چه مهمونی خوبی بود

1397/10/13

با سه تا از دوستام نشسته بودیم مشروب میخوردیم. من و علی و سامی و فری. یهو فری پیشنهاد یه سکس پارتیو داد. ما هم گفتیم آره و خوبه و بزنیم حالشو ببریم. قضیه اینجوری شد که من از سکس دیشبم که کاملا اتفاقی اولین بار ffm رو تجربه کردم گفتم و فری از دوران دانشجویی و گروپ زدناش. سامی و علی هم فقط میگفتن عالیه. بزنیم. سامی گفت سه چهار تا دختر میاره. منم گفتم همین دوس دخترم و دوستشو میارم. فری و علی گفتن ما نداریم کسیو. فری دهن سرویس زن داشت. یعنی زن که نه نامزد.
خلاصه گذشت و شب مهمونی رسید. رفتیم خونه ی فری . سامی و فری و چهارتا تا دختر بودن. اسماشون نوشین و عسل و ساناز و فاطی بود. من و دوس دخترم مریم و دوستش هستی هم اومدیم تو. فری دهن سرویس یه شراب داشت که خودش گرفته بود. انقد خوب بود که اصلا اندازه نداره خوب بودنش. تا با هم بچه ها یه خوش و بشی کردیم علی هم اومد. نشستیم به بگو بخند و مشروب خوردن که علی آهنگو پلی کرد و گیر داد پاشین برقصیم. رقصیدنها اول تک تک و دونفره شروع شد و آخرش دیگه قاطی هم وول میخوردیم. گهگاهی هم به بهونه اینکه مثلا مستیم و حواسمون نیست میمالوندیم دخترا رو. فاطی و هستی ولی جالب بود خودشون با هم ر
یز ریز در گوشی حرف میزدن و میخندیدن و توی بغل هم میرقصیدن و به دخترا کرم میریختن. دامن اینو میدادن بالا، ممه اونو میکشیدن، کون اینو نیشگون میگرفتن، میکوبیدن روی کون اونیکی، خلاصه هرکی سرگرم بود.
فری گفت وقت شامه بچه ها. نشستیم هرکی یه پرس غذا برداشت و خوردیم. غذاها همه یا کوبیده بود یا جوجه. با غذا هم شراب خوردیم. سر میز شام فاطی اومد نشست روی پای فری و گفت من اینجا میشینم جا کمه. مریم هم اومد روی پای من. هستی گفت من چی؟ گفت دیر اومدی. من خوردم پا شدم تو بشین. ساناز هم نشست روی پای سامی و عسل هم روی پای علی. نوشین و هستی هم نشستن زمین. ما پسرها سه سوت انگار دنبالمون کردن شامو خوردیم ولی دخترا لفتش میدادن و ما نشسته بودیم تا اونا که روی پامون بودن بخورن. البته زیر زیرکی پا و پهلو و کمرشونو میمالیدیم.
شام تموم شد و هر کی ولو شد یه طرف. فری سامیو صدا کرد توی اتاق، بعد دو دقیقه برگشتن و فری گفت هر کی هرجا دوس داره بخابه. من که توی اتاق میخابم. جا برا دو نفر دیگه هم هست توی اتاق. بقیه یه جوری اینجا با هم کنار بیان. هستی و فاطی همدیگه رو نگاه کردن و گفتن ما میایم توی اتاق. اونا رفتن و سامی و ساناز یه گوشه لم دادن که بخابن، من و مریم یه گوشه، علی و عسل هم یه طرف بودن. مریم دید نوشین تنهاس گفت تو هم بیا پیش ما. چون پتو کم بود باید چند نفری یه پتو می کشیدیم.
دیگه همه لب تو لب شدیم کم کم و هیچ کس اهمیتی نمیداد دورش چه خبره. هرچند بیشتر از لب بازی هم نبود تا اون لحظه. که یهو دیدیم از توی اتاق صدای آه و اوه میاد. دخترا خندیدن و ما هم هر کی تیکه مینداخت جمع میرفت هوا. همینجور لب بازی میکردیم و دخترا رو میمالیدیم. نوشین که پشت مریم بود از پشت مریمو بغل کرد و دستشو گذاشت روی ممه مریم و کم کم برد پایین تا دم کوسش و بعدم دید مریم هیچی نمیگه و منم پایه ام دو سه باری دستشو زد به کیر من. من زیپمو باز کردم و کیرمو در آوردم. زیر پتو بودیم و خونه تاریک. جز خودمون سه تا کسی نمیفهمید هر چند صدای ماچ و موچ اونا معلوم بود حواسشون به
خودشونه. نوشین کیر منو گرفته بود دستش و مریم لبامو میخورد. منم ممه ی مریمو با یه دستم و اونیکی دستم ممه ی نوشینو گرفته بوذم میمالیدم. کم صدای اه و اوه ریز از اینور اونور میومد.
توی حال خودمون روی فضا بودیم که یهو لامپ روشن شد و صدای خنده ی فری و فاطی و هستی میومد. چشم باز کردم دیدم سه تاشون لخت وایسادن جلوی در اتاق و دارن ما رو نگاه می کنن. سامی داشت سانازو میکرد و لخت بودن که اونم وایساده بود. دخترا که هنگ بودن اکثرا. عسل داشت واسه علی ساک میزد.نوشین و مریم هم خودم ممه هاشونو در آورده بودم و منم شلوارم پایین بود. یهو سامی به فری گفت دهن سرویس خودت حالتو کردی چرا زدی تو حال ما؟ فری گفت نزذم توی حالت دورتو نگاه کن! گفتم همه که مشغولیم و اساسی مست. دور هم حالش بیشتره. نشست روی مبل. هستی اومد سمت ما و به مریم گفت تو باید با من تعویض بشی
نمیدونی فاطی چه خوشمزه س. اینور بسه برات. فاطی هم نشست کیر فرزاد ساک زدن. مریم هم رفت کنارش و خابید زیر فاطی و کوس فاطیو میخورد.
علی پا شد عسلو لخت کرد و گذاشت توی کوسش. دهن سرویس نمیدونم کیر بود یا شمشیر. چقد دراز بود.سامی هم برگشت سراغ کردن ساناز. صدای آه و اوه خونه رو برداشته بود. هستی و نوشین برا من میخوردن نوبتی. نوشین اومد نشست روی سرم و هستی هم نشست روی کیرم. دیگه نمی دیدم چه خبره. اوووف توی فضا بودم. اصلا نمیشه گفت چقدر حال داد.
پا شدم نوشینو گذاشتم روی مبل و کردم توی کوسش، هستی هم یکم ممه های نوشینو خورد و رفت بالا سرش نشست که نوشین کوسشو بلیسه.نگاه کردم اونور دیدم مریم خابیده زمین، عسل روش 69 ، علی گذاشته توی کوس عسل و فری هم توی کوس مریم. عسل و مریم هم کیر و کوس جلو صورتشونو لیس میزدن. سامی هم داشت فاطیو به پهلو میکرد و ساناز هم کوسشو گذاشته بود دهن سامی. هر از گاهی یه صدای اوق زدن میومد. معلوم بود فری و علی از کوس مریم و عسل در میارن میذارن دهن اونیکی و دوباره می کنن سر جاش.
اونشب من با مریم و نوشین و هستی و فاطی سکس کردم. سه بار آبم اومد. یه بارشو فاطی خورد، یه بارشو مریم خورد، یا بارشم ریختم روی ممه ی نوشین و هستی. انقدر حال داد که توی زندگیم همچین چیزی رو هیچوقت نه شنیده بودم و نه دیده بودم.
آخرش دیگه هیچکی جون نداشت پاشه لباس بپوشه. همه همونجوری خابیدن. وقتی پا شدم دیدم همه لباس پوشیدن و بیدارن فقط من و عسل خاب بودیم. پا شدم سریع لباس پوشیدم. عسل هم پا شد. صبونه خوردیم و بردیم دخترا رو رسوندیم. امروز با فری حرف میزدم میگفت جور کنیم یه بار دیگه. فکر نکنم اون دخترا دیگه بیان. مریم اونشب اولین بارش بود گروپ میرفت. میگفت به همه داده و کیر همه رو خورده. خوشش اومده بود. با فاطی و هستی و نوشینم لز کرده بوده. اگه بقیه بتونن اوکی کنن من و مریم که بازم هستیم.

