همکلاس سن بالا

1397/08/23

سلام
اسمم یاسینه 26 سالمه با ی قد و هیکل و قیافه کاملا معمولی و غیر ورزشکاری!!!
این ماجرا اردیبهشت 97 اتفاق افتاد
من سال 96 ارشد دانشگاه تهران جنوب قبول شدم. روز اول که رفتم همه سن بالا بودن و کوچیکترین فرد کلاس من بودم. همه باهام خوب بودن و نه من دنبال دوستی با کسی بودم نه کسی دنبال پا دادن به من. ترم اول ک تموم شد به پیشنهاد یکی از اقایون همه ناهار رفتیم بیرون و رابطه م با همه صمیمی تر شد. ترم دوم من جلسه اول نرفتم و استاد گروه بندی کرده بود من بی گروه مونده بودم و یه دختر اصالتا تبریزی به اسم الناز! ما شدیم یه گروه. رابطه مون بیشتر شد و اکثرا تو دانشگاه کار درسی میکردیم ولی یبار رفتیم کافه برا درس ولی کلا بحث عوض شد. از زندگیش گفت که مطلقه ست و تنها زندگی میکنه و این داستانا. خیلی با هم صمیمی شدیم ولی رابطه ای نبود چون منو پسرم صدا میکرد. نزدیکای عید بود به دعوت یکی از دوستامون یه دورهمی گرفتیم و مشروب و بزن برقص و این داستانا! بعد تعطیلات عید بود ک گفتن ی دورهمی دگ بگیریم ک افتاد هفته اول اردیبهشت. اون شب همه چی عادی بود تا اینکه الناز خیلی مشروب خورده بود حالش بد شد. اخر مهمونی قرار شد من برسونمش خونه. من موتور داشتم و فکر نمیکردم با من بیاد ولی اومد. تو مسیر دستشو حلقه کرده بود دور کمرم و سرشو چسبونده بود پشتم. رسیدیم جلو خونه ش گفت حالش بده یکم برم پیشش اگ حالش بد شد ببرمش بیمارستان. منم رفتم بالا و یکم ابلیمو و نسکافه دادم خورد حالش بهتر شد. میخواستم برگردم خونه ساعت 3 بود گفت فردا جمعه ست و تعطیلیم بخواب اینجا مواظب منم باش. منم از خدام بود و قبول کردم. اون رفت اتاقش رو تخت خوابید منم تو حال رو کاناپه خوابیدم. ی نیم ساعت گذشت اومد گفت اینطور اذیت میشی بیا رو تخت با هم میخوابیم. منم مث خر کیف کردم و قبول کردم. رفتیم رو تخت خوابیدیم جا کم بود دست منو صاف کرد سرشو گذاشت رو دستم بعد یکم چرخید کونشو به من طرف کرد. یهو خودشو از پشت چسبوند به منو اون یکی دستمم تو دستش گرفت. منم تا اون لحظه اصا فکر سکس نبودم یهو گفتم امشب نکنی دگ نمیشه! بدون مقدمه گردنشو بوس کردم خودشو جمع کرد و خندید گفت قلقلکم میاد. منم بیشتر خوردم! گردنشو و گوششو میخوردم یهو ناخوداگاه با دستم سینه شو گرفتم. دیدم عکس العملی نشون نداد. از زیر تیشرتش دست کردم سینه شو گرفتم. جرات و اعتماد ب نفسم بالا رفته بود. برگردوندمش دیدم از خجالت چشماشو بسته لبشو خوردم دیدم کم کم همکاری کرد. هردو مست بودیم خیلی لذت بخش بود. بهم گفت اذیت میشم جا کمه. بلند شد پتو پهن کرد رو زمین رفتیم روی پتو باز اومد تو بغلم ولی صورتمون رو ب روی هم بود دوباره شروع کردیم لب گرفتنو دستمو از پشت کردم تو شلوارش کونشو چنگ میزدم اونم چشماشو بسته بود و لب میگرفت. نمیدونم چه فکری کردم سریع خودم لخت شدم النازم لخت کردم بدون مقدمه کردم تو کسش. بعد 4-5 تا تلمبه ابم اومد. خندید گفت همین بود؟ خجالت کشیدم یکم. پاشو باز کردم کسش خیلی سفید بود شروع کردم خوردن نزدیک 4-5 دقیقه خوردم دوباره راست کردم اونم حشری شده بود. ساک نزد برام منم دوباره کردم تو کسش بعد 5-6 دقیقه دوباره ابم اومد ولی الناز ارضا نشده بود. دوباره شروع کردم لبشو خوردن و کسشو انگشت کردن. دوباره راست کردم اینبار نزدیک 10 دقیقه تلمبه زدم النازم ارضا شد. تا صبح تو بغل هم خوابیدیم. صبح ک بیدار شدیم تازه فهمیده بودیم چکار کردیم. الناز تا 2 هفته دگ بهم ز نزدو بعدش پیام داد و گفت اون شب همه چی غیر ارادی بود و تو مستی بوده اصا فکر نمیکرده با من رابطه داشته باشه چون 11 سال از من بزرگتر بود. منم قبول کردم حرفاشو. ولی کم کم حرف زدنامون بیشتر شد و دوباره سکس کردیم. الان اوضاع سکسیم خیلی بهتر شده و دقیقه اول ابم نمیاد. خودش میگه داره اماده م میکنه برا زنم. هفته ای یبار با هم سکس میکنیم ولی هیچ کاری به زندگی شخصی هم نداریم.
ممنون که وقت گذاشتین

نوشته: یاسین


👍 12
👎 9
45367 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

730309
2018-11-14 21:38:55 +0330 +0330

شب مشروب خوردید و تا ساعت 3نصف شب هنوز مست بودید؟تازه با کلی آبلیمو و نسکافه؟ما الان مشروب میخوریم 1ساعت دیگه همه چی پریده،نصخ هم شدیم جون داداش…

3 ❤️

730389
2018-11-15 07:47:07 +0330 +0330

از قدیم گفتن ،
مستی وراستی،
دل غافل نه راست بودی نه مست.
الا یه جقی خرخون دانشگاهی که به< راستی >نزدیکتره.

4 ❤️

730396
2018-11-15 08:13:23 +0330 +0330

کیر ترامپ توکون هرچی خالی بند جقیه

0 ❤️

730403
2018-11-15 08:25:51 +0330 +0330
NA

بریم که داشته باشیم کسخل تربت نویسنده ماه!

0 ❤️

730425
2018-11-15 09:47:51 +0330 +0330

نوش جونت منم همین تجربرو داشتم

0 ❤️

743350
2019-01-24 05:34:06 +0330 +0330

جقی اینا چی بود اگر مست بودی با موتور میومدی بعدشم اصلا ول کن برو جقت وبزن

0 ❤️

804433
2021-04-17 03:48:12 +0430 +0430

جوری بد بود که وسط داستان اومدم پایین دیس لایک زدم بعد بقیو خوندم

0 ❤️

918344
2023-03-10 16:53:12 +0330 +0330

کس نوشتی مثل اسب
فقط یکی از ایرادات رو میگم بقیه اش حوصله ندارم
نوشتی اصلا تو فکر سکس باهاش نبودم یهو به فکرت اومد نکنی دیگه نمیشه ؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها