سلام دوستايه خوبم. امروز اولين روز هست كه آمدم اين سايت ناخواسته به اين سايت رسيدم. كسي رو نداشتم كه درد دل كنم. وقتي اينجا آمدم و داستان يكي از بچه هارو خوندم و ديدم چقدر راحت ميشه اينجا درددل كرد و مشكلات رو با آدمهاي متفكرتر و باعقل تر از خود درميون گذاشت تصميم گرفتم ثبت نام كنم و يكم درددل كنم باهاتون.
شايد به نظرتون حرفام مسخره باشه و يا اصلا اينجا جايي واسه حرفاي من نباشه اما منم آدمم و حق درد دل دارم و خواهش ميكنم بي احترامي نكنيد. مهم نيست كه باورش نكنيد هيچ اجباري نيست به باورش. فقط بي احترامي نكنيد چون به اندازه ي كافي بهم بي احترامي شده.
نميخوام اسممو بدونيد هيچ اسم مستعاري هم انتخاب نمي كنم. من 19 ساله هستم. در يكي از بدترين نقطه هاي ايران زندگي مي كنم. جنوب شرق ايران. سيستان و بلوچستان شهر زابل. جايي كه زندگي مي كنم هر روز حرف از دزدي و تجاوز و قتل هست.
هيچ دختري نمي تونه به راحتي از خونه بياد بيرون.
داستاني كه ميخوام واستون تعريف كنم برميگرده به دو سال قبل. وقتي 17 سالم بود. اواخر سال 89 . من اون موقع سوم دبيرستان بودم. رشته ي تحصيليم كامپيوتر بود واسه همين نيازي به خوندن پيش دانشگاهي نبود. اهل دوستي با پسر نبودم. يه دختر آروم بودم كه سرم تو لاك خودم بود.همه ي زندگيم شده بود درس.
نيمه ي اول مدرسه تمام شده بود. وسطايه نيمه دوم بود. در اوج درس خوندن واسه امتحانايه نيمه دوم بودم. دوست صميمي نداشتم. فقط يكي از دوستام بود كه باهاش راحت تر از بقيه بودم و گاهي اوقات ميرفتم خونشون واسه درس خوندن. يه روز واسه اينكه يكي از درسايه تخصصي رو بهش توضيح بدم مجبورم كرد برم خونشون و من هم قبول كردم. يكي از هم كلاسيهامون كه دختر خوبي نبود هم اونجا بود. اما من اون موقع نمي دونستم دختر خوبي نيست.ميگفت پدر و مادر نداره تنهاست. اما دروغ ميگفت. وقتي خواستم از خونه ي دوستم برگردم خونمون ساعت 1 ظهر بود. خونه ي دوستم خيلي دور بود. آمدم سر كوچشون كه تاكسي بگيرم اما تاكسي تلفني بسته بود. مجبور شدم منتظر تاكسي بمونم. گوشي هم نداشتم كه زنگ بزنم خانوادم بيان دنبالم. چند دقيقه كه منتظر بودم بعد راننده ي سرويس همون دوستم كه ميگفت پدر و مادر نداره آمد جلويه پام ترمز زد و گفت سلام من آمدم دنبال نسرين (دوستم) شما بيايد من برسونمتون بعد نسرين رو ميرسونم. خيلي اصرار كرد منم چون تاكسي نيامد مجبور شدم سوار شم. تا نصف راه كه رفت مسيرشو عوض كرد گفتم كجا ميريد چرا مسيرتونو عوض كرديد. گفت يه ماشين دنبالم هست نمي دونم چرا تعقيبم ميكنه به ناچار قبول كردم. خيلي سرعت ماشين زياد بود. رسيد به يه جاده خاكي. ماشيني كه ميگفت دنباله آمد كنارش وايساد و فهميدم حرفاش نقشه بود. ترسيدم پياده شدم و فرار كردم . اما گرفتنم. پسره رو هول دادم اما با چاقو زد به دستم.
دو نفر منو با طناب بستن و انداختن روي صندليه عقب ماشين. گريه ميكردم اما خدا اون لحظه نبود كه اشكامو ببينه. منو بردن به يه روستايه خيلي دور از شهر. نمي دونستم كجا بود اما خيلي تاريك بود. هيچ لامپي روشن نبود. بردنم داخل يه خونه و داخل يه اتاق كه هيچ پنجره اي نداشت زندانيم كردن. يه خانوم اونجا بود. انگاري همه ي دستورا رو اون خانوم ميداد. اما بعدش دوستم هم اومد اونجا … فهميدم همه ي اطلاعات رو دوستم داده بهشون و اون خانوم هم خاله ي دوستم هست. دوستم به خانوادم گفته بود من ديدم دخترتون رو دزديدن و گفته بود راننده سرويس من دزديدش. خانوادم به پليس اطلاع داده بودن. من حالم بد بود خيلي بد. دستم هم كه پاره شده بود بدتر. نميخوام تعريفي كنم از خودم ولي خوشكلم و اين خوشكلي از كوچيكي واسم دردسرهاي زيادي بوجود آورده. دو تا مرد آمدن داخل اتاق يكيشون منو گرفت و يكي هم لختم كرد. هرچي جيغ ميكشيدم ميگفتن كسي صداتو نميشنوه. به زور لختم كردن. پسره ميخواست پردمو بزنه . نميدونم اين تيكه خدا كمكم كرد يا هر چيزه ديگه اي. وقتي پسره منو دراز كشوند و خواست پردمو بزنه گوشيش زنگ خورد. داداشش بود زنگ زد و بهش گفت پردشو نزني به پليس خبر دادن. خداروشكر پردمو نزد. اما اي كاش منو مي كشت. خواست از عقب بذاره خيلي مواقمت كردم و يكسره لگد ميزدمش. وقتي نذاشتم ببره داخل عصباني شد و از از دوستش چاقو گرفت و فرو كرد پشتم. يه ذره چاقو رو فرو كرد. پشتم خوني شد. بعد كشيد چاقو رو بيرون. و در حالي كه جيغ ميكشيدم و داشتم از خون رزي بيهوش ميشدم و نمي تونستم مقاومت كنم از پشت بهم تجاوز كرد.
7شبانه روز منو به عنوان گروگان واسه دريافت 300 ميليون پول گرفته بودن. فاميل ما فاميل بزرگ و مشهوري هست و تا حالا از بچه هاي فاميل چند نفرو دزديده بودن اما اونا پسر بودن ولي من دختر.
