وقتی ۱۴ سالم بود

1400/11/15

سلام
من روژین هستم و الان ۲۵ سالمه
معمولا خاطرات سکس اونم واسه اولین بار باید بهترین خاطره زندگی هرکس باشه ولی واسه من اینجوری نبود
پدر و مادرم وقتی من خیلی کوچیک بودم جدا شدن و مادرم با یه مرد عیاش و بی شرف ازدواج کرد و از اون مرد ۲ تا بچه اوردحالا از این بخش ماجرا بگذریم ، وقتی من ۱۴ سالم بود پدر ناتنیم قمار بازی میکنه و تا خرخره میره زیر قرض و طلبکارشم یه مرد۵۰ ساله بود و شرط میذاره ک اگه تا اخر هفته قرضتو ندی باید دخترت و ب عقدم دربیاری ، این موضوع با مخالفت شدید مادرم رویرو میشه ولی در نهایت حرف حرف جمال خان ینی ناپدریم میشه و منو بزور ب عقد معاد درمیارن (معاد ۲تا دختر و یه پسر ۲۳ داشت ک پسرش جدا زندگی میکرد)بعد از عقد ب اصطلاح میریم سر خونه زندگیمون و تلخ ترین شب عمرم واسه من رقم میخوره ،
دوتا دختر سلیطه معاد ک من بزرگتر بودن میان و منو واسه باباشون اماده میکنن ، یه لباس خواب توری قرمز تنم میکنن موهامو درست میکنن و یه چیزایی از سکس بهم یاد میدن ک باباشون حسابی حال کنه
منم از ترس رنگم پریده بود و میخ زمین شده بودم ، این سلیطه ها رفتن بیرون و بعد چند دقیقه معاد اومد تو اتاق وقتی منو دید حسابی جا خورد ، شاید فکر نمیکرد یه بچه ۱۴ ساله انقد لوند و سکسی باشه
یه اندام خوب سینه های خوش فرم کون نه کوچیک نه بزرگ بدن سفید و صاف خلااااصه اب لب و لوچه معاد راه افتاد و اومد سمتم و بیشعور بدون معتلی لباسم و دراورد و خوابوندم روی تخت ، سینه هام و میخورد نوکش و گاز میگرفت دستشم روی کسم بود و بازی میداد منم فقط اروم اروم اشک میریختم
وقتی دید دارم گریه میکنم انگار حشری تر شد گفت گریه کنی بیشتر پارت میکنم اینو ک گفت دیگه هق هق گریه میکردم اونم میخندید و بیشتر باهام ور میرفت ، چند ثانیه بعد شلوارشو دراورد و کیر زشت و کوچیکشو‌ میمالید بهم بایه خنده مسخره گفت اماده بکنمت ؟ منم فقط اشک میریختم ، سرکیرشو یکم تف زد گذاشت دم سوراخ کسم و فشار داد ، کسم انقد تنگ بود ک جیییغم رفت هوا اونم تا اخر کرد تو و پردمو زد و یکم بعد ابش اومد گرفت خوابید منم ب زور خودم بردم حموم و این ماجرا تموم شد

این اولین سکسم بود ولی باحالترینش برمیگرده به ۳ سال بعد از ازدواج منو معاد تو اون مدت هرجور شده با معاد کنار میومدم اونم دیگه رمقی برای سکس زیاد براش نمونده بوذ نهایت ماهی یبار اونم تو کمتراز ۵ دقیقه ابش میومد و تمام
یروز محسن ، پسر معاد ، اومده بود خونه پدرش ک بهمون سر بزنه معاد و دخترا خونه نبودن منم درد دلم وا شد و شروع کردم گریه کردن واسه محسن ک تورو خدا باباتو راضی کن طلاقم بده و این حرفا محسن خیلی پسر خوب و خوشگل و جذاب و البته منطقی هستش ک اونم از اول با عقد منو باباش خیلی سخت مخالف بود ، بعد یکم اشک و اه و ناله مریم دختر بزرگه ش اومد منم سریع خودمو جم و جور کردم نیم ساعت بعدم محسن رفت ،
شبش بهم پیام داد ک روژین جان مریم اومد نشد حرف بزنیم من هرطورشده کمکت میکنم از این ب بعدم خواستی با یکی حرف بزنی من همیشه هستم
منم خیالم راحت شد ک یکی هست و هوامو داره
چند روز بعد با معاد دعوای خیلی بدی کردم بطوری ک معاد دست روم بلند کرد و منو زد
منم با گریه از خونه اومدم بیرون و چون جایی نداشتم ک برم ب محسن زنگ زدم اونم خودشو رسوند و منو برد خونه خودش ،
تو راه فقط گریه میکردم وقتی رسیدیم یکم ارومتر شده بودم ولی رد خون هنوز روی صورتم بود
کلید و انداخت و در باز کرد و رفتیم تو
رفت یه دستمال تمیز اورد و صورت خونیم و پاک کرد ، تا حالا کسی ابنجوری هوامو نداشته بود وقتی نگاهش کردم فهمیدم چقدر جذاب و خوشگله و ارزو کردم کاش همچین ادمی سرراهم قرار میگرفت و‌زنش میشدم
از حرصش دیگه نتونست ادامه بده دستمال داد دستم خودش رفت بالکن و سیگار روشن کرد منم یه ابی ب دست و صورتم زدم و رفتم دنبالش از پشت نگاهش کردم چه هیکل جذابی داشت
چقد همچیش باب میل بود بی اختیار رفتم و از پشت بغلش کردم و وقتی ب خودمون اومدیم دیدیم تو بغل همدیگه تو بالکن واستادیم
صورتشو اورد نزدیک صورتم با اون لحن مردونش گفت اخه چجوری دلش اومده دست بزنه ب این صورت ماهت و لبش و چسبوند ب لبم
همینجوری داشتیم از هم لب میگرفتیم ک محسن یهودخودشو جدا کرد و‌گفت هرچیم ک باشه تو الان متاهلی درست نیست تا طلاقت صبر میکنم بعد مال خودم باش بیا اینجا باهم زندگی کنیم
حرفش ته دلمو قرص کرد ولی کس خیسم این حرفا حالیش نبود
ازش اجازه گرفتم ک برم دوش بگیرم
وقتی از حموم اومدم دیدم یکی از تیشرتاشو با یه شلوارش ک چهازتا من توش جا میشه و یه حوله برام گذاشته منم خودمو خشک کردم و اب موهامو گرفتم تیشرت و بدون شلوارو لباس زیر پوشیدم تو پذیرایی نبود رفتم تو اتاقش دیدم دراز کشیده رو تخت اهم اهم‌کردم و رفتم تو
از حق نگذریم چقد سکسی شده بودم
-بیام تو ؟
+حتما بیا
رفتم پیشش نشستم
-محسن ؟
+جون محسن
-میشه یبار دیگه …
بلند شد نشست ، چکار کنیم ؟ ببوسمت ؟
-فراتراز بوسیدن
خندید و لبشو چسبوند ب لبم ، لب میگرفتیم منم رفتم رو پاش نشستم و حالا بزرگی کیرشو رو کس بدون شرتم احساس میکردم
وااای‌ چقد دلم میخواست اون کیر و
دستشو از پشت گذاشتم رو کونم و انگشتش و کردم تو سوراخ کونم و خودم بازی میدادم تو بغلش صدای نفساش بلند شده بود و معلوم بود اونم دیگه طاقت نداره
تیشرتمو دراوردم و خودم انداختم رو تخت اونم لباساشو دراورد ، واااای چه کیری
کیر نبود ک گرز رستم بود
کیر راستشو ک دیدم
-واااای محسن چقد بزرگههههه میخوامش
+پس بیا بخورش
۶۹ شدیم ، اون کس منو میخورد من کیر اونو
وای تو فضا بودم ک یهو یه لرزشی تو بدنم احساس کردم و ارضا شدم بدنم بی حس شد و محسن جمعم کرد و خوابوند‌ رو تخت
+بابام تاحالا اینجوری ارضات نکرده بود ؟
-بابات اصلا تاحالا ارضام نکرده
+پس بریم واسه راند دوم ؟
-تا صبح پایتم تو فقط بکننننن منو
کیرشو گذاشت رو سوراخ کسم و بازی میداد با دستشم نوک سینم و گرفته بود اروم اروم فشار میداد
-محسن تنگه یهو نکنی تو
+نترس من کارمو بلدم
کیرشو با اب کسم خیس کرد سرش و کرد تو
یه جیغ ریز کشیدم و بیشتر کرد ، داد میزدم همشوووو بکن تو
همشو میخوام کیرتو میخوام
اونم حسابی حشری شد و همشو کرد تو
اروم اروم تلمبه میزد ک دوباره ابم اومد کیرشو دراورد گفتم حالا نوبت توعه ،
+پس برگرد
-کونم ؟؟؟
+نمیدی ؟؟
-درد داره
+من یجور میکنم دردت نیاد
با اکراه برگشتم و قمبل کردم
-ولی دردم اومد درش بیاریااااا
سرشو کرد تو جیییغ کشیدم ولی یه درد همراه با لذت بود
+درش بیارم ؟
-نهههه همشو بکن تو
+جووووووون
با یه فشار همشو کرد تو ، چهههه درد پارگی کشیدم من
حالا هرچقد میگفتم درش بیار مگه درمیورد تازه شروع کرد تلمبه زدن منم اروم اروم جیغ میکشیدم ک محسن پارم کردی محسن جرم دادی
اونم حشریتر میشد چند دقیقه تلمبه زد و ابش اومد و همرو ریخت تو کونم و کیرشو دراورد ، سریع رفت دستشویی خودشو تمیز کرد و اومد کمک منم کرد
شب و همونجا خوابیدم و این شد شروع ماجرای من و محسن.

نوشته: روژین


👍 7
👎 13
43401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

857309
2022-02-04 02:17:16 +0330 +0330

…این شدشروع ماجرای من ومحسن…
یعنی میخوای ادامه بدی.اگه اینکاروبکنی خودم میام جرت میدم تا بجای این خزعبلات ماجرای سکسمونوبنویسی

2 ❤️

857398
2022-02-04 12:47:46 +0330 +0330

سناریو تخمی تکراری

1 ❤️

857444
2022-02-04 21:31:33 +0330 +0330

دعوا فقط سر کیر بود و بس . جالب اینه که در سن چهارده سالگی یه دختر باکره میدونه کیر زشت و زیبا داره …کوچیک و بزرگ داره …حالا خجالت کشید رک عنوان کنه …اومد در قالب یه داستان کلیشه ای و احساسی بخوردمون داد …حالا کاش موضوع به همین کیر محسن ختم بخیر بشه …اما روژین میدونه و مخاطبین داستانش هم میدونن که نتیجه کار به اینجا ختم نمیشه و به سایز محسن هم قناعت نمیکنه …بعد یه مدتی وسوسه دوبی رفتن به سرش میفته چشم هم بزنه خودش رو زیر کیرهای (خر واری )میبینه.
ومن ا…توفیق

3 ❤️

857459
2022-02-04 23:14:39 +0330 +0330

یه جلقی دیگه دست به دودول دست به قلم شد، اونم توی جلد زنانه !!

1 ❤️

857571
2022-02-05 07:08:10 +0330 +0330

تراوشات یک بیضه بیمار که بجای اینکه تو خشتکش باشه رفته تو جمجمه کیریش

2 ❤️

857848
2022-02-07 00:24:28 +0330 +0330

کی بشه ماجرای من و تو شروع بشه…

0 ❤️

882784
2022-07-03 03:23:27 +0430 +0430

خب داستان بود ولی متاسفانه هستن کسانی که سر قمار زن و زندگیشون رو باختن اونم برای یک هفته زنش رو سر قمار باخت بعدشم ادعای مرد بودنش هم میشه.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها