چی شد که من کونی شدم خودم هم نمیدونم (۳)

1398/03/16

…قسمت قبل
هر چند که مهناز میخواست که مفعولش باشم و مال اون ولی …
میترسیدم بهش بگم نمیتونم توی این جور رابطه ای باشم و از کم رویی وقتی برگشتم به شهر خودم سیمکارت و عوض کردم .
از خودم خجالت میکشیدم که اینقدر ترسو هستم و نمیتونم رک باشم و از اینکه حس مفعولی بهم دست میداد حالم بد میشد .
برگشتم سر زندگیم و سعی کردم همه چی رو فراموش کنم و همین طور هم شد ، به کلی گی و … از ذهنم پاک شد .
آرش ! آرش ! با تو ام !
بله بابا ، ببخشید داشتم موزیک گوش میکردم ، کاری داشتید ؟
آرش جان ، با دوستم صحبت کردم بری پیشش یه هنری یاد بگیری رشته ای هم که خوندی به درد لای جرز میخوره . آخه مدیریت دولتی هم شد رشته ؟ ۴ سال وقت خودتو گرفتی ؟
با کی صحبت کردی بابا ؟
با محمود دوستم که کارگاه نجاری داره ، برو پیشش کارو یاد بگیر بعد چند سال منم سعی میکنم کمکت کنم و تو هم پول ها تو پس انداز کن واست کارگاه بزنیم .
بابا جان ! نجاری ؟ باشه چشم .
.
.
.
سلام آقا محمود
سلام آرش جان خوبی ؟ مسعود بیا اینجا . ببین این آرش ه از امروز اینجا کار میکنه تو باید یواش یواش راه بندازیش .
چشم اوستا ، سلام ، بیا بریم ابزار رو بهت نشون بدم
مسعود یه پسر ۱۶ ساله بود که از قرار معلوم از ۱۰ سالگی شاگرد نجار بود .
یه کم لاغر ولی ماهیچه ای البته نه زیاد .
ازم کوچیکتر بود ولی باید به حرفش گوش میکردم .
روز ها به همین منوال میگذشت و منو مسعود با هم جور شدیم .
آرش بیا اینجا ببین این کلیپ و …
واااااااای این و ببین ببین چطوری داره دو تا دختر میکنه ما تو یکیش موندیم !

والا
خیلی وقت بود که ارضا نشده بودم تا اینکه کلیپ و دیدم کیرم باد کرد . محو تماشا بودم که با صدای مسعود به خودم اومدم .
چته تو ؟ چرا شلوارت باد کرده ؟ بی جنبه ! خخخخ
خیلی وقته جق نزدم !
مگه جق میزنی ؟
گه گاهی خیلی حشری شم .
تا حالا سکس داشتی ؟
نه
واقعا ؟
خجالت کشیدم و رفتم سمباده رو گرفتم مشغول سمباده زدن شدم .
.
.
.
دیروز چرا بهت بر خورد ؟ خوب منم تا حالا با دختر سکس نداشتم ! ولی فقط یه بار پسر عموم بودم اونم لاپایی ، خیلی حال داد .

یهو همه چیز هایی که فراموش کرده بودم از جلو چشمم رد شد .
پسر عمو ؟
آره هنوز لذتش زیر زبونمه ! از من ۴ سالی بزرگتر ، یه روز رفته بودم خونه شون داشت تو اتاقش فیلم سکس میدید و جق میزد ، تنها بود تو خونه ، منم قرار بود پیشش باشم . کلید و عمو ظهری آورد مغازه داد بهم گفت یادش رفته به ارسلان کلید بدم .
نفهمید که من اومدم، یواشکی نگاش میکردم ، اولین بار بود کیر یکی دیگه رو میدیدم ، یه کیر سیاه نسبتا بلند ولی باریک .
دست هاشو دور کیرش حلقه کرده بود و بالا و پایین میبرد ، چشماش به مانیتور لپ تاپ بود ، حرکت دستاش و سریعتر کرد ، چشم هاشو بست و آب سفیدی از کیرش ریخت رو دست هاش . بی حال ولی شد روی تخت ، کیرش یواش یواش خوابید .
منو داری دیدم کیرم سیخه ، از دیدن این صحنه ها منم حشری شده بودم .
زود رفتم دم در و با سر و صدا یه جوری که بفهمه من اومدم رفتم تو خونه ، صداش کزدم که خودشو جمع جور کنه ، رفتم سر بخچال یه آب بخوردم ، دیدم اومد تو حال گفت تو مگه کلید داشتی ؟
ماجرا رو واسش گفتم که پدرش اومد در مغازه .
شام و که خوردیم رفتیم فیلم ببینیم و بخوابیم .
منم همش تو فکر چیز هایی که دیده بودم بودم ، میخواستم به کیرش دست بزنم ولی روم نمیشد ، گفتم ارسلان یه فیلم بذار یه کم صحنه داشته باشه صفا کنیم .
ارسلان هم نامردی نکرد و یه فیلم نیمه سوپر گذاشت ، شلوارم باد کرده بود ، نا خودآگاه دستم به کیرم بود داشتم باهاش ور میرفتم .
چیکار میکنی بی جنبه ؟ پاشو برو دستشویی اینجا جاش نیس جق بزنی .
منم برگشتم گفتم پس خودت چرا تو تختت جق میزنی ؟ ها ؟
تو از کجا میدونی ؟
عصری دیدمت داشتی فیلم میدیدی و جق میزدی به روی خودم نیاوردم ، کیرت از مال من بزرگتره !
عوضی !
دوس دارم دوباره ببینمش
واقعا ؟ بیا ! ببینش !
دل تو دلم نبود ، وقتی درش آورد بی اختیار تو دستم گرفتمش . باهاش ور میرفتم که گفت بخورش !
تا حالا نخوردم ، بلد نیستم !
پاشو لباسا تو دربیار !
لباس ها مو درآوردم و اونم لخت شد .

دراز کشید کنارم و کیرم و گرفت تو دهنش واسم ساک میزد گفت تو هم بخور .
داشتیم کیر همو میخوردیم ، من از لذت زیاد زود آبم اومد و ریخت تو دهنش که حسابی ناراحت شد .

به تلافی این کارت میکنم تو کونت !
من و داری از شدت ترس گفتم غلط کردم درد داره تا حالا توش چیزی نرفته !
اومد به زور بکنه تو کونم دید خیلی تنگه به لاپایی راضی شد منم که دیدم بیخیال سوراخ شده داشتم از مالش کیرش به سوراخ و لای پان لذت میبردم واقعا لذت بخش بود .
وقتی هم ارضا شد ریخت لای پام آب شو .
منم که خوشم اومده بود تو همون وضعیت خوابیدم .
صبح که پا شدم از خواب اون هنوز خواب بود زودی خودمو شستم و زدم بیرون .
آرش ؟ آرش ؟ کجایی پسر ؟ چرا شلوات خیسه ؟ شاشیدی به خودت ؟
ها ؟ چی میگی ؟ نگاهش کردم و گفتم الاغ ارضا شدم از بس با جزئیات تعریف کردی ! داستان بود یا واقعیت ؟
چقدر بی جنبه ای تو ؟
نه بابا تو سایت شهوانی خونده بودم واست با آب و تاب تعریف کردم ! خخخخخ
واقعیت بود دیگه خره ، دروغم چیه ؟
فردا اوستا نیست ، گفته بعدازظهر میاد …

ادامه دارد

نوشته: پسر شهوانی


👍 6
👎 13
17778 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

772008
2019-06-06 20:32:31 +0430 +0430

گاو خب اینکه داستان نبود. میسپرمت به نفر بعدی

1 ❤️

772017
2019-06-06 20:41:57 +0430 +0430
NA

هی خدا تمام مریضای همجنس بازو شفا بده این یه بیماریه خاک تو سر کسی ک میاد اینارو میخونه

1 ❤️

772026
2019-06-06 20:53:49 +0430 +0430

چی شد واقعا که تو کونی شدی ؟

1 ❤️

772058
2019-06-06 22:14:40 +0430 +0430

بد نبود ولی گی آخه؟

نصفه نیمه لایک

0 ❤️

772069
2019-06-06 22:41:10 +0430 +0430

فکر کردی داری نمایش نامه یافیلم نامه مینویسی ی خاطر بگو تموم بشه بره دیگه. این قدر پیچ واپیچش نکن. پیدات میکنم کیرم میکنم تو رودههای پیچ واپیچتاا (dash) :(

0 ❤️