تويه اون 7 شبانه روز كه منو گروگان گرفته بودن هر روز حداقل يك بار بهم تجاوز ميكردن. هروقت مقاومت ميكردم يه جاي بدنم رو چاقو ميزدن. منو با طناب ميبستن و به چاقو روي بدنم خط مينداختن و لذت مي بردن ازين كار.
روز هفتم كه رسيد ساعت 10 صبح منو انداختن تويه يكي از خيابونايه شلوغ زابل با بدنه تيكه تيكه و فرار كردن. و مردم منو رسوندن بيمارستان.
فقط خواستم به پسراي عزيز كه هم نوعاشون اين بلاهارو سر من آوردن اين چيزا رو بگم. ازتون متنفر نيستم چون شما هم آدميد. چون شما هم نياز داريد اما اين راه خوبي واسه برآورده كردن نيازاتون نيست. من 2سال قبل ساعت 1 ظهر وقتي س,ار اون تاكسي شدم مردم. روحم از بين رفت. ديگه نمي تونم ب چيزي دل ببندم. افسردگي شديد گرفتم. ديگه به هيچ چيز نمي تونم دل ببندم. تو اين 2سال خودمو تو خونه زنداني كردم. وقتي كسي مياد خونه و خطايه رويه دستامو ميبينه شروع ميكنه به پچ پچ كردن به بغل دستيش. وقتي متوجه نيستن ميشنوم صداشونو كه ميگن اين همون دختر جنده اي هست كه دزديدنش. خودشون ميگن دزديدنش پس اگه منو دزديدن چرا ميگن جنده. مگه من چيكار داشتم. تنها چيزي كه آرزومه مرگ هست. تا حالا چند بار رگ زدم اما بردنم بيمارستان. قرص خوردم اما هيچي روم اثر نمي كنه يكي به من يه راهي پيشنهاد كنه تا راحت بميرم. يه چيزي كه مرگمو 100% كنه .
ميدونم خيلي طولاني بود. اما خواهش ميكنم اگه دوس ندريد باور نكنيد اگه دوس نداريد نخونيد فقط فحشم نديد. چون منم آدمم. منم هم نوعه خودتونم. نمي خوام بهم بي احترامي شه. فكر كنيد منم دختر يا خواهره خودتونم.
ممنونم ازينكه حرفامو خونديد.
نوشته: m_nou
سلام. خيلي متاسفم شد .واقعا از ته قلب برات آرزو ميكنم يك مرد خوب گيرت بياد براي ازداج. فقط گلم اون نامردها را گرفتن يا نه .ممنون ميشم بهم پيام خصوصي بدي چندسوال دارم. تشكر فراوان.
خیلی خیلی متاسفم… خیلی دردناک بود.
از اون شهر برو…
با مرگ چیزی درست نمیشه.
برو مشاوره بهت کمک میکنه که از این اوضاع روحی در بیای
ولی بهترین راه رفتن به یه شهر دیگه و تلاش برای فراموش کردنه… هر چند خیلی سخته
حیف که فقط میتونم بگم متاسفم دوست من.
ولی بهترین راه اینه که بری یه جای دیگه و با یگی که لایقته ازدواج کنی.
اینم بدون:
جنده اونیه که میشینه پشت سر مردم صفحه میزاره و داغ دلشونو بیشتر میکنه.
از طرف من به اون جنده ها بگو.
تو عذاب کشیدی. گناه نکردی
برو به یه جای با فرهنگ وتا جایی که میتونی از مردا دور شو!
چون رابطه با هر کدومشون تورو یاد رابطه با اون لجن مغزا میندازه!!
به آغوش همجنس خودت پناه بیار!!!
امتحان کن ضرر نمیکنی…
هموطن عزیزم، تو اصلا کاری نداشته باش که دیگران بهت چی میگن. اینجا ایرانه و متاسفانه آدم(؟) آشغال و بی شرف کم پیدا نمیشه. مهم اینه که خودت میدونی قربانی هستی، ولی مهم تر اینه که با خودت مثل یه قربانی رفتار نکنی! اینجا آدم خوب هم زیاد پیدا میشه، ولی اگه بخوای مبنای زندگیتو بر این بنا کنی که دیگران با شنیدن داستانت درکت می کنن و بهت انرژی میدن که زندگی تو از دوباره شروع کنی، داری امید واهی برای خودت ایجاد می کنی. بدترین چیز اینه که من بخوام وانمود کنم که می فهمم چی به سرت اومده، چون واقعا نمی تونم حتی یک لحظه خودمو جای تو بذارم و رنجی که کشیدی رو درک کنم. ولی اینو می دونم که تنها خودت می تونی به خودت کمک کنی. شرم این اتفاق به متجاوزین ِ به تو مربوط میشه نه به تو. زندگی یکبار بیشتر در ِ خونه ی آدمو نمی زنه، سعی کن زندگی تو از دوباره بسازی…
یه دوست
دوست خوبم سلام . صبور باش . محکم باش . دوست زابلی داشتم که در زاهدان به نامردی پردشو زده بودن . نترس پردتو داری برا زخمات هزینه کن با جراحی پلاستیک درستشون کن به زندگی برگرد .خداوند با توست .
امیدت رو ازدست نده . بوووووووس.
موفق باشی عزیزم.
خيلي متاسفم براي آدمايي كه بويي از انسانيت نبردن توهم گلم به خدا توكل كن صبور باش كه اونا تقاصشو پس ميدن
فقط به این فک کن که بدتر از اینم میتونست باشه…همه حرفای اون آدمای احمق و نادونو فراموش کن تجربه تلخی بود ولی هنوز خیلی جوونی دوستامون پیشنهادای خوبی دادن کاشکی محیط زندگیتو عوض کنی .مطمءنا با آدمای جدید آشنا میشی واتفاقات جدیدو شیرین…تلخ ترین چیزها هم بعد یه مدت فراموش میشن عزیزم…قول میدم انقدر زود حالت خوب میشه که فکرشم نمیکنی…
نظر دوستان قابل احترامه تنها راهی که میتونی به ارامش برسی انتقامه نه فرار
سلام ابجی گلم .منم مال همان شهرم.میدونم تو چی میگی و چی میکشی.شهری که هنوز اداب و رسوم قبیله ایی و قدیمی حکم فرماست.شهری که دختری آرایش کنه بد دارن چه برسه به دوست پسر داشتن.حالا تو زیز این بلاها سرت امده میدونم چی میکشه.خدا لعنت کنه.افرادی رو که برای هوس زود گذرشون یا امیال دیگشون عفت و پاکی و آبروی فامیلی رو میبرن خدا لعنت کنه.لعنت کن این افراد رو لعنت کنه.آداب و رسوم قدیمی که آدمو به ورته سوخت و مرگ میکشه…ببینید این آداب و روسم چطور این دختر رو بیچاره کرده…حالا اون کثافتا کاری کردن یا نکردن ولی حرف مردم داره اونو میکشه…بخدا به دخترایی که اهلش نیستند نگاه بد نکنید که این بلاها سرش میاد
نمیدونم تا کی میخواد این دعوا ها و جنگ های فامیلی تو این خراب شده ادامه پیدا کنه!
