وجود من از تو سرشار است...(۳)

1399/12/22

...قسمت قبل

دوست دارم مینویسم
دوست نداری نخون
----------آریا----------
بعد از اینکه آرش از سالن خارج شد تا چند لحظه هممون توی بهت بودیم.گروه موسیقی دانشگاه ما که هر کس ذره ای از موسیقی سررشته داشت آرزوی حضور در اون رو داشت حالا برای اولین بار دست رد به سینش خورده بود و هممون میدونستیم که این وسط هیچ کس بیشتر از نوید عصبانی نیست.
بالاخره سکوت سالونو شنتیا شکست
/نوید دیگه داری شورشو از مزه میبری با این اخلاق گندت.آخه مردک نره غول این بنده خدا چه هیزم تری به تو فروخته بود که اینقدر کوچیکش کردی؟ ما خواننده خوبی مثه اینو تو خوابم نمیدیدیم اونوقت حالا که شانس در خونمونو زده تو ردش میکنی؟
این حتی از احسانم که اون همه منتشو کشیدیم بهتر بود. انگار یادت رفته ها که یک ماه دیگه اجرا داریم.الان دقیقا میخوای چه غلطی بکنی؟
*اوووو شنتیا بیخودی شلوغش نکن.این همه خواننده توی این شهر درندشت هست.این نشد یکی دیگه.چیزی که هست خواننده.بعدشم من که دیگه حرفی نزدم خودش بی لیاقتیشو نشون داد.من که ردش نکردم
/مزخرف نگو نوید.الان سه ماهه احسان گذاشته رفته و ما در به در دنبال خواننده ایم توی این شهر به قول تو درندشت.کلا کمتر از انگشتای دوتا دستمون مصاحبه کردیم که اونام یکی از یکی بیخود تر بودن. بعدم طرف مگه مغز خر خورده با این همه توهین و تحقیر تو بمونه؟ حالا هر جا میخواد باشه
من دیگه خسته شدم نوید از دست بچه بازیای تو.
یا مثه بچه آدم میری یه کاری میکنی قبول کنه پاشه بیاد توی گروه یا از این به بعد روی کمک منم حساب نکن
*دمت گرم. به این راحتی رفاقت چند ساله و گروهمونو واسه یه آدم بی ارزش میفروشی؟
/نه داداش رفاقتمون سر جاش ولی واقعا دیگه تحمل این بچه بازیای مسخره تورو ندارم. نمیتونمم تحمل کنم که سرپرست گروه واسه یه بچه بازی مسخره به همچین شانس بزرگی پشت پا بزنه
شنیدن این حرف از شنتیا خیلی سنگین بود. شنتیا نوازنده ویولن گروه بود و به راحتی میتونستیم بگیم توی ایران لنگه نداشت. سررشتش توی آهنگسازی و تنظیمم مزید بر علت شده بود که اگر شنتیا نباشه یه پایه گروه به شدت لنگ میزنه. بالاخره تصمیممو گرفتم
-منم نیستم نوید. آرش نیاد منم دیگه نیستم.
من و نوید و شنتیا اعضای اصلی گروه بودیم و خیلی از اجرا ها به فقط به همراه احسان که خواننده قبلی بود روی صحنه میرفتیم. و نبود من و شنتیا به معنی واقعی کلمه به معنی از هم پاشیدن گروه بود. بقیه بچه ها هم که کاملا به این موضوع آگاه بودن بعد از حرف من اعلام کردن که اگه آرش نیاد توی گروه اونا هم نیستن.
فقط صدای یه نفر در نیومد و اونم کسی نبود جز آناهیتا که نوازنده ویولن سل و همخوان گروه بود. تقریبا همه هم در جریان علاقه یک طرفش و نخ و طناب هایی که به نوید میداد بودن.
ولی همیشه خدا نوید جوری رفتار میکرد که انگار بود و نبود آنا هیچ فرقی واسش نداره.
نوید وقتی دید گروهی که اینقدر واسش هزینه کرده و زحمت کشیده اینجوری داره از هم میپاشه بالاخره از خر شیطون پایین اومد
*باشه بابا. بذارید یکم فکر کنم ببینم چه غلطی باید بکنم. احمقا همشون عین دخترا قهر میکنن
شنتیا با یه پس گردنی جانانه جوابشو داد
/زر نزن ببینم. هیچی بهت نگیم گند میزنی به همه چی
کلاسمون داشت شروع میشد و دیگه بحث ادامه پیدا نکرد. همه به سمت کلاساشون به راه افتادن و این. وسط نوید بدجور تو فکر بود
لحظه آخری که داشتیم از سالن خارج میشدیم نوید آروم به من گفت
*آریا لطفا یه کلمه از حرفای امروزم به گوش این پسره نرسون. نمیخوام زیاد دور برداره. بذار خودم یه فکری به حالش میکنم.
-باشه فقط بدون اونم یه کله خریه مثه خودت. روشای همیشگیت روش جواب نمیدن
*باشه حواسم هست.
----------آرش----------
کل روز از گرفتن حال اون پسر مغرور و پر رو پر انرژی بودم. همیشه همین بودم کل کل کردن جوری بهم انرژی میداد که تا یک هفته شارژ و سرحال بودم.
وقتی رسیدم خونه سرسری یه عذایی درست و کردم بعدش یه چرت کوتاه زدم.
امروز تقریبا کارای زیادی داشتم واسه انجام دادن.
بعد از یه دوش مختصر لباسای عادیمو پوشیدم و به هدف پیدا کردن یک باشگاه خوب از خونه بیرون زدم.
بالاخره بعد از کلی گشتن تونستم یه جایی با قیمت مناسب و امکانات خوب پیدا کنم.
فردا کلاس نداشتم و باید میرفتم دنبال کار پیدا کردن.
دوست نداشتم دیگه واسه خرج و مخارجم از بابا کمک بگیرم که توی این مدت خیلی هزینه روی دستش گذاشته بودم.
وقتی داشتم به سمت خونه قدم میزدم با یادآوری صبح لبخند دوباره روی لبم نقش بست.خوب حالشو گرفته بودم.داشتم اون صحنه هارو واسه خودم مرور میکردم که یاد حرفی افتادم که به نوید زده بودم.
بلف زده بودم.من آدمی نبودم که بخوام آبروی کسی رو ببرم.همیشه با این دید بزرگ شده بودم که آبروی آدما از هر چیزی تو دنیا با ارزش تره.
وقتی توی دبیرستان آبروم توسط اون عوضیا توی کل مدرسه رفت نابود شدم.و از اون موقه فهمیدم که این کار چه به روز آدما میاره.
واسه همینم وقتی دست سرنوشت کاری کرد که بتونم دقیقا همون بلا رو سرشون بیارم به شدت با خودم مبارزه کردم و بخشیدمشون.
هنوز کامل پامو داخل خونه نگذاشته بودم که آریا تماس گرفت
-سلام آرش جان چطوری داداش؟
. زهرمار و داداش. من آخه چی بهت بگم پسر؟ تو میدونستی من از این نکبت خوشم نمیاد اونوقت برداشتی صاف منو بردی توی گروهی که این سرپرستشه؟
خدایی چه فکری کردی؟
-ببین آرش به نوید قول دادم که بهت چیزی نگم فقط همینو بدون که به غلط کردن افتاده بود. تو کپی نوید هستی. هیچ کس پس اون برنمیاد و تو واسه اولین بار تونستی نوکشو بچینی و اینطوری سر جاش بشونیش. منم دقیقا واسه همین این کارو کردم. خلاصه شرمنده. ولی همه بچه های گروه کف کرده بودن از این حرکتت. یه جورایی دلشون خنک شده بود.
. خب اگه اینقدر ازش بدتون میاد چزا هنوز دور و برش هستید؟
-نه آرش ازش بدمون نمیاد. من و نوید و شنتیا از کلاس اول راهنمایی با هم بودیم و همیشه کنار هم بودیم. خیلی خوب نوید رو. میشناسیم. تو دلش هیچی نیست. فقط به دلایلی یه نقاب مسخره به صورتش زده و ما شدیدا میخوایم این نقابو از صورتش بکنیم.
بقیه بچه ها هم کنار نویدن چون کسی بهتر از اون پیدا نمیکنن. نوید خیلی به همه ماها کمک کرده.
تو چیزی از زندگیش نمیدونی. قضاوتش نکن.
. حالا که همه چی تموم شد و رفت پی کارش. اونم هر کاری میخواد بکنه به من مربوط نیست.
-نه اتفاقا تازه همه چی شروع شده.
. یعنی چی؟ چی شروع شده؟
-خودت میفهمی بعدا. ببین آرش من باید برم یه کاری واسم پیش اومده. فعلا خداحافظ
. الو… الو آریا چی میگی؟ چی شروع شده؟ الوو
با شنیدن بوق بوق تلفن فهمیدم قطع کرده. زیر لب بی شعوری حوالش کردمو همونطور با لباس بیرون خودمو روی تختم ولو کردم.
حرفای آریا ذهنمو خیلی مشغول کرده بود.
اینقدر به حرفاش فکر کردم و آخرم بدون این که چیزی دستگیرم بشه خوابم برد.

ادامه...

نوشته: arta69


👍 4
👎 4
5001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

796666
2021-03-12 02:28:53 +0330 +0330

تو خوشت میاد ملت رو تو کف میزاری؟؟؟؟؟
بیشتر بنویس

3 ❤️

796682
2021-03-12 03:28:29 +0330 +0330

عالی بود
فقط یکم طولانی ترش کن
انقد کم ننویس

2 ❤️

796688
2021-03-12 03:41:11 +0330 +0330

منم معتقدم که کوتاه می نویسی …اگر قراره داستان بلند باشه اینطوری حوصله خواننده ها رو سر می بری
دو تا نکته :
1- شورشو از مزه می بری یعنی چی ؟ معمولا یا میگن شورشو در نیار یا شورشو در آوردی یا میگن از مزه درش نیار یا بی مزه اش نکن ، یا بی مزه بازی در نیار…
2- موقه اشتباهه حتی اگر بخوای به زیان محاوره یا عامیانه بنویسی موقع درسته

منتظر ادامه هستیم ❤️ 🙏

2 ❤️

796724
2021-03-12 09:40:27 +0330 +0330

اینجا سایت سکسیییییییه بفهمید سکسی نه سایت دانشگاه
سکس بیارید تو داستان ها

0 ❤️

796840
2021-03-13 01:02:44 +0330 +0330

داستان خوبیه واقعا من که لذت میبرم از خوندنش

2 ❤️

796965
2021-03-13 10:23:48 +0330 +0330

فک کنم آخرش تو میری با نوید البته فک کنم

1 ❤️

797210
2021-03-14 14:37:02 +0330 +0330

چرت بود
همایون شجریان هم همچین ادعایی نداره

0 ❤️