همسر مذهبی و بیغیرتی من (۱)

1401/02/16

سلام امیدوارم حالتون خوب بوده باشه

اسم من پدرام ۳۵ سالمه و کارم عمده فروشی پوشاکه تو سکس کردنم خیلی هاتم ولی برعکس هات بودنم کیرم کوچیکه و خیلی باعث میشه اعتماد بنفسم بیاد پایین یه سه سالی هس ازدواج کردم و زندگی خوبی دارم ولی خوب گاهی اوقات احساس میکنم زنم از رابطه سکسیمون راضی نیس هر چند به زبونم نمیاره ولی خب خودم خوب درک میکنم اسم زنم هم نگین هس ۳۰ سالشه و خونه دار هستش نگین خیلی خوش اندامه تپله مانتو که میپوشه کون تپلش قشنگ معلومه سینه هاشم ۷۵ هستن ولی خیلی مذهبیه و بیرون مثل زنای دیگه خیلی بدجور لباس نمیپوشه تو سکس هم نه خیلی هاته نه خیلی سرد همیشه ام از جلو میزاره بکنم خیلی کادو براش خریدم ولی از پشت نمیزاره چون یبار از پشت سرشو گذاشتم نرفت توش دردش اومد گریه کرد منم منصرف شدم کوسش خیلی تنگه و داغه وقتی میزارم توش جیغ میزنه و ادم دوس داره در نیاره کلا من آدم کنجکاویم توی زندگیم خلاصه یروز تو گوگل داشتم دنبال فیلم سکسی خوب میکشتم که یکیشو پیدا کردم دیدم تو فیلم یه زنه هس که یه مرده تو مغازه میخواد مخشو بزنه و بکنتش ولی زنه قبول نمیکنه و انگشترشو نشون میده یعنی متاهلم ولی مرد همش رو مخش کار میکنه که تو چند روز بلاخره زنه قبول میکنه که مرده وقتی زنه رو میکنه کیرش بزور میرفت تو کوس زنه و زنه همش داد میزد خلاصه با اینکه آدم غیرتی هستم ولی تو ذهنم تصور میکردم یعنی یکی رو مخ نگین کار کنه نگین قبول میکنه بعد هی گفتم نه بابا این فکرا چیه نگین امکان نداره قبول کنه چندین روز همش این حرفا تو ذهنم بود و یبارم نگین گفت چته همش تو فکری منم همش بهونه الکی میاوردم میگفتم هیچی بفکر خرید و فروشم
نزدیکای عید بود که با نگین رفتیم خرید مانتو یکی دو جا رفتیم ولی پسند نکرد بعد گفتیم بریم داخل بازار بزرگ شاید یچیز دیگه پسند کردیم نمیدونه چجوریه هربار که با زنمون میریم خرید حتما باید یه سری به بازار بزنیم رفتیم تو بازار میگشتیم و در مورد خریدای عید حرف میزدیم که من یه مغازه پیراهن فروشی مردانه دیدم گفتم بریم ببینیم چیا دارن که نگین نخیر اول واسه من میخریم بعد واسه تو خلاصه هی از من اصرار و از اونم قبول نکردن کلی هم شلوغ بود خلاصه گفتم اصلا برو مانتوای جدید نگا کن زود میام که یه ۵ یا ۶ مغازه فاصله داشت خلاصه من رفتم پیراهن هارو ببینم که یکی دوتا دیدم نرفتم تو گفتم اول واسه نگین بگیرم دلش نشکنه یه ۵ دیقه میشد نگین رفته بود خیلی شلوغ بود هر چه اینور اونور نگا کردم ندیدمش تو شلوغی یکم تو شلوغی با زحمت رفتم اونور تر دیدم کلا بمال بماله نمیشه رد شد گفتم یعنی نکنه نگینو الان میمالن که دیدم جلو یه مانتو فروشی داره از پشت ویترین جلو مغازه مدل های درون مغازه رو نگا میکنه و کلی ادم میان از کنارش رد میشن اکثرا با زحمت به پشت رد میشن که نمالن به مردم که اونجا خیلی شلوغ شد چون زوج ها زیاد اومده بودن همه مشغول پسند خودشون بودن نگینم چون من نبودم نرفت تو مغازه میخواست اول از دور بپسنده بعد من اومدم بریم تو تا مغازه دار فک نکنه اومده الکی قیمت بپرسه خلاصه من یکی دو مغازه بزور رد شدم چند مغازه مونده بود برسم که دیدم نگین مغازه دارو از پشت ویترین صدا زد و گفت اون مانتو چند که مغازه دار گفت کدوم زنم رو ویترین خم شد و دستشو دراز کرد مثلا با انگشت بگه اونی که ته مثلا که کونش قشنگ قمبل شد یکمی به سمت بیرون و حین اینکه فروشنده فک کنم قیمت گفت و رفت داخل که به بقیه مشتریا رسیدگی کنه دیدم دوتا جوان حدودا سی ساله یکی چهار شونه و درشت بود پست نگین وایستاد و قشنگ از شلوغی استفاد کرد و چسبوند به کون زنم که یکم قمبل شده بود که دیدم زنم یهو مثلا برق گرفتش و طرفم اصلا برو خودش نمیاورد و با دوستش داشت حرف میزد و با انگشتش مانتو هارو نشون میداد که مثلا کدوم یکی خوبه زنم برگشت که بگه برو کنار که مرده دستشو بلند کرد و فک کنم به نشانه عذر خواهی گفت ببخشید و شلوغیو نشون میداد که همه به همه فشار میاوردن و حواسشون به هیچکی نبود جز خودشون فک کردم مرده آروم فاصله میگیره بره که دیدم نه برعکس دوستش رفت پشت سرش مثلا الکی فشار میاورد و اون مرده بیشتر چسبوند به زنم که زنم دستشو رو رون مرده گذاشت که جداش کنه از خودش که دیدم همین که خواس مرده رو فشار بده به عقب با دستش خورد یهو به کیره مرده که باد کرده بود تو شلوارش و زنم دستشو یهو کشید که من نزدیکشون شدم از پشت ولی منو نمیدیدن که شنیدم مرده گفت ببخشید شلوغه بزار من سعی کنم شمارو به جلو فشار بدم تا فاصله بگیریم که زنم گفت ممنون و مرده دوتا دستشو گرفت اول کمر زنم که فشار بده به جلو که دید نمیشه اروم دستشو گذاشت رو لپای کون زنم و فشار داد به جلو که یک زنم رفت جلو چون ویترین بود گفتم حتما باز برمیگرده عقب و دیدم مرده حین هل دادن زنم با دستاش که رو لپای کون زنم بود لای کون زنو به سرعت وا کرد و کیرشو از رو شلوار صاف گرفت دستش که وقتی

زنمو ول کنه یهو بیاد عقب و زنم وقتی اومد عقب فک کنم کیر مرده رفت لا پای زنم که زنم دیگه طاقت نیاورد و خودشو بزور خلاص کرد که من یکم دور شدم و بعدش دیدم زنم داره اینو اونور نگاه میکنه منم رفتم پیشش و گفتم کجا بودی دنبالت میگردم یه ساعته زنمم گفت من دنبال تو تو کجای اصلا گفتم چرا چیزی شده گفت نه میترسم تنهایی خب گفتم چیزیم پسند کردی گفتش آره و باهم بزور از جمعیت رد شدیم و رفتیم داخل که دیدم کلی زوج هستن همراه با بچه هاشون یکیشون اومد گفت بفرماین که زنم مانتو بنفش گفت بیارن پایین پرو کنه و مرده هم اورد گفت خدمت شما رفتیم پرو کنه زنم که دیدم مرده فروشنده چشمش رو کون زنمه و زنم رفت تو پرو کن درو یکم وا کرد گفت خوبه گفتم اره عالیه بهت میاد زنم گفتم یکم گشاده که از فروشنده خواست یکم اندامی ترشو بدع که فروشنده گفت نمونده فقط دوتا از این مدل مونده که زنم گفت اخه گشاده مرده اومد گفت خانم خیلیم عالیه که شما اندامتون تپله بهتون میاد که وقتی اینجوری گفت زنم یکم سرخ شد و منم گفتم به زنم خوبه و زنمم دید بازار شلوغه حوصله گشتن هم نداره ورداشت خلاصه با کلی خستگی اومدیم خونه شام خوردیم رفتیم تو تخت که هردمون حشری بودیم که حین خوردن لبای زنم گفت عزیزم از پشت بزار لا پام بعد گردنمو بخورر منم گفتم چه جالب خب بزار بزارم توش گفت نه فقط لا پا بزار فهمیدم که کیر یارو رو حس کرده خوشش اومده ولی نمیخواسته خیانت کنه منم از پشت گداشتم لا پاش یه اه سکسی کشید بعد اروم سرشو کردم توش زود دراوردم یه اه سکسی تر کشید و گفت عزیزم اول هلم بده با دستات جلو بعد بزار خودم بیام سمت کیرت بره تو کوسم منم با دستام کونشو گرفتم هل دادم سمت جلو ولش کردم سر خورد اومد طرف منم کردم تو کوسش گفت اوووووف بزار بمونه توووووش اونجا بود که فهمیدم یاد بعد ظهر حشریش کرده خلاصه یه ربع کردمش که زود ارضا شد تعجبم کردم اما خوشم اومد و بعدش دوش گرفتیم اومدیم خوابیدیم صبح روزی که قرار بود ظهرش عید باشه زنم لباسشو پوشید منو صب زود بیدار کرد گفت پدراممم این گشاده براممم من نمیخامم گفتم عزیزم خوب خودت پسند کردی الان چیکارش کنیم خلاصه گفتم ببریم دختر خالت خیاطه درستش کنه گفتش نه زشته امروز عیده کسی کار نمیکنه گفتم خب بریم یه خیاط پیدا کنیم تا ظهر درستش کنه قربون بغض کردنت بشم خلاصه اومدیم تو شهر هر جارو گشتیم بسته بود یه خیاط قدیمی بود رفتیم دیدیم بازه ولی مشکل این بود که مرد بود زنم گفت ولش مرده بریم گفتم بریم خب چاره ای نیس خودمم هستم نگران نباش خلاصه رفتیم از پله ها تو دیدیم مرده مشغوله دوخته سلام کردیم و گفتیم که میتونه یکم اندامی ترش کنه گفت نمیشه خلاصه گفتم انعام عیدیتم به روی چشم با زور قبول کرد گفتش کجاش گشاده که زنم گفتش یکی از کمر و یکیم از پشت بالا کمر تا شونه هام که افتاده میشن خلاصه خیاطه گفت چقدر گشاده زنم گفتم زیاد نیس یه دو سه سانت خیاط گفت باید اندازه بگیرم بعدا نگین بد در اومد که نگین نگاه من کرد گفتم عب نداره زود بگیرین تا به موقعه به خونه برسیم خیاطه چشم گفت منر وسایلشو اورد زنمم رفت پشت پرده پوشید که با خیاط رفتیم اونجا که یکم از درب ورودی اونور تر بود اندازه بگیریم اول متر انداخت دور مر زنمو اندازه بگیره که زنم دیدم خجالت میکشه ولی دید من هستم یه نفس راحت کشید و داشت اندازه کمرشو مینوشت که گوشیم زنگ خورد ورداشتم صدا قطع وصل میشد هی که خیاط گفت اینجا زیرزمینه انتن دهیش خوب نیس که من از پله ها رفتم بالا جواب تلفن بدم که رفتم خیابون دایم بود و عید تبریک میگفت پیشامیش و منم عید تبریک گفتم و به دایم گفتم بهتون زنگ میزنم دستم بنده خلاصه اروم رفتم از پله ها پایین که ببینم چیکار میکنن که یواش اخرین پله رو اومدم پایین و گوش کردم خیاطه گفت این مانتو تنتون هس با این اندازه میگیرم گشاد میشه ها بعدا

زنم گفت خب اجازه بدین اون یکی مانتوم رو بپوشم از رو اون اندازه بگیرین که خیاطه گفت از رو اونم گشاد میشه ها که زنم گفت پس چجوری خوب میشه که خیاط گفت باید مانتو در بیارین تا زود اندازه بگیرم دیره زنم گفت اخه نمیشه که خیاط گفت تا شوهرتون بیاد تموم میشع که خیاط اروم کمک کرد زنم مانتوش در اورد چون میدونست جز این خیاط کسی باز نیس مجبور شد و مانتو اروم دراورد و خیاط دید یه تاب با یه شلوار کشی سیاه زیرشه خلاصه به زنم گفت از جلو اندازه گرفتم حالا برگردین زود اندازه بگیرم از کمرتون که من یواشکی نگا کردم دیدم خیاطه داره کمر زنمو از پشت اندازه میگیره و کون زنم نزدیک دهنشه و کمر رو اندازه گرفت و به زنم گفت حالا موند بالا کمرتون و شونه هاتون تا زانو تون که مرده پاشد اول عرض شونه هاشو گرفت و بعد گفت حالا از شونه هاتون تا پایین زانوتون میگیرم که پاشد منرو از رو شونه زنم گرفت و با اون یکی دست میخواست تا پایین زانو زنم بگیره که هر متره تکون میخورده مرده تا پایین دستش نمیریسید گفت خانوم صاف وایستین اینجوری نمیشه باید پایین متر با پام نگه دارم که وقتی سر منو از شونه های زنم گرفت خواست پاشو تکیه بده که کون زنم قشنگ میخورد به کیرش زنم گفت اقااا تموم نشد گفت تقریبا تمومه که زنم گفتم پایینش یکم گشاد باشه بهتره خیاطه گفت یعنی حاشیه بند باشه که زنم گفتم اره که خیاط گفت پس یکم خم بشین اون جارو گشاد وردارم که زنم یکم قمبل کرد نیمه خیاطه گفت بگیرم که زنم گفت اره وقتی متر از شونش گرفت خواست دوباره پاشو تکیه بده مرده دید نمیشه باید کاملا بچسبه اگه بخواد پاشو از پایین به متر بخوره گفت خانوم ببخشین متر وای نمیسته یکم سخته اندازه گرفتنش که زنم فهمید منظورشو گفت زود باشید فقط شوهرم بیاد خیلی زشته اینجوری فکر بد میکنه که خیاطه با یه دست مترو نگه داشت از نزدیکه شونه و یه دستشم گداشت رو کمر زنم که بتونه پاشو تکیه بده به متر از پایین که وقتی خواست پاشو تکیه بده کون زنم قشنگ میخورد به کیره مرده و زنم گفت گرفتین خیاط گفت یکم مونده و با دستش رو کمر زنم که بود کمر زنمو اورد عقب که کون تپل زنم قشنگ کیر مرده رو حس کرد و دیدم مرده خودش از پشت فشار اورد دو باره شبیه تلنبه و زنم گفت تموم شد که مرده دس انداخت شلوار زنمو بیار پایین زنم نزاشت و گفت خیلی بیشورین و خواست مانتو رو از اویز بپوشه من رفتم بالا و از پله ها با سرو صدا اومدم که دیدم زنم مانتو پوشیده و خیاط مانتو برد زیر چرخ تا بدوزه و زنم گفت کجا بودی تو منم گفتم هی زنگ میزنن واسه عید اینا میخواستی کجا باشم پایین خط نمیداد که بعد یک ساعت خیاط مانتو تحویل داد و همش زنمو نگاه میکرد با حسرت و ماهم زود برگشتیم خونه تا آماده عید بشیم

ادامه...
نوشته: پدرام


👍 49
👎 40
184001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

872455
2022-05-06 01:37:25 +0430 +0430

من در عجبم زن ها با این همه شهوت چجور ما مردها رو نمیکنن


872478
2022-05-06 03:08:49 +0430 +0430

یه دیسلایک بزنیم به نام امام عزیز

3 ❤️

872483
2022-05-06 03:29:34 +0430 +0430

یاد مداح ها افتادم که عاشورا رو یه جوری توضیح میدن انگار اونجا بودن تو هم اگه بیست سانتی هم بودی نمیتونستی اینقد دقیق ببینی و بشنوی

3 ❤️

872498
2022-05-06 04:42:09 +0430 +0430

این چی بود الان؟

0 ❤️

872500
2022-05-06 05:19:32 +0430 +0430

خوبه.ادامه بده

2 ❤️

872501
2022-05-06 05:20:41 +0430 +0430

زنتو بده ماهم امتحانش کنیم اگه دلته

0 ❤️

872502
2022-05-06 05:47:20 +0430 +0430

ادامشو بنویس حتما منتظریم

1 ❤️

872504
2022-05-06 06:15:18 +0430 +0430

کاش زمان تراوش این خزعبلات یه کمی فقط یه کمی فکر کنید تا یک فضای رئال رو واسه خواننده و مخاطبتون ترسیم کنید نه این جفنگ رو

0 ❤️

872508
2022-05-06 07:56:56 +0430 +0430

ادامشو بنویس 👍

1 ❤️

872512
2022-05-06 08:30:49 +0430 +0430

قربون آدم چیز فهم

0 ❤️

872517
2022-05-06 08:59:26 +0430 +0430

چه کسی میگی آخه مادری؟ یارو پشت زنت بود و داشت زنتو فشار میداد به سمت ویترین که از خودش جداش کنه؟ کیرم تو مغز نداشته‌ت جقی! به سمت ویترین آخه؟ کسکش به سمت ویترین؟ خر هم می‌فهمه یه آدم رو به سمت ویترین هل بدی فقط بدنش درد میگیره و تکون نمیخوره از جاش! کسکش جقی.

0 ❤️

872532
2022-05-06 11:07:47 +0430 +0430

اووووف چه دیوثی هستی خوشبخال برادر خانومت راحت میتونه خواهرشو بکنه 🥰
یه ابجی بیاد تل
@hs9110

0 ❤️

872534
2022-05-06 11:17:57 +0430 +0430

دوساعت وقتمو گرفتی و کرسی شعر نوشتی

0 ❤️

872538
2022-05-06 11:33:18 +0430 +0430

کیر کردن نداری زن نگیر کونی

0 ❤️

872566
2022-05-06 15:05:34 +0430 +0430

اگه یه زوج جوون پیدا شه برا ضرب یا موازی خیلی خوب بود

0 ❤️

872579
2022-05-06 17:53:25 +0430 +0430

خیلی شهوتناک بود دمت گرررم عاشق این خاطرات متاهلیم دمت گرررم داداش اگه ادامه داره بنگار که با کیر شق منتظریم.

2 ❤️

872584
2022-05-06 19:02:52 +0430 +0430

میخای بیام خونتون نقش لوله کش رو بازی کنم

0 ❤️

872679
2022-05-07 06:50:31 +0430 +0430

این چه همسر مذهبیه ایه که همینکه تو خیابون در میاد همه مثل قحطی زده ها بهش حمله میکنن و کوص و کونشو یکی میکنن!خدایی با جنده ازدواج نکردی؟

1 ❤️

872689
2022-05-07 08:19:28 +0430 +0430

قشنگ بود ولی خیلی غلط داشت

1 ❤️

872733
2022-05-07 15:15:12 +0430 +0430

منتظر ادامش هستیم.

0 ❤️

872756
2022-05-07 18:07:58 +0430 +0430

سلام
از این موارد برای هرکسی ممکنه پیش میاد.
مالیدن تو خیابون بخصوص

0 ❤️

872919
2022-05-08 14:35:25 +0430 +0430

حتما گوشات خیلی درازه که همشو شنیدی

0 ❤️

872935
2022-05-08 17:05:50 +0430 +0430

آدم قابل اعتماد میخوای بیا پی وی

0 ❤️

872970
2022-05-08 22:40:39 +0430 +0430

دوست عزیز تو سایت های سکسی بچرخید یهو میبینی داری تریسام میزنی گند زده میشه به زندگیت

0 ❤️

873906
2022-05-13 23:33:30 +0430 +0430

هیچی مثل دیدن زنم وقتی یکی داره لاس میزنه باهاش یا به یه بهونه ای میماله و دست میکشه به بدنش برام شیرین نیس م ‌

1 ❤️

874951
2022-05-19 21:26:29 +0430 +0430

داستان عالی بود

0 ❤️

878202
2022-06-07 10:02:49 +0430 +0430

داستانت قشنگ و تکراریه ولی یجا سوتی بدی دادی.کیرت کوچیکه ولی زنتومیخاستی ازعقب بکنی دردش اومده و نذاشته.معمولا آقایون کاکولدعلاقه ای به کردن ندارند وخودشون هم به نفرسوم میدن. درنوع خودش برای اولین بارجالب بود.داستان و دستکاری نکنید .لااقل کپی که میگیرید همونو بفرستید.موفق باشید

0 ❤️