یکی از دوستام همینجوری همه ی خونواده و فامیلش ترور شدن اون الان با 17 سال سن تنها زندگی میکنه…
دووم اورده چون رو 2 چیز تمرکز کرده
رو ورزش و بازیگری
بنظرم قبل از عوض کردنه مسیر زندگیت روی حرفه مردم!سعی کن زندگی کردن رو بچشی
اولین قدمت هم میتونه رفتن ازین استان باشه
من خودم یه چیز بهم ثابت شده اونم اینکه کلیده ارامش توجه نکردن به حرفه مردمه
امید وارم به تو هم ثابت شه :)
خاک تو سر کسایی که بهش میگن خصوصی پیام بدین بدن که کثافتا شما هم اونو با حرفهای مزخرف و یا پلیدتون بیچاره کنید.راست میگید.همینجا نظر بدین…آبجی گلم به خدا توکل کن .و از هیچی نترس…واگذارشون کن به خدا…بهترین راه ادامه تحصیله دانشگاه قبول شو برو شهری دیگه…و دیگه به شهر خراب شده زابل و افرادی که به تو انگ جنده میزنن رو رها کن…واقعا هم اونایی که این بلا رو سرت اوردن و هم اونایی که انگ جنده بهت میزنن افراد پستی هستند…غصه خور و فقط تلاش کن بری دانشگاه و از اون محیط خارج شو
…
در این شهر کثیف چند سال قبل هم پسر همسایه به دختر روبرویی با چند نفر پسر دیگه ریختن تو خونش و به او تجاوز وحشیانه کردن بعدم بخاطر اینکه شناخته نشن تیکه تیکش کردن.که هنوز پدر دختره میره دم دبیرستان دخترش تا دخترشو ببره خونش…
…
شهری هفتادو دو ملت شده از افغانی و پاکستانی و انواع آدم ها هست و هیچ کنترلی ندارن دیگه میشه همین میشه تگزاس
حق داری که از زندگی نا امید باشی .بهترین کار اینه که از اون شهر بری اینطوری حداقل کمتر عذاب میکشی و به خودت فرصت بده اینطور مواقع گذشت زمان تنها راه تسکینه . در مورد اون ادم نما ها هم باید بگم که اونا روی هر چی حیوونه وحشیه سفید کردن خدایی حیوونم گناه داره که همچین ادماییو بخوایم بهشون نسبت بدیم.
همه رو واگذاركن به خدا
از اون خراب شده بريد يه شهر ديگه
درود بر تو دوسته من
زندگیتو طوری پیش ببر که دوست داری…
به حرف دیگران اهمیت نده و با اون حرفا زندگی نکن…
من یه پسرم و جنس خودمو خوب میشناسم… یه مردی که نتونه شهوتشو کنترل کنه دست به هر کاری میزنه حتی قتل…
من یبار از خطر مرگ در رفتم و یه ماه تو کما بودم و الان قدر زندگیرو میدونم در صورتی ک فکر خودکشی تو ذهن منم بود… پس این فکرارو از ذهنت بنداز بیرونو به آینده ی روشنت فکر کن
تو جلسات مشاوره روانشناسی هم شرکت کنی بد نیست جواب میده… :)
شاد باش دوسته من
بدرود
دوستان تونظر دادن واقعا گل کاشتن دم همشون گرم.آبجي گلم منم نظرم،رفتن ازاون شهر،ادامه تحصيل،کمک ازمشاوره وتکيه کردن ب خداس.موفق باشي عزيزم
خیلی متاسف شدم.برات آرامش آرزو میکنم و یک قلب دریایی که این همه غصه رو تحمل کنی.
سلام ابجی گلم
ناراحت شدم از داستانت
دوست دارم کمکت کنم
همینجا نه خصوصی
با کسی خصوصی نرو چون بدتر بهمت میریزن
من روانشناسم
سعی کن خودتو ریست کنی و از اول شروع کنی
هرچی بیشتر بخودت فشار بیاری بدتر میشی
بچسب به درسات
بچسب به چندتا از دوستات که بهشون اعتماد داری
خودتو هرچی بیشتر حبس کنی بدتره
ای بابا چرا مرگ؟
به زندگی امیدوار باش مردم حرف مفت زیاد میزنن.
امیدوارم خوشبخت شی . . .
اولاسلام دوماچراخودكشي اينجوري توبه اونايي كمك مي كني كه به توهنگ جنده روميزنن به زندگي فكركن به آينده اي روشن به درسات برس برودانشگاه تاهمه اونايي كه بلندشدنتو نميتونن ببينن زمين گيرشن من خودم ازدوربرشهرشمام مي دونم زابل چه لجنزاريه سعي كن خوب درس بخون تاتويك دانشگاه خوب قبول شي وازاون لجنزاربري بيرون.موفق باشي
اگه پدرومادرت واقعادوست دارن بهشون بگو برای زندگی بریدیه شهردیگه مثلاتهران من خیلیارومیشناسم که اینطوری خوب شدن
ببین واقعا از اتفاق هایی که برات افتاده وبلایی که اون وحشیا سرت آوردن ناراحت شدم ولی در مورد خود کشی ایمن ترین راه ابنه که بری پشت بوم یه ساختمان حداقل 10طبقه وخودترو بندازی پایین ,بهت تضمین میدم که در آن واحد به دیار باقی بپیوندی,و نکته حائز اهمیت اینه که این جور مردن کلی هیجانم داره.
امیدوارم با این روش که بهت گفتم موفق بشی,بدرود.
