پرده مهسا

1395/05/08

سلام.اولین خاطرمو دارم مینویسم.امیدوارم خوشتون بیاد.
منم ی پسر معمولی بودم مثل همه.ی شغل دولتی و مجرد و ی ماشین.
قیافم بد نیست و اونقدم دخترکش نیست.خیلیا ب واسطه شغل و ماشینم میومدن دوروبرم ولی واسه ازدواج.من ی پسر 29ساله داغ بودم ک دوست داشتم کس های متنوع رو تجربه کنم.بیشتر دوست دخترام از خودم بزرگتر بودن.خاطره ای ک واستون انتخاب کردم مربوط میشه ب زمان دانشگاهم.داشتم واسه کارشناسی میخوندم و ی همکلاسی خانم داشتیم ک دخترشو با خودش میاورد دانشگاه.من اونزمان 25سالم بود و دختره 19سالش.اسم دختره مهسا بود.اولین بار تو راهرو دیدمش.من با دوستم بودم و اونم با دوستش.اولش با چندتا متلک و مزه پرونی شروع شد و بعدشم دادن شماره.من با مهسا دوست شدم و برخلاف تصورم طی چند روز اونقد
صمیمی شدیم ک راحت بغلش میکردم و بدنشو لمس میکردم ولی خبری از بوس و لمس جنسی نبود.
هربار بهش میگفتم بوس بده میگفت پررو نشو.ی روز تو پارکینگ دانشگاه یهویی بوسم کرد و رفت.ی حس عجیبی بهم دست داد ک اصلا قابل وصف نبود.اولین دوست دخترم نبود و اولین برخوردم هم نبود ولی مهسا اولین دختری بود ک از من کوچکتر و دختر بود(باکره بود) و من اولین دوست پسرش بودم و واسه ازدواج بهش نگاه میکردم.از اون روز ب بعد میرفتیم تو نقاط دنج و کور دانشگاه یا داخل ماشین و همو میمالوندیم.مکان مناسب نداشتیم.ی روز باهم رفتیم ی جا خارج شهر بین ی عده ساختمون نیم ساز.قرار بود از کون باهاش سکس کنم.ماشینو ی جا ک دیدش کم بود پارک کردم و شلوارمونو درآوردیم و من کمی سینه های کوچولوشو خوردم و کسشو مالیدم.خیس خیس بود.با اب کسش کونشو خیس کردم و با انگشتام سعی میکردم سوراخشو باز کنم.اومدیم بیرون ماشین و اون خم شد و من اروم سر کیرمو فرو کردم تو کونش.درد زیادی داشت ولی میگفت درش نیار.شاید 1ربع طول کشید تا اروم اروم همه کیرم جا دادم تو کون تنگ و کوچولوش.داغی و تنگیش میخواست ابمو بیاره.ولی بخاطر دردش تکون نمیخوردم.یواش یواش شروع کردم تلمبه زدن ولی با دیدن گریه مهسا کیرم خوابید و درش اوردم.اونروز ارضا نشدم و مهسا میگفت تا چند روز نمیتونسته خوب بشینه و راه بره و دستشویی کنه.از کارم پشیمون شدم و از خودم بدم اومد و گفتم دیگه بی خیال سکس میشم.دفعه بعد حدود ی هفته گذشته بود دیدمش.گفت بریم؟گفتم کجا؟گفت مکانمون.گفتم ک چی بشه؟گفت کارمونو تموم کنیم.گفتم بی خیال.ب دردش نمی ارزه.خلاصه بعد از کمی گفت و گو قرار شد بریم و ب همون مالیدن راصی بشیم.رفتیم و تو بغل هم جا شدیم و لبامون رو هم و دستامون تو شرت هم.
کیر وامونده ک بلند بشه به هیچ قول و قراری رحم نمیکنه.مهسا هم ک دید من خیلی داغ کردم گفت بیا دوباره امتحان کنیم.منم با دودلی قبول کردم.ایندفعه گفت انگشت نمیخواد و با همون کیرت بازی کن تا سوراخم باز بشه.منم کلی سر کیرمو تف زدم و گذاشتم در کونش.با کلی احتیاط و ارامش کیرمو تا نصفه کردم تو.دردش کمتر بود از قبل.با همون نصف شروع کردم تلمبه زدن.داشتم حال میکردم و اونم داشت لذت میبرد ولی دردم داشت.ابم داشت میومد ک کشیدم بیرون و ریختم رو زمین.ناراحت شد ک چرا نریختی داخل و اینجوری اذیت میشی منم بهش اطمینان دادم لذت کامل بردم.دیگه اخر هفته کارمون شده بود پیچوندن کلاس و رفتن ب مکانمون. اونم حسابی کونش گشاد شده بود و حال میکردیم.ی روز. هوا سرد بود و بارونی.نمیشد بریم بیرون.گفتم بیا داخل ماشین صندلی هارو میخوابونیم و تو بشین رو کیرم.اینکارو کردیم.اولش چون حالت جدید بود درد داشت ولی بعدش عادی شد و تو حس بودیم ک یهو کیر من در اومد و کمی رفت تو کسش.کلی دردش اومد ولی خونی نیومد.خیلی ترسیدم نکنه پردش پاره شده باشه.شب پ داد شرتم کمی خونی شده.خیلی استرس داشتم نکنه پردش پاره بشه.بهش گفتم بریم دکتر معاینه کنه.گفت هفته اینده قراره مامانش بره و اونم یواشکی میره.هفته پر استرسی رو رد کردم و مهسا گفت دکتر گفته پرده اسیب دیده.بعدشم با خنده گفت بی خیال و خودش ترمیم میشه و …
منم چون واقعا کاری ازم ساخته نبود چیزی نگفتم.رابطه ما ادامه داشت و روز بروز علاقمون بیشتر میشد.دانشگاه و کلاساش اهمیت نداشتن و بهانه ای بود واسه دیدن مهسا.مامان مهسا هم بو برده بود ولی حرفی نمیزد.ی روز تو اسفندماه بود ماشینو تو ی بلوار متروکه گذاشته بودم.داشتیم همو میمالیدیم.من روسی صندلی خوابیده بودم و مهسا لخت رو من.اب کسش میریخت رو پاهام.شیشه های ماشین حسابی بخار گرفته بود.مهسا گفت ی چیزی بگم قبول میکنی.گفتم اره خانومم.گفت میشه بکنی تو کسم.گفتم دیوونه نشو.
گفت پردم ک اسیب دیده.بزا پاره بشه دوباره ترمیم کنم.گفتم دردسر داره.ما تجربه نداریم.من داشتم توضیح میدادم ک یهو خودشو کشید پایین و کیرم تا ته رفت تو کسش.
گفت وای سوختم و زود بلند شد.منم هاج واج مونده بودم و هنوز باورم نشده بود کیرم کجا رفته وقتی چشمم افتاد ب خون روی کیرم تازه فهمیدم چ غلطی کردیم.خودمونو تمیز کردیم و مهسا با خنده و درد گفت دیگه زنت شدم شاداماد.منم نمیدونستم بخندم یا ناراحت باشم.خودمونو تمیز کردیم و از هم جدا شدیم.بعد اون ماجرا ی بار باهم سکس کردیم از جلو و بعدش رفتار مهسا روزبروز سرد تر شد.ج پیامامو بزور میداد.دانشگاه اصفهان قبول شد و رفت و شاید بزور هفته ای دوبار باهم حرف میزدیم.دلم گرفته بود.داشتم از دلتنگی دیوونه میشدم.نمیدونستم چکا کنم.بزور بعد 6ماه تونستم ب زندگی عادیم برگردم.دیگه ک
لا رابطمون قطع شده بود.منم رفتم واسه ارضای خودم با ی دختر مطلقه دوست شدم.بعد چندماه ی روز دیدم مهسا پ داد سلام خوبی؟نمیدونم چرا باز ضربان قلبم شروع شد و دست و پاهام شل شد.نوشتم ممنون.تو خوبی؟
گفتم خوبم میتونی حرف بزنی گفتم اره.زنگید و بعد احوالپرسی و تعارفات معمول گفت واسه ازدواج چکا کردی؟گفتم هیچی.گفت یادته بمن قول ازدواج دادی.گفتم خب.گفت من منتظرم.گفتم تا الان کجا بودی.گفت حس کردم باهم نباشیم بهتره.گفتم پس من بعدم نباشیم بهتره.گفت پس اشتباهمون چی؟
گفتم کدوم اشتباه؟
گفت پردم!
گفتم اشتباه تو بود ن من.گفت هزینه ترمیمش 4 میلیونه.2تومن سهم تو و 2تومنم سهم من.
من داشتم بدم ولی زورم اومد.گفتم ندارم و اگرم داشته باشم نمیدم.گفت باشه بهم میرسیم.
نمیدونم این ی تهدید بود یا نفرین.
بعد اونم دیگه ندیدمش ولی هنوزم ک.هنوزه عکسای پروفایلشو نگاه میکنم و دلم میگیره.
ممنون ک وقت گذاشتین و خوندین عزیزان.
با انتقاداتتون منو راهنمایی کنین ک تو داستان های بعدی بهتر بشم.
دوستتون دارم.
نوشته: سیب


👍 0
👎 7
52299 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

550706
2016-07-29 21:49:54 +0430 +0430

بابا دخترکش نکشی مارو یوخ! ;-)
آخه مشنگ آدم تومحیط دانشگاه به دختر متلک میندازه جوجو؟! 🙄

1 ❤️

550712
2016-07-29 21:55:47 +0430 +0430
NA

عجب ادم کسکشی هسی

0 ❤️

550714
2016-07-29 21:57:35 +0430 +0430

خیلی بده دلت واسه کسی بلرزه و عقلت جلوت سد بشه کاری به راست و دروغ داستانت ندارم هرچند غیر واقعی هم به نظرم نرسید و بیشتر یه درد دل بود تا یه داستان سکسی ولی من خوشم اومد و تحت تاثیر قرار داد

1 ❤️

550715
2016-07-29 21:58:11 +0430 +0430

to mohite daneshgah be dokhtar matalak nemindzaan alan bake mikonaand
are

0 ❤️

550718
2016-07-29 22:19:46 +0430 +0430

کیرم پس کلت دختره اومد باهم تیکه بازی کردید بعد بغلش میکردی چرا چند وقته اینجا به جای داستان کسشر منتشر میشه؟؟؟

0 ❤️

550722
2016-07-29 22:24:52 +0430 +0430

Cheqad dausi to kardish pardasham zdi hala na mikhay begirish na pul midi amal kone

0 ❤️

550727
2016-07-29 22:48:17 +0430 +0430

دیگه واااقعااا مزخرف بوداااا 🙄

0 ❤️

550733
2016-07-30 00:52:49 +0430 +0430

داستانت رو که میخوندم.انگار تو ی پیکان مدل 42 که خفه کرده باشه.این چه داستانی هی گاز هی ترمز

0 ❤️

550734
2016-07-30 01:20:20 +0430 +0430

اینجوردخترابدردزندگی نمیخورن پرده نداشته پس مثل مامرداکنتورننداخته توشش ماه هم که جوابتو نمیداده داشته به بقیه میداده تواین دوره پرده داراش بدرد زندگی نمیخورن

0 ❤️

550747
2016-07-30 05:31:23 +0430 +0430
NA

خیلی دلت خوشه رفیق

0 ❤️

550771
2016-07-30 09:58:25 +0430 +0430

خوب ما هم خراب اون شغل دولتیت هستیم اصن کشته مرده ماشینت هستیم اصن این تنوع طلبیت ما رو کشته بابا شغل دولتی…راننده…ماشیندار …هلو…شفتالو فک کنم بچه یه شهر کوچیک هستی که همه دنبال گروهبان شدن هستن و گروهبان حکم رییس جمهور رو داره حالا میپرسیدی پرده رو متری چند میخوان باهات حساب کنن

0 ❤️

550779
2016-07-30 11:15:47 +0430 +0430

کیری بود کونی

0 ❤️

550788
2016-07-30 12:13:03 +0430 +0430

خیلی تخیلی

0 ❤️

550793
2016-07-30 12:30:47 +0430 +0430

سیب تو کونت

0 ❤️

550810
2016-07-30 16:11:58 +0430 +0430

یهو کشید پایین کیرت رفت داخل؟
کیر برقی ندیده بودیم خخ
در ضمن بیا سیب نخور کیر بخور دی:

0 ❤️

550817
2016-07-30 19:56:48 +0430 +0430

كس نگو مرد

0 ❤️

550818
2016-07-30 20:08:32 +0430 +0430

:( :(

0 ❤️

550844
2016-07-30 22:28:11 +0430 +0430

الان اون زن متاهله که میومد سر کلاستون چه کس کشی بود؟ننه ی مهسا بود؟من که نفهمیدم ولی داستانت با جفنگیات سایت فرق میکرد و بد بینانه بخوام بگم حس میکنم 60% راسته.دختره رفته کساشو داده بعد یاد تو افتاده که بری بگیریش یا پرده اشو بدوزی.از این زرنگ بازیا دیدم و همچی طرفو گاییدم که اصن بیخیال پرده مرده شد فقط فرار کرد ?

6 ❤️

550903
2016-07-31 10:42:15 +0430 +0430

اگه خواس اعتراض کنه و زر مفت بزنه بفرستش همونجایی که این 6 ماهه ول بوده!
والا ?

0 ❤️

550952
2016-07-31 18:06:33 +0430 +0430

پ ر ده کرکره مهسا.ننویس.کوسم دهنت

0 ❤️

551034
2016-08-01 11:49:25 +0430 +0430

قدیما با مردونگی، ی هرزه رو پاک میکردن
اما حالا
چه پاک هایی ک با نامردی هرزه شدن…!

1 ❤️