پیک نیک جوونی

1391/02/10

سلام به همه گی…داستانی که مینویسم واسه پاییز سال 90 هست
4 پسر و 4 دختر بودیم
4 تا پسرا فامیل بودیم و دخترا هم با هم رفیق 6
من با یکی شون که سمن نام داشت دوست شدو و پسر عموم وپسر عمه هام رو با 3 تا از دوستای سمن اشنا کردم
اسم هارو میگم واستون
(سمن.آرشام)پسر عموم(مرتضی.لیلا)پسر عمه هام(ابی…ارزو)(مجتبی…ندا)
روزای خوشی با هم داشتیم…خوش گذرونی و عشق و حال وتفریح
یه روز قرار گذاشتیم تا بریم ویلای ما
یه هوای پاییزی و باحال
صبح روز قرار زود بیدار شدم و وسایل های مورد نیاز یه پیکنیک جوونی رو اماده کردم
از کباب و مشروب تا بقیه بسا لحو و لعب
خلاسه رفتیم دختر ها رو سوار کردیم و حرکت کردیم سمت ویلای ما
رسیدیم و دختر ها رو فرستادیم اشپزخونه…چون موقع نهار بود و شکم ها داشت قارو قور میکرد
ناحار اماده شدو خوردیم و بع موقع خوردن هم حسابی کس بازی در اوردیم
بعد جمع و جور کردن هرکی دست دوست دخترش رو گرفت و یه جایی رفت
بهترین اطاق ویلا ما من و دوست دخترم بود
و یه تخت نرم داشت که فقط حال میکرد ادم روش بخوابه…چه برسه به کس کردن
من عاشق سکس نرم و مهربون هستم
اما هر دختری باهام بوده تا حالا از سکس با من راضی بوده
رفتیم تو کار لب و لوچه و شروع کردیم به خوردن و مالوندن…لب های گوشتی و صورتی…سینه های کوچولوی نوک تیز…هیکل اندامی و مانکن
اخ …کلا هولویی بود واسه خودش
بعد خوردن سینه هاشو مالوندن رفتم تو کار کس لسیس که علاقه خاصی به این کار دارم
زبونم رو گذاشتم رو چوچولش و شروع کردم به بالا پایین کردن که صدای اخ و اوفش کل ویلا رو ورداشته بود
کیرم تقریبا بلند شده بود
که بهش گفنم واسم ساک بزنه
اونم نا مردی نکرد و عین حرفه ای ها شروع کرد به ساک زدن
تهران و…شیطونی های تهران خوب امادش کرده بود
واقعا مثل یه این کاره ساک میزد و من کیرم در پوست خودش نمیگنجید و میخواست بیاد بیرون
دیگه طاقت نیاوردم و خابوندمش رو تخت خوشگلم و سر کیرم رو گذاشتم رو کس کوچولوی خوشگلش …با یه سر دادن کوچولو تا دسته رفت تو و من فقط تخم هامو میدیم
نامرد شعبده باز خوبی بود و کیرم رو غیب کرد
منم داشتم یه سکس خوب و عالی رو تجربه میکردم
تند وتند تلمبه میزدم و کمرم رو عین شلاق جلو و عقب میکردم
هم من داشتم حال میکردم و هم اون
کیر کلفتم تو کس کوچولوی خوشگلش دیگه روون شده بود
با یه مدل سکس داشتم ادامه میدادم
روش خم شدم و سینه های نقلیش رو میمالیدم
و لب های پنبه ایش رو میخوردم
احساس کردم که دارم ارضا میشم و کیرم رو در اوردم و گفتم که باز واسم ساک بزنه تا ابم بیاد
دوست داشتم مدل خوردنش رو
همینطور که داشت ساک میزد ابم یهو سرازیر شد تو دهنش و تا قطره اخرش اومد
اونم نا مردی نکرد و همش رو خورد
بعد هم پاشدیم و خیلی عادی رفتیم تو سالن ویلا
دیدیم که بچه ها یکی یکی سر کله شون پیدا شد
همه سر حال بودیم
بهترین پیک نیک همه مون بود
کلی حال کردیم
تو همون روز هر کدوم 3 بار سکس کردیم و دیگه حالی نمونده بود واسمون

این اولین داستانه من بود
امید وارم خوشتون اومده باشه
راستی من اهل بندر انزلی هستم

نوشته:‌ آرشام


👍 0
👎 0
20791 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

318121
2012-04-29 02:52:12 +0430 +0430

عزیزم کس شعری بیش نبود
حیف که دستم بنده (صداش تو یه کامنت دیگم در میاد که دارم چیکار میکنم)
وگرنه کلی بهت فحش میدادم

0 ❤️

318122
2012-04-29 03:17:52 +0430 +0430

کس شعری بیش نبید با کلی قلط دیکطح که امدن نوشطه شده بود

0 ❤️

318123
2012-04-29 04:21:25 +0430 +0430
NA

خیلی باسواد هستی، خواهش می کنم ما رو از این شعف نکش و دیگه ننویس. ما جوونیم و آرزو داریم

0 ❤️

318124
2012-04-29 04:40:23 +0430 +0430

جلقو دیگه ننویس . . . . . . . . . .
چهار تا پسر جلقو و چهار تا سی دی سکسی دور هم جمع شدید و فیلم دیدید و جلق زدید تا مغزتون پوکیده. احتمالا آخرش هم کون کونکی کردید و همدیگه رو گاییدید. این دیگه نوشتن داره؟ عوض این کارا بشینید درس بخونید کمی سواد خوندن و نوشتن یاد بگیرید. کیرم تو ادبیاتت دیگه ننویس. تخمی نوشتی دیگه ننویس.

0 ❤️

318125
2012-04-29 04:47:10 +0430 +0430
NA

به اين جمله توجه كنيد :

هر دختری باهام بوده تا حالا از سکس با من راضی بوده

آخر اعتماد به نفس …

ببين جق زدن چه به روز نوجوونامون آورده كه اسپيلبرگ رو تو تخيلات گذاشتن تو جيب بغلشون …

در ضمن جديدا همه دخترا شدن پورن استار و هيكلا همه مانكن و باسنا جنيفر و لبا آنجلينا و …
پسرا هم همه هيكلا آرنولد و كيرا همه رستم و كمر تا دو ساعت پايدار و برقرار …
جون مادرت ادمين اين داستانا رو نزار …

0 ❤️

318126
2012-04-29 05:12:16 +0430 +0430
NA

به به …چه داستانای گذاشته امروز این ادمین کس مشنگ…اوه اوه …مادرتو گائیدن ادمین …د بی شرف لااقل یه 4رخط اولشو بخون…ببین طرف سواد داره یا بی سواده…هرچند،،،هزارماشالله (نویسنده ها) بعضیا آدمای متشخصی اند… فقط مونده ممد رُفتگر،اینم یه داستان سرائی بکنه…دیگه جمع همۀ نویسندها جمع جمع میشه!!!

0 ❤️

318127
2012-04-29 06:49:25 +0430 +0430
NA

این داستان پیام بازرگانی میان دیگر داستان ها بود،میخواست تبلیغ کنه که همه ازم راضی بودن،ویلا دارم،تخت هم از نزدیک دیدم،آدرس هم داده؛بندر انزلی،شاید یه بدبختی خر بشه ادش کنه،پسر عمو و پسر عمه هاش زوری کونش گذاشتن،توهم گرفتتش

0 ❤️

318129
2012-04-29 08:28:42 +0430 +0430
NA

akhare etemad benafsi mokhghuz
kos sheeri bish nabud

0 ❤️

318130
2012-04-29 09:00:23 +0430 +0430
NA

كير كير كه ميدوني چيه توووووووووو داستانت

0 ❤️

318131
2012-04-29 10:09:58 +0430 +0430
NA

Chera esme dastaneto lost nazashti?

0 ❤️

318132
2012-04-29 12:19:00 +0430 +0430
NA

آخه چه بگم ديگه من بچه ها كه خوب فحش نثارت كردن ولي كونم ميسوزه اگه فوش ندم_ببين جقي خواهر مادرتو سگاي افغاني گاييدن كه كوس شعرفقط نوشتي آشغال گو بخور ديگه چيزي ننويس_آدمين جان نرين تو شهواني وگرنه بدجور بهت آب كيرميدما حالاگفته باشم

0 ❤️

318133
2012-04-29 12:32:08 +0430 +0430
NA

با این همه فضل و کمال که در دوخت و دوز کس به هم به خرج دادی حرفی نمی مونه

0 ❤️

318134
2012-04-29 12:57:34 +0430 +0430
NA

dadash pore ghalat emlaee bod vali kasaee ke nazaram midan ghalat kam nadarana!!!

0 ❤️

318136
2012-04-29 13:20:49 +0430 +0430
NA

بی سواد این چه نوشتنی بود تازه گفته بودی سکس مهربان واروم دوست داری پس چرا تلمبه زدنت مثل شلاق بود

0 ❤️

318137
2012-04-29 14:00:16 +0430 +0430

کیر کرگدن تو کون خودتو پسر عمو وپسرعمه و کل فک و فامیلت کونی بیسواد

0 ❤️

318138
2012-04-29 15:14:55 +0430 +0430
NA

کیرم تو نوشتنت
2 خط اول رو خوندم حالم به هم خورد
کس مغز الاف

0 ❤️

318139
2012-04-29 15:25:38 +0430 +0430
NA

بهت فهش نمیدم . تنها چیزی که میتونم بگم اینه: کس ننت مادر جنده

0 ❤️

318140
2014-05-14 02:24:35 +0430 +0430
NA

مرتیکه بیسواد از ناهار کلمه آسونتر داریم که نوشتی ناحار حمال بیسواد

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها