همسر فوق العاده جنده ی من

1400/06/19

_ببین، من وقتی دلم نخواد نمیدم، بتو که هیچی، به اون رفیق دیوس عوضیتم نمیدم
همینطوری که جمله ی بالا رو بلند بلند میگفت، خودشو به هال و جلوی ما رسوند، روبرومون ایستاد، پاهاشو از هم باز کرد و دستاشو به کمر زد،
تو اون پیراهن مشکی براقِ کوتاهِ دامن پفی، با موهای فرفری و نسبتا کوتاه مشکیش، بدجوری جیگر دیده میشد،
کیر فرهاد تبر شده بود و زیر شلوارکش راست ایستاده بود،
_پس چرا با این کارات تحریکش میکنی تو که نمیخوای بهش بدی
با حالت تندی رو بهش بُراق شدم،
_دوس دارم، دوس دارم سکسی بپوشم، تحریکتون کنم ولی با هیچکدومتون و حتی دوتاتون باهم ارضا نمیشم، چند وقته بهت گفتم؟! من یه کیر دیگه میخوام، باید یه شب درست حسابی ارضا شم، شماها نمیتونین دیگه

پشتشو به سمتمون گردوند، به باسن و کمرش پیچ و تابی داد چند بار با باسنش شیک زد و دوباره به اتاق برگشت، میدونستم که با اون لباس سکسی تو تراس اتاقش وایمیسه و اگه پسری تو تراس همسایه ها باشه ازش دلبری میکنه

_تا همین دیروز واسه کیر من له له میزدی جنده!
_حالا که رفته جوابشو میدی؟!
باید بیارم براش، میخواد دیگه، کاریش نمیتونم بکنم، یکی دو تا رو باید واسش جور کنم،
_ یه زن بیار با دیلدو بکنش، من مث تو بیغیرت نیستم که بذارم به دو سه تا کیر دیگه بده،

_به دیلدو رضایت نمیده ولی حالا روش کار میکنم،
_ چه میدونم، یه شیمیلی چیزی،
_باشه باهاش حرف میزنم، فعلا میخوای بری؟

یکم بهش کم محلی کن شاید جواب بده

_ باشه داداش، من رفتنی ام، برو ببین چیکار میکنه با هرچی رضایت داد فقط بکنش، هرچند بار که خواست، نمیتونم با کس دیگه ببینمش

فرهاد رفت و من به سمت اتاق رفتم تا گیسو رو به روش خودم آروم کنم،

_ داری چیکار میکنی؟!
اروم از پشت بهش نزدیک شده بودم و با تکونی که بهش دادم اینو گفتم.

_کیو داری دید میزنی؟!
دستشو زیر چونه گذاشته بود و با بی حوصلگی به اطراف نگاه میکرد،

_اخ بمیرم افتاب تو چشاته، خوب نمیبینی

_ایماااااان؟!
_جااااان؟!

_یه سفر بریم؟!
_به فرهاد بگم
_دوتایی
_بازم بهرحال باید بهش بگم، تو بیشتر زن اونی تا من
به سمتم برگشت، یقه ی باز پیرهنم رو تو دستاش گرفت؛
با لحن ملوس مخصوص خودش گفت؛
_ولی من باتو ازدواج کردم، درسته که تو منو به اون دادی، ولی من تورو به عنوان شوهر انتخاب کردم،
_ناراحتی از اینهمه امکاناتی که برات فراهم کرده؟!
فرهاد خیلی تورو دوس داره واسه همین این اندازه لوست کرده، همه کار برات میکنه چرا اذیتش میکنی؟
_چون حقشه
_باید اماده ت کنم که بتونی دوباره بهش بدی،
انگشتمو روی رد آفتاب روی گردن و صورتش حرکت دادم،
_میخوای برات یه کیر بیارم؟
چشاشو بست و با سر تایید کرد
_میخوای همین الان ببینی و انتخابش کنی؟
_اه ه ه ه، آررررره

_پس برگرد و اون پسره توی تراس روبرو رو ببین

ذوق زده و با عجله برگشت، کیرمو از پشت رو کونش تکون میدادم،

_اوناهاش، اونجا، پسره هیکل خوبی داره،
دوربینشو به چشاش نزدیک کرد و گفت
_دو تان، یکی دیگه شونم پشت شیشه ی تراس وایساده،
این پسره قشنگ داره مارو نگا میکنه،
_مارو که باهم ببینه جرات نمیکنه نخ بده، چجوری بهش بفهمونیم که تو کیر لازمی؟
_ازینجا خوب دیده نمیشم
_میذارمت رو لبه ی تراس، پاهاتو واسش باز کن، بتونه کستو ببینه
دوربین به چشاش بود
_اره، شرتمو هم دربیار، از بغل گره میخوره

رو دیوار کوتاه لبه ی تراس گذاشتمش و پاهاشو رو به پسره باز کردم، گره شورتشو با دندونم باز کردم و از جلوی کسش برداشتم و تو هوا ولش کردم،
_پسره داره شرتمو نگاه میکنه، اون پسر توییه داره کیرشو میماله، افرین کارت خیلی درسته
و لباشو به لبام چسبوند، محکم و کشدار و مث همیشه رمانتیک بوسیدمش، کم کم شل شد و خودشو روی لبه ی دیوار دراز کرد، با یه دستم رو کسش پسره رو نگاه میکردم، و امیدوار بودم علامت تاییدی که با حرکت سرم براش فرستادم رو دیده باشه،
_چیکار میکنه پسره؟!
_داره نگات میکنه
_لختم کن براش
نوار دور بازوشو که جای استین پیراهن دکلته رو نگه میداشت از دو طرف پایین دادم، یه زیپ کوچولو جلوی سینش بود که بازش کردم و سینه های درشت و سفتش از حجاب بیرون اومد، دوس داشتم الان فرهادم بود و تو لذت دیدن این سینه ها با ما شریک میشد، میدونم که چقد ارزوی دیدنشون از نزدیک یا لمس کردنشون رو داره،،
گوشیمو دراوردم، رو فیلم تنظیمش کردم، سینه هاشو میمالیدم و از کارم فیلم میگرفتم، شاید بعد واسه فرهاد فرستادمش، باز به پسره نگاه کردم، رنگ تی شرتش عوض شده بود و انگار با یه دوربین جلوی چشش مارو نگاه میکرد،
_پسره چی شد؟ داره سینه هامو میبینه؟
گیسو به دوربین نگاه میکرد و مست حشر بود
_ظاهرا داره ازت عکس میگیره، یکم واسش حرکت بیا
گیسو به تنش پیچ و تاپ میداد و با سکسی ترین حرکاتی که یه دختر میتونه داشته باشه، برای ما دراز کشیده میرقصید
باید تو این حالت کسش رو میمالیدم، دستمو که نزدیک بردم پس زد، دوست داشت یه دست غریبه کسش رو لمس کنه، لمس و سکس رو برای من و فرهاد ممنوع کرده بود، فیلم رو قطع کردم، دوباره دستمو سمت کسش بردم، اینبار کسشو با دستم پوشوندم
_بگم فرهاد بیاد همینجوری همینجا بکنتت، اونام حال کنن، پسره داره همه چی رو میبینه،
دوربین رو ازم گرفت و به چشماش گذاشت
_پسره ی پشت شیشه داره ازم عکس میگیره، دوربین دست اونه، اون تی شرت ابیه رفته،

برای دوربین ژستای سکسی میگرفت
_فرهادو فعلا بیخیال شو من دلم این کیر روبروم رو میخواد
_برم دنبالش بیارمش؟!
_ولش کن خودش باید بیاد، اگه عرضه ی کردن داشته باشه میاد
گیسو روی لبه ی تراس ایستاد، از پشت دستاشو گرفتم به حالت عقرب قرار گرفت تا پسره بتونه کسش رو کامل و اماده ی دادن ببینه، سوراخ کون و کسش رو باز کردم و انگشتامو توشون فرو بردم، اینطوری میفهمید که این بازی نیست و ما واقعا به دو تا کیر احتیاج داریم، و اونا دو نفر بودن.

_گشنم شد
_برم واست یه چیزی درس کنم؟!
_نه خودمو ببر، ازین پسره خوشم نیومد

دستاشو دور گردنم حلقه کرد، از زیر بدنش گرفتم و بلندش کردم،
این دختر برای من سنگین بود.
تو اشپزخونه رو اپن گذاشتمش و به سمت یخچال رفتم
_هویج داریم، فلفل دلمه، گوشت سینه و و و و
_کربوهیدرااااات

زنگ در اپارتمان رو زدن
_کیه؟!
_من میرم باز میکنم
به سمت اپن اومدم و رفتن گیسو سمت در رو با نگاهم بدرقه کردم، سینه های لختشو جمع نکرده بود، پشت سرش رفتم
_واااای خدای من، توو، تو تراس بودی؟!
رفتم پشت سرش ایستادم و پسر توی تراس روبرویی رو با یه کیک کوچیک خامه ای تو دستش جلوی در خونهمون دیدم،
_میای تو؟!
_البته، اگه اجازه بدین
خودم و گیسوی متعجب و مشتاق رو از جلوی در کنار کشیدم و پسره وارد شد، کیک رو از دستش گرفتم و به سمت اپن رفتم،
_ چه انتخاب خوبی، اتفاقا خانم کوچولوی ما گیسو خانم، هوس کربوهیدرات کرده بود
_گیسو زیپ لباسو بالا کشیده بود بدون شرت در حالیکه برجستگی کونش کاملا از زیر دامن در معرض دید بود از جلوی پسره رد شد، کنارش ایستاد و دستشو به طرفش دراز کرد
_من گیسو هستم، پسرِ تراس مقابل
_من اسمم علیِ، خیلی خوشحالم میبینم که اینقد خوش برخورد و راحتی
گیسو پشت به من برای تعظیم مودبانه ای خم شد، لبه های پف کرده ی کسش نشون میداد که خیلی حشری و اماده ی قورت دادن کیره، به کیر پسره نگاه کردم که اندازشو تخمین بزنم

_گیسوی من فوق العاده ست، ولی…
شما دو نفر بودین، چرا دوستت نیومد علی جان؟

_اون یکم محتاطه، با این حال که از خانم شما خیلی خوشش اومده ولی احتیاط کرد، منو فرستاد که اگه هماهنگه زنگ بزنم بیاد،
_میخوای سه تایی زنمو بکنیم؟!
برق از کله ی پسره پرید،
_دوتایی
گیسو بود که از پشت بازوهای علی رو گرفته بود و خودشُ بهش چسبونده بود
_فقط علی و دوستش منو میکنن،

علی برگشت به سمتش و لباشو به سمت لبای گیسو برد،
تو بغلش گرفت و بوسیدش
گیسوی ریزه ی من کنار اون بدن هیکلی و عضلانی مث یه گنجشک تو بغل کروکودیل دیده میشد،
با پسره حال کرده بود و داشت با عشوه هاش دیوونه ش میکرد
علی صورت و سرشو غرق بوسه کرده بود،
گیسو پشتشو بهش تکیه داده بود و با چشمای خمار از شهوت بهم نگاه میکرد و منتظر جواب بود، سینه هاش دوباره لخت بود و دستای علی هردوتاشون رو گرفته بود

_باشه دوتایی
زنگ بزن رفیقتم بیاد داداش

بهرحال گیسو به این دوتا پسر احتیاج داشت و منم توان نه گفتن به همسر فوق العاده و جنده مو نداشتم،

گیسو علی رو روی مبل نشوند و خودش روی کیرش نشست، همدیگه رو دیوانه وار و طولانی میبوسیدن،
_خودت زنگ بزن، اه، اههههه، علی با من مشغوله، حتی یه ثانیه هم بهش مهلت نمیدم
پسره وسط بوسه های دیوانه وار گیسو شماره ی دوستشو تک تک گفت و من با موبایلم گرفتم،
اسمش رحیم بود،
_رحیم جان داداش، علی دستش بنده به من گفت بهت زنگ بزنم ادرسمون رو بدم که بیای، اینجا جمعمون جمعه تو هم بیا با ما باش، برات اس ام اس میکنم
منتظریم
تمام مدت مکالمه گیسو علی رو میبوسید و صداهای بلند تحریک کننده ای برای رحیم درمیاورد،
_عزیزم علی رو تنها نخور، صبر کن برات کیک بیارم
_ اخ فرهاد تو یه دونه ای
تو اون حالت تحریک منو با فرهاد اشتباه گرفته بود و این نشونه ی خوبیه، امیدوارم بعد از سکس امروزش به سمت فرهاد برگرده،
کیر علی رو زیر کسش تنظیم کرده بود و داشت روش تکون میخورد، موهای کوتاهشو از پشت گرفتم و کشیدم
سرشو عقب اوردم و به صورتم نزدیک کردم
_من فرهادتم، یکی یه دونه ات، کیرمو میخوای؟
_اره بده بخورمش عشقم، من دیوونه ی کیرتم

یه برش بزرگ کیک رو با یه پیش دستی روی میز کنارشون گذاشته بودم، انگشت وسطی مو خامه ای کردم و تو دهنش گذاشتم،
_بمکش کیر فرهادتو، بعد میخوام با همین کیر بکنمت
دستای پسره تمام مدت روی کون گیسو بود و سوراخشو با انگشتاش ورز میداد، دو تا انگشت کوچیکش باهم تو کون گیسو بود و من از تصور اینکه دو تا کیره مست میشدم،
_فرهاد کیه این وسط؟!
_معشوقه ی زنمه
_اون شوهر دیگه مه

_بکنم تو کس داغ زنت؟!
_بکنش و قدر این لحظه رو بدون، گیسو بهترین زن دنیاست و بهترین سوراخای دنیا رو داره،

نوشته: مریم


👍 12
👎 47
204201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

831239
2021-09-10 01:04:39 +0430 +0430

اگه کسی فهمید بیاد به منم توضیح بده!!!

9 ❤️

831242
2021-09-10 01:12:39 +0430 +0430

شب، خارجی، سکانس اول، برداشت سوم!
دیوث مگه فیلمنامه می نویسی

2 ❤️

831253
2021-09-10 01:39:23 +0430 +0430

این چرتو پرتا خوندن نداره.

1 ❤️

831257
2021-09-10 01:46:14 +0430 +0430

مریم داشت خواسته های خودش و میگفت‌
مشخص بود خیلی دلش میخواد خب میگفتی هماهنگ میکردی کلفتش و تقدیمت میکردم

1 ❤️

831278
2021-09-10 03:31:09 +0430 +0430

ینی داستانای شهوانیو هرچی وا میکنی کصشر و بیغیرتی تخمی شده…

یه پیام دارم برا بیغیرتی نویسای عزیز…

3 ❤️

831290
2021-09-10 06:27:13 +0430 +0430

بیشرف

0 ❤️

831298
2021-09-10 07:32:50 +0430 +0430

این وسط مریم دیگه کیه؟ انگار واقعا دنیا برعکس شده پسرا خودشونو جای زن جا میزنند و داستان مینویسند اینم که میگه من مریم هستم 😂 😂