واقعا سرنوشت بدی داشتی
منم میگم به زندگی امیدوار باش
ولی فقط چرا داری محیطی که توش زندگی میکنیو بد جلوه میدی عزیزه دلم
همین شماها هستین که توی فکر بقیه ملت تفکراته بدی در مورد این قسمت از کشور میندازین
مگه جاهای دیگه از این اتفاقا یا حتی بدتر نمیوفته ؟؟
اتفاق هایی که تو شهر های دیگه میوفتن شاید به مراتب بدتر از چیزی که واسه تو افتاده باشن
ولی چون واسه ی تو همچین چیزی پیش اومده کلا همونطوریه ؟؟
ببینید عزیزان اینجا خیلیم امنه مردمم در امانن البته همه جا آدم های بد وجود دارن
این خوب نیست که واسه ی اتفاقی که واست افتاده اینطور از اینجا حرف بزنی که 4 نفر دیگه با خودشون فکر کنن جای بی درو پیکریه
اصلا هم اینطور نیست همه چیز آرومه
بازم متاسفم واسه اتفاقی که افتاده
فقط مهاجرت کن به یه شهر جدید. ولی با هماهنگی و نه فرار
سلام خوبین.عزیزم خدارو ول کردی اومدی با این سایت درد دل کنی؟عاقل؟ برو دعا کن نماز بخون.قران بخون. هر حرفی که مردم میزنه به اذن و اراده ی خداست.همه کلااا به اذن خداست.پس خواهر گلم نماز سر وقت بخان.با خدا باش که مرحم هر دله شکسته هست.
من خیلی اهل خوندن اینجور درد و دلا نیستم.فقط خواستم از کاربرای عزیز بابت همدردیاشون تشکرکنم و درود میفرستم به وجدان بیدارتون. دمتون گرم…
واقعا درست گفتی!!! عجیبه برام که پسری تواین سایت این حرفو میزنه
دوست من این آقا پسر درست میگن
به هیچکی خصوصی نده!
کاری ندارم به راست و دروغ داستان فقط جان من دقت کن اخه ساعت 1ظهر کجا لامپ روشنه که تو اون روستا روشن باشه.؟
مواقمت؟!!!؟ منظورت همون مقاومته یایه چیز جدیده؟
شرط میبندم شما از کاربرین قدیمی هستید و با این سناریو قصد داشتید جلب نظر کنید!
حالا بماند اما اگر برای کسی این داستان اتفاق افتاد راهی به جز خودکشی هم هست.
شما که میگین خوانواده مشهور و ثروتمندی دارید بد نیست به یک متخض پوست مراجعه کرده .
میتوانید جای زخم های فیزیکی جسمی را با لیرز پاک کنید .
زخم های روحی را هم بستگی به خودتون داره.
ضمنا زابل اون جورهاهم نیس که دخترا نتونن بیان بیرون و توی هواش تجاوز و دزدی و قتل پخش باشه.
فکر کنم شما تابحال روی نقشه کتاب جغرافیاتون هم زابل رو ندیدین!!!
ای بابا.
چند سال پیش یه دختر از همسایه های ما رو هم دزدیدن و بعد سه ماه که خوب ترتیبشو داده بودن ، خیلی مریض شده بود و دیده بودن می میره شر می شه واسشون، آورده بودن انداخته بودنش رو چمن های میدان آزادی که پیداش کردن بردن بیمارستان به هوش که اومد تلفن داد و خانواده و نامزدش اومدن اونجا که معلوم شد حامله هم هست. کورتاژ رو اجازه داد دادگاه و بعد از کلی تست های بیماری های مقاربتی و غیره و ذالک که ازش گرفتن مرخص شد اما خوب دیوانه و فرو پاشیده کامل. نامزدش هم فوری عقدش کرد که مردم خفه شن ورش داشت بردش شمال توی یه شهر کوچیک مشغول زندگی شدن چند سال و با کمک روانپزشک و دارو حالش الان خیلی بهتره و یه بچه هم داره.
عزیز من تو حتما نیاز داری به گروه درمانی و روان درمانی . این موضوع رو به تنهایی نمی تونی از پسش بر بیای. اگه می شه محل زندگی تو عوض کن و از روانپزشک هم کمک بگیر/ منظورم از روانپزشک هر کسی نیست ها . تحقیق کن یه دکتر خوب که تو این کار تخصص داره پیدا کن. موفق می شی دختر گل.
نه انتقام راه درستی نیست شک نکن خدا به بهترین نحو ازشون انتقام میگیره بخدا اشکم دراومد داستانتو خوندم … چ ادمای عوضی پیدا میشن…بد تر ازونا اینایی هستن که نظرات مسخره میدن ! شما مگه انسان نیستید عاطفه ندارید؟ خیلی برات دعا میکنم بازم فکر کن الان دو ساله گذشته بعد اینم زندگی ادامه داره … امیدوارم بهترینا برات اتفاق بیافته و خدا زخمای دلتو خودش التیام بده !معصومیتت تو نوشته هات مشخص بود پس جنده هر کسیه که به تو نظر بد داره و یا میخاد تورو تباه کنه جنده اونیه که بهت میگه خصوصی بده جنده اونیه که نمیدونه تو چی کشیدیو پشت سرت حرف میزنه به امید اون روزی که تو دنیا ضعیف کشی نباشه موفق باشی !
سلام ودرود
من کاری به راست یادروغ داستان ندارم،فقط بگم وقتی نظرات رومیخوندم چه دختر،چه پسرواقعاافتخارمیکنم که چنین هموطن هائی دارم.واقعادم همتون گرم دوستان گلم.به دوستی وهم وطنی با شماهادوستان خوبم افتخارمیکنم ودست یک یک شمارو میبوسم.نشون دادین که ایرانی هاتوتمام دنیالنگه ندارن تو کمک به همنوع یاهرچیزدیگه که بهش میگن.
اولا" که خودکشی کار خوبی نیست، ولی اگه واقعا مجبوری یک1 قاشق غذاخوری گچ رو با یک1 لیوان آب مخلوط کن و یک نفس سربکش، درعرض نیم ساعت کار تمومه . . .
سعه کن تو فضای مجازی درد دل نکنی داغونت میکنه!
با شهر عوض کردن چیزی درست نمیشه!
چون این اتفاق تو هر شهری میتونست بی افته،پس باید تو دیدت رو به زندگی عوض کنی
ایشالا مشکلت حل بشه،آمین
با mr.teacher موافقم.
برا سرگذشتتم متاسفم عزیزم و امیدوارم حداقل اینده خوبی در انتظارت باشه البته با همت و تلاش خودت.موفق باشی.
