پروانه معلم رياضی من

1390/12/10

سلام! اسم من حسامه و 19 سالمه،ميخوام يكي از خاطرات سكسي خودمو كه پارسال اوايل آذر اتفاق افتاد رو واستون بگم!
غروب يكي از روز هاي مهر ماه با مادرم در مورد چگونگي درسا و سطح درسي بچه ها و اين چيزا با هم حرف مي زديم! يكي از قسمتاي حرف اين بود كه من گفتم رياضي امسال به نظر سخت ميآد! مادرم گفت كه اگر نگراني اين درسو برو كلاس خصوصي! منم كه حال رياضيو كلاسو اين مزخرفاتو نداشتم گفتم بيخيال بابا، كي حالشو داره بره كلاس رياضي؟!
بعد مادرم گفت كه اگه كم بشي رياضيو پدرتو در ميآرم،منم گفتم باشه! حالا كجا برم كلاس رياضي؟ گفت پيش پروانه، منم سريع گفتم پروانه خره كيه؟ گفت آشناست، بعد زنگ زد به پروانه و واسه كلاس رفتن ما برنامه چيدن!!
قرار شد فردا غروب برم كلاس، فردا آدرس رو گرفتم و راه افتادم به سوي كلاس رياضي، البته زياد با خونمون فاصله نداشت!
وقتي رسيدم ديدم طبق اين آدرسي كه داد بهم يه خونه دو طبقه هست، زنگ بالارو زدم وقتي جواب دادن تا كلاسو گفتم ديدم طرف ميگه زنگ پايين!
زنگ پايينو زدم و جواب داد بله؟ منم گفتم ببخشيد واسه كلاس اومدم، در رو باز كردو من رفتم تو خونه!
بعد ازين كه پرسيد كي هستمو منم جواب دادم يكم تعارف تيكه پاره كرد ، بعد راهنماييم كرد به اتاق درس!!!
رفتم تو اتاقو رو صندلي نشستم اونم رفت بيرون از اتاق! اتاقي بود با يه ميز، سه تا صندلي ،يه قفسه كتاب كمك آموزشي، يه بخاري خاموش و يه تخته وايت برد! بعد خودش اومد روبروي من رو صندلي نشست گفت كتابتو لطفا بده ببينم چيا دارين، كتابو دادم بهش! صداي جالبي نداشت ، اما خداييش چهره زيبايي داشت! با تيپ عادي اومد سر كلاس درس ، بدون آرايش! يه جورايي تيپ عادي اما شخصیتي داشت، ناسلامتي خانوم معلم بودااا!
من تو همين فكر تيپ و نوع رفتارش بودم كه يهو يه كره خر اومد داخل اتاق! سامان بود، پسر پروانه 3 يا 4 سالش بود، با مو هاي فرفري! دستشو باز كردو چند بار ماما ماما گفتو مادرش بغلش كرد! اين بشر مو فرفري زلزله بود، واقعا شيطون و لجباز، اصلا هم شبيه مادرش نبود!
اين جلسه با چند تا تمرين مزخرف تمام شد! رفتم خونه در مورد اين پروانه يكم سوال كردمو يه چيزايي فهميدم! مثلا اينكه شوهرش يه آدم بي عرضس كه معلوم نيس كدوم گوريه، طبقه بالاي خونشون پدر و مادر پروانه زندگي ميكنن، بعد اينكه اين پروانه احمق خودش عاشق اين شوهر بي خاصيتش شد و به حرف پدر و مادرش گوش نكرد كه الآن وضعش اينه، بگذريم …
هفته اي دوبار پيش پروانه كلاس ميرفتم ، رفتارمون مثل همون جلسه اول بود، دوستانه بود اما نه خيلي!
خوب درس مي داد منم كلا به فكر درس بودم نه كس كونش، و اصلا با اين رفتاراي سردش، دست نيافتني به نظر مي رسيد!
سامانم هميشه اين وسط دردسر بود دفترمو خط خطي ميكرد حتي كتابمو پاره كرد ، بيشتر مواقع هم كيرشو با دست از رو شلوار ميمالوند راستش نميدونم مشكلش چي بود كه اين كارو ميكرد؟! كير يا تخمش ميخاريد؟ يا شرتش تنگ بود كه كيرش احساس خفگي ميكرد؟ متأسفانه نمي دونم …
نامرد منو با اين كارش مي خندوند كه هيچ ،خودشم ميخنديد اما مادرش بي تفاوت بود!!!
چند باري تو محله پروانه رو ديده بودم ، اصلا يه جورايي انگار يه جاي ديگه سير ميكرد!
يه بار داشت از تو محله رد ميشد منم دم سوپرماركت يكي از آشنا ها بودم كه چشمم بهش خورد!عجب كوني داشت ، نسبت به هيكل و بدنش واقعا بزرگ بود! كار از كار گذشته بود، بدجور رفتم تو كف كونش ،يكم به خودم اميد الكي دادم كه كونشو بايد بكنم! اما چه جوري؟؟؟
پس فردا غروب رفتم كلاس پيش پروانه يكم گرم گرفتم ، اما انگار نه انگار! چند بارم تو كلاس كونشو موقع نوشتن تمرين رو تخته وايت برد ديد زدم اما انقدر سرد برخورد ميكرد كه دوباره نا اميد شدم!
يه غروب بايد ميرفتم كلاس ، داشت دير ميشد سريع لباسمو پوشيدم و دمپايي انگشتيمو پام كردمو سريع السير رفتم كلاس! [راستش چون كلاس نزديكه خونمونه هميشه دمپايي انگشتي پام ميكنمو ميرم كلاس]
وقتي نشستم پروانه هم اومد روبروم نشست، منم دفترو رو ميزي كه بينمون بود گذاشتم تا تمرينه هفته قبلو ببينه درسته يا نه!!!
من پامو از زير ميز كه يكم جا به جا كردم خورد به پاش ، از قصد ديگه بر نداشتم! ديدم عكس العملي نشون نداد بخاطر همين بيشتر پاهامو بهش چسبوندم ، اما يكدفعه اخم كردو بدجور نگاهم كرد، منم سريع پاهامو كشيدم عقب! ديدم سامان اومد تو اتاق و پروانه با همون حالت اخم بغلش كردو برد طبقه بالا بده مادربزرگش تا مزاحم كلاس نشه! پاهاي پروانه خيلي گرم بود، شايدم پاهاي من خيلي سرد بود!!!
پروانه سريع برگشت و سر جاش نشست! اخم نكرده بود بجاش يه لبخند قشنگ رو لباش بود! اين دفعه پاهاي پروانه بود كه به پاهاي من مي خورد! شهوت خاصي نداشت اما لذت بخش بود!
يكدفعه پروانه پاشو كشيد و بلند شد اومد سمتم ، با حالتي جدي بهم گفت بلند شو، منم از ترس كه اين چرا يهو اينطوري شد داشتم سكته ميكردم! پروانه سرشو جلو آورد لباي گرمشو رو لبام گذاشت، بعد محكم بغلم كرد! من هنوز تو هنگ بودم، تمام بدنم سرد و ضربان قلبم بالا رفت!! پروانه دستمو گرفتو سريع كشوندم برد اتاقش!
منو كشوند برد رو تختخواب دونفرشون كه روزي اون شوهر گوسفندش اونجا باهاش مي خوابيد، يكم از حالت شوك بيرون اومدمو بغلش كردمش! اون لبامو ميمكيد من لب اونو ، روي لبامو انقدر ليس زد و آب دهني كرد كه آب دهن از لبام ميچكيد، زبونمونو دور هم ميچرخونديم و پايين تنمونو بهم ميمالونديم ، زبونشو وقتي ميكرد دهنم ميمكيدم! گردنشو زبون كشيدمو و هر تيكشو بوسيدم، صداي پروانه در اومده بود هي ميگفت جووون!واسه من جالب بود چون حتي فكر اين حركتا و حرفارو نميكردم!
در حين همين خوردناي گردن پروانه گفت دست نگهدار، گفتم چرا؟؟ گفت يه لحظه در اتاقو كليد كنمو لخت شيم! من زود لخت شدمو روي تخت با كير بلند شده انتظارشو ميكشيدم! وقتي كيرمو ديد گفت اي جان ، دلم واسه كير يه ذره شده، اومد بغلمو انقدر خودمونو بهم مالونديم كه عرق كرديمو پوستمون نرم شد! من لپ پروانه رو كه قرمز شده بود از گرما، يه ليس آبدار زدم!
اومدم سراغ سينه هاي پروانه ، سينه هاش نقلي بود و جون ميداد فقط سرشونو زبون بزنيو يه روز كامل بمكيشون! خوردن سينه واقعا يه حال ديگه داد، وقتي ميمكيدم سينشو شهوت داشت بيچاره ميكرد پروانه رو، هي ووول ووول ميخوردو ميگفت حسام كسمو بخووورش، حسام كسمو بمك!
رفتم سراغ كسش 3 يا 4 ليس كه زدم بيخيال شدم چون ليسيدن كس رو برعكس سينه دوس ندارم!
پروانه هم گفت حسام بخورش ، زبون بزن توشو! گفتم پروانه جون از كس ليسيدن خوشم نميآد! حالا نوبت اون بود، كيرمو دادم دهنش ديدم بدجور دندون ميزنه، حيف بود واقعا زن به اين خوشگلي ساك زدن بلد نباشه!
گفتم پس يكم بليسش حداقل! سر كيرمو وقتي زبون ميزد از ته دلم آه ميگفتم و چه حالي ميداد!
پاهاشو باز كرد و منم كيرمو يواش گذاشتم دم كسشو خيلي آروم هل دادم تو!
خيلي نرمو آروم كيرمو تو كسش ميكردم، وقتي سر كيرم به ديواره كسش كشيده ميشد صداي آه هر دومون در ميومد! انقدر آروم جلو عقب ميكردم كه فكر نكنم كوچيكترين دردي كشيده بوده باشه ، ميگفت حسام جون دوست دارم ، تو مال خودمي قول بده هر موقع كسم هوس كيرتو كرد پيشم باشي، منم گفتم كيرم ماله تو، فقط قول بده هميشه پايه حال باشي، اونم گفت آه ، باشه! آبش زودتر از آب من اومد،آبش كه اومد زياد بهم حال نداد چون تو كسش زيادي ليز شد، سريع تر جلو عقب كردمو نصفه آبم از دستم در رفت و تو كسش ريختم! بعد اينكه آبم اومد بغلش كردمو كنارش دراز كشيدم، ديدم داره گريه ميكنه محكم بغلش كردمو لبشو بوسيدمو گفتم چي شده پروانه جونم؟ جواب نداد و گريش بيشتر شد! دلم خيلي واسش سوخت و محكم به خودم چسبوندمش! اونم محكم بغلم كردو چشماشو بستو آروم تو گوشم گفت قول ميدي مواقعي كه ميخوامت پيشم باشي؟ منم گفتم حتما پروانه جونم و بعد بوسيدمش!
10 دقيقه بعد چشماشو باز كرد و يه كوچولو خنديدو گفت كيرت دوباره بيدار شده، گفتم آره دوباره پروانه ميخواد!خنديدو هيچي نگفت ،تو گوشش گفتم پروانه ميتونم از كون بكنمت؟ سريع گفت نه، گفتم چرا آخه؟ گفت درد داره ناجور، گفتم يواش ميكنم، گفت اصلا، بزور بوسو يكم سينه مالوندن راضي شد البته شرط گذاشت اگه وسطا گفت بسه بايد بيخيال شم منم قبول كردم انگشتمو يكم آب دهني كردمو يواش كردم تو كونش اونم سريع گفت آخ آخ و بسه!
هر چي اسرار كردم قبول نكرد و منم مجبور شدم بيخيال شم!
دوباره كردم تو كسش و داشتم تلمبه ميزدم كه گوشيم زنگ خورد ، مادرم بود برداشتمو سلام كردمو ازم پرسيد كجايي مگه كلاس تموم نشده ؟ كلاس 1/5 ساعته اما الان 2 ساعت شده ، پس كجايي؟ منم مجبور شدم دروغ بگم كه كلاس تموم نشده و يه ربع ديگه ميآم!
مجبور شدم محكمو سريع تلمبه بزنم تا آبم بياد ، همين باعث شد پروانه بدجوري از نوع كردنم شاكي شه! آخه دمه آخري جرش دادم! امسال پيش پروانه كلاس نرفتم اما هفته يكبار باهم حال ميكنيم، اين داستان سكس منو پروانه بود!
اميدوارم خوشتون اومده باشه

نوشته: rayka


👍 5
👎 3
248958 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

312744
2012-02-29 08:56:53 +0330 +0330
NA

مادرتو که باهاش در مورد چگونگي درسا و سطح درسي بچه ها و اين چيزا باهاش حرف میزدی گاییدم.
آخه بچه جون چرا اینقد فیلم پورن نیگا میکنی؟ دقیقا این داستانتو تو فیلم دیدم.کس کش

1 ❤️

312745
2012-02-29 09:06:03 +0330 +0330

دوم =))

0 ❤️

312746
2012-02-29 09:46:53 +0330 +0330
NA

داستان خوبي بود دوست عزيز. كاش منم چنين معلمي داشتم

0 ❤️

312747
2012-02-29 09:59:19 +0330 +0330
NA

از چی بگم…
.
.
.
تو فکرمه اگه تا چند روز اینده داستان نویسایه بزرگ و حرفه ایه سایت مثل هلیا،پریچهر،عالیجناب،مهران،ارش و شهوتناک و … داستانی ننویسن بزنم کلا سایتو یک جانبه تحریم کنم بره پی کارش.

از یه طرف ادمین هر چرتوپرتی رو که واسش میفرستی سریع اپلودش میکنه و اصلا محتوا واسش مهم نیست و ارزش نداره و از طرفه دیگه یه عده داستان نویس قلم به مزد اومدن تو این سایت دارن فتنه به پا میکنن با داستاناشون و حال مارو حسابی میگیرن مثل همین داستان اخریه “لز دوست دختر فیس بوکی با مامانم”
والا افسردگی گرفتیم اینقدر داستان
دره پیت خوندیم بابا…
.
.
.
به قول شاعر : خسته ام مننن/کبوووترییی بالو پر شکسته ام مننن…®

0 ❤️

312749
2012-02-29 10:05:04 +0330 +0330
NA

اگه به این آسونی بود ما اینجا پلاس نبودیم !
در مورد پسرش و اون حرکاتش به خاطر خنته نکردن هست ! اگه واقعا پروانه زایده مغز معیوبت نباشه بهش بگو اون بیچاره رو هرچه زودتر راحت کنه :|

0 ❤️

312750
2012-02-29 11:19:16 +0330 +0330
NA

بابا تو اصلا آرنولد ، تو اصلا فرانکی ، اصلا تو علی دایی … ننویس جان بچت گند زدی به حالمون

0 ❤️

312753
2012-02-29 11:46:47 +0330 +0330
NA

خیلی واسم جالبه که چرا توی اغلب داستانها ، طرف با اینکه بار اولش هم هست سکس رو بطور کامل انجام میده ، مخصوصا این رواج پیدا کرده بد از چند بار ارضا کردن طرف مقابل نوبت به سکس از عقب می رسه و طی این مدت خودشونو نگه می دارن واسه این موقع .
خواهشا موضوع هارو عوض کنید (کلاس خصوصی،درست کردن کامپیوتر،تنظیم ماهواره … ) یکم خلاقتر باشید واسه دروغ گفتن.

0 ❤️

312754
2012-02-29 13:46:20 +0330 +0330

چرا سعی نمیکنید یه سوژه ی بکر و جالب پیدا کنید و بنوسید هیچکس مجبورتون نکرده داستان بنویسید اونم با این موضوعات تکراری و کلیشه ای که دروغ بودن از سر تا پاش میباره

0 ❤️

312755
2012-02-29 15:55:15 +0330 +0330
NA

dadash azizam riiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiidiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

0 ❤️

312756
2012-02-29 16:45:27 +0330 +0330
NA

سلام حسام یا به قول خودت حسامه
عالی بود
باید بهت لوح تقدیر بدیم
خیلی زیبا بود
جا داره که منم به نوبه ی خودم ازت تشکر کنم
باید بگم که تف به روت با این داستان نوشتنت
من موندم چرا این خانم ها که تا حالا سکس هم داشتن زود به ارگاسم می رسن ولی یک بچه ی 19 ساله که سکسی هم نداشته بعد از کلی کردن و خواهش و تمنا ابش میاد!!!
واقعا شما جاتون اینجا نیست
مغزتون اینجا خاک می خوره با این طرز بیان کردن تخیلاتتون
در ضمن عجب دنیایی شده که معلم به شاگرد می ده در عرض 10 دقیقه و با یک مالیدن ساده
واقعا در عجبم

0 ❤️

312757
2012-02-29 17:12:26 +0330 +0330
NA

دوستان همه چی گفتن بهت من دیگه چیزی بره گفتن ندارم فقط کیرم تو مغزت.

0 ❤️

312758
2012-02-29 17:16:21 +0330 +0330

شما ديگه گندشو در اوردين اين چرنديات چيه بابا بيخيال داستان نويسي بشيد بريد استعدادتونو يه جا ديگه شكوفا كنيد خيلي سعي ميكنم فحش ندم اما انگار نميشه اخه مرتيكه الدنگ مارو چي فرض كردي فكر كردي داري واسه يه مشت گاگول چرت وپرت مينوسي ؟تو پاتو زدي به پاش اونم زودي لنگاشو هوا كرد برات . برو عمو جون همون جلقتو بزن اصطحلاكش كمتره به مغزت فشار نيار

0 ❤️

312759
2012-02-29 18:39:15 +0330 +0330
NA

Ey baba

0 ❤️

312760
2012-02-29 19:10:14 +0330 +0330
NA

خیلی بد نوشته بودی
بعضیا یه طوری داستان مینویسن انگار اگه یه زن 2 ما کیر ندید دیگه اگه یکیش رو در فاصله ی 2 کیلومتری دید میپره رو پسرا میگه بکن توش!!!
برو کشکتو بساب بابا

0 ❤️

312761
2012-02-29 19:40:07 +0330 +0330
NA

Paye sevomam onjat.

0 ❤️

312762
2012-02-29 20:15:43 +0330 +0330
NA

خوشمله کس نگو قابلمه

زن متاهل 2 هفته ندی بخوردش میره از تو خیابون کیر میدزده چه برسه کیر با تخم خودش بیاد تو خونه اونم بعد از دو ماه . والاااااااااااااااااا
شما برو شوهر کن تونستی یه هفته نده . تو که تو شرایطش نیستی تز الکی نده . زن جماعت میخاره . عادت کرد نمیتونه ول کنه . اگه جنده باشی می فهمی چی میگم
اومدی ایراد بگیری ریدی درست . پست نمی زدی سنگین تر بودی . باز بچه ها درست ریدن به نویسنده و چیزی واسم نگذاشتن

حالا واسه اینکه مشتری شی منم میگم کیر همون بچه مو فرفری تو کونت با این داستانت . بیا اینجا شاگرد من شو ببینم بکن هستی یا نه . ببینم کی اون یکی رو میکنه تخم فندقی

0 ❤️

312765
2012-02-29 23:41:53 +0330 +0330
NA

خیلی مسخره بود اصلاً حال نکردم

0 ❤️

312766
2012-03-01 00:18:04 +0330 +0330

تخمی بود. چه روزگاری شده همه جنده هستند. پاش به پات خورد بعدش پرید رو کیرت؟ تو اصلا میدونی کوس چیه که میگی لیز شد دیگه خوشت نیومد بکنیش؟ کوس کش ریدم تو داستانت و خودت و معلمت و حلقت.

0 ❤️

312767
2012-03-01 00:25:15 +0330 +0330
NA

خیلی تخمی بود
تخیلات تخماتیکی داری

0 ❤️

312768
2012-03-01 03:25:24 +0330 +0330
NA

با عرض پوزش از تمام بانوان گرامی. مدتیه برای من این سوال پیش اومده که چرا در اکثر داستانها (حتی با نویسنده زن )تمامی شخصیتهای زن قصه (در صورتی که خود پیشنهد دهنده نباشن ) اولین پیشنهاد مرد قصه برای سکس را با تمامی وجود می پذیرند و بدون هیچ ارتباط عاطفی به حالات مختلف سکس تن در میدهند.ایا سکس می کنم برای اینکه باشم در حال گسترش است .یا کلوب شریک جنسی اتفاقی هواخواه زیادی پیدا کرده…

0 ❤️

312773
2012-03-01 11:32:50 +0330 +0330
NA

طبق معمول نصفه ولش کردم…

0 ❤️

312774
2012-03-01 15:52:01 +0330 +0330
NA

کس شعر محض بود…!
آخه کس مغز فکر کردی مردم مثل خودت الاغ هستن که این تخیلات کیریتو میدی خوردشون؟؟؟ کیر شوهر بی عرضه پروانه تو کس مامان جونت واسه پسر کس مغزش…

0 ❤️

312775
2012-03-01 19:30:11 +0330 +0330
NA

یه سوزه بهت میدم برو اینو بنویس بیشتر به واقعیت شبیهه. بنویس :البته بنویسش رو ننویس, داشتم جدول ضرب حل میکردم ولی یکی از جوابارو بلد نبودم رفتم تو حیاط یه بزغاله دیدم جدولو گذاشتم جلوش تا جوابشو بهم بگه. ولی سرد برخورد کرد منم کلی کونشو دید میزدم اما فایده یی نداشت همچنان برخوردش سرد بود.یه مدت که از دید زدن من گذشت بزغاله خم شد تا جدول ضربو نگاه کنه .منم رفتم جلو که ببینم جوابش چی میشه. یهویی پام خورد به پاش.پاهاش خیلی گرم بود منو دیونه کرد اونم خیلی خوشش اومده بود.منو بوسید منم کونشو مالیدم داشت لذت میبرد و عاشقانه بع بع میکرد.وای باورم نمیشد انگار تو رویا بودم من امروز برای اولین بار از شرمندگی دستام و آب دهانم راحت میشدم شاید بزودی قوز پشتم از بین میرفت.از امروز همه سوراخای دیوار و دسشویی حتی درز دیوارها حلقه مهره و هر چیزیکه گرد یا شبیه سوراخ بود از دستم نفس راحتی میکشید.دیگه همسایه مجبور نبودند دمپایی زنونه, دستمال سفره ,حوله دسشویی را از نگاهای هیز من بپوشانند.آه من عشق زندگیمو پیدا کرده بودم من صاحب اون کس و کون زیبا شده بودم.بعدها بزغاله پیش من اعتراف کرد:از زمانی که مادرم منو از شکم آغا گرگه بیرون کشید فقط به عشق تو اینجا منتظر مانندم اینو میگفت و عاشقانه بع بع میکرد وازم خواست هیچ وقت ترکش نکنم و هروقت خواست برم پیشش. خوب بود دیدی چاخان کردن کاری نداره. ولی ابلح چرا نمیفهمی کسی که میاد اینجا داستان بخونه انتظار داره واقعا یه داستان بخونه حیف نیست آدم با هزار زحمت فیلترینگو دور بزنه بعد بیاد اینجا شاهد ریدن تو باشه

0 ❤️

312776
2012-03-02 02:19:08 +0330 +0330
NA

كيرم تو مغزت

0 ❤️

312778
2012-03-03 03:16:39 +0330 +0330
NA

حالا اون سال نمره ریاضیت چند شد؟ بچه درسخون

0 ❤️

312781
2012-03-03 08:43:47 +0330 +0330
NA

خوابتو اوردی نوشتی ؟ تا اینجاش درست پاتو زدی به پاش کشید عقب اما چطو رشد بچشو برد بالا اومد پایین کسشو داد به کیرت ؟ خواب باحالی بود ما تو خوابمون همه رو کردیم من جمله کون تپل تورو

0 ❤️

312782
2012-03-03 23:42:57 +0330 +0330
NA

من ميخواستم راجب داستان بزغاله نظر بدم سوژش عالي بود مخصوصا عشق هيولايي بزغاله از بدو تولد خرابم کرد

0 ❤️

312783
2012-03-17 14:21:25 +0330 +0330
NA

faghat LOL

0 ❤️

312785
2012-03-17 18:02:51 +0330 +0330
NA

ای خدایی که همه مارو آفریدی. مایی که چه راست چه دروغ میخواهییم به مادر خواهر اقوام و… خود تجاوز کنیم و بعد زائده تخیلات یا خیانت هایمان را مینویسیم تا چند نفر دیگر با آن هوسرانی کنند آیا جای ما کجاست؟ آیا اگرتو خدایا مارو ببخشی و مجازاتم نکنی ما میتوانیم خودمان را ببخشیم. من از شماها جدا نیستم و یکی مثل شما ولی واقعا انقدر پستیم؟ بعدا میرویم ادعای فرهنگ و انسانیت میکنیم؟ آیا حیوانات از ما با وجدان تر نیستند؟ آنها به مادر خود خیانت نمیکنند ولی ما میکنیم. خدایا تو هم ببخشی خودمان خود را میبخشیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه کم فکر کنید شاید هنوز بتوانیم حتی اندازه یه حیوان شرف داشته باشیم و ناموس سرمون بشه. اندازه یه حیوووووون!!!

0 ❤️

312786
2012-03-30 17:39:23 +0430 +0430
NA

اینقد بچه ها بارت کردن که من دیگه چیزی نمیگم

0 ❤️

312787
2012-08-07 07:41:09 +0430 +0430
NA

مگه معلمت جندس كه به اين اسوني ميده

0 ❤️

312788
2014-02-20 12:01:42 +0330 +0330

پروانه سريع برگشت و سر جاش نشست! اخم نكرده بود بجاش يه لبخند قشنگ رو لباش بود! اين دفعه پاهاي پروانه بود كه به پاهاي من مي خورد! شهوت خاصي نداشت اما لذت بخش بود!
يكدفعه پروانه پاشو كشيد و بلند شد اومد سمتم ، با حالتي جدي بهم گفت بلند شو، منم از ترس كه اين چرا يهو اينطوري شد داشتم سكته ميكردم! پروانه سرشو جلو آورد لباي گرمشو رو لبام گذاشت، بعد محكم بغلم كرد! من هنوز تو هنگ بودم، تمام بدنم سرد و ضربان قلبم بالا رفت!! پروانه دستمو گرفتو سريع كشوندم برد اتاقش!

به اینجا که رسید کسشر شروع شد

0 ❤️

572976
2017-01-09 05:10:05 +0330 +0330
NA

18 سالت بود میرفتی کلاس واسه اینکه نمره ریاضیت کم نشه؟
18 سالگی باید سال اول دانشگاه باشی یا نهایت پیش دانشگاهی، که در اون صورت کلاس کنکور باید بری نه اینکه واسه نمره بری کلاس.
امسال دیگه نرفتی پیشش کلاس؟ فکر میکنی آدم 19 ساله باید بره کلاس؟ 19 سالگی یعنی سال دوم دانشگاه که دیگه تو این سال فقط رشته ریاضی درس ریاضی داره و بقیه رشته ها ریاضیشون رو معمولاً همون سال اول پاس میکنن.

0 ❤️

832466
2021-09-16 00:18:45 +0430 +0430

نننننننننننننن

0 ❤️