پری دخترعمه

1392/02/13

سلام اسم من مثلا نیما می باشد!!!

اسمه دختر عمه ی منم هم مثلا پری

اول هاشو زیاد کش نمیدم نه خوش هیکل ام نه کیره 18 سانتی دارم نه دروغ راسته کارمه یه پسر معمولی 23 ساله که این داستان براش 3 ساله پیش افتاده و میخواد واسه کاربرهای این سایت بنویسه…

این اتفاق برمیگرده به ساله تابستون سال 89 من دانشجو بودم ترم تابستون یعنی اخره بد بختی چون ترم قبل اش مشروت بودم واسه جبران برداشته بودم درس پاس کنم خوب بگذریم این پری هم از من 2 سال کوچیکتر بود اندام زیاد باحالی نداره اما چهره ی جذابی داره بچه گی ها کمی شیطونی داشتیم اما دیگه چند سالی بود به روی هم نمی آوردیم انگار اتفاقی پیش نیومده بود…

تا اینکه اونم اومد Facebook و این استارت ماجرا بود من و با هم بعضی وقتها چت میکردیم خوب دختر عمه ام بود واسه هم نوشابه باز کردن و تعریف و تعارف و اینجور حرف ها تا اینکه حرف از خاطره های بچه گی شد و من با یکمی شیطنت درست دست گذاشتم رو اون خاطره داخل پارانتزی هاااااااا ( به قول خودمون دکتر بازی ) خلاصه من گفتم این دختره خجالت کشید بیچاره یه پنج دیقه مکث کرد بعد جواب داد خوب حق ام داشت اما اشکال نداشت روش وا می شد خوب گذشت و گذشت و حرف ها یواش یواش به طرف سکس بیشتر می رفت از جک گرفته تا بحث های سکس تو فیس و چت تو یاهو و اخرهای ماجرا هم سکس چت!!!

دیگه کاملا تشنه ی هم شده بودیم داشتم واسش بال بال میزدم نمی دونم شایدم اونم بدش نمی اومد باهام سکس کنه!!! دنبال یه فرصت بودم که من باید ایجاد اش می کردم خوب بالاخره اون دختره و غرور اش … می دونین که یکم باید ناز کشید تا اینکه روز معود برام رقم زده شد

ماجرای اسباب کشی اخ من عاشق اسباب کشی ام خوب کش ندم قرار بود بریم هردومون کمک عمه ی بزرگ ام واسه اسباب کشی من هم تو مخم داستان های علمی تخیلی گرفته تا تهدید رو می کشیدم خدایش بد جوری به سکس نیاز داشتم اما احساس می کردم اون تو واقعیت بهم بی میله این حرف ها تو ذهنم بود و خیلی پرت که رسیدم در خونه ی عمه ام رفتیم و شروع به کار کردیم من دیگه یواش یواش نا امید می شدم که باز کمک رسید عمه ام گفت پری رو بردار این وسایل شکستی رو با ماشین ببرین اونجا و موکت ها رو اماده کنین تا ما اسباب ها رو با کامیون بیارم من باز هم با امیدی که داشتم ترس هم بود ولی این دیدم که چشم پری هم برق زد

راهی شدیم و رسیدم خونه یه خونه خالی که یه گوش اش موکت بود که از قالی شویی برگشته بود… من رفتم طرف موکت ها اروم برگشتم خیلی ساکت بود بهش نگاه کردم گفتم چته گف هیچی گفتم بگو گفت قده جلبک هم مغز نداری دیدم راست میگه اروم رفتم طرف اش دستشو گرفتم و بغل اش کردم تن اش گرم بود واقعا احساس خوب بهم دست داد قده سکس برام با ارزش بود فقط از لذت و هوس و کمی چاشنی عشق خودمونو بهم می مالیدم لب هامون نا خود آگاه به هم گره خورده بود و میبوسیدیم من شالشو بادستم کشیدم از رو موهاش پایین دستم داخل آبشار موهای خرمایی رنگ اش بود دست دیگم رو کمرش خیلی خوب بود آروم می بوسیدم اش و اونم صورت منو ناز می کرد با دست اش و کیرم روی کس مالیده میشد از رو شلوار بد آروم دستم رو بردم پایین تر مانتوشو دادم بالا و دستم کردم تو شلوار اش کونشو می مالیدم و دستم کشیده میشد رو خط کون اش زیاد بزرگ نبود اما خیلی نرم بود اون هم دست اش از رو شلوار رو کیرم بود اروم خواستم شلوار رو در بیارم ولی نذاشت خیلی حالم گرفته شد ولی باز به همون حس قانع شدم دیگ داشت آروم با صدای ناز اش آه آه می کرد خیلی تو گوشم دیوونه کننده احساس میشد اروم دکمه شلوارشو باز کردم کمی دادم پایین شورت سفید اش معلوم بود ولی کمی وسط اش خیش شده بود که وقتی دست میزدم روش لیز بود رفتیم طرف موکت ها بدونه اینکه باز کنیمشون ولو شدیم روشون منم شلوارمو در آوردم و افادم روش باید عجله میکردم کیرمو از رو شرت اش مالیدم رو کس اش ولی طاقت نیاوردم شورتشو دادم پایین برگردونمش و مالیدم از پشت رو کون اش بین سفید و سبزه بود رنگ اش و کمی از موهای کس اش رسیده بود به سوراخ کون اش اما جوری حشری بودم که فکرم به اونجاها نمی رسید که خوشم بیاد یا نه اروم آروم اب کیرم مالیده میشد وسط کون اش و سوراخ اش کیرم رو سوراخش بود فقط عقب جلو میکردم و اروم آروم سرشو حل میدادم جلو و آه آه میکرد نه نیما نه فقط بمال منم صدای نازشو میشنیدم و بیشتر روانی میشدم که سرشو حل دادم تو یه اااااااااااااایییییییییییییییی جانه گفت و من تو همون حالت یکم هم کردم توش و همنقدر عقب جلو کردم بعدش دیگه داشتیم نفس نفس میزدیم و صدای ای نیما درد داره و در بیار فقط می شنیدم با ای ی ی ی ی ی و اووووووف های پری … دیگه کامل توش بود و منو اون داشتیم حال میکردم خیلی حس نابی بود انگار کیرم رو می میکیدن و گرمای وجودشو حس میکردم داشت ابم می اومد در نیاوردم با احساس پرشی تو کیرم ریختم تو کون اش و بی حرکت موندم بهم گفت بلندشو نیما منم بلند شدم بغلم کرد و بوسیدم فقط نگاش میکردم الان اش م که الانه از عقب باهاش سکس دارم و تقریبا جز اون اب کسی سکس ندارم
مرسی که وقت گذاشتین

نوشته: نیما


👍 0
👎 0
83146 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

378770
2013-05-03 03:40:39 +0430 +0430
NA

اول هثل همیشه ممنون که نوشتی.بعدم مثلا کییییییییرم تو دهنت با این داستانه تخیلیت که نوشتی.اخه کونیییییی خان کم فیلم هندی نگاه کن.کیییییییییییرم تو موهای ابشار خرمایی رنگ دختر عمت.1دف دیگه ببینم داستانایه تخمی تخیلیتو نوشتی میام به هردوتاتون تجاوز میکنم

0 ❤️

378771
2013-05-03 03:42:25 +0430 +0430
NA

خوب بود.بازم بنویس.

0 ❤️

378772
2013-05-03 04:15:20 +0430 +0430
NA

پیدا بود تو شیشه نکشیده بودی.ممنون بد نبود

0 ❤️

378773
2013-05-03 06:07:13 +0430 +0430
NA

جالب بود مرسي

0 ❤️

378774
2013-05-03 06:42:51 +0430 +0430
NA

بدک نبود :D کیرم یه خورده ای بیدار شد قشنگ بود خوب توصیف کردی ولی حرفه ای نبود آورین :X

0 ❤️

378776
2013-05-03 14:59:59 +0430 +0430
NA

به من ميگن گلپري
کس نميدم سر سري
آخ و اوخ هاي جندگي
دل ميبرم از هر کسي

0 ❤️

378777
2013-05-03 15:02:11 +0430 +0430
NA

ای خاك بكنن تو سرت
دروغ هم بلد نیست بگه
آقای مثلا نیما بهتره بری جقتو بزنی :))

0 ❤️

378778
2013-05-03 15:17:19 +0430 +0430
NA

سال تابستون سال89
مشروت=مشروط
معود=موعود
آیا؟
بقیه ش حوصله م نشد بخونم
اخوی دیگه نویس
‏|‏:

0 ❤️

378779
2013-05-03 17:31:42 +0430 +0430
NA

:)) :)) :)) :)) جالبه…
طرف میاد میگه نیاز داره جنده نه ابرومند :)) :)) :))
عزیزم ترکوندی…
خومنم بگم شاید پیدا شه عاقا اظ تگزاص نبود البطه جنده

0 ❤️

378780
2013-05-03 17:39:51 +0430 +0430
NA

دانشجوی بیسواد
خاک توگورت کنن
قبل نوشتن برو دستشویی تا توسایت نرینی

0 ❤️

378783
2013-05-04 03:36:09 +0430 +0430
NA

مشروط اینتوری بیسواد

0 ❤️

378784
2013-05-05 14:15:41 +0430 +0430
NA

خوبيه اين كس شعرا اينه كه هركي هر عقده اي داره خاليش ميكنه.مثلا طرف عقده ي دانشجويي داره ميگه دانشجوم.يا مثلا پسر عمش كردتش ميگه دختر عممو كردم.تو مغزاتون جز كس چيز ديگه اي نيستش

0 ❤️