هتل کالیفرنیا (۱)

1398/01/15

سکس مفهومی نابودگر، بی رحم و بی انتهاس، فقط بستگی به ما داره که کجا جلوشو بگیریم. این قسمت اول از یه مجموعه داستانه که برای من اتفاق افتاد. داستان حاوی سکس خشن، خیانت، سکس ام اف ام و مرزهای دیگه ایه که به تدریج شکسته میشه پس اگر تمایل ندارید، ممنون میشم نخونین و نظراتتون رو نگه دارین برای بعدی ها.

چند سال پیش با دختری توی یاهو آشنا شدم که هیچ برتری ای نسبت بهش نداشتم. من یه پسر کاملا معمولی بودم و اون با اینکه اون زمان دبیرستانی بود بسیار خوشگل و خوش اندام بود، یه شاهکار. طوری که چه اون موقع چه الان پیشنهادات زیادی برای مدل شدن بهش میشه و خاستگار های فوق العاده ای داره. تنها مزیت من سطح تحصیلاتم بود که اون موقع کارشناسی برق علم و صنعت میخوندم و شاید اینکه چون بچه بود دل بست. از اونجایی که اون شیراز زندگی میکرد ملاقاتهای ما هر 6ماه یه بار بود در حد یه صب تا عصر چرخیدن و سینما رفتن و نهار و شام خوردن. تا اینکه من ارشد قبول شدم و اون کارشناسی. من تهران و اون یه دانشگاه تو یزد. یه کار پیدا کرده بودم و دیگه خوابگاه نرفتم. انقدری داشت که یه خونه اجاره کنم. همین باعث شد که اون بتونه هر ماه چند روزی رو بیاد تهران پیش من باشه.
من تا اون موقع با کسی سکس نداشتم. برای همون اولین بار که امد تهران قلبم داشت از جا کنده میشد. هیجان، انتظار، آدرنالین، تپش قلب، شور عاشقانه همراه با شهوت بی انتها باهم معجونی بی نظیر ساخته بودن که از مزه مزه کردنش سیر نمیشدم. دقایق انتظار توی ترمینال آرژانتین، لرزش گاه و بی گاه بدنم، فکر به تنها بودن توی خونه داشت روح و روانم رو نوازش میکرد. تا رسید یه دربست گرفتم و نفهمیدم که چطور به خونه رسیدیم. در که بسته شد شروع شد. بدون هیچ حرفی بدون هیچ حرکت اضافه ای شروع کردم به لب گرفتن وحشیانه و همزمان درآوردن مانتو و شالش، چسبوندنش به دیوار و مالیدن بدنم به بدنش، لمس سینه هاش از روی تاپ و گرفتن باسنش. منی که تا حالا سکس نکرده بودم تبدیل شدم به یه هیولای جنسی، بی رحم، سریع، ظریف و کار بلد داشتم رسالتم رو انجام میدادم. این نوع برخوردم اون رو هم حشری کرده بود و کاملا خودش رو در اختیارم گذاشته بود و همین جرات منو بیشتر میکرد. مثل یه عروسک کوچیک توی دست من، باهاش بازی میکردم. برگردوندمش پشتش به من بود و روش به دیوار سرم رفت بین موهاش و لای گردنش همزمان که بوش میکردم آلتم رو چسبونده بودم به باسنش. دستم رفته بود زیر تاپش و داشتم سینه اش رو میمالیدم هیچ کدوم از رفتارم دست خودم نبود انگار اراده دیگه ای جز اراده من داشت کنترلم میکرد. نفسام پر حجم و عمیق بود و داغ که از بین موهاش رد میشد و روی گردنش می‌نشست. برای اولین بار با نگاه کردن به باسنش از اون زاویه توی اون وضعیت میتونستم بالای شکاف باسنش رو ببینم احساس میکردم همینطوری و با وجود اینکه هنوز هردو شلوار داشتیم، داشتم ارضا میشدم پس ادامه ندادم چون اون شب چیزی ازش میخواستم که هنوز وقتش نبود. نباید انقدر زود تموم میشد. هردو افتادیم رو مبل توی 5 دقیقه گذشته انگار کوهی کنده بودیم، نفس نفس میزدیم و هم رو نوازش میکردیم. یکم که حالمون عادی شد رو اپن یکم شام خوردیم اما هردو میدنستیم داریم به لحظه موعود که قبلا حرفش رو زیاد زده بودیم نزدیک میشیم. بعد از شام، آماده شدیم برای خواب و رفتیم تو اتاق، تخت یه نفره بود پس رو زمین تشک انداختم، حرفای عاشقانه در کنار اس ام اس هایی که سیو کرده بودیم از هم کاملا آماده مون کرد برای ادامه سکس. اینبار آهسته شروع کردیم به لب گرفتن و آروم لخت شدن. همه جای بدنش رو میبوسیدم و نوازش میکردم تمام نقاط حساسش رو بو میکردم و میخوردم اونم همینطور منو تحریک میکرد هرچی جلو می رفتیم باز هیجانی تر میشدیم. تا برای اولین بار آلتم رو با لباش گرفت و شروع به خوردنش کرد. در حالی که به صورت هم نگاه میکردیم و من چشمای قشنگش رو تماشا میکردم میدیدم که آلتم داره میره تو دهنش و برمیگرده، گاهی بیضه هام رو میخورد و گاهی لیس میزد. نا خود آگاه دستم رفت پشت سرش و آلتم رو تا ته داخل دهنش جا دادم. مقاومت نمیکرد اما از سرخی گونه هاش و اشک زیر پلکش فهمیدم که دارم اذیتش میکنم اما امشب باید سختتر از اینا رو تحمل میکرد یه فشار دیگه دادم و نگه داشتم چند ثانیه ای و بعد ولش کردم. امد بغلم و سرشو چسبوند به سینه ام. انگار خجالت کشیده بود. یکم نوازشش کردم و حالا نوبت من بود. از لباش شروع کردم و آهسته رفتم پایین، گردنش، شکمش، اطراف نافش و کشاله های رونش رو میخوردم و لیس میزدم همینطور بدون اینکه کسش رو لمس کنم تا ساق پاش رو خوردم و لیسیدم. بعد صورتم رو بردم بین دوتا پاش و اجازه دادم نفسهام بخوره به شکافش، دیگه تحمل نداشت، دستشو گذاشت پشت سرم اما مقاومت کردم و اجازه ندادم که لبام لمس کنه شکافش رو. فقط نفسام بود بعد آروم آب دهنم رو ریختم بین شکافش که خودش با دست بازش کرده بود و نوک زبونم رو زدم به کسش که توی اون سکوت یهو ناله عمیقی کرد زبونم رفت بین شکاف و لیسیدن شروع شد. ناله ها و صداش منو دیوونه میکرد، تکاپوش وحرکت های ناگهانی کمرش نشون میداد که توی اوج لذته. اما کنترلم رو از دست ندادم و آروم جلو رفتم چند دقیقه ای طول کشید تا دستام بره پشت باسنش و با فشار دادن صورتم به شکافش وحشیانه خوردن کسش رو شروع کنم. کسش رو محکم میک میزدم، انگار میخواستم چیزی از اون تو بکشم بیرون، با لبام چوچولش رو محکم میگرفتم و همزمان که با لبام دورش رو میمالیدم و میکشیدمش توی دهنم با نوک زبونم روشو لیس میزدم. تجربه ای از ارضا شدن دختر نداشتم، نفهمیدم ارضا شد یا نه. اما کارم که تموم شد دمر خوابوندمش و وااااااای دیدن بدنش از پشت منو روانییییییی کرد. نمیدونم این حس از کجا میاد از پزیشن دمر و سکس مقعدی بی نهایت خوشم میاد. چندتا پرز طلایی که روی کمرش توی نور برق میزد بی نهایت زیباش کرده بود. دست کشیدم روی کمر و کتفاش مثل کسی که گنجی پیدا کرده باشه. بالا تنه ظریفش در کنار باسن برآمدش و پاهایی که مثل پاهای یه مادیان وحشی بود(این تعبیر رو بعدا فهمیدم کسی توی یه مهمونی در موردش بکار برده و منم اینجا استفاده کردم). دست کشیدن روی تنش و نگاه کردن به بدنش و پاهاش منو گیج کرده بود. یادم رفته بود برای چی اینطوری خوابوندمش. چشمام و دستام بدون هیچ برنامه ای روی تنش میچرخید. مدتی طول کشید که یادم امد میخوام چیکار بکنم باهاش. باسنش رو با دوتا دستم از هم باز کردم و سوراخش رو تماشا کردم، سرم رو نزدیک بردم و دقیقا سوراخ رو لیس زدم بدون کوچکترین حس بدی انگار یه فرشته مطهر زیر من خوابیده باشه. لیس میزدم و میخوردم بعد نوک زبونم رو فشار دادم بهش که یکم رفت تو اما کافی نبود که حرص من رو اقناع کنه. بالش گذاشتم زیر کمرش تا بیشتر زبونم بره تو، بی نهایت لذت بخش بود. بعد بلند شدم و آلتم رو گذاشتم رو سوراخش میدونستم باید با چیزی چرب کنم اما بنظرم امد که آب دهنم و آب کسش که امده بود رو سوراخ کونش کافی بود و از طرفی من سکس خشن ازش خواسته بودم. درستم فک میکردم با وجود تنگ بودن سرش با فشار سر خورد تو. درد داشت و با اینکه سعی میکرد چیزی نگه تا من با تمام وجود لذت ببرم گه گاه صدایی ازش در می امد که نشون از دردش داشت. اما خیسی آب دهنم و آب کسش فقط ورودی رو لیز کرده بود و من بی توجه به این موضوع یهو بقیه آلتم رو توی پشتش فرو کردم انگار که برق گرفته باشش. میخواست از جاش بپره ولی راهی نبود، من پیچیده بودم بهش. جلو و عقب کردنهای من شروع شده بود و اون آروم گریه میکرد زیرم و میگفت که درد داره، حسی بین دلسوزی و حشر داشتم که این خودش تحریک کننده بود برام. کنترلی روی عملکردم نداشتم و نمیتونستم متوقف شم. صدای “ای” گفتنش منو حشری تر میکرد و ضربه های منو محکمتر. کمرش رو با دستام گرفته بودم و میکشیدمش سمت خودم پزیشنمون چیزی بین دمر و داگی شده بود. صدای برخوردم با باسنش و حس خوردن بیضه هام به کسش در کنار اه و نالش از درد، منو به اوج برده بود. تحمل ام برای ارضا نشدن تموم شد و توی پشتش خالی شدم. افتادم روش بی حرکت یکم طول کشید تا تونستم بلند شم، آلتم خونی بود و پشت اون زخمی و پر از منی. تمیزش کردم یکم تو بغلم گرفتمش و نازش کردم دستم رو رسوندم به سیگارم و یه سیگار روشن کردم، محو دودش و لذت این سکس و هم آغوشی بودم. فراموش نشدنی بود. صدای آهنگ هتل کالیفرنیا تو گوشم بود، این داستان همه ماست که در سکس غرق میشیم.

و داشتم با خودم فکر می کردم
“اینجا بهشت است یا جهنم”
او شمعی روشن کرد و راه را نشانم داد
صدایشان را می شنیدم که می گفتند
به هتل کالیفرنیا خوش آمدید
چه جای دل انگیزی
چه صورت زیبایی

بعضی می رقصند تا به یاد بیاورند و برخی می رقصند تا فراموش کنند.
یادم آمد که به پیشخدمت گفتم
“لطفا شراب من را بیاورید”
او گفت:“از سال 1969 تا حالا همچین شرابی نداشتیم”
شامپاین صورتی با یخ
او گفت: “همه ما در اینجا اسیر افکار خود هستیم”
و در اتاق بزرگ و اصلی
آنها دور هم جمع شده بودند تا جشن و ضیافتی برپا کنند
آنها با کاردهای پولادین خود به آن ضربه میزدند
اما نتوانستند آن دیو را از پا در آورند
آخرین چیزی که یادم می آید اینست
داشتم به سمت در می دویدم
باید راه برگشت را پیدا می کردم
نگهبان شب به من گفت: “آرام باش”
ما اینجا هستیم که از تو پذیرایی کنیم
هر وقت که خواستی می توانی قصد رفتن کنی
اما هرگز نمی توانی اینجا را ترک کنی

اونبار بخاطر جراحتی که پشتش پیدا کرد دیگه سکس نکردیم اما دفعات بعد هر بار سکسمون عجیبتر شد.
ادامه دارد…

نوشته: alpha_z


👍 8
👎 5
9101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

758551
2019-04-04 20:33:26 +0430 +0430

خوب بود،ولی چرا خشن

این هم بگم عجیب یعنی چی،دفعه اول هارد نوشتی بعد لابد میسترس و گروهی …اینا رو مینویسی دیگه

1 ❤️

758598
2019-04-04 22:04:14 +0430 +0430
NA

میشه اون درخت گردویی که کردن تو کونت تا بنویسی رو در بیاریو دیگه ننویسی؟

2 ❤️

758628
2019-04-04 23:17:56 +0430 +0430

میخواستی مثلا یه چیز جالبی بنویسی ولی متاسفانه ریدی
تقریبا از اول تا آخرش سکس بود یجورایی فقط یه توصیف سکس بود و میخواستی با آوردن یه شعر در آخرش قشنگش کنی ولی متاسفانه بازم ریدی
راستی فک نکن اگه بگی بعد از سکس یه نخ سیگار کشیدم باعث میشه داستانت قشنگ بشه
سکستون هم که تخمی بود (سکس خشن، ریختن آب تو کون و…)

1 ❤️

758775
2019-04-05 12:03:04 +0430 +0430
NA

****در جواب قسمت هتل کالیفرنیا باید بگم، این آهنگ برای خیلی ها مفهوم غرق شدن در لذتهایی رو داره که دیگه هرگز نمیتونن ترکش کنن و به نابودی ختم میشه.
****در مورد اساتیدی هم که طبق سهمیه هر شبشون اقلا تا به ۴تا نویسنده داستانهای سکسی نگن جقی و این کسشرات، خوابشون نمیبره باید بگم، احتمالا در ادامه داستانها عکسهایی از یه سری اشخاص کلیدی البته با سانسور جزیی خواهم گذاشت تا حداقل شماها راحتر بزنین.

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها