هوس پوچ (۱)

1400/10/01

سلام به همگی
این خاطره کاملا واقعیه مربوط میشه به سال ۹۷ که منو زنم راهی سفر به مشهد شدیم برای یک همایشی که شهرداری برگزار کرده بود تو مشهد زن منم از طرف شهرداری قرار بود به این همایش بیاد من سام هستم ۳۶ ساله زنم ترانه ۳۱ ساله ساکن کرج .سوار هواپیما شدیم و رسیدیم مشهد سوار تاکسی شدیم و رفتیم هتل اسمان نمیخوام بگم زنم داف بود و کلی تعریف غیر واقعی کنم ولی ترانه صورت زیبا و اندامی خوب داره قدش ۱۷۰ با سینه های بزرگ خداییش زنی نبود که خیانت و این حرفا باشه ولی تا دلتون بخواد حشری بود هتل که رسیدم نهارو خوردیم و بعدش ترانه گفت یه دوش میگیرم و میخوابم .منم گفتم تا میخوابه برم چرخی تو شهر بزنم سوار تاکسی شدم رفتم تو یکی از این پاساژها مشغول و گشت و دیدن مغازها بودم که دیدم یکی سلامم میکنه برگشتم دیدم یه اقای حدودا ۴۵ ساله خوشتیپ و مودبانه خودشو معرفی کرد گفت من صابرم شما رو تو هتل دیدم صابر عراقی بود و زنش اهوازی او تنها برای بستن قرارداد به مشهد امده بود فارسی رو با لهجه صحبت می کرد .خلاصه کلی با هم حرف زدیمو هی اون از وضع مالی خوبش میگفت و منم از گرفتاری هامو قسط و قرضام .چیزی که توجه منو جلب میکرد برامدگی جلوی شلوار جینش بود ناخداگاه یاد سکس با نادر میوه فروش محلمون که زمانی دبیرستانی بودم چندباری با من سکس می کرد افتادم یهو انگار یه شعله درونم روشن شد تو این عالم نبودم که صابر زد رو شونم با خنده گفت کجایی پسر تو هم که داری اونجامو نگاه میکنی یهو سرخ شدم گفتم چیزی دیدی که اونجات باد کرده با خنده گفت نه خوابه خوابه گفتم اخه خیلی جلب توجه میکنه دوباره باخنده گفت اره تو رستوران زنتم بدجوری اونجامو دید میزد هیچی نمیتونستم بگم مشغول خرید شدیمو کلی لباس و خرت و پرت خرید تاکسی گرفتیم تو راه برگشت مدام دستش رو پام بهم میگفت چرا ورزش نمیکنی که اینجوری رون و پاهات بزرگ نشه منم گفتم وقتشو ندارم یهو دستشو گذاشت رو کیرم و خندید با صدای ارومی گفت چرا اینقدر کوچیکه گفتم اندازش خوبه ۱۶ سانته دوباره خندید رسیدیم هتل رفتم تو اطاق دیدم ترانه داره تی وی نگاه میکنه گفت چرا گوشیتو جواب نمیدی یهو افتاد یدم که رو حالت سایلنت بوده براش تعریف کردم که با صابر اشنا شدم و از این حرفا دیدم با حالتی نیشخند گفت حواست باشه این عربا خطرناکن منم گفتم اتفاقا ادم خوبیه گفت شوخی کردم غروب شد هتل ما شام نمیداد مجبور شدیم با ترانه بریم بیرون غذا بخوریم رفتیم و حین برگشتن صابر تو ورودی هتل داشت با خدمتکار هتل صحبت میکرد تا منو دید امد جلو با ما سلام و احوالپرسی کرد شلوار راحتی پاش بود یهو از زیر یه نگاه به ترانه کردم دیدم بدجوری زوم کرده رو کیر صابر که دیدم صابر گفت من با اجازتون برم شام بخورم ما هم اومدیم تو اطاقمون .یه چایی خوردیمو دیدم ترانه دستشو انداخت دور گردن منو شروع کرد به لب گرفتن لخت شدمو گفتم بریم رو تخت دوتایی لخت تو تخت بودیم و داشتم لباشو میخوردم دست بردم که کوصشو بمالم دیدم بینهایت خیسه و داغ به شوخی بهش گفت چی دیدی اینقدر حشر زدی به شوخی گفت فیلم سوپر شروع کردیم سکس حسابی که از کوص به چند حالت کردمش گفت بکن تو کونم تعجب کردم و به شوخی گفتم دیدی میگم یه چیزی دید حشری شدی اونم با خنده گفت اره چرا که نه این همه عرب کیر کلفت تو این هتل ندیدی منم تند داشتم تو کونش تلمبه میزدم و ابم امد وابمو خالی کردم تو کونش بعد که رفت دستشویی خودش خالی کرد امد پیشم گفت چقدر محکم کردیم دردم گرفت گفتم حشری شدم با خنده گفت نکنه تو هم چیز کلفت دیدی گفتم اره همین صابر یکی از این کیر کلفتا بدبخت به زنش چی میکشه با لبخند گفت اتفاقا زنا عاشق چیز کلفتن منم به شوخی گفتم بدت نمیادها عوضی وکلی خندیدیم ترانه گفت من بخوابم صبح باید زود بریم همایش گفتم تا ساعت چند اونجایی گفت نهار اونجام و ساعت ۳ میام گفتم من حوصله ندارم نمیام قبول کرد و رفت خوابید منم گفتم میرم بیرون یه سیگار بکشم گفت کلید باخودت ببر .زدم بیرون از اطاق دم در صابر رو دیدم داشت با یکی خدا حافظی میکرد فکر کنم اونم همکارش بود تا منو دید خوشحال شد و امد سمتم گفت کجا گفتم زدم بیرون سیگار بکشم پیشم رو نیمکت دم هتل نشست تا من سیگارمو کشیدم گفت میری بخوابی گفتم نه گفت بیا پیشم با هم کمی حرف بزنیم خوابم نمیاد .رفتیم تو اطاقش با اطاق ما فرق داشت حالتی وی ای پی بود دو تاقهوه درست کرد و بهم گفت سام من خیلی از شماها خوشم اومده یه چیزی ازت میخوام امیدوارم نه نگی گفتم بگو گفت دلم میخواد با تو سکس کنم یهو از جام پاشدم دیدم دستمو گرفت هرکاری بخوای برات میکنم گفتم باشه ولی من خیلی وقته با کسی سکس نکردم گفت خیالت راحت نترس کاری میکنم که دلت همش پیش من باشه و حال کنی شروع کردم لخت شدم اونم لخت شت شورتش رو کشید پایین شوک شدم .کیرش نزدیک به ۲۵ سانت میشد و کلفت با کله ای شیدو و بزرگ و نوک کیرش تیز بود گفت همین بعدظهری به عشق تو موهاشو زدم گفت برام بخور شروع کردم خوردم لحظه به لحظه کیرش سفت میشدتا جایی گفت کافیه برو رو تخت گفتم این خیلی بزرگه تو نمیره گفت کارت نباشه رفت از تو کمد یه روغن مخصوص اورد مالید به سوراخم سوراخم احساس خنکی میکردکلی انگشتم کردو روغن زد به بغل دراز کشیدم اونم امد پشت من اروم سرکیرش رو گذاشت دم سوراخم هی فشار میداد ولی تو نمیرفت یهو یه تکون ریز داد که کله کیرش کامل رفت تو درد کرد و لی نه زیاد اروم اروم تلمبه های ریز میزد گاهی یه وقفه چند ثانیه مینداخت بینش دو دباره میزد دم گوشم گفت عجب کونی داری فکر کنم از مال زنت بهتر باشه اینو که گفت حشری شدم یکم خودمو به عقب هول دادم دیگه کامل کیرش تو کونم بود ولی درد داشت یه ربع به همون حالت منو کرد بعد گفت چار دست وپا شو .وقتی که کیرشو کشید بیرون احساس کردم تو شکمم خالی شده دوباره شروع کرد گاییدن مدادم از کونم تعریف میکرد همش میگفت کاش زنم میکردم نزدیک به ۴۵ دقیقه منو به هرروشی که فکر کنید کرد یهو ابشو با صدای اه بلند خالی کرد تو شکمم تو همون حالت بهم گفت تکون نخور چند برگ دستمال کاغذی لوله کرد و کیرشو کشید بیرون دستمالا رو کرد تو کونم روفتم دستشویی دستمالا رو دراوردم اندازه یک استکان بیشتر اب از کونم خارج شد خودمو شستم تو اینه قدی حمام نگاه کردم خم شدم دیدم سوراخم به اندازه یه تخم مرغ باز شده بود حس بینظیری بود مدام تو ذهنم ترانه رو زیر این کیر میدیدم .لباس پوشیدم و برگشتم اطاقم گرفتم خوابیدم .صبح با صدای در اطاق بیدار شدم ساعت ۱۰ صبح بود باز کردم دیدم صابره امد تو گفت پسر چقدر میخوابی صبحانه خوردی گفتم نه گفت مثل من سحرخیز باش و خندید گفتم صبح زود بیدار شدن هم خوشحالی داره؟گفت معلومه که داره وقتی با یه خانوم خشگل صبحانه بخوری خوشحالیم داره گفتم با کی خوردی گفت بازنت و بلند بلند شروع به خنده کرد .