نوشته: بنجامین ناتانیاهو


👍 6
👎 27
69027 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

739299
2019-01-03 21:50:21 +0330 +0330

کصشر بارونه امشب اصن سنگ تموم

1 ❤️

739301
2019-01-03 21:53:17 +0330 +0330

علی و سامی فری و قلی با کار ولی تو که ننه نویسنده

0 ❤️

739312
2019-01-03 22:01:00 +0330 +0330

دیدی چه مهمونی خوبی بود

ای ریدن تو اون مهمونی که تو توش باشی

1 ❤️

739315
2019-01-03 22:03:34 +0330 +0330

من بودم فری و سامی و علی و نقی و تقی آره اینا خیلی بودیم

خودت فهمیدی چی نوشتی؟داستان مینویسی یا فیلمو گزارش میکنی؟

با این حساب مملکت را جینداها و کونیان فرا گرفتن
مام هویجیم :/

جدیدا رعایت میکنم فحش نمیدم
اگه دوس داری بهت فحش بدم اعلام کن

3 ❤️

739324
2019-01-03 22:19:20 +0330 +0330

مقصر اصلی این فلاکت نویسنده های خوش ذوق سایتن…رفقاناموسا زور بزنین داستانتون بیاد ،حداقل ماهی یه داستان خوب بخونیم…والا بااون نوناشون…

3 ❤️

739325
2019-01-03 22:19:44 +0330 +0330
NA

من نمیدونم چه اصراریه میاین داستانو میخونین جقتونو میزنید حشرتون ک افتاد فحش میدین به نویسنده بابا دوس نداری گمشو :/

0 ❤️

739335
2019-01-03 22:49:48 +0330 +0330

شاشم تو جوهر قلمت

0 ❤️

739341
2019-01-03 23:29:10 +0330 +0330

کیر خاشچقی تو کونت عمو جانی اینطوری گروپ نمیزنه

0 ❤️

739342
2019-01-03 23:31:47 +0330 +0330

اجرتون با اباعبدلله

1 ❤️

739385
2019-01-04 08:28:39 +0330 +0330
NA

والا دوس پسراي ما اسم مرد ديگه رو بياريم جر ميدن ماهارو!!! چقد شماها باحاليد والاع!!!

1 ❤️

739393
2019-01-04 09:38:42 +0330 +0330

واقعا کسل کننده بود…
بیشتر اسامی داشت ،تا شور و هیجان داستان.

1 ❤️

739395
2019-01-04 09:57:47 +0330 +0330

داستانت سست و آبکی بود .
من نمره ی براش نمیدم…

0 ❤️

739396
2019-01-04 09:59:40 +0330 +0330

**** کامنتایی که دوستان مینویسن ازین داستانهای تخمی جذاب تر هستن>

1 ❤️

739402
2019-01-04 11:11:07 +0330 +0330
NA

علی و سامی و هویج تره. ابشونو ریختن تو کونت تره…
بز خودت یدور بخون بلاشک ا گوه خوریت ب عجز میای. این بوی بد تهرانم ا کون توعه. و در اخر کیر چایی فروش بلوارکشاورز تو کونت

0 ❤️

739404
2019-01-04 11:36:25 +0330 +0330

لامصب ۱۰ خط داستان نوشتی ۱۱ خط اسم داره ، هرکی بخواد واسه بچش اسم انتخاب کنه باید داستانتو بخونه به درد جق نمیخوره خخخ

2 ❤️

739413
2019-01-04 12:02:15 +0330 +0330

ولی سامی رو گایید علی ولی رو گایید و فری قلی رو

0 ❤️

739417
2019-01-04 13:25:25 +0330 +0330

اره دیگه لاس وگاسه
اینجا زنه به شوهرش نمیده تو میگی اینجور گروپ زدیم!!

1 ❤️

739434
2019-01-04 16:06:28 +0330 +0330

****جلقکی
لیاقتت همین دو شعر است و بس.

من و چند تا پسر بچه ی باحال/
نشستیم روبروی هم توی هال/
یکایک جق زدیم خندان و شاداب/
شدیم داستانسرای تخمیه سال/

ها کوکا****

1 ❤️

739456
2019-01-04 19:50:08 +0330 +0330

یه ساعته دارم کامنتارو هی میخونم از خنده ریسه میرم…جر خوردم خدایی از خنده…من نفهمیدم فقط داستان بود یا سرشماری نفوس مسکن…چقد اسم داشت

1 ❤️

739458
2019-01-04 19:59:01 +0330 +0330

ما کص از نزدیک ندیدیم این داره صدتا اسم تو داستان سکسیش میگه … ما کجا زندگی میکنیم اینا کجا !
خدا خودت بیا پایین

0 ❤️

739465
2019-01-04 20:46:23 +0330 +0330

مثلا حمامش خوب بود
ساندویچ دادن

0 ❤️

739543
2019-01-05 00:31:02 +0330 +0330
NA

جاکش هزار تا اسم آوردی جقی با یه نفر تصویر ذهنی بگیر ملت رو سر کار گذاشتی

0 ❤️

739619
2019-01-05 11:42:28 +0330 +0330

عالیه گروپ عاااالیییی

0 ❤️

739902
2019-01-06 20:45:11 +0330 +0330

تخمی بود

0 ❤️