چقدر دور تو گشتم (۱)

1400/09/20

از تو آینه ای که ظهر دم اداره از دیجی کالا تحویل گرفته بودم و بدون اینکه علی ببینه به دیوار اشپزخونه زده بودم باز هم بش نگاه کردم .انقدر سرگرم چت بود وسرش رو توگوشی فرو کرده بود که اصلا حواسش بمن نبود .گوشی رو روی کتاباش که رو فرش پذیرایی پهن کرده بود ،گذاشته بود وبالبخند چیزایی رو تایپ میکرد .علی انقدر درسخون بود وو قت اضافه نداشت که خیلی کم پیش میومد اس بده انقدر وقتش پر بود که با اولین اس ام اسی که هر کی میداد زنگ میزد واینجوری تو وقتش صرفه جویی میکرد میگف حوصله تایپ ندارم وبدیه اس ام اس اینه وقتی یکی بدی باید بعدش تا ۴تا دیگه هم بدی تا طرف بفهمه حرفت رو .
حالا این کی بود که علی نیم ساعتی میشد درسش رو گذاشته بود کنار وباش چت میکرد .لبخند رولبش وخاروندن پیشونیش بین تایپ کردناش باعث شده بود فکر کنم طرفش زنه .لعنت به این حس ششمم که همیشه خدا درست میگفت …
بشقابها رو از اب چکون دسته کردم وگذاشتم تو کابینت .فکری تو ذهنم اومد

  • علی جان هایپر تو خرید اول باگوشی ۳۰تومن تخفیف میده پنیر پیتزا نداریم گوشیت را بده ودرحالیکه به سمتش میرفتم تا گوشی رو بگیرم علی مثل کسی که تازه از خواب بیدار شده باشه گف
  • صد بار گفتم خرید اینترنتی نزن هر چی لازم داری لیست کن تا بریم خرید ولی باز کار خودت رو میکنی حرف من کشکه
    با اینکه از اشپزخونه اومده بودم بیرون دوباره رفتم توی اشپزخونه .دیگه مطمین بودم که یه خبری هست تا ۲ماه پیش راحت گوشیش را داد تا من قبضها رو پرداخت کنم ولی الان
    از پشت خودش رو چسبوند بم .تمام بدنم تو هیکل مردونش گم شد .دستاش اومد روی سینه هام وفشارشون داد . از وقتی که نیاز به یه مرد رو تو خودم حس کردم ،،دلم یه مرد قوی وبلند ودرشت هیکل میخاست .برای من هیکل یه مرد نشونه قدرتش ،بزرگیش ومردونگیش بود .پسرخاله عاشقم رو فقط بخاطر اینکه بیشتر از ده سانت از من بلندتر نبود از تو گزینه های ازدواج گذاشتم کنار .با اینکه بقول پدرم ، همه چیز برای تشکیل یه خونواده داشت ولی من عاشق علی شده بودم چقدر بخاطرش جنگیدم واصرار کردم تاخونوادم حاضر شدند دختر یکی یکدونشون را بزارند تو دست پسری که بقول خودشون ، خودش بود وکیرش .
    ولی علی زرنگ و نخبه بود .تو جشنواره خوارزمی هر سال لوح میگرفت .بقول خودش قدم من هم براش خوب بود .چند جا مشاور بود طراح بود وتونستیم با کمک هم تو اصفهانی که آپارتمانش از گرونی سربفلک میزاشت ،بدون کمک خونواده ها یه ۱۰۰متری بخریم …
    سرش رو پایین اورد ولپم رو بوسید .یه دستش رفت توی شورتکم .دست دیگش باحالت خشنی رفت توی کرستم
  • چند بار گفتم هر چی نداری لیست کن مگه ۳شب پیش خرید نبودیم خانوم
  • تو خیلی بد اخلاقی چند بار گفتم داد نزن سر من .
    صدام رو بچگونه کردم وگفتم من رو مظلوم گیر اوردی اگر اهی کشوم افلاک سوزد در ودشت وبیابون
  • خندید وگف تو روخدا ببین شمر داره از مظلومیت حرف میزنه
    دستم رو برم سمت شلوارکش وکیرش رو محکم گرفتم
  • اروم اروم
  • مال خودمه به کسی هم ربطی نداره .میخام بکنمش بزارم زیر سرم. مالمه اختیارش رو دارم
    لبامون تو هم قفل شد دستش بدجور کسم رو تحریک وخیس میکرد .انگشتش مثل یه کیر کوچیک تو کسم میرفت ودوباره بیرون میرفت وخیسی کسم رو بیشتر میکرد .شروع کردمالیدن وفشار دادن چوچولم .دیگه انقدر بم چسبیده بود که کیرش رو ول کرده بودم برگشتم سمتش و خودم رو تو بدن مردونش جا دادم چقدر عاشقش بودم چقدر دوستش داشتم
  • علی دوستت دارم
  • منم آرزو .تو همه زندگیمی .با تو خودم رو شناختم خودم رو ساختم
    دیگه لب گرفتنا از شهوت نبود هر دومون از عشق هم رو میبوسیدیم وخودمون را به اون یکی بیشتر فشار میدادیم .
    شورتکم رو کشید پایین وهمونطور که ایستاده بودم جلوم زانو زد وکسم روتودهنش جا داد.زبونش روبیرون اورد واز پایین ببالا شروع بلیسیدن کرد .ببالای کسم که میرسید چوچولم رومیمکید وناله های من رو بیشتر میکرد .عاشق این بودم که علی جلوم زانو بزنه وکسم روبخوره .این پوزیشن علاوه بر شهوت ولذت یه حس خوبی از قدرت بم میداد .اینکه یه مرد با۱۹۰قد ویه هیکل مردونه جلوت زانو بزنه بمن یه حس خوبی از قدرت زنونگی ومهم بودن میداد وچون دیر بدیر تکرار میشد برام جذاب تر بود …
    سرش روبیشتر بکسم فشار دادم تا لذتم بیشتر شه ومطمین شم هنوزم بخوردنش ادامه میده.
    زبونش که به چپ وراست میرفت انگار تموم لذت دنیا تو جسم وروح من تزریق میشد وقتی بچوچولم گاز ریز میزد نفسام تندتر وناله هام بلندتر میشد .رضا با جوووون گفتن وعزیز دلم گفتن قربون صدقم میرفت ومن مثل یه مار زخمی از لذت بخودم میپیچیدم .با یه حرکت ،دستش دور کمرم رفت واز زمین بلندم کرد وتابخودم اومدم روی کاناپه پذیرایی با پاهای باز پذیرای کیر کلفت علی بودم .درد ولذت بود که با ورود کیرش توکسم تو بدنم تزریق میشد .کیرش دیواره های کسم رو از هم باز میکرد وجلو میرفت الان صدای آه کشیدنای علی بود که خونه رو پر کرده بود
  • جووونم ارزو دوست داری کیرم را؟؟ حالت میاره
    پدرم باسختی وکار کردن تو بازار میدون شاه اصفهان به موقعیت فعلیش رسیده بود .بااینکه من تک دختر وعزیزکرده بابام بودم از دست قوانین بابام راحت نبودم یادمه از دوم دبیرستان که اوج شهوتم بود باید حسابای بابا ،دسته چکاش ورودی وخروجی حساباش رو لیست میکردم .هیچ وقت فرصت دوست پسر بازی نداشتم .ما یه خونواده سنتی ومذهبی بودیم .انقدر مامانم من رو از مردها واون چیزی که وسط پاشونه ومیتونه بکارت، آبرووحیثیت یه دختر رو ببره، ترسونده بود که هیچ وقت بپسری نزدیک نشده بودم .همیشه خدا، از مردها فراری بودم .پدرم میگفت اگر باعث سرافرازیم نمیشید،لااقل سربزیرم نکنیدومن همیشه بخاطر خانوادمم که بود از جنس مرد فاصله میگرفتم .
    بااینکه چشم خیلیا تو فامیل وآشنا بمن بود انقدر خشن ومغرور رفتار کرده بودم ،کسی جرات نزدیک شدن بمن رونداشت اگر کسی هم پاپیش میزاشت با بی محلی تمام من ،سریع از من ناامید میشد .
    علی کیر کلفت وبلندی داشت .خیلی اوقات نمیتونست همش رو تو کسم جا بده .چند باری که با زور تا ته رفته بود اشکم دراومده بود .با اینکه من ریزه نبودم وبا ۱۶۷ قد و۷۰ کیلو وزن از اکثر خانما یه سر بلندتر بودم ولی کیر علی برام بزرگ بود .اولا فکر میکردم بمرور جا باز میکنه ولی زمان روش تاثیری نداشت .علی باید حتما کلی لیس میزد وخیسش میکرد بعضی اوقات با کمک ژل وانگشت کردن باز میکرد تا تو سکس درد نکشم .بااینکه شهوتی بودم واز سکس باعلی نهایت لذت رو میبردم ولی وقتی ذهنم درگیر بود یا از دست علی وخونوادش دلخور بودم کسم خشک وتنگ میشد ودرد بیشتری میکشیدم .الان که ذهنم درگیر چت علی بود ناخوداگاه کسم خشک شده بود وحرکت کیر علی ،برام درد اور بود .
  • علی ژل بزنیم
    کیرش رو دراورد وکف دستش روکه تفی کرده بود بکیر وکس من مالید .ودوباره شروع بتلمبه زدن کرد .نوک سینه هام رو تودهن گرفت نوک انگشتاش رو ردی چوچولم گذلشت وشروع کرد دایره وار مالیدن .باهر حرکت کیرش تو کسم نفس میگرفتم وباخروجش نفسم روبیرون میدادم .
    _ درد داری آرزو ؟ چرا خشکی
  • نه دوست دارم فقط بریم روتخت له شدم اینجا
    دستاش رفت زیر بدنم .با یه حرکت از کاناپه جدام کرد .پاهام رو پشت پاهاش قفل کردم موهام رو ریختم پشت سرم ولباش رو تو لبام گرفتم
    تو اتاق ژل زدم چون اگر خشک بود وزیاد تلمبه میزد بعد عفونت وزخم ول کنم نبود .علی هم مثل من تو یه خونواده مذهبی بود .بش از بچگی یاد داده بودن دست بکیر زدن کار شیطونه .خودش میگفت جز چند بار اندازه انگشتای دست جق نزده .دیر ارضا بود وتو سکس حسابی من رو میگایید .از بودن باش وکس دادن بش لذت میبردم .دردی رو تو وجودم میریخت که دوست داشتم دست ژلیم رو روی همه جای کیرش مالیدم .
    -آه اخ ارزو بازم بمال چقدر دستات نرمه. نخوردی ایندفعه برام را . یادت باشه
    یه دست رو بردم زیر تخماش وشروع بمالیدن کردم تخمای سفت ورو به بالایی داشت سرش رو اورد پایین لبهام روبوسید وگاز گرف
  • داگی شو ارزو
    ژل بیشتری زدم روی کسم وبحالت داگی رو تخت نشستم
    .
    ادامه...

نوشته: آرزو


👍 11
👎 0
14101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

848915
2021-12-20 21:02:33 +0330 +0330

🙏 👏

0 ❤️