عزیزم سلام میدونم این پیامها رو میخونی و برات مهمن لطفا به پاسخهای منفی که تشویق به فرار از جنس مخالفت و یا پیشنهاد مرگ میدن پرهیز و دوری کن به زندگی امیدوار باش از روانپزشک کمک حرفه ای بگیر دوباره به زندگی واقعی برگرد و از اون شهر مهاجرت کن به شهری بزرگتر و پیشرفته تر برو تا از ادمهای نادان و خود بزرگبین و روانی به دور باشی از جنس مخالفت دوری نکن و برعکس با مردها اشتی کن و مطمعن باش مردی هم هست که عاشقت بشه دوستت داشته باشه و قدر محبت تورو بدونه و درکت کنه برات از صمیم قلبم ارزوی سلامتی و عشق دارم تو عاشق که بشی قدم بزرگی به بهبودی و موفقیت برداشتی.
نمي گم راحته ولي با خراب كردن زندگيت چيزي عوض مي شه؟
اگه محيطت باعث مي شه افسردگيت تشديد بشه از دانشگاه انتقالي بگير اگرم دانشجو نيستي سعي كن با كسايي كه حرفاشون اذيتت مي كنه كمتر رفت و آمد كني!!
به هر حال اگه فكر ميكني بميري راحت تري قرص برنج بخور ٥ دقيقه بعدم برسوننت بيمارستان فايده نداره!!
عزیزم فکرکردی اینجا کجاست؟ اینجام پراز گرگای گرسنه اس که حالا بت روشهای نوین مخ زنی میخوان ازت سواستفاده کنن. مردای کشورمون حیوون شدن، هارشدن، از سگ هم کمترشدن، مرد تو جامعه نداریم گلم. منم وقتی نگاشون میکنم حالم بهم میخوره، خودت واسه خودت زندگی کن. وضعت که خوبه ازکشور برو، اینجا هر ثانیه اش واسه زن های ایرانی تهدید و تجاوزه…
سلام
برای اولین باره میبینم تو این سایت احساسات حکم فرما میشه
به هر حال امیدوارم هر جا هستی خدا بهت کمک کنه تا زندگیت به روال قدیمش برگرده
راستی یادم رفت تنها کسی که میتونه بهت کمک کنه…
فقط خودتی
الهیی بمیرم برات
همین پسرایی که می گن این ادما بویی از انسانیت نبردن همونایین که تو خیابون تیکه می اندازن
بخدا زشته …برای رفع نیازهاتون یکی دیگه رو از بین نبرید
کاری کردن پسرا که ادم می ترسه بره تو خیابون
شما اقایونی که مردای دیگه رو که با ناموستون می پرن رو تیکه پاره می کنید ولی به قول جاستینا گرگ می شید واس ناموس دیگری
نکنید
با زندگی یه دختر بازی نکنید
فرض کن این دخترا خواهر خودتت
نذار زندگیش نابود شه
غیرت داشته باش روی دختر هموطن خودت
با تمام وجود میدونم که الان از چی وبخاطر چی داری درد میکشی. دردت بخاطر حادثه ای که برات اتفاق افتاده نیست، بلکه بخاطر نامردی و ظلمیه که الان بعد از اون حادثه داره در حقت میشه. یعنی رفتار و برخورد یک مشت ابله از خر نفهمتره که متاسفانه اطرافترو گرفتن و هر کدومشونم خودشو علامه دهر میدونه. در کمال خریتشون بخودشون اجازه میدن هر قضاوتی بکنن و مثلا بارهکارهاشون که پیشنهاد میدن جیگر آدمو به آتیش بکشن. خواهر عزیز من خودم تجربه کردم این نوع ظلمرو، حالا توی یک جریان و یک اتفاق دیگه. ولی ایمان داشته باش که روسیاهی به زغال میمونه و عزت و آبرو در اتنظارته. با پیشنهاد دوستانیکه تغییر محل زندگی و تغییر فضارو دادن موافقم، خیلی میتونه کمکت کنه. از درگاه خدا برات روزهای پر از شادی، طراوت، سر زندگی همراه با سعادت دنیا و آخرترو آرزو دارم.
سلام دوست عزیز …
من اگه جای شما بودم . میرفتم یه شهر دیگه و خودم رو از همه قید و بند ها آزاد میکردم … بعدش این قد خودم رو سرگرم چیزای دیگه و تفریحات دیگه میکردم که همه حتی خودم یادم بره این قضیه رو … بعد از این که ازدواج می کردم هم اون دختر رو میدادم دست شوهرم باهاش هارد کنه (البته من پسرم شوهر دار نمیشم :)) ) در ضمن اگه دیدی هر کاری میکنی همه به بدی و جندگی ازتون یاد میکنن … و هیچ کاری نمیتومی بکنی پس واقعا بد باش و لذت بدی رو بچش
wow!
چه جرئتی!من ی پسرم ولی دل خط انداختن با تیغ رو بدنمو ندارم حتی تو بد ترین شرایط(وقتایی ک از زندگی سیر میشم) بعدش تو چن بار رگتو زدی؟؟؟؟ب نظر من نکن این کارا رو با خودت دختر خوب!بهترین راه مهاجرت و تنها زندگی کردنه اگه تو اون شهر تونستی مرد رؤیاهاتو پیدا کنی باهاش ازدواج کن و زندگی تو از نو بساز و ب زندگیت عشق بورز!
باشه گلم؟؟؟؟!!!;-)
wow!
چه جرئتی!من ی پسرم ولی دل خط انداختن با تیغ رو بدنمو ندارم حتی تو بد ترین شرایط(وقتایی ک از زندگی سیر میشم) بعدش تو چن بار رگتو زدی؟؟؟؟ب نظر من نکن این کارا رو با خودت دختر خوب!بهترین راه مهاجرت و تنها زندگی کردنه اگه تو اون شهر تونستی مرد رؤیاهاتو پیدا کنی باهاش ازدواج کن و زندگی تو از نو بساز و ب زندگیت عشق بورز!
باشه گلم؟؟؟؟!!!;-)
wow!
چه جرئتی!من ی پسرم ولی دل خط انداختن با تیغ رو بدنمو ندارم حتی تو بد ترین شرایط(وقتایی ک از زندگی سیر میشم) بعدش تو چن بار رگتو زدی؟؟؟؟ب نظر من نکن این کارا رو با خودت دختر خوب!بهترین راه مهاجرت و تنها زندگی کردنه فکر بد و بی اعتمادی ای ک نسبت ب مردا پیدا کردی رو کنار بذار اگه تو اون شهر تونستی مرد رؤیاهاتو پیدا کنی باهاش ازدواج کن و زندگی تو از نو بساز و ب زندگیت عشق بورز!
باشه گلم؟؟؟؟!!!;-)
قرص برنج یا سیانور بهترین راهه در ضمن عین آدم میدادی خط نمینداختن فکر کردی فرانکی هستی لگد میپرونی؟ حالا اون پولو دادن خونوادت؟ اپه پولدارید من حاضرم ازدواج کنیم
به خدا توکل کن دوست عزیز فقط خدا که همه چیز حل میشه.منم یه دوس دختر داشتم شهر بابل (استان مازندران) که همچین مشکلی براش پیش اومده بود ذوخیش خراب بود حتی جرات شکایت هم نداشت .امیدوارم این چنین جنایتا انجام نشه.کسانی که میگن از شهرت دور شو اشتباهه و پیام خصوصی هم نده به کسی ومشاوره هم گزینیه خوبیه که روحیت رو عوض کنه برای زندگی. همیشه موفق باشی
سلام وممنون از داستان خوبت.بچه های شهوانی این قدر با فرهنگ؟ واقعا عجیب بود برام
سلام…
راستش اول دلم نیومد پستت رو بخونم وقتی کامنتا رو دیدم … دونستم قضیه خوبی نیست … سعی گذشته ات رو فراموش کنی … آروم باش …من هیچ شاید نتونم تو رو درک کنم …اما فقط بهت میگم زندگی جریان داره … زمان همه چیزو درست درست میکنه … اگه میتونی از کسایی که این کارو باهات کردن انتقام بگیر اگر هم نه بی خیالش … فقط این تو نیستی که بهت ظلم شده دنیا همینه یه چرخه بی هدف و ظالمانه … انسان انسانو میدره … گرگ بره رو … خلاصه اگه دید ریز تر کنی میبینه همه جا پره با بی عدالتی … شاد باش زندگی کن … هر چی هستی از خودت لذت ببر … الان رو بساز فردا ساخته میشه … به آینده امیدوار به فردا شاید تو یه روز با بهترین پسر دنیا آشنا شدی … رها کن خودتو نفس بکش … به روی دیگران تف بنداز … عقاید تو سر تر از عقاید دیگرانه … به دیگران گوش نده … دنباله رو نباش … اونا مثل سگ های ولگردی اند که با پارس کردن بیهوده زنده اند… به غیر از خودت هیچی رو باور نکن …
خواهر عزیز اگه دوست داشتی من هستم هرچه قدر دوست داشتی با من حرف میتونی پیام بدی … موفق باشی (:
xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
سلام…
راستش اول دلم نیومد پستت رو بخونم وقتی کامنتا رو دیدم … دونستم قضیه خوبی نیست … سعی گذشته ات رو فراموش کنی … آروم باش …من هیچ وقت شاید نتونم تو رو درک کنم …اما فقط بهت میگم زندگی جریان داره … زمان همه چیزو درست میکنه … اگه میتونی از کسایی که این کارو باهات کردن انتقام بگیر اگر هم نه بی خیالش … فقط این تو نیستی که بهت ظلم شده دنیا همینه یه چرخه بی هدف و ظالمانه … انسان انسانو میدره … گرگ بره رو … خلاصه اگه دیدت رو ریز تر کنی میبینه همه جا پره با بی عدالتی … شاد باش زندگی کن … هر چی هستی از خودت لذت ببر … الان رو بساز فردا ساخته میشه … به آینده امیدوار باش به فردا شاید تو یه روز با بهترین پسر دنیا آشنا شدی … رها کن خودتو نفس بکش … به روی دیگران تف بنداز … عقاید تو سر تر از عقاید دیگرانه … به دیگران گوش نده … دنباله رو نباش … اونا مثل سگ های ولگردی اند که با پارس کردن بیهوده زنده اند… به غیر از خودت هیچی رو باور نکن …
خواهر عزیز اگه دوست داشتی من اینجا هستم هرچه قدر دوست داشتی با من حرف بزن میتونی پیام بدی … موفق باشی (:
xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
کاش میشد که بهم پیام بدی خیلی دوست داشتم که باهات حرف بزنم …به جون خودم اصلا اهل دختر بازی و دنبال دخترا افتادن
نیستم گهگاهی هم که میام اینجا فقط واسه وقت گذرونیه … حکایتت رو خوندم راستش خیلی ناراحت شدم … خیلی برات گریه
کردم واقعا که درد آوره میدونم باور نمیکنی حقم داری نکنی اینقدر دروغگو و پلید تو دنیا هست که اگه کسی بخواد حرف راستی
بزنه دیده نمیشه…اما مهم نیست باور کنی یا نه …واقعا زندگی تو این دنیا حال آدمو بهم میزنه …اگه دست خودم بود هیچ وقت به
این دنیا نمیومدم …زندگی با یه عده وحشی که مغزشون تو کمرشونه و سکس اونا رو تبدیل به یه حیوون کرده واقعا سخته،سختر
از اون اینه که ببینی که انسانا تو دام این حیوونا نابود میشن … خیلی بخاطرت ناراحت شدم … دوست دارم پیام بدی که یه
خورده باهم حرف بزنیم …دوست داشتی حتما حتما پیام بده منم هم سن خودتم )*:
حرفت درست اما این که درمان نیست فقط مسکن
اون باید بدونه همه مرد ها این شکلی نیستن باید فراموش، کنه بیخیال شه یا باهاش کنار این طوری که تو میگی فقط باعث میشه از مرد ها بیشتر بدش بیاد بهتره یه راه بگی که از این حال در بیاد چون باید یه روزی باید با یه مردی رابطه داشته باشه حالا نه حتما رابطه جنسی شاید تجاری درسی و… این جور که تو میگی باعث میشه تو این جور رابطه ها هم فکر کنه طرف مقابل میخواد ازش سوءاستفاده کنه
باور کن من به خودم ایمان دارم که میتونم مشکلتو حل کنم اگه خودت بخوای … واسه یه بارم شده شانستو امتحان کن … از این
واضح تر دیگه نمیدونم چطور بگم … امروز کلا بهم ریختم … نمیتونم هیچ کاری انجام بدم … اه لعنت به من کاش این حکایت رو
نمیخوندم … خود دانی دیگه میخوای پیام بده میخوای نده … با این داستانت حسابی بهمم ریختی .
خوشبخت باشی
چقد مردم ما خوبن واقعا!!ببین قبول دارم افراد بی شرف حیوون صفتیم مثل همونایی که بت تجاوز کردن وجود داره ولی ببین چقدرم اینجا دلداریت دادن؟راس میگن ازون شهر برو و برو پیش افرادی که فک می کنی با اونا ب آرامش میرسی! :)خودکشی یعنی شکست!اون کساییم ک جنده خطابت می کننو بذار ب حساب بی اطلاعیشون!یا بهتره بگم نادانیشون!اونا ک از وجود تو اطلاع ندارن!باور کن همینم ی حکمتی داشته هیچی بی دلیل نیست!میتونس بدتر باشه.پیش مشاورم برو آره خوبه
بعضی از اعضا دیگه شورشو در آوردن
خانم لزناک عزیز لطفا خودتون و نوچه هاتون از احساسات یه دختر معصوم و دخترای دیگهای که بعد از خوندن این داستان احساسات ضد مرد توشون بر انگیخته میشه برا تبلیغ لز استفاده نکنید
اما شما نویسنده گل
خدا رو فراموش نکن اون تنها کسیه که همیشه باهاته خودکشی راهیه که ضعیفا انتخاب میکنن قوی باش سعی کن نگاهتو عوض کنی
حرفای یه سری خاله زنک ارزش فکر کردن نداره چه برسه به خود کشی
جواب اون حروم زاده ها رم خدا میده واگذارشون کن به خودش
سلام
میدونم که حرف مردم خیلی سنگینه ولی توکه گناهکارنیستی نبایدبهشون توجه کنی خواهرعزیزم اون حیوانی که به تودست درازی کرده وباعث شده که این ناراحتی برای توایجادبشه آخرش جواب نامردیشوازخدامیگیره وتوهم که مثل گل پاکی پیش خداروسفیدی پیش مردم هم روسفیدمیشی خواهرم مردن یارفتن ازاون شهرچیزی رودرست نمیکنه بلکه خرابتر هم میکنه پس بازندگی آبرومندخودت وبی توجهی به حرف آدمای بی شعوردوروبرنشون بده که توازهمه اوناپاکتروبه خدانزدیکتری.
برات آرزوی خوشبختی میکنم وازخدامیخوام که موجبات خوشحالی توروفراهم کنه وامیدوارم که تونسته باشم باحرفام کمی ازدرددلتوتسکین بدم.بازم اگه خواستی من درخدمتم
سلام
میدونم که حرف مردم خیلی سنگینه ولی توکه گناهکارنیستی نبایدبهشون توجه کنی خواهرعزیزم اون حیوانی که به تودست درازی کرده وباعث شده که این ناراحتی برای توایجادبشه آخرش جواب نامردیشوازخدامیگیره وتوهم که مثل گل پاکی پیش خداروسفیدی پیش مردم هم روسفیدمیشی خواهرم مردن یارفتن ازاون شهرچیزی رودرست نمیکنه بلکه خرابتر هم میکنه پس بازندگی آبرومندخودت وبی توجهی به حرف آدمای بی شعوردوروبرنشون بده که توازهمه اوناپاکتروبه خدانزدیکتری.
برات آرزوی خوشبختی میکنم وازخدامیخوام که موجبات خوشحالی توروفراهم کنه وامیدوارم که تونسته باشم باحرفام کمی ازدرددلتوتسکین بدم.بازم اگه خواستی من درخدمتم
خانوم دردودل هات را خوندم میتونم فقط بگم متاسفم من درسته ی پسرم اما باور کن ب جای این ک من ب دخترهاتیکه بندازم اونا میندازن .
اسم من تو این سایتhalfwaytohellهست یعنی درراه جهنم چراچون چندسال بایه دختردوست شده بود حتی ب خاطر ب دست آوردنش خودکشی هم کردم امابعد خانو م محترم بایکی دیگه رفیق شد وبرای راحت شدن از عذاب وجدان خودش گفت تولیاقت بیشترازمن راداری من ب خاطرحق النفس توراه جهنم هستم اما بعداون من تمام قرص های افسردگی راخوردم تاسیر نداشت پدرم وقتی شرایط رادیدبرام ی موتور خرید ودکترم گفت که بهتره ب ی روستا بره ومن ب ی روستای مادریم رفتم والآن هم همونجا درس میخونم وتنها دلخوشیم موتورم هست و قسم ب عشقی ک تنها م گذاشت تاابد باهیچ دختری ازدواج نمیکنم توهم بهتره تنها و دور از خانوادت باشی بایه موتور البته باید یادبگیری برو تنها باش راحت باش
واسه آخرین بار آخرین… یه جورایی آخرین پیشنهاد…
ببین من واقعا حسابی درگیر این ماجرات شدم .خیلی خیلی ناراحت شدم و امروز به خاطر این خیلی گریه کردم…من دوست دارم
با هم حرف بزنیم شاید بدرد هم خوردیم …این حرف منه با تمام صداقتم گفتمش
تو رو جون خودت ناراحت نشو … ببین من دوست دارم آرامشو بهت برگردونم دوست دارم خوشحالت کنم نیتم بد نیست … واسم
سخته یه دختر 19 ساله بگه میخوام خودمو بکشم .ببین دختر جون اون نامردایی که بهت تعرض کردن الان مطمئنا میخندن و به
کثافت کاریاشون ادامه میدن … شاید ده ها دختر مثل تو رو تو دام انداخته باشن … اما این کاریه که شده به نظرم همیشه میشه
با یه امیدی زنده بود … چرا میخوای خودتو بفرستی زیر خروار ها خاک تو فقط نوزده سالته .حق بهترین ها رو داری تویی که تو
اوایل زندگیت به این درد دچار شدی … الانم یکی پیدا شده صادقانه بدون هیچ رنگ و ریایی میخواد درت بیاره از تو ناراحتیا دست
رد به سینه ش نزن …چرا میخوای بمیری ؟… تو رو جون خودت قسم میدم بیا باهم هم حرف یزنیم شاید باهم تفاهم داشتیم
شاید افکارمون مثل هنم بود و تونستیم یه زندگی خوب رو واسه هم دیگه رقم بزنیم … خواهش میکنم واسه یه بار هم شده
شانستو امتحان کن … مطمئن باش پشییمون نمیشی … باور کن نه اهل دختر بازیم نه دور دختر رفتن رفتن …همیشه دوست
داشتم شریک زندگیم یکی باشه که سختیای روزگار رو چشیده باشه که قدر عشق و خوشبختی رو بدونه که به زندگیش خیانت
نکنه …که همه جوره پای زندگیش باشه …رو حرفام فکر کن … تا کی میخوای این جور ادامه بدی … زندگی یه بار به آدم داده میشه
پس الکی خرابش نکن … بیا زندگیتو از نو بساز … رو حرفام فکر کن لطفا …
man nemitunam cm bezaram.error mide age mishod javabetuno midadam
سلام توفك كردي باكشتن چيزي درست ميشه به زندگيت فكركن ازاون شهربريد خوشحال ميشم خصوصي بدي
فقط خودتو با یه چیزی مشغول کن منم یک مشکل خانوادگی دارم وسرمو با سریال نگاه کردن گرم می کنم.
