سلام من ۱۸ سالمه این داستانی که میگم برای ۱ سال پیشه
اسم من ارشیاست تابستون پارسال که کرونا تازه مد شده بود و همه قرنطینه بودن ماهم تصمیم گرفتیم برای چند روزی بریم داهاتمون که اونجا کرونا کمتر بود یا اصلا نبود خب بریم سر اصل مطلب منو پسر عموم با موتور اون همیشه در حال کص دور زدن بودیم یه روز رفتیم مغازه خرید کنیم یهو دیدم یه مرد داره به من نگاه میکنه خرید کردیمو برگشتیم چند روزی گذشت و هی متوجه نگاه اون یارو به کونم میشدم از هرجا رد میشدم اونو میدیدم یه روز که داشتم میرفتم نانوایی نون بخرم پسر عموم خونه نبود خودم تنها رفتم تو راه که میرفتم یهو اون یارو که اسمش محسن بود جلومو گرفت ترسیدم یهو دستمو گرفت گفت اسمت چیه گفتم ارشیا گفت اها پسر خوب کجا میری بیا با هم بریم گفتم میرم نون بخرم دستشو زد رو کونم و گفت بریم منم باهات میام پشمام ریخته بود میدونستم میخواد منو بکنه از جاهای شلوغ رفتیم تا رسیدیم به نونوایی یارو محسن با همه اشنا بود بدون صف نون گرفت برای من اورد ازم پرسید گوشی داری گفتم اره گفت شمارتو بده با هم رفیق شیم شمارمو دادم بهش رفتم خونه تا شب هی اتفاقات روز رو بیاد میاوردم که یهو گوشیم پیامک اومد باز کردم دیدم محسنه یکم سلام و علیک و خوبی و ازین کصشرا گفتیم یهو پرسید تلگرام داری گفتم خب الان همه تلگرام دارن گفت بیا تلگرام رفتم اولش پرسید مامان بابات گوشیتو چک نمیکنن گفتم نه بابا این حرفا چیه مگه بچم گفت خیلی هم عالی هی بحثو داشت سکسی میکرد منم با کیرم ور میرفتم گیف و استیکر میفرستاد بعد گفت متاهله منم هنگ کردم با خودم گفتم یه متاهل براچی باید برای من از این چیزا بفرسته پرسید تاحالا کون دادی گفتم بچه بودم چند بار دادم گفت حال داد گفتم نمیدنم که یهو چند تا گیف گی فرستاد منم خودمو زدم به کسگش بازیو هی بحث زنشو میکشیدم وسط اونم خوشش میومد تا صبح با هم چت کردیم گفت میخای زنمو بکنی خواب از سرم پرید گفتم یعنی چی گفت میخای یا نه گفتم بدم نمیاد گفت به یه شرط گفتم چی گفت به من کون بدی یکم ادا تنگارو دراوروم آخر راضی شدم که به اون کون بدم و زنشو بکنم قرار گذاشتیم برای عصر و خوابیدم بیدار شدم دیدم ساعت ۳ ظهره از سرو صورتم استرس میبارید نهار خوردمو گفتم من میرم بیرون ۱ ساعت بیرون موندم تا محسن اومد و رفتیم خونشون با زنشم همانگ کرده یود رفتم تو دیدم اوه اوه یه خانم ممه سفت هلو اومد سلام و دست داد پیش خودم گفتم عجب زن خوشگلی اینو براچی دادن به این محسن عن قیافه رفتیم نشستیم ازم پرسید چایی میخوری گفتم نه گفت تعارف نکن گفتم نه چای خور نیستم که محسن گفت بریم اتاق خواب رفتیم اتاق خواب یه تخت بود نو نبود محسن گفت شروع کنیم من خیلی ترسیده بودم اول منو محسن رفتیم با خودم گفتم محسن منو نکنه بعد بندازه بیرون دلو زدم به دریا و لخت شدم و خوابیدم رو تخت محسن هم با وازلین اومد و لخت شد اول انگشت کرد تا جا باز کنه بعد وازلین مالید و سرشو کرد تو کونم یواش داد زدم گفت الان دردش تموم میشه یواش یواش بقیه کیرشو میکرد توم کیرش ۱۰ سانت هم نیود ولی کیر من ۱۶ سانت بود تا دسته کرد تو کونم درد داشت اولش ولی دردش کمتر شد و تلمبه زد ۱۰ دقیقه تلمبه زد آبش اومد ریخت تو کونم بعد گفت برو دستشویی کونتو تمیز کن گفتم دیگه نمیکنی گفت نه برو بیا رفتم تمیز کردم اومدم دیدم اوه عجب هلویی نشسته رو تخت شرت و سوتین ست سبز اندامش عالی کمر باریک کون گنده محسن گفت تنهاتون میزارم و در اتاقو بست و رفت زنش اسمش شهین بود من خجالت میکشیدم شهین اومد لب گرفت از من اون بلد بود ولی من زیاد بلد نبودم رفتیم رو تخت شرتشو در ارود و گفت بیا کصمو بخور حال کردم اینو گفت رفتم خوابیدم رو کصش یه دقیقه خوردم نمیتونستم خوب بخورم برای اولین بار بود اونم ساک زد و میگفت قربون کیرت برم من داگی خوابید و کردم تو کصش ۵ دقیقه تلمبه زدم تو اوج بودم برای اولین بار بود داشتم کص میکردم شهین گفت تو کونمم بکن انتظار این حرفو داشتم کردم تو کونش تنگ نبود معلوم بود زیاد کیر خورده همین که کردم توش تا اخر رفت و یه اه از ته دل کشید تلمبه زدم ابم اومد ریختم رو کمرش محسن اومد گفت به به چه اوضاعی درست کردین و محسن هم دوتا اسپنک زد در کون شهین گفت حال کردیا منم رفتم خونه کونم درد میکرد ولی خیلی حال داد و قرار بود دوباره تکرار کنیم ولی ما فردا صبحش برگشتیم شهر از اون موقعه فقط یه بار رفتیم داهات که فرصت نشد دوباره سکس کنیم و خیلی مشتاقم دوباره این کارو تکرار کنم خیلی حال داد.
ببخشید اگه طولانی شد

نوشته: ارشیا