می کنم یک کمی ترسیده بود ولی کا ملا حشری شده بود دیگه ندیدم چطوری شورتش را دراورد خودش را انداخت روی تخت خواب من هم امان ندادم رفتم دستام را بردم که سینه هاش را نوازش کنم ویک بوس محکم گرفتم ازش. گفت حال این چیزرا ندارم بکن که دارم می سوزم من هم که حوریه را درهمین دنیا داشتم تجربه می کردم امان ندادم پاهاش را بلند کردم رو شانه ام گذاشتم وخوش مراد را در لبه کوسش قرار دادم فشار دادم به نظرم بسیار به اسانی رفت داخل اوخ که چه چیزی بود گفتم مهناز کْسه یا کره اهنگری یه وقت خوش مراد را ذوب نکنی ها !اما مهناز جیغ می زد که پاره ام کردی یواش پدر سوخته ولی دیگه من اختیار دست خودم نبود همه چیز بدست خوش مراد بود واقعش این که من خودم را جلو وعقب نمی کردم خوش مراد منوجلو عقب می کرد خدا میداند چه قدر تلمبه کردم نمیدانم فقط صدای عجیبی از پس وپیش کردن خوش مراد تولید می شد تا اینکه مهناز خانم شروع کردن به خواهش کردن که بسه ولی نمی شد اختیار دست من نبود همه کاره خوش مراد گوشم به حرف های مهناز خانم بدهکار نبود متوجه شدم که ابم دارد میاد همانطور که خوش مراد داخل کوره اهنگر ی بود خودم را کمی ارام ساختم گفتم مهناز جان آبش را کجا بریزم گفت همون تو حیفه اگر قرار باشد نسلی بدنیا بیاد باید از همین جوری خوش مرادی باشه ابم شروع کرد به ریختن مهناز گفت اب خوش مراد است یا سیلاب گفتم هردویش. تا به چشاش نگاه می کردم دستم به سینه های قشنگش می خورد دوباره نه چندین باره تحریک شدم. اخر که دیگه از حال رفت بود گفت کار دست میدی احمد بسه دیگه من دارم می میرم بس کن. من هم بلند شدم از روش دیدم ساعت ده ونیم است او بی حال افتاده بود من هم ترسیدم که یه چیزی نشه همانطوری ایستاد مانده بودم خوش مراد هم خیر دنیای خود را تجربه کرده بود یک مقدار ارام گرفته بود.
می خاستم بیام بیرون دیگه فرار کنم جای برای ماندن نیست گفتم مهناز جان! حالت خوبه؟ گفت حالی هم بمن گذاشتی که خوب باشه یا بد یه تبسمی کرد با خودش گفت نمیدونیستم چی نعمتی دارم تو خونه، احمد جان دیگه ویزا احتیاج نیست اقامه دایمی بهت میدم هر وقت خواستی بیا تازه فهمیدم زندگی یعنی چی ؟ من هم خوش حال شدم که احتیاج به فرار نیست امدم بیرون کلی دل شوری داشتم که چی می شود. قریب ساعت 12 بود که مهناز امد پایین دیدم خوب راه نمیتونه بره گفت مهندس که امد بگو مهنازهم افتاده زمین. گفتم خوبه گفت احمد کوره اهنگری کلی درد می کنه یه مقدار خون هم امده خدا کند که پاره نکرده باشی دیکه تا یک هفته برای مهندس هم اجازه ورود نمیدهم شروع به خنده کرد. گفت عجب جونوری بودی ها بس نکردی؟ گفتم مهناز جان مگه نشنیدی:
غذا چو خوش مزه دیدی خود را شهید کن … که این چنین شهادتی هر روز میسر نمی شود.
ده هزار تومان را داد گفت برو برات یه لباس کت شلوار شیک خرید کن. بقیه برای اینده…

نوشته:‌ احمد


👍 2
👎 1
59177 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

311229
2012-02-12 22:47:28 +0330 +0330
NA

اصلا نخوندم چی نوشتی . چون کلا از افغانی ها متنفرم.

0 ❤️

311230
2012-02-12 23:07:47 +0330 +0330

کوس کش پس مهندس مگه مرد نبود ؟ چطور شد که مهناز به تو کوس داد و خواهرش هم دلباخته تو شد کون کش افغانی؟ کله کیری با ده هزارتومان حتی کونت هم نمیذارن چه برسه به این که کت و شلوار شیک بخری؟ جدا کوس مغزی.