خودکشی چیه بابا؟؟؟؟؟؟بیا پیشه خودم دوایه دردتو فقط من دارم!!!کیرم تو دهنه اونی که گفت خاک تو سره کسی که میگه پیام خصوصی بذاری!!!خب شاید باهاش کار خصوصی داشته باشه آدم!فضول!
تو توجه نکن عزیزم خواستی واسم پیام بذار!
خجالت بکشید آقایه نسبتا محترم. اون بالا نوشتم واسه درددل آمدم نه واسه لاس زدن با آدم هایه بی ارزشی مثل شما
ما داریم چکار میکنیم با خودمون؟
اول میام وسط ماه رمضون داستان سکسی میخونیم
بعد که همچنین ماجرایی رو میخونیم همه وجدانا بیدار میشه
واقعا ما کی هستیم؟
خوبیم یا بدیم؟
باور نکردم، ننویس . . . . . . . . . .
لحنت که پسرونه بود. رفتارت هم کُسخُلانه. البته به نظر دوستان احترام میذارم. ولی اگه واقعا فکر میکنی اینجا جایی است که میتونی راحت حرفات رو بزنی و درد دل کنی کاملا تخمی فکر میکنی. یعنی یا کُسخُل تشریف داری یا ما رو کُسخُل فرض کردی. سایت شهوانی؟ واسه درد دل؟ تو قسمت داستان سکسی؟ واقعا جایی دیگه پیدا نکردی؟ این عجز و لابه رو ببر جایی که مناسب است بنویس. اینجا ننویس. پدر و مادر و فک و فامیل شما که وضع مالیشون اینقدر خوبه و خودت که ادعا میکنی خیلی درس خونی عقلتون نرسید که باید بری پیش روانپزشک؟ به تو گفتن بیا تو شهوانی؟ متاسفانه به نظرم دوستان خیلی جو گیر شدن با حرفات. بهتره هرچه زودتر به کسانی که از تو خواستن به پیام خصوصیشون جواب بدی قبول کنی تا ته توی قضیهی تو رو در بیارن. آخه بچه پولدار او پدر پولدار و جاکشت برات یک سیم کارت نخریده که بهشون زنگ بزنی بیان دنبالت؟ برو بابا ما خودمون کیر رو رنگ میکنیم جای کُس قالب میکنیم. ننویس بابا، ننویس.
سلام یه موقع مطلبی خوندم به گمانم از کوئیلو بود
انسان وقتی جرات خودکشی داره با همون جرات میتونه زندگی کنه و به شرایط ایده الی برسه تجربه تلخی بوده و هر کسی که این شرایط رو تجربه نکرده نمیتونه شمارو درک کنه
سعی کن خودت رو با مطالعه کردن سرگرم کنی به مرور زمان از این مشکلات و افسردگی رها میشی و نجات پیدا میکنی خود کشی راه درستی نیست سعی کن زندگی کنی و حقت رو از زندگی بگیری اون خدایی که خواسته بندش به این ذلتی تن بده یه مصلحتی درش میدیده اینم ایدی اسکایپم اگر خواستی میتونم گهگاهی راهنماییتون کنم
iamidin1984
اميدوارم خداكمكت كنه خيلي ناراحت شدم خداخودش ميدونه باهاشون جه كاركنه
سلام عرض أدب دارم به همه بچه ها و خصوصا كسي كه اين داستانه نوشته نميدونم چرا قلب ام برام ميگه اين حقيقت دارد ولي باور كن وقتي اين داستان ميخوندم نميدونم چرا يك بار دلم خواست با تو بشتر آشنا بشم و با تو ازدواج كنم شايد كمي برام بخنديد ومهم نيست ولي أون اتفاق برام أصلا مهم نيست چون أون اتفاق است كه ناخواسته افتاده و ناخواسته هم به تو ربطي نداره خواسته اي خدا بوده حكمتي است. ولي اگر صداقت و أخلاق خوش و خوشكلي به وجودات است برام اطمئنان كن ميدونم سخته ولي با كمك فأميل خون من دوبي زندگي ميكنم و ميتونم يك زندگي متوسط برات دروست كنم به دوبي چون كار ام اينجاست ولي بايد براي زندگي خودت يك قدم جلو بزاري و من هم بايد اين كار بكنم هر كس بايد براي زندگي خود أش قدم بردارد ولي از داستان تو خوشم امد زخم هاي بدن تو شجاع آت تو را نشون ميده به من اطمئنان كن خيلي تغير مياد به زندگي تو من نميگم تنها قدم بردار با مشوره فأميل خود اين كار بكن بزار بزرگ ها اين وصلت را پيش ببرند ولي خواستن من تو شرط اول داره ببخشيد يك بار داستان نوشتم و بار دوم براي تو نوشتم تو بهترين هستي قدر خود تو بدون موفق باشي
اولندش خود كشي كار احمق هاست دوما تو كه كاري نكردي بزار انقد بگن تا جر بخورن سوما اگه خاستي خود كشي كني برو زير پتو و تصور كن يه موش زير پتو هس تا يه ساعت بعد مردي.
نمیدونم ایمیل بود یا پیام خصوصی برات فرستادم لطفا چک کن منتظر جوابتم
سلام خیلی دردناک بود اما به قول بعضی از دوستان سعی کن از اون شهر بری یه جایه دیگه حتما این کارو بکن با مرگ کاری درست نمیشه مردا همشون بد نیستن یه سری ادم لجن هستن که مقدارشونم کمه بد شانسی تو بوده اما از اونجا برو فراموش کن سعی کن بخندی شاد باشی قول میدم درست بشه چنتا رفیق شاد پیدا کن بزن زیر بیخیالی زندگیتو بکن اما شاد شاد شاد موفق باشی.
گوه خوردی ک دختراشون راحت نمیتونن بیان بیرون اونا انقدر غیرت دارن ک کسی نتونه هیچ گوهی بخوره
ببین یه راه هست… بدون درد… خودم استفاده کردم البته روی موش آزمایشگاهی… ;) بعدا بهت میگم… اگه خواستی پیغام خصوصی بده