چقدر دور تو گشتم (۵ و پایانی)

1400/10/01

...قسمت قبل

بدنم دیگه از شدت تلمبه های علی جون نداشت .ضعف کرده بودم .درحالیکه چوچولم رو میمالید وشونه هاش روی پاهای خم شدم بود تو کسم تلمبه میزد .توکمتر از ده ثانیه بدنم منقبض شد پاهام به شدت لرزید وخیسی روتو کسم حس کردم .علی که هیچ وقت توان ادامه دادن بعد از قفل شدن کسم روی کیرش رونداشت ،باچشمای بسته وناله های بلند توکسم ارضا شد .اومدن آبش تو کسم ،حرکت کیرش روبرام لذت بخش تر کرده بود .نفس نفس میزدم واز اخرین تقه های علی لذت میبردم .شاید این آخرین بار بودکه باهم سکس داشتیم .نگاش کردم .این مرد رو دوست داشتم اگه از دستش میدادم بقول سعدی مصیبت دوتا بود نقصان مال وشماتت همسایه .
اصفهان یه شهر مذهبی که مردمش انقدر که سرشون تو کون زندگی مردمه ،تو زندگی خودشون نیس .یعنی بابام اجازه میداد جدا شم ؟؟ چقدر باید از بقیه زخم زبون میشنیدم بیشتر از خونواده خودم …

صدای اواز علی از تو حموم میومد ومن باگریه وسایل ضروریم رو تو چمدونم جا میدادم .یعنی فردا چی میشه ؟؟ تلویزیون رو روی pmc روشن کردم
ابر میباردومن میشوم از یار جدا چون کنم دل به چنین روی زدلدار جدا
ابر وباران ومن ویار ستاده به وداع من جدا گریه کنان ابر جدا یار جدا
یه ضرب المثل اصفهانیا دارند که گاو ککه خور هرجا باشه وهرجور بشه ککه اش رو میخوره .حیف من اونروز این ضرب المثل رو نفهمیده بودم ولی بعد باتمام سلولهام معنیش روفهمیدم .صبح ببهانه اینکه ناهار نپختم زود بیدارشدم مواد معجون روریختم تو پارچ تاباصداش بتونم علی رو بیدار کنم .وقتی نیمه بیداربود با پیرهن کوتاهی که زیرش لخت بودم رفتم واز پشت بغلش کردم .نوک سینه هام رو به پشت کمرش میمالیدم بعددستم رو بردم تو شورتش .کیرش روتودست گرفتم وبعد از چند بار حرکت از بالا بپایین دست دیگم رو هم تو شورتش بردم.
خایه هاش که تو دستم اومد کیرش تکونی خورد وشروع به شق شدن کرد

  • ارزو تو خواب نداری
  • خره وخیزادس
    نباید میزاشتم این اتفاق بیفته .بعضی وقتا تو زندگیت خیلی بچه میشی خیلی خودت رو قادر میدونی که میتونی شرایط رو عوض کنی .فکر میکنی میتونی مثل مهره های شطرنج که بااختیار خودت حرکتشون میدی ،ادمها رو هم برای خودت نگه داری .
    برگشت بطرفم .ارزو جون ندارم بزاربرای شب یا فردا
  • برات معجون گذاشتم ادای پیرمردها روهم درنیار
    روش دراز کشیدم ونوک سینه ام روتودهنش فروکردم.هنوز تو حال خواب بود .دستاش رفت روی کونم .از پشت انگشتش رو بچوچولم رسوند .این که خشکه
  • تو خیسش کن هنرت رونشون بده
    یکم دیگه مالید وبعد سریع من روبرگردوند رو تخت وشروع بخوردن سینه هام وانگشت کردن کسم شد .باارامش از عشق بازیش لذت میبردم وتو ذهنم میومد شاید این آخرین بار باشه
    سرش روبالا آورد ولاله گوشم رو بدهن گرفت .دستاش موهام رو نوازش میکرد .نمیدونستم دارم لذت میبرم یا فقط باتمام وجودم دارم اخرین سکسمون رو مزه مزه میکنم .
    یکم که لپام وگردنم رو بوسید نشست .شورتش رودرآورد وبهمون حالت نشسته گف ارزو بیا
    پیرهنم رودادم بالا وسرکیرش رو روکسم تنظیم کردم .علی من رو بغل کرده بود وبیشتر بخودش فشار میداد .سرش روی گردنم اومد وبوسای ریز ازش گرفت .خودم روعقب کشیدم ودوباره تو بدنش رها شدم .صورتم رو به زبری جای ریشاش مالیدم ولذت بردم .گردنش رو بوسیدم وتو گوشش گفتم :عاشقتم علی .میخام شش دونگ مال خودم باشی . تو رو با کسی سهیم نمیشم
    علی درحالیکه با دستاش من رو از خودش دور ودوباره نزدیک میکرد گف : شیش دونگی مال خودتم .کی بهتر از تو برای من آرزو .درحالیکه اسپنک رو کونم میزد ادامه داد : عشقمی نفسمی زنمی همه ی سرمایمی بی تو هیچی ندارم .
  • علی بفهمم نگاه چپ بزنی کردی ولت میکنم میرم جایی که دیگه پیدام نکنی
    درحالیکه نفساش بلند شده بود وچشماش خمار میشد گف - خداوکیلی نصف شبی این رو از کجات در آوردی ؟
  • من فقط میخام مال خودم باشی مال خودم خودم
    چرا حال نمیای ؟؟ نمیتونم دیگه ارزو
    من رو روی تخت خوابوند ووسط پاهام جا گرفت پاهام رو بلند کرد وشروع بلیسیدن کسم کرد .پاهام رو رو شونه هاش گذاشتم واون باتف زیاد شروع بخوردن کسم کرد .دیگه ناله هام دست خودم نبود .انگشتش رو که تو کسم فرو کرد از خودبیخود شدم .سینه هام رو چنگ میزدم بدنم که شروع بلرزیدن کرد علی سریع کیرش رو تو کسم فروکرد وباجون جون گفتن حرکتش رو بیشتر کرد .انقدر کسم خیس بود که علی تا ته کیرش رو فروکرده کرده بود یه مقدار کمی میکشید بیرون ودوباره تااخر تو کسم جا میداد .صدام بلند شده بود علی رو سینه هام میکوبید وسنگینی تنش روی بدنم انگار ارگاسم من رو بیشتر کرد .یه بار تو اینترنت خونده بودم زنها تو سکسهای پشت سر هم ارگاسم عمیق تری رو تجربه میکنند والان من طولانیتر از سکسهای قبلی بدنم منقبض وکسم رو ی کیر علی قفل بود .علی انگار یادش رفته باشه که قراره قرص بخورم ،داشت میکشید بیرون که گفتم نه دیشب هم ریختی تو .بریز تو
    پاهام رو جمع کردم وبالا بردم وعلی تانصفه کیرش رو توکسم فرومیکرد نفس نفس میزد وخروج ابش،کسم رو گرمتر وخیس تر میکرد .
    کنارم دراز کشید رفتم وخودم رو تو بغل مردونش جادادم .لبام رو بوسید .
  • چرا بحرف کلاغای دانشگاه گوش میدی یه خانم یزدانیه مرتب میاد سوال میپرسه من همش دارم دکش میکنم حتی چندروز پیش تو اتاق فاضل بااینکه فاضلم بود اومده بود اشکال بپرسه بس که دیدم پسرا میاند ومیرند وسنگین نگاه میکنند فرستادمش سر فاضل .ارزو بااینکه دانشگاه برا من چیزی نداره بیرون بهتر وراحت تر میشه پول دراورد ولی من باید استاد تمام بشم تابتونم بیرون اعتبار داشته باشم .من نمیام موقعیتم رو بخطر بندازم هر کسی هم برات خبر آورده بدون از حسادتش بوده .
  • علی میدونی من راه برگشتی پیش خونوادم ندارم .من میخام عمرم کنارت باشم وبدونم تومال خودمی .من خیانت رو نمیبخشم نمیتونم بب
  • مگه تو چی کم داری آرزو ؟ چرا بخام لگد ببختم بزنم نکنه برا همین صبحیه پاشدی کس بدی امان از دست تو
    درحالیکه روسینش میکوبیدم گفتم بیشعور دیدم قرص میخورم وتو دوست داری بریزی توش اومدم ،برای تو اومدم .نه خودم
  • کس ادم دروغگو
    درحالیکه اروم تو سرش میزدم بغلش کردم وگفتم خیلی بدی بی جنبه حیف من .راستی علی من عصر ناشین رومیخام بانگار بریم خرید
  • نه نه من جلسه دارم بنگار بگو ماشین بیاره
  • نه خودش گف من بیارم اگه ماشین داشت میورد
  • بااسنپ برید با پول پارکینگ وبنزینت همون درمیاد
    علییییی
  • حرفشم نزن ظهر میام ناهار وساعت ۴باید برم ایرانخودرو بابازرس تولید قطعه وعده دارم …
    رسوندمش دانشگاه بااینکه تمام اهنگای ماشین شاد بود ولی دل من پر از غم وغصه بود .ساعت ۱۱دوباره نقشه وساعت اومدنش رو باهم چک کردیم قرار شد اون بره فیلم بگیره وسریع بیاد ومن دم درخروجی سوارش کنم وبریم …
    ظهر رفتم دنبالش وناهار رو کشیدم وباهم خوردیم بغض کرده بودم نمیتونسم درست غذا بخورم .بعد از ناهار صدای ادکلن زدن علی دیگه دیوونم کرد ناخوداگاه نقشه ای اومد تو سرم .بغضم رو رها کردم وشروع به گریه کردن کردم روی صندلی دولا شدم وزدم به دل درد .
    علی هراسون از اتاق بیرون اومد چی شده ارزو چی شد
    ای دلم ودرحالیکه بادستام دلم رو میمالیدم صدام رو بیشتر کردم
  • چت شد تو که خوب بودی بس که کس دادی
    خندم گرفته بود ولی بگریه ادامه دادم خیلی درد دارم علی من رو ببر دکتر
  • بزار ابجوشه نبات بزارم عزیزم نمیتونم الان زنگ میزنم مامانم بیاد ببرتت دکتر
  • نه علی نمیخاد خودت ببرم
    درحالیکه کتری برقی رو روشن میکرد واز کابینت نبات درمیورد گف الان خوب میشی میخای بمامانت زنگ بزنم بیاد پیشت ؟؟
    دیرش شده بود باسرعت نبات رو انداخت تو لیوان وابی که هنوز دکمه جوشش روشن نشده بود رو ریخت روش
    گریه ام بیشتر شده بود بخاطر بی توجهیش .نمیدونستم از خیانتش ضجه بزنم یا بی محبتیش بمن .بعضی وقتا آدما رو تاموقعیتش پیش نیاد وتو میدون قرار نگیرند نمیشناسیشون.الان میفهمیدم تمام عاشقتم ودوستت دارماش الکی بود …
  • بزار زنگ بزنم مامانت .آپاندیست نباشه ؟؟ خیلی درد داری ؟؟ شرمندم باید برم
  • برو خوب نشدم زنگ میزنم نگار
  • مگه نگفتی ماشین نداره
  • علی خودت ببرم دکتر
  • بزار ژلوفن بیارم نزدیک پریودیت نیس ؟؟
  • نه علی برووو جلسه ات واجب تره
  • بزار مامانم نزدیکه ها بگم بیاد
  • نه بده ابجوش نبات رو بروو
  • ببخش حتما بم خبر بده اس بده. تو جلسه ام
    وقتی در رو بست انگار سقفای خونه رو سرم آوار شد .چقدر بعضی وقتا ادمها رو دیر میشناسی دیر میفهمی که زبون باز ودروغگو بودند .نتیجه همه این عاشقتم ودوستت دارما چی بود …
    زنگ زدم نگار که تا ۵دقیقه دیگه دم در باشه .لباسام روپوشیدم وبه جاحازی که چقدر با وسواس وسختی خریده بودم نگاه کردم .چقدر برای دونه دونه اش وست شدن با همدیگه تلاش کرده بودم …
    خونه زنه بما دور بود تو ملک شهر حاشیه اصفهان بود. افتادیم تواتوبان .نگار همیشه تند میرف بقول خودش باید حس کنی که ماشینت خوبه ومیتونه بره
    درحالیکه به اتفاقات امروز فکر میکردم یهو نگار گف ارزو این علی نیس ؟؟
    درست میگف علی بوق میزد ولایی میکشید نگار گف کره خر روببین چجوری میره اونوقت توبمن میگی تند میری .
    حواسم رف به آهنگ ماشین تاحالا نشنیده بودم
    چقدر دور تو گشتم یه وقت نگیرتت دور
    چه کارا که نکردم ولی توهی شدی دور
    تمام خریتام از ادل زندگی مشترک مثل یه فیلم کوتاه از جلوم رد شد .اینکه علی پولش برای سرویس طلا کافی نبود ومن مابه تفاوت رو ریختم بکارتش اینکه تو اصفهان رسم بود آینه شمعدون دختر نقره باشه وما بدور از چشم خونواده ها ببهانه اینکه آشنای علی نقره فروشی داره رفتیم روکش نقره خریدیم اینکه اورد وبرد برای من نکردند …حرف مامان بزرگم که زنی که خرج نداره ارج نداره تو گوشم میپیچید
    به ماشینمون نگاه کردم که قسطی خریدم وچقدر از باشگاه ولباس وارایشم زدم تا قسطاش رو دادم والان علی سوار بر اون میرف تا بقول خودش کس بکنه …
    دوباره آهنگ خوند که چقدر دور تو گشتم
    چقدر محبت چقدر پشتیبانی …چقدر اضافه کار موندم تا خرجی خونه کم نیاد نزاشتم علی بره سر کار تا دکترا قبول شه
    زدم زیر گریه روپا میکوبیدم واشک میریختم یعنی این علی من بود ؟؟
  • بخدا دیوونه ای ارزو بره بدرک بره بجهنم حیف تو …
    رسیدیم بافاصله دورتر ایستاذیم علی شیرینی خریده بود برای همین ما بش رسیده بودیم باسرعت پیاده شد ورفت سمت ساختمان
    قرار بود ۱۰دقیقه بعد برامون در رو باز کنه نگار اومد پیاده شه که نزاشتم وگفتم خودم میرم . کاش نرفته بودم تا مدتها بعد بخاطر تصمیمم تاوان دادم دیدن عشق زندگیت درحال خیانت خیلی سخته .فیلم رو که گرفتم علی دنبالم گذاشت گوشی روبگیره که پسرخالم که از قبل بدستور نگار به اونجا اومده بود ،جلوش رو گرف
    سوار ماشین که شدم توپیدم بنگار که چرا ابروی من را جلو داداشش ( عاشق سابقم ) برده واون گف ترسیده که زنه دام پهن کنه وتازه بما تجاوز کنه گف از جنده هر کاری برمیاد اگه اون ۲۰۰می ارزه تو ۱ می ارزی …
    اگه همسرتون خیانت کرد هیچ وقت مثل من مچش رو نگیرید بقول اصفهانیا بگید برو همونجور که نادر رفت …از کون قاطر رفت

پایان

نوشته: آرزو


👍 6
👎 6
12701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

849165
2021-12-22 12:10:57 +0330 +0330

مسخره

0 ❤️

849220
2021-12-22 20:12:37 +0330 +0330

داستان خوبی بود در مجموع ولی این قسمت بد تموم شد
اصلا معلوم نشد نتیجه چیشد؟طلاق گرفتن نگرفتن چه حرفایی بینشون رد و بدل شد و چه اتفاقی افتاد بعد خیانت کردنشون

1 ❤️

849410
2021-12-23 12:31:01 +0330 +0330

داستانت خیلی ناراحت کننده بود آخه رفته به یه کسی که هزار تا کردنش و زشت و تخمیه تورو فروخته خاک تو سرش
کارش که غلطه ولی لااقل یه خوشگل میکردی دلمون نسوزه
در ضمن ضرب المثلم اینع گاوی که به کهنه خوری عادت کنه نه ککه خوری

0 ❤️

849494
2021-12-24 01:19:31 +0330 +0330

من یه مردم وخداییش خیانت این مرد رو درک نمیکنم با شرایط داستان همچین مردی باید خیلی نمک نشناس واحمق باشه که بخواد خیانت کنه اینقدر که آرزو آب شوهرش روکشید مگه آبی واسه مرده موند که بخواد خیانت کنه مگه میشه؟ مگه داریم؟

1 ❤️

849556
2021-12-24 13:23:55 +0330 +0330

اگه زنی به یه مرد لبخند بزنه تمام آدمهای مذهبی و غیر مذهبی این مملکت خراب شده بهش میگن خراب
ولی اگه ما مردها چنین بکنیم میگن افرین چه بلده چه زرنگه

صادق زیبا کلام یه جایی میگفت فلان کس جمله ای گفته که خیلی شنیدنش سنگین بوده براش، و ادامه داد: ای کاش میگفت زن زیباکلام خرابه یا مادرش خرابه، چون زن من یا مادرم که خراب نیستن! خاک برسرت، روشن فکر خب بگو خود زیباکلام خرابه، چه را از زنها مایه میذاری الاغ
تف به این فرهنگ آشغال. حالا یه مشت باستان پرست بیان بگن واااای ما خیلی فرهنگمون غنیه. یا یه مشت اخوند بگن خیلی اسلاممون خوبه

فرهنگی که آدمها براش مهم نیستن و فقط هدفش ادا و اطواره باید بره زیر خاک …

1 ❤️

850279
2021-12-28 20:33:23 +0330 +0330

🤮🤢

0 ❤️