نوجوان ها هم آره داداش!

1390/11/04

سلام به همگی من شایانم و 18 سالمه و میخوام یه داستانی رو تعریف کنم که شاید عجیب باشه.آها راستی اگه خواستین فحش بدین تنها چیزی که میتونم بگم اینه که به کــــــیرم.کس کش اومدم داستان تعریف کنم به جای اینکه تشکر کنی فحش میدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بیخیال.میخواین باور کنید میخواید باور نکنید بازم چـــــی؟ آفرین (به کیـــرم) .یه روز من از دبیرستان (البته پیش دانشگاهی هم هست) داشتم برمیگشتم خونه که دوستمو دیدم البته 15 سالشه .دوستیمونم بخاطر اینه که همسایه هستیم و پسر شیطونیه و خوش تیپم هست یکمی هم بهش حسودیم میشه.ولی از اون زرنگای روزار لامصب دوست دخترم زیاد داره (باید بگم که فکر نکنید نوجوونا بچن یا دهنشون بو شیر میده. اونا هم آدم شدن با ما) بگذریم.اسم دوستم پوریا و همونطور که گفتم 15 سالشه دیدمش اونم از دبیرستان داشت میرفت خونه که تو راه با هم حرف زدیم که بحث کشیده شد به سکس.میدونستم که دوست دختر داره ولی نمیدونستم که تا حالا سکس داشته!!!
__کردی؟؟
_چی؟؟؟؟؟!!!
__ کردی یا نه دیوونه؟؟
_منظورت چیه که کردم یا نه؟؟؟؟؟
(یکم موند که چی بگه که من کسخلو بفهمونه)
__ ســکـــــس دیوانـــــه!!!(یکمی بلند گفت)
_آروم دیوونه چرا داد میزنی؟؟؟!!
__بیخیال باباااا
_اگه مردی بلندتر بگو(فکر نمیکردم بگه!!!)
__ســـــــکـــــــــس!!!(بلند گفت واقعا)
_دوست دارم ولی کی میاد به من کون بده.(با اینکه بلند گفت ولی نمیدونم چرا منم بیخیال شده بودم) (من دوستام بهم میگن که قیافت خوبه ولی دوس دارم یه دختر بهم بگه.البته دختر خالم حرف دوستامو تایید کرده)
__میخوای امتحان کنی؟؟
_برو بابا تو هم دلت خوشه!.(یکم مکث کردم و الکی گفتم آره)
__ به یک شرط
_چه شرطی؟
__باید مهمونم کنی همین الان بریم ساندویچی
_باشه بریم (خودمم گرسنم بود)(البته جون خودشو قسم خورد که فردا شب یکیو میگاییم)
با هم رفتیم ساندیویچی.(یه کیر خری خوردیم دیگه.) بعدش شمارشو بهم داد که فردا قرار بزاریم. دو تامون رفتیم خونه.تو را همش تو این فکر بودم که واااااای میخوام یکیو بکنـــم که کیرم شق شده بود. یه اقایی هم داشت رد میشد که کیر شق مارو دید.اصلا واسم مهم نبود فقط به این فکر بودم که چه حالی بده فردااااااااشب. شس همون روز بهش زنگ زدم گفتم پوریا کجا میخوایم بریم رو کار؟؟؟ جایی داری یا نه؟؟!!! گفت مامان و بابام رفتن اهواز آجیمم که باهامون همراهه. یه لحظه کپ کردم!!! گفت چیه نکنه خجالت میکشه؟؟؟ گفتم یعنی آجیتم میخوای بکنی؟؟!؟ گفت نه خواهرم مال تو حداقل یکم غیرت دارم که خواهرمو نکنم. گفتم پس تو چی؟؟ گفت من عسل جونمو دارم. یکم تعجب کردم بعد گفت که دوست دخترمه بابا… گفتم پوریا کجا همدیگرو ببینیمو ساعت چند؟؟… همونجا که همدیگرو دیدیم ساعت 7 شب اکی دادم و خداحافظی کردیم. ساعت 6:30 از خواب بر عکس بقیه ی روزا راحت بیدار شدم.رفتم سر کلاس. اصلا به درس توجه نمیکردم که دبیر گفت برو دست و صورتتو بشور و بیا.خوشبختانه با این دبیر کس تیوپ 3 زنگ درس داشتیم که زنگ دوم کار واسش پیش اومدو رفت منم تو کونم عروسی بود. خلاصه رفتم خونه تاااااااااااااااا ساعت 6:30 شد منم گوشیمو گذاشته بودم رو ساعت 6:30 که زنگ بزنه (البته دوش گرفته بودم و دندونامو مسواک زدم)تا رسیدم دیدم وایساده منتظرم زود رفتم سلام کردیم و… رفتیم به سمت خونشون. استرس داشتم آخه بار اولم بود---------------گفتم پوریا من بار اولم هاااا ی…یککمی میترسم. خندید و گفت بزار تو و عقب جلو کن همین . یکمی خندم گرفت خودمم و گفتم آخه خواهرته واسه همین یکمی… گفت عیبی نداره اونم بار اولشه! یکمی راحت شدم گفتم خوبه که حداقل یه وجه اشتراکی داریم.