گفتم واقعا با ترانه صبحانه خوردی گفت بله سر صبحانه هم کلی با هم حرف زدیم گفتم یعنی مخشو زدی گفت پس چی فکر کردی گفتم بهش راجع به سکسمونم گفتی گفت نه مگه دیوانه م گفتم حالا میخوای چیکار کنی گفت نترس زنتو دادم ماجد دوستم برسونه همایشش گفتم ماجد کیه گفت همونی که دیشب دم هتل دیدی گفتم زنم مخالفت نکرد؟گفت تازه کلی تشکر هم کرده که با حوصلی تاکسی گرفتن نداشت و از این حرفا .ماجد هم همکارش بود هم پسر عموش یه سالی از صابر کوچیکتر بود ولی ماجد تیپش یکم رسمی تر بود .گفت وقته که ماجد برسه با نیشخند گفت تعریفتو خیلی کردم کردم بیا اطاقم صبحانه بخور تا ماجد میرسه گفتم نه حال ندارم گفت بیا یه چیزی برات دارم.قبول کردم رفتم دیدم یه ساعت مچی گرون قیمت که برچسب قیمتش روش به مبلغ ۹ میلیون بود بهم داد اولش قبول نکردم گفت ببند دستت ناقابله یه پاکتم بهم داد گفتم این چیه گفت باز کن دیدم ۲۰ تا ۱۰۰ دلاری توشه گفتم اینا بابت چیه گفت ببین میدونم که گرفتاری میخواام کمکی کرده باشم .منم تشکر کردم و گفتم اگه منظورت اینه با ترانه سکس کنی محاله راضی بشه گفت من کسی رو ناراضی نمیکنم دیدم در میزنن ماجد بود امد تو با هم دست دادیم و من مشغول صبحانه خوردن شدم .صابر اومد سر میز گفت دوست دارم یه حالی هم به ماجد بدی گفتم باور کن هنوز خسته دیشبم گفت نترس ماجد ماساژور ه میدم ماساژ ت بده .فقط تو کامل لخت شو .لخت شدم دیدم ماجد هم داره لخت میشه از ماجد بگم برخلاف صابر که بدن معمولی داشت ماجد بدنش فیتنس و عضله ای سبزه بود حدود ۹۰ کیلو وزنش بود بدنش قشنگ بود شورت اسلیپ پوشیده بود که کاملا کیرش معلوم بود امد شروع کرد به ماساژ دادن به حدی بدنم نرم شد که احساس میکردم شدم پنبه هردو لخت شدن کیر ماجد یهوا کوچیکتر از صابر بود دوباره سوراخمو روغنی کرد اینبار دوانگشتش راحت تو سوراخم میرفت ماجد اومد پشت سر من با یه فشار نصف کیرشو داخل کرد برگشت به صابر گفت اینو که پاره کردی و دوتایی شروع کردن خندیدن و تلمبه هاش شروع شد یک ساعت بیشتر زیر کیرش بودم تا ابشو خالی کرد تو کونم وقتی ابش اومد نبض زدنهای کیرشو حس میکردم احساس میکردم حجم زیادی از اب داره تو کونم وارد میشه اشتباه نمیکردم اب ماجد خیلی بیشتر از صابر بود .دستمو گذاشتم رو سوراخمو به طرف دستشویی رفتم ابش تمامی نداشت هرچی زور میزدم ابش بیشتر میزد بیرون.خودمو شستمو بیحال ولو شدم رو کاناپه دیدم ماجد اومد کنارم و ازم تشکر کرد و شروع کرد به حرف زدن که صابر راجع به تو پیش من حرف زده صبحم که زنتو بردم رسوندم تو راه کلی حرف زدیم فهمیدم وضع کاریت خوب نیست با حالتی ناراحت گفتم اره .دیدم گفت غصه نخور ما داریم تو تمام شهرا شعبه لوازم خانگی میزنیم شعبه شهر شما هم تو بشو مسئولش حقوقشم از بقیه بیشتر میدم .کمی تو فکر رفتم گفتم چرا شما این همه خوبی برای من میکنین در عوضش چی میخواین ازم .گفت که اولا تو اونجا کار میکنی حقوق حقته ولی منو صابر تشنه سکسیم .گفتم شما که براتون کاری نداره بهترین دخترا تو کشورا برا شما ریخته .گفت درست میگی ولی زنی که تن فروشی میکنه به درد ما نمیخوره معلوم نیست قبل از ما کی اونو کرده ولی یه زنی مثل زن تو یک دسته هم اندامش بینظیره هم مشخصه که بکنش کیه .با تعجب بهش گفتم ترانه راضی نمیشه گفت صبح کادو بهش دادم مخشو زدم ولی قرار نیست تو بفهمی ساعت ۳ هم میرم دنبالش تو هم یه بهانه جور کن بزن بیرون .گفتم باید منم باشم .گفت چطوری اخه گفتم ترانه نباید بفهمه من میدونم من میام تو اطاق شما مخفی میشم دوست دارم سکسشو ببینم قبول کردن گفتم فقط باید ترانه نفهمه که من اینجام گفتن باشه لباس پوشیدیمو رفتین پایین نهار خوردیم

ادامه دارد…

نوشته: ironman


👍 20
👎 5
28801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

849099
2021-12-22 01:29:43 +0330 +0330

صابر صابر ماجد…
ماجد: صابر بگوشم
صابر: ماجد شیر فلکه رو ببند هرچی آب بود خالی کردی

3 ❤️

849103
2021-12-22 01:39:18 +0330 +0330

بیخیال

0 ❤️

849109
2021-12-22 01:48:25 +0330 +0330

جالبه دوتا عراقی با هم فارسی حرف میزنن!!
عربای خود ایران که هم فارسی بلدن هم عربی با هم زبوناشون عربی حرف میزدن ولی اینا که کلا زبونشون عربیه باهم فارسی صحبت میکردن.

2 ❤️

849116
2021-12-22 02:17:10 +0330 +0330

کیر همون عرب ت کث زنت

0 ❤️

849128
2021-12-22 03:42:12 +0330 +0330

توف ب گور پدرت خاک برسرت نمیگم زنتو نده بکنن ن اتفاقا بذار بکنن ولی بذار ایرانی بکنه ن ی اجنبی

0 ❤️

849136
2021-12-22 04:23:29 +0330 +0330

خاک بر سرتون من مخالف هیچ نوع سکسی نیستم اما ایرانیها همیشه درگیر حقارت اشغالی بودن که توسط اعراب انجام شد شما با این کسکشیتون این حقارت رو هزار برابر میکنید اقلا کسکشی هم میکنید برا هموطن خودتون بکنید چقدر شما حقیرید تف به ذاتتون حالمو به هم زدین بدبختا

0 ❤️

849140
2021-12-22 07:08:56 +0330 +0330

یک داستان کاملا تخیلی و سست 😕

0 ❤️

849166
2021-12-22 12:17:58 +0330 +0330

خیلی دیوثی… اینهمه عیاشی های عراقی های بی ناموس هر روزه به گوشمون میخوره و باعث آزار و اذیت روحیمون میشه کم نبود که تو قرمساق …بدروغ میای خاطره خیالی احمقانه دادن خودت و زنت به عراقی ها رو در جنده خونه ای که علم الهدی قرقش کرده مینویسی ؟!! ریدم به هوییت اگه تنها از کون خودت هم مایه میذاشتی فرقی نمیکرد چیزی از عصبانیتم کم نمیشد . اگه هوس کیر کلفت بیست و پنج سانتی میکردی یه کپسول گاز فندک یا بادنجون کارت رو راه مینداخت …ایبنه کوپه اوغلی گوت ورن…

0 ❤️

849180
2021-12-22 14:15:23 +0330 +0330

از برکات جمهوری اسلامی و فقری که تو مملکت بیداد میکنه

0 ❤️

849187
2021-12-22 15:34:59 +0330 +0330

کیر ماجد و صابر تو کص اول و آخر و مرده ها و زنده هات!

0 ❤️

849192
2021-12-22 15:57:29 +0330 +0330

کامنت اول خدا بود🤣🤣🤣

0 ❤️

849207
2021-12-22 18:09:34 +0330 +0330

مرتیکه قوروم دنگ توی فیلم سوپر هم اینقد با سرعت وا نمیدن حداقل قبل داستان نویسی اسپری بزن 😁😂

0 ❤️

849210
2021-12-22 18:16:02 +0330 +0330

جووووووون

0 ❤️

849213
2021-12-22 18:34:20 +0330 +0330

دیوس حداقل اسمتو مردآهنی نمیزاشتی
استودیو مارول این داستانتو ببینه اسمشو به شورت آهنی برای زنت یا فرار کون ها در مقابل صابر و ماجد تغییر میده

1 ❤️

849225
2021-12-22 20:28:43 +0330 +0330

واقعا متاسفم
مرگ بر این رژیم دیکتاتوری آخوندی که فقط باعث حقارت ایرانیا شده
مردمی که در فقر فرو غلطیده اند و برای نجات از این وضعیت به هر ریسمانی چنگ می زنن
اعرابی که در طول تاریخ چه جنایتهایی در حق مردم ایران کردن و چه کشتارهایی به راه انداختن
لطفا کتاب دو قرن سکوت عبدالحسین زرین کوبو بخونید

0 ❤️

849347
2021-12-23 05:59:35 +0330 +0330

قشنگ بود

0 ❤️

890966
2022-08-18 22:47:33 +0430 +0430

کسی که سکس [گی]کرده باشه می‌دونه این خاطره سکسی واقعیت داره یانه
آخه چه اجباریه که خیلی ادعامیکنن خاطره واقعی تعریف میکنن

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها