سلام اسمم آرشامه این خاطره ه مینویسم مربوط به چند ساله پیشه عید بود رفته بودم شهرستان بعد که برگشتم (به خاطر درس خونه ی خواهرم بودم)خواهرم گفت یه هم خونه ی جدید داره اسمش گیتی بود یه زن ۴۰ ساله با اندامی درشت و سینه های کوچیک که از شوهرش جدا شده بود بدنه سفید سفیدی داشت همون اول گفتم من اینو میکنم بالاخره.
پیش ما ها راحت لباس میپوشید چند ماهی گذشت تابستون بود و هو گرم منم اتاقم کولر جدا داشت و خیلی خنک بود گیتی هم که گرما اذیتش میکرد گفت اتاقه من میخوابه یه در بزرگ بین اتاقم و پذیرایی بود اونم باز گذاشتم یه شب که اومده بود بخوابه به پهلو خوابیده بود و دستشم باز گذاشته بود یکم فاصله بود تا جای خوابه من یکم که گذشت من غلت خوردمو دستش به صورتم خورد (قبل از این اصلا تماس زیادی نداشتیم باهم ) منم سرمو گذاشتم روی دستش یواش یواش هی بیشتر میرفتم سمتش تا جایی که رسیده بودم کنارش قلبم داشت تند میزد اونم اصلا کاری نمیکرد یهو منو توی بغلش گرفت و بوسید خومو به خواب زده بودم ببینم چیکار میکنه چندتا لب ازم گرفت که مثلا از خواب پریدم و گفتم چیکار میکنی و چشم تو چشم شدیم منم شروع کردم لب گرفتن ازشو چون میترسیدم کسی ببینه اروم پریدم بغلشو لب بازی میکردیم شلوارشو کشیدم پایین شلواره خودمم کشیدم پایین گذاشتم لای پاش و یکم مالوندم دمه کسش که دیدم نمیشه کاری کرد گفتم بخوابیم فردا حسابتو میرسم تا حدو۱۰ خوابیدمو وقتی بیدار شدم منتظر موندم خواهرم بره سرکارش (شیفتش بعد از ظهر بود) همین که رفت و من و گیتی تنها موندیم گفتم که الان وقتشه جرت بدم و شروع کردم لب گرفتنو لختش کردن زیاد طولش ندادیم سریع لخت شدیم از گیتی بگم باسن درشتی داشت ولی سینه اش کوچیک بود اما خوش فرم پریدم روشو لب و مالوندن سینه اشو بعدم خوردن سینه هاش زیاد حرفه ای نبودم بعدش با دست روی کسشو مالوندم خیس خیس بود حسابی داشت حال میکرد اروم کیرمو گذاشتم دمه کسشو تا ته فرستادم داخل خیلی گرم و لیز بود شروع کردم تلمبه زدم پاهاش روی شونه ام بود و تند تند عقب جلو میکردم گفتم داگ استایل شوکیرمو محکم میکردم توی کسش چند دقیقه ای تلمبه زدم که گفت خسته شده دوباره به پشت خوابید و افتادم روش پاهاشو چسبونده بود به هم که بهتر ارضا بشه موهاشو محکم چنگ میزدم و کسشو جر میدادم هرکاری کردم از کون بهم نداد ولی حسابی از کس گاییدمش بعد شروع کرد لرزیدن و ارضا شد من که هنوز ارضا نشده بودم سرعتمو بیشتر کردم و داشتم ارضا میشدم که گفت بریز توی کسم لوله امو بستم مشکلی پیش نمیاد منم کلشو ریختم توی کسش و چند دقیقه ای روش بودمو لب بازی میکردیم بعدشم بلند شد و رفت حموم و ناهار درست کرد هر وقت تنها بودیم خونه حسابی باهم حال میکردیم یه شبم که مست کرده بود بالاخره از کون گاییدمش حدود ۶ ماهی پیش ما بود که توی اون ۶ماه هرهفته ۳یا ۴ بار سکس داشتیم بعدشم رفت از پیشمون و دیگه ندیدمش
نوشته: آرشام
والا ما تا حالا اینهمه سکس کردیم طرفمون نلرزیده…
شما جقی ها همتون با ژله سکس میکنین که همشون میلرزن؟
واقعا موجود کس ملولی هستی…
ی معجون از کل داستانای سایت.
همین که لرزید حین ارضا شدن مشخص که راست گفتی پسرم.
والا ما اگر کسی خونم وخواب بود ومیرفتی سر وقتش یه سر سوزن پا میداد تا ابمون نمیومد ول کن نبودیم این کونی جقی لب گرفته کس ودیده گفته باشه تا فردا…گیتی دست زدی شاکی شد گفت بخواب تا فردا میحرفیم بعدش صبح قبل از اینکه ازخواب بیدار بشی به دوست پسراش زنگید منتظر شد خواهرت که رفت بیرون شروع کرد بهت بد بیرا گفتن یدفعه رفیقاش زنگ زدن تو گفتی کیه گفت عقدس خانوم اش اورده بشین رفت دروبا ز کرد چندنفری جرت دادن ازت فیلم گرفتن تو این ۶ ماه هفته۶بار کون بهشون میدادی اخرم فیلمت پخش شد راستی یادم رفت خواهرت وداداش سپیده میگاید تو شرکت گلنار …
خب کسخول مجبوری داستان بنویسی وقتی بلند نیستی؟ کسو دیدی نکردی? مگه داریممممم؟؟ مگه میشه؟؟؟ تو کسو از رو شلوار ببینی شق درد میمیری??? کیرم دهنه جقیت
این که لولش رو بسته بود خب توله هاش رو کجا گذاشته بود
ننه بابا، خونه،مهریه،نفقه چیزی نداشته
رفته اتاق کرابه ای
کس شعر محض بود همون اولشو خوندم ادامه ندادم جز داستانای ساختگی کس مغزا
آقاماهم یه هم خونه میخوایم کجاپیدامیشه که بکنیمش مثل این یاروجقی
این وسط کی خواهرتو میکرد ???