پوست گندمی لیدر

1401/05/05

مشغول بستن چمدون که مامانم صدا میزنه بیا ناهار بخور !. ناهارو میخورم در مورد سفر فردا مشغول صحبت خانوادگی میشیم . قرار بود بریم آنتالیا برای 4 روز. این سفر رو بابام به اصرار خواهرم راه انداخت و شرکتی که در تور اون ثبت نام کردیمو خواهرم پیدا کرده بود. منم یک جوون 19 ساله که تاحالا از کشور خارج نشدم. روز موعود رسید سوار ماشین شدیم و رسیدیم فرودگاه. 2 ساعتی منتظر بودیم. هواپیما بلند شد و خواهر و مادرم کنار من و پدرم صندلی جلو. خواهرم کلا کنار پنجره هواپیما مشغول استوری گرفتن بود. چون پرواز مستقیم به آنتالیا نبود تو آدانا توقف داشتیم و بعدش دوباره به سمت آنتالیا بلند شدیم. ساعت 9 صبح به وقت آنکارا بود که چمدون هارو تحویل گرفتیم. خواهرم گفت یک خانمی دم در فرودگاه منتظره و اون مارو تا هتل میبره. دنبالش رفتیم و همو پیدا کردیم. یک خانمی بود به اسم مینا که پاهای خوش فرم و ممه های تقریبا معمولی داشت. من همونجا عاشق پوست گندمی و برنز اون شدم خیلی تحریک شدم و کیرم راست شد. مارو سوار شاتل کردن و رفتیم به سمت هتل. هتل بدی نبود 4 ستاره و تقریبا لوکس. از 4 روزی که اونجا بودیم 3 روز رو با تور میگشتیم. مثل اینکه مینا (لیدر تور) آشنا خواهرم بود. خیلی خسته بودیم و عصر که اتاق هارو تحویل گرفتیم هممون ولو شدیم رو تخت ! قرار شد مامان بابام با داداشم که 2 ماهش بود برن تو یک اتاق و منو خواهرم تو یک اتاق. اتاق هارو تقسیم کردیم ! وقت خواب بودو منم حسابی خوابم میومد. چشام رو باز کردم دیدم خواهرم جلو آینه داره آرایش میکنه و با تلفن صحبت میکنه و میگه : مشکلی نیست و اوکیه. گفتم کیه گفت مینا میگه اتوبوس نیم ساعت دیگه میاد و مامان بابا حاضرن. منم سریع رفتم زیر دوش و چون تازه پاشده بودم کیرم راسته راست. دلم نیومد نزنم به یاد اون خانم خوشگل زدم و دوشمو گرفتم اومدم بیرون. متوجه شدم 20 دقیقه تو حموم بودم و همه منتظر منن. سریع سشوار کشیدم و تافت زدمو در بهترین حالت خودم چون میدونستم مینا هم قراره بیاد. سریع رفتم پایین و دم اتوبوس مینا رو دیدم. یک یونیفرم خوشگل که خیلی بهش میومد تنش بود. بهم گفت به به آقا ماهان. گفتم سلام و احوال پرسی کردیم بعدش من رفتم سوار اتوبوس شدم. تو فکر این بودم اسم منو از کجا میدونه و همون لحظه اومد تو ذهنم چون رفیق خواهرمه حتما اون بهش گفته به هر حال مارو بردن دم بندر لیمان و خانوادگی سوار یک کشتی تفریحی شدیم. کشتی راه افتاد و مامان بابام مشغول آبجو خوردن و داداش کوچیکمو سپرده بودن به خواهرم. دنبال دستشویی میگشتم که یکی از خدمه گفت 2 طبقه پایین تره. رفتم و پیدا کردم متوجه شدم از دستشویی زنونه صدای داد و بیداد میاد. رفتم نزدیک تر دیدم بله مینا خانمه و داره با رئیسش دعوا میکنه. تلفن قطع کرد و برگشت پشتشو دید و متوجه حضور من شد سریع دستشو برد جلو صورتش و خجالت کشید و گفت : من این همه سلیته بازی رو جلوی تو در آوردم ؟. منم گفتم سلیته بازی چیه خانمی مثل شما به من فهشم بده از روی مجبته. اینو گفتم لپاش گل انداخت اومد بالا و روی ارشه بودیم. بهش گفتم آبجو میخوای و گفت اره رفتم دوتا آبجو گرفتم و اومدم نشستم کنارش. بهش گفتم بحث سر چی بود ؟. گفتش مهم نیست. گفتم تنگ بازی در نیار بگو دیگه. گفت : چند نفر از کسایی که باهام مشکل دارن اومدن تو سایت به کار من نظر منفی دادن و رئیسم فکر میکنه بخاطر عملکرد بده منه و میخواد منو اخراج کنه. اشک تو چشماش جمع شده بود. خواستم بهش حس امنیت بدم. دستمو گذاشتم رو شونش و گفتم : هیچکی بهتر از تو نمیتونه اینکارو انجام بده. خیلی خجالت کشیده بود و گفت مرسی ماهان جون. منم میخواستم بحثو ادامه بدم گفتم حتما طرف ناشیه میخواد زیبا ترین کارمندشو اخراج کنه. اینو گفتم دل تو دلش نبود. بخاطر آبجو خیلی شاش داشتم و داشتم میترکیدم. گفتم میرم دستشویی و اونم گفت منم دارم. خلاصه رفتیم و من دیدم در دستشویی مردونه قفله . مینا رفت از خدمه پرسید و اونا گفتن توالت ترکیده . من با لحن خنده داری گفتم عالی شد . مینا گفت مشکل نداره حالا بیا تو زنونه یجوری درستش میکنیم . وارد دستشویی شدم . خلوته خلوت بود . مینا در دستشویی رو بست و از پشت قفل کرد . گفتم داری چیکار میکنی گفت ساکت شو و منو کشید سمت دیوار و دستشو گذاشت رو سینم. بهم گفت بدجوری عاشقت شدم. بش گفتم همون لحظه که دیدمت فهمیدم خدا چه فرصتی بهم داده و بعدش مشغول لب گرفتن ازش بودم خیلی عجیب بدن خوشبویی داشت عاشق همینش بودم. داشتیم لب میگرفتیم به خودم اومدم و دکمه های لباسشو باز کردم. ممه های نازش از زیر سوتین معلوم بود وای خدا. بند سوتینشو باز کردم و سرمو گذاشتم لای ممه هاش یک محیط گرم درست شده بود قشنگ حس میکردم تو بهشتم. آروم آروم شروع کردم به لیس زدن ممه هاش. نوک ممه هاشو لیس میزدم و اونم آروم آهی میکشید. دستمو کردم تو شرتش و آروم کصشو مالیدم یه کص خیس خیس شهوتم عود کرده بود. نشستم رو توالت فرنگی و اونم شرتشو در آورد و منم شلوارکمو دادم پایینو کیره 18 سانتیم نمایان شد. افتاد به جون کیرم جوری نگم براتون. تخمام رو به صورت کامل میزاشت تو دهنش و من میرفتم تو اوج تحریک. آروم آروم زیر کیرمو لیس زد تا تحریکم کنه ! بعدش رفت بالا تر وای داشت زبونشو میزد به نوک کیرم. بهش گفتم مفتخرم کیرمو بکنم تو کص خانمی خوشگلی مثل شما گفت چرا که نه و اومد رو کیرم نشست داشت بالا پایین میرفت که حس کردم آبم داره میاد نتونستم جلوشو بگیرم هی سرعتشو بیشتر میکرد داد زدم : واای مینااااا با همین لحن و آبمو با فشار ریختم تو کصش . میخواستم ادامه بدمو اونو ارضا کنم شنیدم یکی داره در میزنه مینا گفت برو تو توالت قایم شو رفت بیرون بهت میگم که بری منم اوکیو دادم طرف رفت بیرون منم برگشتم رو عرشه و شماره مینا رو گرفتم . از وقتی برگشتم ایران هر شب باهاش سکس چت میکنم به یاد اون سکس داغ !