(البته اونا 2 تاخونه دارن که اینی که داشتیم میرفتیم دور تر بود و هر وقتی که مهمون داشتن میبردنشون اونجا کلا وضع مالیشون توپ) وقتی رسیدیم کلید باهاش بود درو باز کرد. رفتیم تو عجب خونه ای داشتن کس کشااااااا. وقتی رفتیم تو دیدم 2 تا دختر هلوووو یکی 15 سال که عسل بود (چشمای درشت مشکی نگاش میکردی آب میشدی.موها قهوه ای تیره که اتو کشیده بود) اون یکی که خواهر پوریا بود 17 سالش بود 2/3 بار دیده بودمش خیلی خوشکل بود اسمشم آیدا بود که وقتی منو دید یه مکث کوتاه کرد (یه جورایی حس کردم ازم خوشش اومده) من که دل تو دلم نبود سلام کردیمو پوریا کسکش رفت تو بقل عسل جونش که یه لبم ازش گرفت. همون موقع یادم اومد که خوب شد مسواک زدمااا.من موندم و آیدا. آیدا خودش اومد دستمو گرفت برد تو اتاقش دختر ارومو بی نظیری بود اون زود تر رفت من که وارد شدم خیلی زیبا گفت درو پشت سرت ببند درو بستم اومدم که رومو کنم طرف آیدا یه دفعه اومد تو بغلم خودش لبشو گذاشت روی لبــم گرمای بدنشو کاملا حس میکردم لباش داغ بودنننننننن. بدنم حس کرم مثل اتیش شده(پوریا گفت بار اولشه راست میگفت ولی این کارارو خوب بلد بود) منم دیگه خجالتو گذاشته بودم کنار. لبای همدیگرو میخوردیم جاتون خالی خیلی حال میداد یکم که دقت کردم دیدم اتاق مامان و باباشه تخ 2 نفره بود. اول اون لباسه منو در اورد بعد گفت دیوونه تو هم لباس منو درار دیگه. منم همونکارو کردم. وای خدا چی میدیدممممم؟؟؟؟؟!!! یه بد سفید عالیییییی یه سفیدی خاصی داشت. وای سوتینش گلبه ای بود درش اوردم وای 17 سالش بود ولی عجب سینه های نازو بزرگی داشت. بی اختیار انداختمش روی تخت حمله ور شدم بهش و سینه هاشو میخوردم. خیلی لطیف بودن. بگذریم اومدم پایین یه کس خوشکل سفید که وقتی بازش کردم لاش رنگ صورتیه خیلییی خوشکلی داشت زیاد دوس نداشتم لیس یا بخورم ولی دلم نیومد یکمی لیس زدم که دیدم صدای آیداو در اورد اه و ناله میکرد منم بیشتر شیر میشدم بعد گفتم ساک میزنی برام؟؟ قبول کرد! بلد نبود ولی حس کردم تمام گرمای بدنش توی کیرم خالی شد خیلی حال داد تجربه ی عالی بود. رفتم سراغ کون قلمبه ی خوشکلش دیدم انگاری خودشم دوس داره که جلومو نمیگیره. بهش گفتم قمبل کن اونم کرد وااای چی باسن خوشکلی!!! 2 تا سوراخ خوشکل که من به کسش اصلا کاری نداشتم (میدونید دیگه خودتون) گفتم کرم داری؟؟ دوس ندارم تف بزنم!! همینو که بهش گفتم برگشتو یه لب ازم گرفت و بهم گفت پیشم میمونی؟؟! گفتم تا آخر عمر!!! برگشت به حالت قبلیش یه حسی بهش پیدا کرده بودم!! عاشقش شده بودممم!! (منظورم اینکه یه علاقه ی خاصی بهش پیدا کردم) کرم زدم به کیرم سرشو گذاشتم دم سوراخش آروم فشار دادم . اه اه میکرد. فقط میتونم بگم که خیلی ناز بود. بیچاره میخواست جلوی خودشو بگیره که بهم خوش بگذره اینو خودش بعدن با ناز بهم گفت. وای خیلی حال میداااااااد یکم عقب و جلو کردم که جا افتاد یکمی تلمبه ذدم که آب اولیه ام اومد کیرمو در اوردمو خالاش کردم دوباره آروم کردم تو باسنش اهو ناله میکرد منم از اینکارش خیلی خوشم میومد تا نزدیکای 10 مین من تلمبه میزدم که ابمو همون تو خالی کردم. با شیطنت گفت ای کلک زحمتش رو نکشیدی درش بیاری؟؟؟؟ خیلی آروم ازش معذرت خواهی کردم که نو در آغوش گرفت و بهم گفت که دوسم داره. پــایــانــــ (میخوای فحش بدی؟؟ به کیرم بده ههههههه) الانم خیلی همدیگرو دوست داریم. کاملا این داستان حقیقت داشت. لطفا نظر بدید.

نوشته:‌ شایان


👍 4
👎 6
106845 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

309436
2012-01-25 00:06:26 +0330 +0330
NA

کس خل جلقی،کمتر بزن مخت پوکیده

0 ❤️

309437
2012-01-25 01:27:59 +0330 +0330
NA

داش خسته نباشی .اما خیلی ابکی نوشتی دور از واقعیت .موفق باشی

0 ❤️

309438
2012-01-25 01:36:18 +0330 +0330
NA

داستان از اين تخمي تر پيدا نكردي؟؟؟ وضع ماليشون توپ بود بعد يه ساندويچ تلپ تو شد و رضايت داد خواهرشو بگايي؟؟؟؟؟
خودتم ميدونستي چه توهمي زدي كه اول و آخرش هي حواله دادي به كيره نداشتت!!!

0 ❤️

309439
2012-01-25 01:50:00 +0330 +0330

عجب. پس بار اولش بود و برادرش آوردت که خواهرشو بکنی.خوشبختانه برادرش غیرت داشت. و تو هم از کون کردیش راحت. یعنی بهت گفت بیا خواهرمو بکن چه راحت و ریلکس قبول کردی و نه تعجبی نه خجالتی. یک خانواده توپ و پولدار دخترشون دوست پسر نداشت و خیلی راحت اومد بهت کون داد. خیلی تخیلی بود. همون کیرت تو کونت. مثلا اگه میگفتی پوریا تورو برد خونشون و کونت گذاشت بیشتر واقعی بود تا این داستان تخمی تخیلیت. نمیدونم این بچه ها مخشون دیگه گوزیده و توهم میزنن. بابا جان کون کردن به این آسونی؟ نمیره تو. خودتم بکشی دفعه اول نمیره.

0 ❤️

309440
2012-01-25 03:20:13 +0330 +0330
NA

شرمنده ولی داستان مزخرفت لیاقت نظر دادن نداره
اخه کدوم ادم خر میاد خواهرشو به یه ساندویچ عوض کنه
حالا پول میگفتی یه چیزی

0 ❤️

309441
2012-01-25 03:30:13 +0330 +0330
NA

اوسگول کیرم دهن همه کست
بچه جون بهتره این همه کیر کیر نکنی لبت میترکه
بگو دول تا لبات غنچه بشه ابجی کونی
چرا نمیگی حسودیت میشد به دوستت گفتی اون بیاد خواهرتو بگاد
راستی تو دیگه راه افتادی،دهنت بو شیر نمیده، بوی کیر میده از بس ساک زدی. کاش به تورم میخردی، با ادبت میکردم.

0 ❤️

309442
2012-01-25 04:10:44 +0330 +0330
NA

برا اولین بار خوبه اذیتش نکنید :H

0 ❤️

309443
2012-01-25 04:32:07 +0330 +0330

خیلی خندیدم مرسی

0 ❤️

309444
2012-01-25 04:57:19 +0330 +0330
NA

کیرم تو روحت با این کس شعر گفتنات

0 ❤️

309445
2012-01-25 06:33:21 +0330 +0330
NA

این چی بود نوشتی؟

0 ❤️

309446
2012-01-25 07:22:17 +0330 +0330
NA

من تنها كسيم كه باور كرىممم

0 ❤️

309447
2012-01-25 09:40:02 +0330 +0330
NA

bahal bood khosham omad mesle khodami faghat ba in tafavot ke to khoshkeli vali man zesht nistam vali khoshkelam nistam

0 ❤️

309448
2012-01-25 11:07:59 +0330 +0330
NA

چون خیلی بی ادب هستی بهت منفی دادم. داستانت هم نخوندم تا اونجات یسوزه.دوست داری می تونی بگی…

0 ❤️

309449
2012-01-25 12:01:42 +0330 +0330
NA

ta nesfe khondam kheyli khiyali hasti aziz

0 ❤️

309450
2012-01-25 13:42:12 +0330 +0330

Salam.bebin kuchulu.ye soal.khodai age jae ma budi marge man bavar mikardi? asan in be darak,man mundam khaharesh chetor bare avalesh bud k inghad sadeghane bet dad.badesham be farze mesalam vaghei bashe faghat ino bedun to ye heyvuni.be ghole khodet chera heyvuni? na v3 dastanet v3 ink tarafo gaidi faghat v3 erza shodane khodet? unam asheghe chesho chalet bud faghat khast abeto biare.hamune k hey migofti be dudulam be dudulam,khodetam be kos sheratet shak dashti.foshe hamishegimam midam ta hal koni.kir tas kababe kos motore kun talagh tolugh

0 ❤️

309451
2012-01-25 14:32:47 +0330 +0330
NA

کیر تو ناموست ابرویه هر چی نو جووون بود بردی ننه حرمله به جای اینکه واسه کیرم قصه شب تعریف کنی بهتر بود یه کف دستی میرفتی راحت میشدی…
راستی من به شما قول میدم 18سالشم نیس مثه من :)) :)) =)) =)) :)) =))

0 ❤️

309452
2012-01-25 14:59:41 +0330 +0330
NA

ای باباااا یه بیست بار دیگه رو این موضوع که “خوب شد مسواک زدی” تأیید میکردی!!!
پوریا دیگه از کدوم سیاره اومده که خوهر باکره شو واسه یه ساندویچ میفروشه؟!!! دختر 17 ساله بوده اونوقت عین 9 ساله ها رفتار میکنه!!! من نصفه خوندم چون بنظرم خیلی تخمی تخیلی اومد . بی خودی هم هی فحش میدادی تو داستان که مثلاً بگی خیلی حالیته؟!!! “پوریای کس کشم رفت یه لب از عسل گرفت…” چه ربطی داشت مثلاً؟!!! خوبه خواهرشو خوابونده زیرت ، چپ و راست کیر و کسو حواله ملت میدی!!!

0 ❤️

309453
2012-01-25 15:17:13 +0330 +0330
NA

واقعا متاسفم کونی پرو. تو اخه کیر داری که بری کسی رو بکنی

0 ❤️

309454
2012-01-25 15:27:27 +0330 +0330
NA

کس نگی میمیری کس مخ؟؟؟

0 ❤️

309456
2012-01-25 16:39:47 +0330 +0330
NA

کیرم تو مخ جقیت

0 ❤️

309457
2012-01-25 16:43:59 +0330 +0330
NA

فکر کنم باز قرصاتو نخوردی
تازه بعد مسواک باید میخوابیدی
برو بخواب عزیزم

0 ❤️

309458
2012-01-25 17:01:32 +0330 +0330
NA

گریه دستش به گوشت نمیرسه…
نوش جونت عالی بود

0 ❤️

309459
2012-01-25 19:35:44 +0330 +0330
NA

عاشق نظراتتونم بچه ها.
نظر بدید تا یکم شاد بشیم.

0 ❤️

309460
2012-01-25 20:53:47 +0330 +0330
NA

k koskeshe bache koni.shak nadaram to faghat kon dadi ta hala.be ghole dostemon fohsh midi begi bozorg shodi.behtarin kar braye to ine ke hamon kon dadano edame bedi vali bi harf.bikhial dastan sho.rasti bebinam be bache 15 sale kon midi hal mini.kharkose mokh falaj
Heifam miad be to fohsh bedam
Chon az khodate va asheghe fohsh hasti hamon jor ke asheghe kiri va hamishe to dahanete

0 ❤️

309461
2012-01-26 08:04:45 +0330 +0330
NA

1.دوستت بود ولی شمارشو نداشتی!!!
2.غیرتش اجازه نمیداد بکنتش بعد دادش تو بکنی!!!
3.نوجونا هم آره ؟ شرط میبندم تو و پوریا (دوست خیالیت) داشتی مثه سگ جق میزدیو داستان مینوشتی.
4.به کیرت ؟ آدمهای ضعیف از چیزهای نداشتشون حرف میزنن.
فحش هم نمیدم چون ارزش فحش منو نداری.

0 ❤️

309462
2012-01-29 18:31:41 +0330 +0330
NA

=)) =)) =)) =)) =)) =)) =))

0 ❤️

309463
2012-02-06 06:08:51 +0330 +0330

bad nabod.say kon dorost harf bezani!

0 ❤️

309464
2012-02-12 13:35:44 +0330 +0330
NA

(|: کس نگو زن

0 ❤️

309465
2012-02-15 04:58:58 +0330 +0330
NA

پوريا تو را برد خونه خالي و بعد …
آي من ملا را كردم من ملا را كردم
عاقلان دانند

0 ❤️

309466
2012-02-15 05:01:30 +0330 +0330
NA

پوريا تو را برد خونه خالي و بعد …
آي من ملا را كردم من ملا را كردم
عاقلان دانند

0 ❤️

309468
2012-02-24 19:44:20 +0330 +0330
NA

خوب من فکر میکنم حس رویاپردازی نوجوانان خیلی قویه . رویای آمیخته با چاخان.البته اشکال نداره بزرگ میشی عزیز

0 ❤️

309470
2012-04-02 14:41:22 +0430 +0430
NA

عجب!!! این داستان خیال پردازی محض بود فحشت نمیدم چون بچه ها زحمتشو کشیدن.برو کتاب چاپ کن به اسم خواهر خود را چگونه باید به گا داد فروشت خوب میشه

0 ❤️

309471
2012-04-26 15:47:47 +0430 +0430
NA

=)))))))))))))))))))
khareto gaiidam ba dastane tokhmi takhayolit
khar kose ino send kon vase usa tu gines sabt kone az bas takhayolie =)))))

0 ❤️

527373
2016-01-04 03:15:39 +0330 +0330
NA

كودن دوستت پونزده سالشه بعد از دبيرستان اومد بيرون

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها