سلام.حمید هستم ۳۵ سالمه . از بچگی علاقم همجنس گرایی بود.اونموقع ی خورده اینجور چیزا کم بود یا خیلی پنهان بود ولی من دوست داشتم.عاشق این بودم لباس زنونه بپوشم.رژ بزنم.تقریبا ۷ سالم بود که تو کوچه ها بازی میکردیم شب شد با بچه های کوچه یجا جمع شدا رودیم مهدی دوستم که ۱۵ سالس بود رو پله نشسته بود .کیرشو دراورده بود نشون بچه ها میداد.من به کیرش نگاه کردم گفت دوست داری گفتم نه نه.اون دوستاش اینور اونور منو گرفتن نشوندن رو کیر مهدی .منم بچه بودم ولی حسش بهم مزه داد . اون آغاز تمام این کارام تا الان شد که دیگه الان برا خودم ی جنده شدم.ارایش میکنم لباس سکسی میپوشم عین ی زن . ارایش غلیظ سکسی با لباسای توری و دامن کوتا وووو .این گذشت من همیشه تو فکرم بود که با کسی ارتباط برقرار کنم تا یروز با پسر عمم تو سن ۱۰ سالگی سکس کردم اونم خونه مادر بزرگم.شبا به بهنه تنهایی مادر بزرگم باهم میرفتیم خونش میخوابیدیم کنار هم.ی کیر سفید خوشمزه ای داشت . میخوابیدیم کنار هم از زیر پتو با کونم ور میرفت با اب دهن لیزش میکرد.گذشت بعد چند جلسه گفت بکنم تو کونت گفتم نه دردم میاد گفت یجور میکنم دردت نیاد.احمق رفت صابون اورد لیزش کرد کیرسو گذاشت در سوراخم فشار داد واااای از سوزشش مردم و زنده شوم کشزدم بیرون بدو بدو رفتم کونمو شستم گفت چی شد گفتم اتیش گرفتم.فردا شبش پماد گرفت با پماد بازم گرد بعد کیرشو فشار داد رفت تو . رفتن همانا و راه من به جندگی باز شد همانا.اکثر شبا سکس میکردیم . البته بدون لباس و ارایش .تقریبا ۲۰ سالم بود که برای باغمون میرفتم باغ بالایی اب بزنیم ی پیر مرد بود همیشه میگرفت منو فشار میداد منم خیلی دوست داشتم منو بکنه تا یروز تو کیلیش از قصد ی شلوار تنگ پوشیده رودم پشتمو میکردم بهش خم میشدم.که یهو منو گرفت از پشت خوابوند زمین کیرشو گذاشت لای پام فشار داد البته اولش کیرش خیلی سفت نبود فقط سرش میرفت تو تا چند دقیقه بعد یهو شد میلگرد سفت سفت فشار داد تا ته رفت تو چنتا تلمبه زد ابشم ریخت تو . موقع اومدن گفت چند شب پیش ی دختر پسر اومده بودن تو باغمون در حین کار بودن که ما سر رسیدیم کیف و لباس و همچیشون مونده بدردت میخوره بردار ببر.برداشتم همون چیزایی بود که ارزوشو داشتم.برداشتم دیدم لوازم و لباسه . یروز که هیچکس نبود تو باغمون پوشیدم بعد ی خورده هم ارایش کردم رفتم تو باغ حاجی فکر میکردم تنهاست رفتم تو اتاقش یهو چشمم خورد ۳ تا از رفیقاش . اونا منو دیدن خشکشون زده بود . گفتم حاجی اومدم آب بزنم.گفت بیا بزن تا ابش بیاد خواستم در بیام یکی از پشت دیدم وایساده جلو در .دوستش رفته بود توالت.حاجی گفت بیارش بشونش اینجا . گفتم حاجی من برم گفت بیا بشین وگرنه الان میگم بابات بیاد تو این وضعیت ببینتت.گفتم نزنی ترو خدا میکشتم گفت پس هرکاری میگم بکن.رفیقش گفت بلدی برقصی گفتم نه گفت پس پاسو برقص یاد میگیری.ی آهنگ گذاشت دوستش پاشد دست منم گرفت بلندم کرد از پشت چسبیده بود بهم خودشو میمالید بهم.گفت چرا انقدر سفتی خب راحت باش دیگه . دوستش گفت بیارش اینجا تا نرمش کنم.رفتم نشستم اومد ی پیک عرق داد بهم منم تاحالا عرق نخورده بودم.با اجازتون دو تا پیک خوردم بعد یربع داغ شدم . البته تو این حین باهام ور میرفتن که منم حشری شده بودم.خیلی هم باهم راحت بودن راحت لخت شدن پیش هم کیراشونو میدادن دست من.یکیشون گنده بود منو کشوند پیش خودش گفت بخور منم شروع کردم خوردن . دیدم از پشت داره یکی سوراخمو لیس میزنه حس قشنگی بود با اون لباسا حس جندگی میکردم چند دقیقه بعد اونکه داشت لیسم میزد کیرشو گذاشت دم سوراخم فشار داد وای چه حسی بود هم ساک هم گایش . دیگه از سفتی و خجالتی درومده بودم خودم میرفتم جلو عقب چند دقیقه بعد کشیدم بیرون کیری که داشتم میخوردم لیز شده بود با اب دهنم نشستم رو کیرش یکی سرپا کیرشو داد دهنم .حاجی هم همبنجوری نگام میکرد.از اون کشیدم بیرون رفتم خوابیدم کنار حاجی.گفت برو اونور دوستش گفت خجالت نکش حاجی از این روزا پیش نمیاد گفت نترس این مال خودمه. تکیشو داد به دیوار رفتم روبروش نشستم رو کیرش داشتم میرفتم بالا پایین دیدم از پشت یکی چسبید بهم گفت دوتایی میتونی گفتم نه نکنی پاره میشم . گفت وایسا فقط سفت نکن . کیرشو یواش گذاشت کنار کیر حاجی فشار داد هی در میرفت ولی یبارش گرفت.فشار داد وااااااای احساس میکردم دارم جر میخورم ی حس عجیب جندگی عین جنده ها دوتا کیر تو کونم باور کنید درد داشت ولی حسم عالی بود‌.چند دقیقه کردن اب جفتشون داشت میومد گفت بریزم تو تا خواستم بگم نه گلت ریختم توت خوشکلم . حدر حین ارضا شدن اون حاجی هم ارضا شد ریختن تو ولی موقع دراوردن ی کمش ریخت زود خودمو جمع کردم که نریزه.شنیده بودم اب منی کون رو گنده میکنه.پاشدم اون دونفر ارضا نشده بودن یکیشون خوابید اونیکی هم گذاشت دهنم در حین بالا پایین رفتن اون ارضا شد خواستم بکشم بیرون از دهنم گفت وایییییسا داره میاد نزاشت بکشم بیرون ی جوری بود ترسیدم داشت میلرزید که ارضا شد فشار داد تو دهنم که هیچی از ابشو ندیدم همش رفته بود ته حلقم .اخری ارضا نمیشد که نمیشد چون تریاک کشیده بود.گفتم یالا دیگه ی خورده اخ و اوخ کردم اون دوست حاجی دوباره شهوتش اومد بالا اومد گذاشت تو دهنم بطور خشن داشت باهام رفتار میکرد دوستش که اینو دید حشری شد گفت داره میاد داره میاد خواستم پاشم فشارم داد کیرش رفت تو ارضا شد ولی فکر کنم خیلی ابش زیاد بود کیرش داشت در میومد به زود خودمو جمع کردم ابش نریزه.به اونم گفتم دیگه بسه خسته شدم.قبول کرد گفت بیا بشین کنارم نمیکنمت فقط باهاش ور برو.رفتم نشستم کنارش براش جق زدم نگو داره ابش میاد گفت ی خورده ساک بزن رفتم که کیرشو بزارم تو دهنم سرمو نگه داش ابش خالی شد تو دهنم نوک کیرشو گرفتم ابش تخلیه شد خواستم بریزم تو دستمال کاغذی ی پیک عرق داد گفت بکش سرت بزور داد خوردم.رفتم کنار استخرش دست و صورتمو شستم کونم داشت لپ لپ میکردتا حالا هیچوقت انقدر نداده بودم.رفتم گفتم من برم دیدم یکیشو اومد ۵۰۰ گذاشت تو سوتینم گفت برو خودتو بساز لباس بخر کص تر شد.واقعا ۵۰۰ تومن زیاد بود اونو گرفتمو رفتم چند روز بعد رفتم لباس خریدم لوازم خریدم کلی خرید کردم.کامنت برام بزارید میام میبینم.داستانی که گفتم واقعی بود از خودم سرهم نکردم

نوشته: واقعی