بزار از خودم بگم سامی هستم 17 ساله یه کیر معمولی دارم یه نمه خوشتیپم و اما یه دختر عمه دارم که خیلی ناز و خوش استیله منم دوسش دارم حالا بزارید داستان یه شب توپو با دختر عمه ام تعریف کنم:
یلدا دختر عمه من 6 ماه از من کوچیک تره ما از بچگی با هم بزرگ شدیم از 5 دبستان که یادم میاد معنی کردنو بهش یاد دادم گاهی بهش میچسبوندمو گاهی اوقاتم دور از چشم خانواده ها لبی میدادیمو دستی میزدیم البت این موضوع یه چند سالی طول کشید تا یلدا دختر عمه ام بفهمه درست حسابی کس چیه ؟ این قضیه ما 16 سالگی منه من همیشه یلدا رو تو راه پله ها و هر جایی که جلو دید نبود انگشت میکردم(اخه ما تو یه ساختمون زندگی میکنیم طبقه بالای ما خونه یلدا ایناست) اونم میخندید و میگفت یکی میبینه نکن همیشه جفتمون دنبال این بودیم که یا مکانی گیر بیارم تا از خجالت هم در بیایم.
یه روز از شهرستان زنگ زدن که یکی از اقوام مرده پدر مادر من و یلدا مجبور شدن که برن شهرستان اما نزاشتن ما پیش هم باشیم من پایین خوابیدم و یلدا خونه خودشون بالا ولی بابام به من سفارش کرد که حواست به یلدا باشه که نترس و اینا گفتم باشه ساعت 9 شب بود که بابا اینا وسایل و جمع کردن و رفتن ساعت 10 بود که من لم داده بودم جلو تلوزیون و داشتم پفک میخوردم که دیدم یلدا اس داد بیا بالا کارت دارم با یه شکلک چشمک دو هزاریم افتاد که قضیه چیه سری پریدم بالا یلدا گفت بیا تو گفتم بابا اینا نیان یه وقت گفت نه زنگ زدم نزدیکای قزوینن نترس بیا رفتم تو عوضی یه شلوار صورتی با یه تی شرت صورتی تنش بود یه شالم انداخته بود رو سرش که بعد این که رفتم تو درش اورد نشستم یلدا اومد نشست کنارمو بعدش گفت تو بودی سوت زدی(این قضیه سوت از یه جک میاد که من به یلدا اس داده بودم جکه اینه که به یه حاج خانومه میگن مکه حاجی چطوری پیشنهاد سکس بهت میده میگه که سوت میزنه میگه تو چطوری میده میگه میگم حاجی شما بودی سوت زدی حالا بگذریم)گفتم اره بعدش دستمو گذاشتم رو رون پاشو فشار دادم اولش خجالت میکشیدو یکم خنده های لوسی میکرد بعدش دستشو انداخت دور گردنمو لباشو گذاشت رو لبام وای که چه لبای توپی داشت اولش من فقط لباشو مکیدم بعد زبونمو کردم تو دهنش دیدم که یکم بدش میاد دیگه ادامه ندادم همونجوری تی شرتشو دادم بالا و دستمو کردم زیر تی شرتش و کمرشو مالیدم اخه من مطالب سکس خیلی میخونم و میدونم که کمر دخترا حشرشون میکنه وقتی مالیدم یلدا سست شد و بهم گفت بیا بریم رو تخت بابا اینا رفتیم تو اتاق ولو شد رو تخت و منم افتادم روش تی شرتشو دادم بالا یه سوتین سفید با گلای صورتی تنش بود بازش کردم سینه های خیلی بزرگی نداشت ولی سینه هاش واقعا خوردنی بود مثل ندید بدیدا حسابی سینه هاشو خوردم اونم حشر شده بود همش دستش رو کیرم بود وقتی دیدم خیلی حشره شلوارشو دادم پایین شوروع کردم مالیدن کسش خیلی حشر شده بود گفتم برگرد میخوام از کون بکنمت اول مخالفت کرد و گفت کردن نه من اصرار کردم و قول دادم که اگه دردش گرفت دیگه دست بردارم داگی استایل نشست رو تخت منم وایستادم پشتش یکم کرم مالیدم رو کیرم و یکمم در سوراخش اول با انگشتام با سوراخش بازی کردم و یکمم لپ کونشو مالیدم خیلی حال کرده بود بعد نوک کیرم گذاشتم رو سوراخش وخیلی اروم فشار دادم تو اولش یکم ای و اوی کرد گفتم صبر کن یلدا الان درست میشه بعد دستمو گذاشتم رو کسش و شروع کردم تلنبه زدن یه چند دقیقه ای کردمش وحشت ناک حشر بود کسش میمالیدم و میگفت سامی بیشتر بکن تو بعد چند دیقه ابم اومد سری در اوردم و ریختم رو کون یلدا یلدا گفت وای ابت داغه رو کونم حسش میکنم منم گفتم قابلتو نداره عشق من (البته بگم بین من یلدا ر رابطه عشقی هم هست) بعدش یلدا گفت سامی باید برم حموم گفتم میشه منم باهات بیام اولش نه و نو کرد ولی اخرش من باهاش رفتم حموم تو حمومم کلی لب بازی کردیم و هم دیگرو شستیم بعدش اومدیم بیرون با حوله یلدا خودمونو خشک کردیم یلدا گفت سامی دوست ندارم تنهام بزاری منم بهش گفتم که باشه ساعت گوشیمو میزارم برای 8 صبح (اخه میترسیدم بابا اینا زود تر بیام مطمین بودم که نمیان چون ختم ساعت 9 صبح بود ولی بازم میترسیدم یکی بیاد خونمون) تا اون وقت میتونیم پیش هم بخوابیم گوشیمو کوک کردم و کنار یلدا خوابیدم تا صبح صبح وقتی گوشیم زنگ خورد با یلدا پاشدیم خونرو جمع کردیم و من رفتم پایین موقع رفتن یلدا گفت بهت اس میدم بعد از لبام یه بوس کوچیک کرد اونروز بابا اینا ساعت 5غروب برگشتند و منو یلدا تمام روز رو عشق بازی کردیم خیلی خوب بود الان توی این یه سال هیچ فرصت دیگه ای مثل اونروز پیش نیومده تا منو یلدا پیش هم باشیم ولی هنوز که هنوزه وقتی حشریم و با هم میحرفیم یاد اونروزو میکنیم
امیدوارم خوشتون اومده باشه اگه غلط املایی داشتم ببخشید
نوشته: سامی
حالا نظر.
اول که ترتیبات زمانی رو من نفهمیدم، ختم ساعت 9 صبحه ولی می ترسیدم 8 بیان. خدایی فهمیدی چی گفتی؟
نذاشتن ما پیش هم بخوابیم، گفت یلدا بالا بخوابه تو پایین. مگه ویلچری بودی که نمی تونستی بری بالا، شاید هم ترس از ارتفاع داشتی
زیادی گوه خوردی تو همون خط اول داستانت ریده کون ده لاشی
جناب admin :
لطفا" به قوانین وضع شده توسط خودت احترام بذار .
یعنی چجوری داستان یک نوجوون 17 ساله رو تو سایتی که سر درش 18+ قید شده میذاری ؟!؟!؟!؟!؟!؟
خاک بر سر خودتو یلدا جونت کس مخ
داستان سکس احمدی نژاد با مامانت رو مینوشتی بهتر بود بی شعور بی سواد
منم یه دختر عمه دارم که تو یه آپارتمان زندگی میکنیم حدود 4 ساله با هم سکس داری
خیلی ناشیانه داستانو تعریف کردی حیف که حوصله داستان نوشتن ندارم وگرنه یادت میدادم داستان سکسو باید چه جوری تعریف کرد بچه جون
كم بود ولي باحال بود بهم حال داد.ولي نميدونم چرا داستان زير18 سال چاپ ميشه!!!
من هر چه قدر کمره مادرتو می مالم چرا حشری نمی شه؟؟؟؟؟؟؟
من که نمیتونم نظر بدم آخه از وقتی جک حاج خانوم و حاج آقا رو خوندم نمیتونم جلو خندم رو بگیرم، حاج خانمه میگه تو بودی سوت زدی؟ هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها!!!
کیرم تو … اصلا ولش کن حوصله فحش ندارم، حاج خانمه میگه تو سوت…هاهاهاهاهاهاهاهاهاها
پروازی جون
فکر کردی موقعیت واسه یه همچین سکسی چطوری چیش میاد؟
هان؟
خب یا اقوام میمیرن یا یه کوفتی میشه که خونه خالی جور میشه دیگه
اونم واسه یه پسر 16 ساله
فکر میکنی میتونه خونه خالی جور کنه؟
بفرضم بتونه پیش یکی از رفیقاش جور کنه
که مطمینا اون رفیقه لاشی بازی در میاره و میگه منم میخوام بکنم
که با این اوصاف تو حاضی دختر عمه ات رو که دوسش داری رد بدی دست یه لاشخور؟
خب نمیشه دیگه
un joke kiri chi bood ke saro tahesh maloom nabood?ta un khoondam dg dastano edame nadadam,kho bache to ke hanooz abet be zoor miyad chera miyay inja?zade +18.
تو گوه خوردی با این داستان نوشتنت…اولاد خررررررررررررر
من يكي دو مرتبه تو بعضي از داستانها كه زودتر از همه ديدم
اين كامنتو گذاشتم (اول شدم) آدمين واسم اخطار فرستاد!!!
پس چرا بقيه ميتونن بگن اول شدم؟
ضمنا" آدمين عزيز با تمام احترامي كه برات قائل هستم معتقدم كه يه اخطار هم
واسه خودت بفرست چون اينبار شما نقض قانون كردي و داستان يك فرد زير 18 سال رو
توي سايت گذاشتي!!!
خدا وكيلي اون جمله (اول شدم) چه موردي داشت كه اسپم تشخيص دادي؟
حالا نظر:
كوچولوي عزيز داستانت خيلي ابتدايي و آبكي بود. هروقت بزرگ شدي و دودولت به كير تبديل شد بيا اينجا داستان بنويس. فعلا" برو با دختر عمه جونت خاله بازي كن
بد نوشتی دیگه ننویس . . . . .
از طرز نوشتنت باور کردم که 17 سالته. بهتر بود که صبر میکردی بزرگ بشی و به سن قانونی برسی و اون وقت داستان بنویسی. مثل اینکه داشتی برای یک نفر خوابی که شب قبل دیده بودی تعریف میکردی. حال نکردم. یعنی تخمی بود یا بطور دقیقتر کیری بود. داستان باید حس داشته باشه. سکسی باشه و تحریک کننده. از اول تا آخرش بخون ببین چند بار این جمله رو نوشتی؟ : حشر شده بود
یعنی حالم بهم خورد از بس از این جمله استفاده کرده بود. کیرم تو داستانت فعلا ننویس تا بزرگ بشی.
آقا دست درد نکنه خودت بکنش که بچه محل ها ترتیبش رو میدن .
خوش باش
من اول