پیمان و علی

1397/12/03

زنگ آخر خورد و مثل همیشه کمی معطل کردم تا همه برن و بتونم بدون انگشت شدن مالیده شدم برم خونه ولی اونروز علی قصد رفتن نداشت کلاس که خالی شد اومد طرفم گفت جون چقدر خوشکلی تو پیمان و من کشید تو بغلش یکم تقلا کردم از دستش خلاص شم ولی نشد گردن و میبوسید شق شدن کیرش رو از رو شلوار حس میکردم وقتی علی بغلم میکرد خیلی خوشم میومد ولی نمیتونستم بروز بدم تنها کسی بود که از اذیت کردناش لذت میبردم فکر کنم خودشم فهمیده بود آخه برخورد من با بچه های دیگه رو دیده بود صدای ناظم اومد سریع ولم کرد و منم پا فرار گذاشتم تا باهاش چشم تو چشم نشم جلوی در مدرسه صدام کرد ولی بهش توجه نکردم سوار سرویسم شدم
علی با اینکه جزء بچه خوشکلای کلاس بود ولی کسی جرات نمیکرد دست بهش بزنه دعوایی بود امسال تازه اومد بود تو مدرسمون کلاس سوم راهنمایی بودیم همون روزای اول با کتک زدن مجید و وحید قلدرای کلاس که بهش گیر داده بودن و بعدش که مجید و وحید آدم آوردن دم مدرسه که فرار کرده بود و فرداش پسر خاله هاش و بچه محلاش اومدن جلوی مدرسه و وحید و مجید و رفقاش و زدن و از اون به بعد همه مدرسه میشناختنش منم خیلی ازش خوشم اومده بود هم خوشکل بود هم قوی و هم درسخون
چندین بار پیشنهاد دوستی بهم داده بود ولی من قبول نمیکردم چند بار تو دستشویی و آبخوری خفتم کرده بود و میگفت دوست دارم نمیخوام اذیتت کنم فقط میخوام باهم باشیم ولی من میترسیدم
ی روز که زنگ آخر معلم نیومده بود ناظم بهمون گفت میتونید برید خونه علی اومد پیشم و گفت بیا بریم ی دوری باهم بزنیم یکم من و من کردم گفت نترس بچه خوشکل تو خیابون که نمیتونم باهات کاری کنم خلاصه دل به دریا زدم و باهاش رفتم دستمو گرفت و رفتیم پارکی که نزدیک مدرسه بود یخورده خوراکی خریدم و نشستیم رو نیمکت پارک خیلی داشت بهم خوش میگذشت آخه علی و دوست داشتم و اون شروع کرد به صحبت کردن که عاشقم شد و دوست داره همیشه با هم باشیم که بهش گفتم عاشقم شدی که کونم و بکنی ی نگاه بهم کرد و گفت سکس هم جزئی از دوست داشتنه آدما از دوست داشتن زیاده که همدیگرو بغل میکنن و با هم سکس میکنن تازه اگه من فقط به فکر کردنت بودم خودت میدونی میتونستم اونقدر تو مدرسه اذیتت کنم که خودت با پای خودت بیای بهم بدی من دوست دارم باهم دوست باشیم اگه یروز کارمون به سکس کشید مطمئن باش کاری میکنم تو بیشتر لذت ببری و …

خلاصه حرفاش خیلی روم تاثیر گذاشت و از اون روز دوست صمیمی شدیم تو مدرسه با هم بودیم اون میومد تو محل ما با هم میرفتیم پارک و گیم نت و هروز اون چیزای بیشتری از سکس میگفت چشم و گوشم باز شده بود همه جا هوام وداشت دیگه وابستش شده بودم اگه جای خلوتی پیدا میشد بغلم میکرد ولبام میبوسید
دیگه به علی عادت کرده بودم اولین دوست صمیمیم بود وقتی لبام و میبوسید و بدنم و لمس میکرد دوست داشتم بغلم کنه و از گرمای بدنش لذت ببرم ولی توخبابون امکانش نبود دیگه خودم دوست داشتم بهش بدم بخاطر همین دعوتش کردم خونمون من تک فرزند بودم مامان بابام دکتر بودن و خونه خالی در اختیار دفعه اول چون مامانم سختگیر بود جلسه معارفه بود چون علی خوشکل بود و درسخون مامانم تاییدش کرد از اون روز پای علی به خونه ما باز شد دفعه بعد که علی اومد با ی رکابی و شرت جلوش نشستم تا ببینم چیکار میکنه همین که اومد تو زد روی کونم گفت این چه وضعیه اگه کیرم بیدار شد خودت باید بخوابونیش
منم با ناز گفتم مگه تو کیرم داری اونم که خیلی شیطون بود گفت بهم نشون میدیم مال هر کس بزرگتر بود او یکیو میکنه
رفتیم اتاق و لخت شدیم کیر من در مقابل اون دودولم نبود ی کیر بزرگ خوشکل با ی بدن سفید بی مو و خوش استیل محو بدنش شده بودم که اومد جلو شروع کرد لبام وخوردن داغ داغ شده بودم کیرش و از جلو گذاشته بود لای پام محکم لبام میخورد بعد چند مین کیرم با دستش میمالید وبهم گفت آبت اومده که من گفتم نه مگه تو آب داری گفت آره گفتم پس آبت و بیار تا ببینم گفت بخواب تا با کون نازت آبم و بیارم دمر خوابدم و لای کونم باز کرد و جون گفت لپای کونم بوسید گفت پاهاتو جفت کن پام جفت کردم ی تف انداخت لای پام و کیر سفت و گرمشو گذاشت لای پام و شروع کرد به بالا پایین کردن واقعا داشتم لذت میبردم و با قربون صدقه هاش لذتم بیشتر میشد از تماس سینه اون به کمرم و بوسه های گونه و گردنم حسابی لذت میبردم تو آسمونا بودم که لای پام خیس و گرم شد و علی با ی آه بلند افتاد روم بعد از روم بلند شد لای پام و تمیز کرد و بوسم کرد و ازم تشکر کرد گفت اگه میخوای تو هم بکن ولی چون آب نداشتم گفتم نه و ازش قول گرفتم هر وقت آبم اومد بکنمش و اینکه به کسی نگه منو کرده که واسه این حرفم از دستم ناراحت شد و ی دور دیگه بهش دادم تا از دلش در بیارم
سه سال با علی بودم و واقعا عاشق هم بودیم ولی اومدیم تهران اینجا دیگه به کسی نتونستم اعتماد کنم و دیگه علی و ندیدم علی جون هرجا هستی موفق باشی
نوشته: پیمان


👍 4
👎 7
15439 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

749997
2019-02-22 22:21:12 +0330 +0330

یه چیز عجیب تو شهوانی بدجور درگیرم کرده…

همه خوشگلن همه فیتنسن اکثرا چشما رنگیه
یا شرکت دارن و یا اگه سنشون کمتره بابا و ننه هاشون دکتره
کییرا همه بالای 20 سانت قدا بالای 190

حتما این همه ادم شبیه زامبی که چهار سانت پاشنه مخفی تو کفش و لارجر باکس تو جیب وایسادن تو صف گوشت یخ زده منم…
هممممشون منم (dash)

6 ❤️

750085
2019-02-23 09:36:50 +0330 +0330

پیمان جون داداش ما که هستیم نمردیم که.جای علی جونو برات پر میکنم

0 ❤️

750132
2019-02-23 16:50:31 +0330 +0330

قشنگ بود حسرت نوجونی خودمو میخورم

0 ❤️

750144
2019-02-23 19:21:25 +0330 +0330

تبریک میگم شما جایزه کس نوبل رو بردید

0 ❤️