0 ❤️

831337
2021-09-10 11:18:11 +0430 +0430

زندگی منشوری است در حرکت دوار
ولی تو با این قلم ریدی بش
ننویس دیگه
تو هنرت در گلدوزی بیشتر شکوفا میشه

1 ❤️

831338
2021-09-10 11:23:58 +0430 +0430

شما آشغالهای سایبری عمدا دارید بی غیرتی را در جامعه رواج میدید، متاسفانه عده ای از هم وطنان مون هم از روی ضعف جسمانی یا شخصیتی یا بخاطر بی سوادی دارن خطی که شما بهشون میدید را دنبال می کنند.
رضا شاه کبیر برای اینکه ناموس ایرانی را در اختیار همتای ترک تبار خودش قرار نده از پذیرش همخوابی با دختری که براش فرستاده بودن امتناع کرد بعد این آخوندهای شپشو زن ایرانی را به خوابیدن به عرب ها ترغیب می‌کنند و بی غیرتی را به اسم آزادی و روشنفکری در جامعه رواج میدن.

1 ❤️

831339
2021-09-10 11:30:33 +0430 +0430

ملجوق ترین مجلوق ها
این همه کوسشعر رو تنهایی سرودی؟
شاعر کوسیده سرا

1 ❤️

831349
2021-09-10 12:32:49 +0430 +0430

باید تگ بیغیرتی رو شهوانی حذف کنه

1 ❤️

831353
2021-09-10 13:11:55 +0430 +0430

چه کسشری بود من خوندم

0 ❤️

831357
2021-09-10 13:44:35 +0430 +0430

جنده شدن زنان سرزمینم خوندن نداره!گریه کردن داره

1 ❤️

831379
2021-09-10 16:29:59 +0430 +0430

جندگی و کس دادن زن خوبه و تحریک‌کنندست ولی دیگه از حد نباید بگذره مثل این داستان که شوهر یه آشغال بدبخت مفلوک به تمام معناست!‌ 😏😏

1 ❤️

831388
2021-09-10 18:42:16 +0430 +0430

مرزهای توهم را دارید جابجا میکنید

0 ❤️

831408
2021-09-10 22:34:02 +0430 +0430

وقتی یهو آبت میاد و میرینی توی داستان

0 ❤️

831417
2021-09-11 00:05:36 +0430 +0430

تو امریکا هم این چیزا هنوز قفله

0 ❤️

831426
2021-09-11 00:32:02 +0430 +0430

ننویس عزیزم این طرز نوشتن اصلا قابل خوندن و هضم کردن نیست نگارش فوق العاده ضعیف جمله بندی افتضاح، اصلا مشخص نیس کاراکترها کی هستن و کی با کی داره حرف میزنه.
بنظر من انرژیت رو جای دیگه صرف کن.

0 ❤️

831574
2021-09-11 12:20:20 +0430 +0430

تخیلاتت رو گاییدم
این کتگوری واسه پورن هاب و برازرز هم قفله
نسلتون منقرض نمیشه چزا؟!

0 ❤️

831580
2021-09-11 12:39:56 +0430 +0430

خوب این چی بود الان ؟
داستان ؟
منظورت از نوشتنش چیه ؟
هیچی نداشت جز اراجیف ؛
موفق باشی

0 ❤️

831607
2021-09-11 15:01:51 +0430 +0430

کید کام داون اند دونت سی بولشت هدمون درد گرفت ):

0 ❤️

831690
2021-09-12 00:34:05 +0430 +0430

فقط یه جمله حوالت میکنم
بهت میگم
آخوند حرومزاده
این از صدتا فحش خار مادرو زنو بچه و و و
بدتره
برو ببین چی بهت گفتم

0 ❤️

831827
2021-09-12 16:06:28 +0430 +0430

کسشرمحض بود

0 ❤️

831834
2021-09-12 17:11:03 +0430 +0430

خدایا شماها ازکجا آمدین؟

0 ❤️