سعی کردم داستانو به خوبی براتون خلاصه کنمو بیشتر ازین وقتتون رو نگیرم . مرسی از همتون خداحافظ

نوشته: ماهان


👍 1
👎 18
24001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

887213
2022-07-27 02:23:56 +0430 +0430

بابا ارشه خخخخخ
خدایی ۱۹ سالت بود رفتی از کشور بیرون خدایا اخه چراااااااا بابات حتما یکی از یقه سفیدا بود که معاف شدی غز خدمت سربازی
پسر خوب بشین جلقتو بزن مگه مجبوری یا بگو این یک داستان از ترشحات مغز کونی منه توالت کشتی ترکیده خخخخ اونم تفریحی
فقط تا ارشه(عرشه)خوندم
پسر خوب به شعور خواننده توهین نکن من الان دقیقا روی عرشه وایسادم

1 ❤️

887219
2022-07-27 02:35:30 +0430 +0430

فوق شیری و خالی بندی محض بود

0 ❤️

887259
2022-07-27 07:05:59 +0430 +0430

فقط قسمت جق زدنت راست بود. بابات بهتون حال داده بود رفته بودین علی آباد قم. چادر یه پیرزنه رفته کنار ساق پاشو دیدی و بسم ا… بزن تف که راه افتادیم!

2 ❤️

887265
2022-07-27 07:35:06 +0430 +0430

ارشه مال ویلن هست. این چند تا داستان کلا نوشته یک نفره اونم همین مجلوق کسمیخ

0 ❤️

887284
2022-07-27 10:18:37 +0430 +0430

دفه بعد ک خواستی جق بزنی سعی کن زیاد آب جو نخوری

دلستر بخور توهمش کمتره

0 ❤️

887304
2022-07-27 14:43:21 +0430 +0430

طبق فرمایش دوستان و بنظر بنده
جنابعالی نه تنها به ترکیه نرفتی بله تا نزدیک مرز هم نرسیدی و الا الان بجای پرچم اون میله پرچم ترکیه تو کون مبارکتون بود
تو هم برو جلقتو بزن

0 ❤️

887310
2022-07-27 15:56:42 +0430 +0430

دا جواب اون دوستي كه گفته بود براي خروج از كشور براي پسرهاي بعد اين رده سني ضمانت مالي ميخواد بايد بگم براي اقب مونده هاي ذهني معافيت صادر ميشه 😁😁😁😁

0 ❤️

887312
2022-07-27 15:58:49 +0430 +0430

در جواب اون دوستي كه گفته بود براي خروج از كشور براي پسرهاي بعد اين رده سني ضمانت مالي ميخواد بايد بگم براي عقب مونده هاي ذهني معافيت صادر ميشه 😁😁😁😁

0 ❤️

887327
2022-07-27 19:34:24 +0430 +0430

ناخدا گاییدت پسرم؟

0 ❤️

887350
2022-07-28 00:54:53 +0430 +0430

این وسط تکلیف شاشیدن چی شد؟

0 ❤️

887355
2022-07-28 01:19:45 +0430 +0430

لعنت به جق
لعنت به توهم
لعنت به دروغ
کره خر
خودت یه بار جق نامتو بمون اگر ریدنت نگرفت بیا کونت بذارم

0 ❤️

887530
2022-07-29 14:49:06 +0430 +0430

داستان کلا کسشعر بود بیشتر به یک خواب رویایی می‌خورد تا داستان سکس

0 ❤️

887558
2022-07-29 19:37:58 +0430 +0430

جقی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها