چطور بیغیرت ترین شوهر جهان شدم (۱)

1400/11/26

زنم نوشین اون روز بعد این که با دوستش جلوم لز کرده بودن و حسابی تحقیرم کرده بودن همراهش رفت بیرون و دو سه ساعت بعد خوشحال و خندون برگشت. هرچی اصرار کردم بگه بیرونچی شد گفت “به خدا هیچی نشد، فقط رفتیم با تینا قلیون کشیدیم و اومدیم… مرتضی یه هفته پیش زنگ زد گفت تو محل یه سفره خونه زده و ادرس داد بریم پیشش، ما هم رفتیم” اگه نمیدونید باید بگم مرتضی داداش دوست دوران دبیرستان زنم بود که یه مدت به خاطر تهدید و عشق میکردش ‌و خودش میگه اولین کسی بوده که باهاش سکس کرده. گفتم “یعنی باور کنم اون که اونطوری خودشو از نوجوونی صاحب تو میدونسته حالا دیگه کاریت نداره؟” با عصبانیت گفت “سعید اگه اینقد میخوای مشکوک باشی به معلم کلاس زبانم دبیرستانمم چندبار دادم، الان مدیر بخش حمل و نقل فروشگاه شهرونده. میخوای دیگه کلا شهروند هم نرم؟” دیگه چیزی نگفتم و گذشت. من محض احتیاط هنوزم دستگاه ضبط صدا رو هرروز قبل بیرون رفتن میذاشتم زیر تخت و میرفتم.

پس فرداش که جمعه بود نشسته بودیم فیلم میدیدیم باهم. بهم گفت “سعید برو از اشپزخونه چیپس بیار واسم” رفتم ریختم تو کاسه و اوردم. بهم گفت “بشین جلوم پاهامو ماساژ بده همینطور که فیلم میبینم، خیلی حال میده” منم که دیدم کار بهتری ندارم و با فیلمه هم حال نمیکردم، زانو زدم جلوی مبل و پاهاشو گرفتم تو بغلم و شروع کردم ماساژ دادنشون. همونطور که پاهاش تو دستای من بود و تکیه داده بود به مبل و داشت چیپس میخورد و فیلمو میدید گفت “جون این ادریس البا خیلی مردونه و خوش هیکله… فک کن با این هیکل چه کیری داره” اولین باری بود که روش میشد جلوی من همچین حرفی بزنه. دیگه روش کامل بهم باز شده بود. بعد نگاه کرد به من و گفت “تو هم یه باشگاه برو سعید، قویتر بشی سکسمونم بهتر میشه اینقد ناراحت نیستی دیگه. میخوای یه مربی بگیریم بیاد خونه جفتمونو تمرین بده؟ تو مهمونی کامی یه پسره از دوستاش بود که شمارشو بهم داد گفت مربیه. خودش هیکلش خیلی خوب بود… ببین قول میدم اگه هیکل و تیپت مث این بازیگره بشه هرروز بهت بدم، البته که هیچوقت سیاهپوست نمیشی” و خندید.

من که حشری شده بودم و دوست داشتم بیشتر جلوم از مردا تعریف کنه با صدای اروم گفتم “دیگه دوست داری با چه سلبی سکس کنی؟” گفت “‌اوف زیادن… دیوید بکام، بردلی کوپر، تام هاردی… خیلین” بعد با خنده شیطونی گفت تو چی؟ من که اسماشونو بلد نبودم از رو فیلمایی که باهم دیده بودیم جسیکا سیمپسن که خیلی شبیه خوش بودو گفتم… بعدم سلما هایک رو. قهقهه زد و گفت “چه خوش اشتها هم هست با این کیر ده سانتیش… اینا بهت نگاه هم نمیکنن. بیا کسمو بخور” این حرفش واقعا باعث شد حس تحقیر شدن بهم دست بده و اعتمادبنفسم از بین بره. کیرم خوابید ولی چون یه جورایی نمیتونستم جلوی دستورش مقاومت کنم رفتم جلو تا کسشو بخورم. سرمو داد عقب و گفت “نگفتم واقعی بیای که. میخوام خودارضایی کنم اصلا. بیا بشین اینجا” همونطور که با دستش اشاره کرده بود رفتم کنارش رو مبل نشستم و زد یه شبکه پورن تو ماهواره که فقط پورن سیاهپوستا رو نشون میداد. پای چپشو گذاشت تو بغلم و گفت پامو نگه دار و انگشتشو با زبونش خیس کرد و شروع کرد کسشو مالیدن. گفت “واقعا نمیدونم چرا با تو ازدواج کردم… باید میرفتم زن یکی از این مردای سیاهپوست میشدم تا هرروز همچین کیری بره تو کسم… اوف اون مرده که مربی جت اسکی بود تو کیشو یادته؟ اونم هیکلش همینطوری بود… شرط میبندم همینطوری عالی هم میکرد…” تو دلم گفتم جنده تو که خوب بهش کس دادی دور از چشم من و حالا فیلم بازی میکنی. گفت “خوب نگاه کن، کیر واقعی به این میگن… ببین چطور موقع تلمبه زدن کونشو حرکت میده، یاد بگیر. این حرکتای ریز مهمه… تو فقط بلدی یه جا وایسی تا من همه کارا رو بکنم… اوف چی میشد من کیر این مرده رو میمالیدم به صورتم و بوش میکردم… دوست داشتی نه؟ دوست داشتی زنت یه کیر سیاه گنده بخوره نه؟” اروم گفتم “فقط فکرشو” خندید و گفت “میترسی اگه قبول کنی جنده شم؟ اره؟” سرمو برای تایید تکون دادم.

بلندم کرد و گفت “پس بیا کسمو بکن اگه میخوای جنده نشم. بدو” من با تعجب بهش نگاه کردم. گفت منتظر چی هستی؟ بدو کیرتو بکن تو کسم. منم سریع لخت شدم و کیرم که راست بودو کردم تو کسش. با لحن حشری و نگاه شیطونش بهم گفت “بکن دیگه، خوب کسمو بکن. محکم تلمبه بزن” من با تمام توانم تلمبه میزدم. بهم گفت “یالا دیگه، همه زورت همینه؟ من هیچی حس نمیکنم” من داغ داغ شده بودم و داشت عرقم درمیومد. نوشین داد زد” یا ارضام میکنی یا میرم از همین ساختمون ادم میارم بکنتم” یکم دیگه که تلمبه زدم با نفس نفس زدن افتادم رو کسش و گفتم “به خدا بیشتر از این نمیتونم نوشین” با عصبانیت پاشد و گفت “پس خودت خواستی” و رفت سمت در. من دویدم دنبالش و گفتم “خواهش میکنم این کارو نکن نوشین، الان حشری هستی نمیفهمی داری چیکار میکنی. هرکاری تو بگی میکنم. میخوای برات بزرگترین دیلدو رو بخرم؟ برات ویبراتور بخرم؟ هرکاری بگی میکنم” با همون قیافه شیطون همیشگیش خندید و گفت “نگران نباش عزیزم فقط داشتم باهات بازی میکردم، من که نمیخوام ابرومون بره واقعا. اره دیلدو فکر خوبیه، یه دونه بزرگشو واسم کادو بگیر. حالا بیا اینجا”

نشوندم رو زمین و با کسش اومد رو صورتم. ده دقیقه تمام با وحشی گری تمام کسشو به خوردم داد. خودشو هرچقدر خواست رو صورتم تکون داد و فشار داد و با دست گردن و سرمو جابجا میکرد. قشنگ انگار من یه وسیله واسه ارضا کردنشم. اخر رو صورتم ارضا شد و بدون این که به من توجهی کنه از روم پاشد و رفت. گفتم پس من چی؟ گفت “همین که گذاشتم کسمو بخوری و ارضام کنی برو خدا رو شکر کن” گفتم نوشین خواهش میکنم تخمام درد میگیره. گفت “چه فایده ای واسه من داره؟ حاضری عوضش چیکار کنی؟” گفتم نمیدونم هرچی تو بگی. با خنده یکم فکر کرد و گفت “از این به بعد خونه رو تو تمیز میکنی، همه کارای خونه رو تو میکنی. همیشه هم لخت مادرزاد باید این کارو کنی. منم میذارم هفته ای یه بار ارضا شی. قبوله؟” گفتم “اخه…” داد زد “اخه نداره. یا هرچی من میگم گوش میدی یا میری یکی دیگه رو پیدا میکنی ارضات کنه. تو که دختر واست ریخته” و خندید. با اکراه گفتم باشه. خندید و گفت پس پاشو شروع کن. با این که خیلی سخت بود ولی حشری بودنم باعث شد حرفشو گوش کنم و پاشدم خونه رو مرتب کردم. اونم لخت رو مبل نشسته بود با گوشیش کار میکرد و با لبخند تحقیرامیزی بهم نگاه میکرد. بیست دقیقه بعد خونه کامل مرتب بود. گفت افرین حالا بیا اینجا و کونشو قمبل کرد طرف من. “دو دقیقه بهت وقت میدم که با نگاه کردن به کونم جق بزنی و ارضا شی. بیشتر شه تا هفته دیگه ارضا نمیشی. قبوله؟” گفتم باشه و جلوی کون لخت و گردش وایسادم و شروع کردم جق زدن. فک کنم سی ثانیه نشد که ابم اومد. خندید و گفت “خب پس یادم باشه از دفعه دیگه زمانشو کمتر بذارم” و پاشد رفت. از اون کار اون روزش فهمیدم دیگه من تو خونه قراره بردش باشم و پدرمو دربیاره. باز من به همینم راضی بودم، فقط ارزو میکردم کاش دوباره تینا رو نیاره یا نخواد جلو من به بقیه مردا مخصوصا مرتضی که بهش میخورد لات و لوت باشه کس بده.

هفته بعد یه روز وسط هفته بود که وقتی از سر کار برگشتم خونه دیدم تو اتاقمون بوی شدید اسپری خوشبوکننده هوا میاد. با خودم گفتم صبح که بویی نمیومد و شستم خبردار شد که حتما نوشین کسیو اورده خونه. نگاه کردم دیدم بللله، جای پشتی تخت هم توی گچ دیوار مونده بود، در حالی که من تقریبا با زنم سکس نمیکنم و وقتی هم بعد کلی وقت میکنیم من آدم اینطور تلمبه زدن نیستم که تخت بخوره تو دیوار. ولی همزمان که از دروغگویی و خیانتش ناراحت شده بودم، خوشحال هم شدم که دوباره یه فایل صوتی واسه جق زدن دارم. زنم پیش بکناش خیلی جنده میشد و واقعا از شنیدن حرفا و دیدن کاراش حشری میشدم. انگار پورن استار شخصی خودتو داشته باشی. هنوزم تک تک فایلا رو دارم و موقع نوشتن اینا گوش میکنمشون و یه بار دیگه جق میزنم. وقتی اومدم تو هال سلام کرد. گفتم کسی اینجا بوده؟ خیلی عادی گفت نه چطور مگه؟ گفتم هیچی همینطوری. رفتم یکم تلویزیون ببینم به امید این که زودتر از خونه بره بیرون تا بتونم صدای سکسشو گوش کنم. داشتم زیر مبل دنبال کنترل میگشتم که یه شرت پاره آبی از زنم زیر مبل پیدا کردم. شرتش جوری بود که انگار یکی با زور پارش کرده و فقطم جلوی کسش پاره بود. بهش گفتم نوشین این چیه؟ اومد دید و یکم تعجب کرد ولی در حالی که سعی میکرد به خودش مسلط باشه گفت “اها اینو یادم رفت بردارم. امروز صبح داشتم واسه کلاس یوگام تمرین صد و هشتاد زدن میکردم اینطوری پاره شد” پیش خودم گفتم جنده خانوم من که دیگه رسما بیغیرتم چرا اینقد در‌وغ میگی؟ ولی خب هیچی نگفتم و نشستم تلویزیون دیدم.‌تا این که بعد از ظهر نوشین گفت داره میره باشگاه و از خونه رفت بیرون.

سریع پریدم رکوردرو اوردم و پخش کردم. دو ساعت اول چیز خاصی نبود و فقط یکم صدای دوش حموم میومد. یکم بعد گوشیش زنگ خورد و جواب داد. “رسیدی عشقم؟ اره پلاک ۶… الان درو باز میکنم… نه دیگه نمیشه تو همون کوچه پارک کن” وقتی قطع کرد انگار زیر لب گفت پررو و رفت. برای چند دقیقه اینده یه صداهایی از حرف زدنشون میومد ولی چون تو هال بودن خیلی ضعیف بود. تا این که اومدن تو اتاق و اولین جمله ای که گفت این بود “نکن مرتضی میفتم” اوف. همون کسی که صفر زنمو باز کرده بود اومده بود خونمون بکنتش. قلبم تند میزد. اولین باری بود که کسی که اصلا نمیشناختمش داشت میشد بکن ثابت زنم. به کامی دوست پسر زمان دانشگاه زنم عادت داشتم و چون قبل از من باهاش دوست بود و زیاد باهم میدیدمشون یه جورایی از قبل صاحب زنم میدونستمش، ولی این یکی فرق میکرد. مرتضی که صدای کلفتی هم داشت بهش گفت “دوست داشتی شرتتو پاره کردما… این ستا رو شوهر دیوست واست میخره که واسه بکنات بپوشی؟” نوشین خندید و گفت “اره گفته اگه واسه من بپوشی ناراحت میشم اصلا… بهم میگه کس تو به من حرومه مال بقیه ای…” مرتضی گفت “جون کیرمو راست کردی” نوشین گفت “اجازه میدی بخورمش؟” مرتضی گفت “اره جنده کوچولوی من، بدو”

نوشین شروع کرد با صدا خوردن و مرتضی هم با لذت حرف میزد “اها همینجوری بخورش… افرین… یادته بار اخر که رفته بودیم باغ اقاجونم پشت باغ لای درختا همینجوری رو زمین زانو زدی کیرمو خوردی؟ پشیمون نیستی که اون روز هی میخواستی زودتر بیاد که یهو زهرا نیاد؟ فکرشو میکردی بار اخری باشه که کیرمو میخوری؟” نوشین گفت “آخ اگه میدونستم قراره ۶ سال از کیرت دور باشم که از کیرت جدا نمیشدم. همونجا با زانوهای زخمی رو زمین کیرتو میخوردم تا شب شه. اصلا میبردمت جلو طاهره خانوم میگفتم من کنیز این کیرم تو رو خدا بذارید تو خونتون بمونم” مرتضی با لحن حشریش گفت “جون جنده کوچولوی من… ولی خیلی گوشتی تر و کردنی تر شدی. همون موقشم همه دخترا به هیکلت حسودی میکردن، دیگه لیلا و زهرا اگه اینی که الان شدی رو ببینن که هیچی… اها بیا اینجا ببینم” و بعد صدای لب گرفتن و ملچ مولوچ اومد. انگار از دهن کیری زنم بدش نمیومد. صدای ملچ مولوچ لب گرفتن د‌وباره به صدای ملچ مولوچ ساک زدن تبدیل شد. زنم موقع ساک زدن با دهن پر اه میکشید و ناله میکرد. معلوم بود حسابی داره برای حال دادن به کیرش زحمت میکشه. نوشین گفت “اوففف جوننن… این کیری بود که منو جنده کرد. از وقتی کیر تو رفت تو کسم دیوونه سکس شدم و دلم میخواست بیست و چهار ساعت کیر تو کسم باشه” مرتضی گفت “جون پس بذار بهت بدمش که خارشت بیفته” زنم یهو یه اه بلند کشید که معلوم بود مرتضی کیرشو هل داده تو. مرتضی که انگار سختش بود گفت “جون با این که گشادتر شدی ولی بازم همونقد داغه” دوتایی نفس نفس میزدن و نوشین اه و ناله میکرد. معلوم بود حسابی داره کسشو سرویس میکنه. آخ چقد دوست داشتم میدیدم مرتضی چطور میکنتش. مرتضی بهش گفت “برو پایین کونتو بده بالاتر… آها همینه اینطوری بهتره” و طوری محکم تلمبه میزد که صداش تو اتاق موقع ضبط اکو میشد. یهو محکم زد در کونش و گفت “شوهرت کجاست جنده” نوشین با نالش موقع دادن گفت “رفته پول دربیاره بده به زن جندش” مرتضی با یه لحن وحشی گفت “جون، قراره با پولاش چیکار کنی؟” نوشین احتمالا طبق عادتش چشاشو مث جنده ها از فرط لذت بسته بود و اینو گفته بود “خودمو واسه تو خوشگل میکنم، خرج خوابیدن زیر کیر تو میکنم” عجب جنده ای بود زنم خدایا، هرچی بگم کم گفتم. شرق زد در کونش و گفت “کاری میکنم به کون دادن بهم معتاد شی، که التماس کنی فقط کیرمو دو دقیقه بکنم تو کونت تا خارشت بخوابه” تازه فهمیدم تمام این مدت داشته کونشو میکرده. مرتضی که معلوم بود داره حسابی حال میکنه ادامه داد “اون شوهر سیب‌زمینیت که فک نکنم عرضه‌ی کردن کونتو داشته باشه” نوشین با پوزخند در حالی که صداش از تلمبه خوردن کونش میلرزید گفت “چی میگی بابا اون عرضه کردن کسمم نداره” مرتضی خندید و گفت “عیب نداره ما واسش میکنیم”

یکم بعد بهش گفت برگرد میخوام کستو بکنم و اونم یه جون گفت فقط و انگار برگشت. یکم که کرد صدای تلمبه زدناش بیشتر و تندتر شد. نوشین گفت “مرتضی تو رو خدا ابت خواست بیاد بکشی بیرونا، نریزی توش بدبخت میشم” مرتضی خندید و گفت “چرا خب؟ میندازیش گردن اون پفیوز” نوشین جواب داد “اخه نمیذارم اون اصلا بدون کاندوم بکنه که. اصلا خیلی وقته دیگه منو نمیکنه. خیلی بد میشه مرتضی”نمیخوای یه پسر خوشگل و قوی مث خودم واست درست کنم؟” نوشین دیگه هیچی نگفت. جنده خانوم به من که شوهرش بودم فقط از کس میداد از جلو با کاندوم اما برای بکنش ساک میزد و بهش کون میداد بدون کاندوم. مرتضی یهو به زنم گفت “کجا بریزمش؟” نوشین با تکنیک همیشگیش برای این که بیشتر تحریکش کنه خودشو به نهایت حشری بودن زد و با لحن جنده طور گفت “بریزش تو دهنم عزیزم، آخ چقد دوست دارم یه روز جلو شوهرم ابتو بریزی تو دهنم” مرتضی صداش بلند شد و محکم ارضا شد. بعد تموم شدنش نوشین بهش گفت “چرا ریختی رو بالش؟” مرتضی با صدای گرفته و کلفت گفت “دیگه تا دراوردم وقت نشد. حالا بد نشد. نشورش تا اون کسکش شب بیاد سرشو بذاره روش بخوابه.” زنم خندید و گفت چشم. وای خدا زنم دیگه رسما جنده شده بود.

دو هفته بعدش هرروز کارم گوش دادن صداهای ضبط شده بود به این امید که دوباره مرتضی زنمو رو تخت خودمون کرده باشه و من باهاش جق بزنم، ولی فقط یه بار دیگه این اتفاق افتاد. همون دفعه هم نوشین آخر سکسشون بهش گفت “مرتضی فک کنم لو رفتیم… شوهرم یه جوری رفتار میکنه و حرف میزنه که انگار شک کرده کسیو میارم خونه” مرتضی گفت “مگه چی میگه کسکش؟” نوشین گفت “بروز نمیده خیلی ولی من میفهمم دیگه. مثل قبل نیست” مرتضی خندید و گفت “نفهمیده بابا خرتر از این حرفاس… بعدشم بفهمه. اگه فهمیده بود و مشکلی داشت یه حرفی میزد. نگران نباش کوچولوی من، کاری میکنم مشکل نداشته باشه دیگه” همین کارو هم کرد.

فردای روزی که اون وویس رو گوش کردم اتفاقی افتاد که باورم نمیشد. اون روز نشسته بودم تو خونه و با گوشیم کار میکردم که از یه اکانت ناشناس تلگرام که تازه اون موقع اومده بود و داشت مد میشد، عکس نوشین که توی خونه خودمون قمبل کرده بود و سرشو برگردونده بود و داشت رو به دوربین میخندید و کس و کونش پر آب سفید بود واسم اومد. خونم خواب رفت. این چی بود دیگه؟ زیرش نوشته بود “امروز با کیرم مغز زنتو گاییدم و بزرگترین آب زندگیشو تو کسش خالی کردم” با عصبانیت و ترس همزمان نوشتم “شما؟؟؟؟؟” استیکر خنده فرستاد و نوشت “همونی که کیرشو میذاره لا پستونای خوشگل زنت و صاحبشونه. اگه دوست داری همدیگه رو بیشتر بشناسیم بیا سفره خونه فلان. یادت باشه اگه نیای یا به کسی حتی زنت حرفی بزنی این عکسو تو کل محل پخش میکنم” فهمیدم خود مرتضاست. اینقد وحشی بود که به کردن زنم راضی نبود، میخواست منم بدونم و تحقیرم کنه. خیلی ترسیده بودم و کیرم فرو رفته بود و کوچیکتر از همیشه شده بود. به ذهنم رسید نرم ولی بعد با خودم گفتم اگه واقعا عکس نوشینو پخش کنه چی؟ بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم دلمو بزنم به دریا و برم.

با همون ترس لباسامو پوشیدم و رفتم. تو راه فکر میکردم یعنی میخواد چیکار کنه؟ اگه میخواست کتکم بزنه یا دعوامون میشد چی؟ اگه خودمو به زور میکرد یا میگفت به زنم میگه چی؟ تو این فکرا بودم که رسیدم. وقتی رفتم تو سفره خونه دیدم پسر همسایمون آرتین (همونی که با دوستاش زنمو تو خیابون انگولک کرده بودن) دارن با کارکن اونجا دست میدن و میان بیرون. آرتین وقتی به من رسید خودشو جمع نکرد و شونش خورد به شونم. رو به دوستاش یه پوزخند زد و بدون این که معذرت بخواد رفتن بیرون. من گفتم ولش کن بچست و حرفی نزدم و رفتم نشستم رو یه تخت و چایی سفارش دادم اورد. داشتم دور و برمو نگاه میکردم که دیدم یکی اومد سر سکویی که نشسته بودم. فهمیدم خود مرتضاست. قدش خیلی بلند نبود و دماغ بزرگی هم داشت. موهاش تقریبا ریخته بود و خیلی رفته بود عقب و از ته با ماشین زده بود، ولی خب هیکل ورزشکاریی داشت. بدون این که چیزی بگه کفشاشو دراورد نشست رو تخت پیش من و گفت “من مرتضام، تو هم که سعیدی دیگه نه؟” سر تکون دادم. گفت “میرم سر اصل مطلب… من بودم که اون عکسو واست فرستادم. دیگه حوصله نداشتم پنهانی بیام خونتون و دوست نداشتم نوشین عزیزمم نگران باشه. میدونستم تو هم بی‌خایه‌تر از اونی که کاری کنی. وقتی زنت بهم گفت چندبار فهمیدی میده و هیچی نگفتی فهمیدم از اونایی که به جز جق زدن با تصور کرده شدن زنت کاری ازت نمیاد… الانم خواستم تو صورتت بهت بگم من زنتو میکنم. مشکلیه؟ اگه خایه داری حرف بزن… چیه لال شدی؟ میدونم دوست داری نمیخواد ادای عصبانیا رو دربیاری. بیا اینو ببین سوژه جق امروزت جور شه”

بعد با دستای پهن و انگشتای بزرگش که باعث میشد گوشی کوچیک به نظر بیاد ، یه ویدیو از نوشین که داشت واسش ساک میزد بهم نشون داد. من زبونم بند اومده بود. زنم رو دوتا پاهاش نشسته بود و تخمای قد پرتقالشو لیس میزد و میمکید و این با کیر میزد تو صورتش و کیرشو تا ته میکرد تو حلقش و باهاش خشن برخورد میکرد. محو تماشا بودم که گوشی رو ازم گرفت. با صدای گرفته بهش گفتم “میشه بقیشم ببینم؟” با خنده نگاه تحقیرامیزی بهم کرد و گفت “نگران نباش، میبینی. اونقد ببینی که کیرت از جق زدن فلج شه” بعد با اعتمادبنفس به پشتی تکیه داد و چایی منو خورد و با غرور گفت “یه ماه بعد این که با خواهرم قهر کردن و منم جنده های خوب واسه خودم پیدا کردم، زنت بهم پیام داد و نوشت نمیخوام دیگه باهم دوست باشیم، ولی از وقتی تموم شده هرشب دارم به کیرت فکر میکنم و خودارضایی میکنم. کاش میشد بیای یه بار دیگه بکنی منو…زنت میگفت از همون موقع تو فکر کیر من بوده تا سه هفته پیش که کردمش” بعد خندید و گفت “کسش تنگترین کسی بود که تا حالا کرده بودم، الانم خیلی فرقی نکرده به لطف تو” فهمیدم منظورش با کوچیکی کیرمه ولی چون میخواستم باهام حال کنه بهش الکی و زوری لبخند زدم. گفت “پس من از این بعد زنتو میکنم، تو که مشکلی نداری؟” گفتم “نه اقا مرتضی… راستش من خبر داشتم و لذت میبردم. ولی میشه نوشین ندونه و فقط بین خودمون باشه؟” خندید و گفت “اره اگه هرچی میگم گوش کنی حتما. باهم هماهنگ میشیم که با کرده شدن خانومت جق بزنی ولی به خودش چیزی نمیگم. دوست داری؟” با صدای گرفته دوباره گفتم “عالیه، همون چیزیه که میخواستم” گفت “خوبه پس شاید شب بیام خونتون. فعلا برو پول اینا رو حساب کن، تو ماشین حرف میزنیم”

باورم نمیشد به همین سادگی دست بیغیرتیم واسش رو شده بود. اون شب با مرتضی کلی تو خیابونا دور زدیم و همه چیو واسم تعریف کرد. بعضی از خاطره ها رو نوشین واسم گفته بود و بعضیاش تازگی داشت. یکیش که خیلی حشریم کرد این بود که گفت یه روز که خواهرش به خاطر مریضی مدرسه نرفته بوده با ماشین باباش رفته کوچه بالایی مدرسه دنبال نوشین و سوارش کرده. وقتی دوتایی پشت چراغ قرمز بودیم بهم گفت “درست همچین موقعیتی بود که خودش شبیه جنده ها خم شد رو کیرم و از رو شلوار بوسش کرد. بعد کمکش کردم شلوارمو دربیاره و اون جنده کوچولو هم نامردی نکرد کیرمو کشید بیرون و هنوز چراغ سبز نشده بود شروع کرد ساک زدن. بیست دقیقه تمام دور زدم و اون جنده ای که الان زنته کیرمو خورد و منم مواظب بودم نزنم به کسی” اینا رو که گفت منم دستمو گذاشتم رو شلوارش، گفتم لابد اونم مث اکثر پسرا بدش نیاد. محکم زد رو دستم و گفت “چه گهی میخوری بچه کونی؟ دستت یه بار دیگه به کیرم بخوره آویزونت میکنما” عذرخواهی کردم و فهمیدم از اون مرداییه که از چیزای گی حتی واسه تحقیر کردن هم خوشش نمیاد و ساکت نشستم. موقع رسوندن بهم گفت “همین هفته تو اولین فرصت زنتو میکنم و تو هم یا میبینی یا میشنوی، مطمئن باش. فعلا برو به نوشین کس طلای منم سلام برسون” و جلوی در خونمون پیادم کرد. من در حالی که میرفتم تو میدونستم که دیگه دوران جق زدن با داستانای گذشته زنم و جاسوسی کردن از خیانتا تموم شده، دیگه قرار بود در جریان همه چی باشم.

ادامه...

نوشته: cuckduck69


👍 16
👎 13
89101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

859219
2022-02-15 01:48:05 +0330 +0330

خوب بود ، مثل دفعه قبل تخمی تخیلی نبود ، زود تر بده بقیشو
واسه جق بد نیس

0 ❤️

859251
2022-02-15 03:20:57 +0330 +0330

جالبه.ولی یه کاکولد با دیدن سکس خانمش لذت ببره و موقع سکس خانمش با دوست پسرش از تحقیر شدن خوشش بیاد ولی در کل هیچ کاکولدی مثل این داستان از تحقیر شدن بصورت تمام در زندکیش لذتی نمیبره و پوافقم نیس

1 ❤️

859262
2022-02-15 04:07:04 +0330 +0330

میای خاصم کارت دارم

0 ❤️

859284
2022-02-15 09:52:58 +0330 +0330

تخیلات قشنگی بود ولی صد در صد مطمئنم که هیچ مرد ایرانی اینقدر بیغیرت نیست اینا همش تخیلات مغزی هست

0 ❤️

859301
2022-02-15 12:13:52 +0330 +0330

خاک عالم تو سر بدبختت

0 ❤️

859308
2022-02-15 12:46:52 +0330 +0330

مرسی قشنگ بود

0 ❤️

859330
2022-02-15 14:44:00 +0330 +0330

اخ اینا چیه مینوسید

0 ❤️

859349
2022-02-15 19:39:24 +0330 +0330

منم دوست دارم زنم به دوستم کوس بده اما تحقیر شدن رو نه.
من و زنم همیشه تو سکس از این دوستم همیشه میحرفیم یعنی پای ثابت سکسمون هست اما این دوستم پا جلو نمی اره حتی چند بار هم به شوخی گفتم زنم آخرش بهت میده اما فکر می‌کنه دارم شوخی میکنم.موندم که چه کنم. اینم می‌دونم که همین دوستم عاشق کون زنم هست از دیدزدناش گرفته تا رک بهم گفته عجب کون گوشتی زنت داره اما نمیدونم چرا جور نمیشه.به خدا شبها با فکر اینکه این دوستم زنمو بکنه میخوابم.دوستان اگه واقعا کسی تجربه داره راهنمایی کنه

0 ❤️

859387
2022-02-16 01:26:57 +0330 +0330

جوون منم میخام

0 ❤️

859488
2022-02-16 09:55:34 +0330 +0330

همون چند خط اولشو خوندم فهمیدم درباره تحقیر و بی عرضگیه نخوندم.

0 ❤️

859599
2022-02-17 02:08:49 +0330 +0330

تکراریه

0 ❤️

860002
2022-02-19 01:01:10 +0330 +0330

کیر تو اول و آخرت که بی غیرتی ولی فکر نکن با این کصشعرات همه مثل بابای کونیت بی غیرت میشن، نه فقط تویی که اینطوری هستی کونی

2 ❤️

861297
2022-02-27 13:04:51 +0330 +0330

احمق
سو استفاده داره میشه ازت

0 ❤️