1 ❤️

311231
2012-02-13 00:40:36 +0330 +0330
NA

همون اول داستانت كه نوشتي افغاني هستي اين حس اومد سراغم كه بايد خواهرتو بگام نميدونم چرا دست خودم نيست ديگه من فحش ندادم ها ها ها ها

0 ❤️

311232
2012-02-13 00:44:47 +0330 +0330
NA

مادرتو خودمو گاييدم

0 ❤️

311233
2012-02-13 01:02:25 +0330 +0330
NA

آخه كوني افغاني كي تورو راه داده اينجا كس كش مادر خراب ننه كوني برو همون كشور تخميت كون بده كس كش حرام زاده

0 ❤️

311234
2012-02-13 02:52:54 +0330 +0330
NA

داستان رو نخوندم اما خوندن این کامنت ها واسم ناراحت کننده بود. :(

این همه نژادپرستی واقعا مایه تاسف هست. همینه که ما ایرانیا با دموکراسی بسیار فاصله داریم. فقط بلدیم خودمون رو مرز بندی کنیم و از همه دنیا خودمون رو جدا کنیم. همین حس مسخره در ما هست که سال ها با توهم “دشمن ستیزی” بر ما فرمان روایی کرده اند.

به جای اینکه به خودمون یه تکونی بدیم تا از ملل دیگه جلو بیفتیم، با فحش دادن به ملل دیگه داریم دردامون رو تسکین بدیم.

0 ❤️

311235
2012-02-13 04:03:29 +0330 +0330
NA

من با دیدن کامنت های اون چند نفر بی شعور الاغ نژاد پرست رفتم یک اکانت درست کردم و لاگین کردم که بگم زشت ترین و کثیف رذایل اخلاقی نژادپرستی است.
تف به گور پدر قرمساق هر کسی که به مردم به خاطر نژاد یا ملیتشون یا زبان و فرهنگشون فحاشی و حمله میکنه.
از نجاست سگ کمترید که به این آدم به صرف افغای بودنش توهین میکنید.
درک کنید که وبسایت های فراسی زبان متعلق به همه فارسی زبان هاست از هر ملیتی که باشند.
از مدیریت سایت خواهش میکنم بر اساس مرامنامه این وبسایت با این اراذل نژادپرست که مایه ننگ و آبرو ریزی برای جامعه بشری هستند، بخورد مقتضی داشته باشند.

0 ❤️

311237
2012-02-13 05:47:55 +0330 +0330
NA

Kose nanat ba un takhayolatet…bebin mohandes naboode khahar hato mikarde o 10toman beheshun midade?

0 ❤️

311238
2012-02-13 05:56:12 +0330 +0330
NA

بچه ها من توش موندم با 10 تومن میشه کت شلوار خرید
بعد اقای افقانی این سایت مخصوص ایرانیهاست افقانیا ممنوع

0 ❤️

311239
2012-02-13 07:49:12 +0330 +0330
NA

باحال بود داستانت از خنده اشکام سرازیر شده :-))

0 ❤️

311240
2012-02-13 08:14:47 +0330 +0330
NA

سه گانه قضاوت…
1- جای همگی شما دوستان خالی, همین چندوقت پیش بود که زدیم قلکمونو شکستیم و به یکی از کشورهای هم قاره ای مون سفر کردیم و بعد از عقده فشانی در مراکز فرهنگی , به یکی ازباغ وحش های جنگلی رفتیم که در قسمتی از ان , امکان اینکه به کمک مربی ها با سوسمارها عکس بگیریم , وجود داشت. دوستان که به واسطه غذا واب و هوا و علی الخصوص بانوان کشور مربوطه ترس تاریخی خود , که از زمان حمله اعراب در دل و روده و… همه مان جوانه زده و اکنون به لوبیای سحر امیز نیز طعنه میزند را , فراموش کرده, و خواهان گرفتن عکس شدن. بنده که یقین داشتم اگر باد به گوش این سوسمارها برساند که ما ایرانی هستیم بدون شک لقمه چپمان میکنند تا بدین وسیله با یک تیر دو نشان بزنند بواسطه داشتن ایرانی ها در جهاز هاضمه در فرهنگ چند هزار ساله ایرانی شریک وبه تمام سوسمارهای عالم فخر بفروشند و بواسطه شیعه بودنمان اتش جهنم را بر خود حرام گردانند, به بهانه های واهی امتناع کرده ومشغول گشت وگذار د ر محوطه سوسمارها شدم و در اینجا بود که خدایا , با خواندن اخطاری مبنی بر اینکه از دادن غذا به سوسمارها خود داری وگرنه جریمه وزندان در انتظار شماست به عظمت نژاد ایرانی بیشتر از گذشته پی بردم زیرا این نوشته فقط وفقط به زبان ایرانی نوشته شده بود .
2-دوستان برای جلوگیری از اتلاف وقت وبهینه سازی مصرف انرزی نویسنده متن وشخصیت اصلی داستان را در یک کفه قرار داده وقضاوت اخلاقی نمودن وهمچنین از عنایات ویژه بی نصیب نگذاشتن که چه ؟ که چرا نویسنده با یک زن شوهردار سکس داشته که در خارج از داستان حرف بسیار درستی هم هست . اما دوستان اگر این داستان را واقعی میدانید کدامیک از شما دوستان کدامیک از طرف یک زن زیبا ی شوهر دار به اتاقی دعوت شده و در انجا زن رابرهنه وخواهان سکس دیده و پاکدامن از اتاق بیرون امده هر کدام که زودتر بیرون امده سنگ اول مال او .
3-اما درباره خود متن.به عقیده من این متن دارای نکات مثبتی است که مخصوصا در داستانهای این چند روزه وجود ندارد.ابتدا شما اسم این داستان را با اسمهایی مانند اولین سکس با عموم یا با شوهر اینده یا با دختر عمه یا با عشقم یا با زنم وغیره که مثل این سریال های وطنی در همان ابتدا متوجه میشویم که کی میخواد کی رو بک … ببخشید کی میخواد با کی امر خیر بکنه , مقایسه کنید حداقل اینکه در همان ابتدا خودشو لو نمیده.نویسنده دارای یک طنز خاصی نیز هست یعنی در عین حال که داستان سکسی مینویسد از عفت قلم هم دم میزند وبه جای تکرار ک ی ر و ک و س از خوش مراد و کوره اهنگری نام میبرد و به تسلط شهوت بر خود با نوشتن این جمله طنز امیز که این خوش مراد که منو عقب و جلو میکنه و نه من . اشاره میکند .نویسنده علت سکس با زن را فقط وفقط یکی از امیال طبیعی انسان میداند (شهوت غالب شده بر زن )و گرنه به سادگی میتوانست مانند سایر دوستان خود شیفته علت سکس را زیبایی ظاهر اندام ورزشکاری الت قطور و دراز و غیره ذکر کند .ودر اخر بهترین نکته را در داستان این دوست افغانی بر خلاف دوستان هموطن کم بودن غلط های املایی میدانم.

0 ❤️

311243
2012-02-13 11:44:22 +0330 +0330

کیر تمام دنیا تو کون و کس خواهر و مادر و کل خانواده هرچی آشغال نژادپرسته. ریدم بهتون با طرز فکرتون. خوار مادرتون رو هم گائیدم که اینقدر پستید. خاک بر سرتون آشغالا. مادرتون رو گائیدم

0 ❤️

311244
2012-02-13 15:28:19 +0330 +0330
NA

كوس كش جكار ميكني ما را حيران ميكني؛آخر بدر ناله اين جه داستاني بود كله خش خاش د كونت فغان كان تيشه اي برو كنده كاريتو بكن

0 ❤️

311247
2012-02-13 18:51:39 +0330 +0330
NA
در اخر بهترین نکته را در داستان این دوست افغانی بر خلاف دوستان هموطن کم بودن غلط های املایی میدانم.

دقیقاً. انقدر غلط های املایی و نگارشی و تایپی در نوشته های زیاده که واقعاً چشم آدم اذیت میشه و نمیشه اصلاً خوند بیشتر مطالب رو.
اونایی که به این دوست افغانی فحاش کردند بهتر بود میرفتند و ازو روی داستان ایشون 10 بار مینوشتن تا یکم فارسی نوشتن و حرف زدن رو یاد بگیرن!!!

0 ❤️

311248
2012-02-13 20:29:55 +0330 +0330

من کیرم تا دسته تو کس خارت با این داستانت اینقد کیری بود کیرم خالی بود من از روی نژاد پرستی نمیگم مادرتو بخاطر داستان کیریت گاییدم خیالت راحت کون کش کیرم راست بود بخاطر داستان کیریت خوابید

0 ❤️

311249
2012-02-14 02:07:53 +0330 +0330
NA

دوست افغان
کیرم تو خاندانت نه به خاطر افغانی بودنت
به خاطراینکه خوابوندیش.
دیگه ننویس
به فحش خوردنش نمی ارزه
عکس خواهرتم برام بفرست

0 ❤️

311250
2012-02-14 04:02:13 +0330 +0330
NA

سلام کیر من از تمام دوستانی که به شهوانی سر میزنند به کون و کوس مادر اونهاییکه بخاطر افغانی بودن اون شخص بهش توهین کردند

0 ❤️

311251
2012-02-14 19:58:10 +0330 +0330

من تاحالا به كسي فحش ندادم اون دوستاني هم كه تريپ روشن فكري برداشتن ومثل اعضاي سازمان ملل دارن درباره نژاد پرستي حرف ميزنن كاش گير چند تا افغان بيفتن تا بفهمن اينا چه بيشرفايي هستن در ثاني هم خاك بر سر ما كه با وجود اينهمه جوان بيكار تو مملكت خودمون واسه چندرغاز كمتر فرصتهاي شغلي رو دودستي تقديم اين جماعت كنيم تا جايي كه حفاظت از حريم خونه و ناموسمونو بديم دست اجنبي اگه هم من بخوام به اين خائن 4 تا فحش بدم بهم ميگن نژاد پرست

0 ❤️

311252
2012-02-14 20:08:20 +0330 +0330
NA

من نمی خوام فحش بدم. ولی همینکه جمله اولش رو خوندم یاد کلیپ تجاوز چند تا افغانی به یک دختر ایرانیو فجایع دیگه افتادم. نمخوام بگم کار این آقا بوده یا همه اونجوری اند ولی تعجب نکنیند بعضی دوستان ناراحتی خودشانو با فحش بیان میکنند.خیلی دلم سوخت یاد ناله های اون دختر بی دفاع افتادم .

0 ❤️

311254
2012-02-15 02:04:41 +0330 +0330
NA

اوه شیت، ای ملت ، دشمن اصلی ما اسلام و حکومت اسلامی هستند .
چرا با هر کشوری که هم زبان و دوست ماست دشمنی میکنیم ؟
مگه ما چند تا کشور هم زبان خودمان توی دنیا داریم که داریم اینطوری باهاشون دشمنی میکنیم ؟
مگه مکزیکی ها توی آمریکا به دخترای آمریکایی تجاوز نمیکنن ؟
کیا توی 8 سال دفاع مقدس خواهر و مادر ایرانیها رو گاییدن ؟ همین عراقیها ، با اینحال باز هم نباید با کشور همسایه مان که زمانی به ما حمله کرده بود دشمنی کنیم .
4 میلیون افغانی توی ایران هست و از بین این همه شاید 100 نفر حیوان و تجاوز کار از آب در بیاد ، ما که نباید تر و خشک را با هم بسوزانیم .
سالانه صدها مورد تجاوز به دختران و پسران دانشجوی ایرانی در زندانهای رژیم فقط لو میرود ، حال از آنهایی که مخفی مانده اند چیزی نمی گوییم .

0 ❤️

311255
2012-03-02 02:01:52 +0330 +0330
NA

نه واقعا می خوام بدونم شما ایرانی هستین ؟؟؟ ، یا مثل اون حیوونی که اومده این داستان رو به اسمه یه کارگر افغانی اینجا نوشته …
شما کار کثیفشو نادیده می گیرید و به اونایی که بدرستی و بحق بهش فحش دادن می پرید و توهین می کنید ؟
نژاد پرستی کاره کثیفیه و زنا،تجاوز و خیانت کاره درست و پسندیده ای هستش آره ؟؟؟
به اندازه کافی توی این سایت شاهکارای زیادی از قبیل سکس با محارم و خیانتو تجاوز از هموطن هامون می بینیم،همین رو کم داشتیم که یک احمق بیمار روانی دیگه بیاد به اسمه یک کارگر افغانی حرمت و شرف یک زن ایرانی رو لکه دار کنه .
واقعا واستون متاسفم .

0 ❤️

311257
2012-09-01 09:12:10 +0430 +0430
NA

نوش جونت كه كسشو جر دادي!

0 ❤️

311258
2013-03-30 17:36:16 +0430 +0430
NA

کوس کش افغانی ننت رو گاییده یا خودت رو که از افغانی متنفری؟
من ایرانی ام ولی با وجود گهی مثل تو از ایرانی بودنم خجالت میکشم
کونی ابنه ای خب اونها هم مثل ما آدمن

0 ❤️

311259
2015-05-28 05:43:51 +0430 +0430
NA

kiryyyyyyyyyyyy

0 ❤️

729212
2018-11-08 23:51:23 +0330 +0330
NA

خوب بود ولی با ۱۰ تومن کت و شلوار نمیشه خریدا.الان نهایتا یه شورت میشه خرید

0 ❤️

748504
2019-02-16 15:34:38 +0330 +0330
NA

کیرم تو کص خار کسایی که میخوان افغانیارو بد جلوه بدن

0 ❤️