من مدیر یه شرکت هستم یه روز که تو دفتر نشسته بودم یه زنی وارد دفتر شد و گفت که کارهای خدماتی انجام میده و منم فکر کردم که برای دفتر و ساختمان خودم با اون به تفاوق برسم بهش وقت 4 بعد ازظهر رو دادم از بخت خوب من بچه های دفتر مرخصی ساعتی گرفتند و از دفتر خارج شدند موقعی که اون خانم اومد کسی تو دفترم نبود تعارفش کردم که بشیند تا صحبت کنیم کمی خجالتی بود و همش سرش به پایین بود تا اینکه از کارش پرسیدم سرش رو بالا آورد چشمانی با مژه های بلند و صورتی سفید و لاغر اندام و البته بدون آرایش بود البته خیلی خوشکل بود سر صحبت باز شد و از کارش گفت و قیمیت انجام کارهای خودش رو گفت در بین صحبتهایش احساس کردم لبخندی خاص بر لبش دارد و دل رو زدم به دریا به بهانه نگاه کردن قرارداد از او خواستم تا کنارم بنشیند و او هم قبول کرد و با چادری که بر سر داشت بر روی صندلی کنارم نشست باز از او خواستم جلوتر بیاید تا مطلب قرارداد رو ببیند و باز جلوتر امد تا اینکه صورتش جلوی صورت من شد ازش پرسیدم دیگه چه کارهایی بلد هستی لبخندی زد و سرش رو پایین اورد و من با جسارت دستم رو زیر چانه اش بردم و گفتم سرت رو بالا بگیر خجالت نکش و راحت باش لبخندی زد و منم دستم رو روی پاهایش کشیدم چیزی نگفت و خنده ای کرد تا اینکه چادرش رو از روی سرش برداشتم و گفتم اینجا گرم هست و قبول کرد و نزدیکش شدم لبش رو بوس کردم دیدم با حشر فراوان لبم رو خورد و منم در حین خوردن دستم رو روی شلوارش روی کوسش کشیدم پاهایش رو باز کرد و من زیپ شلوار رو باز کردم کوسش خیس بود گفتم که اینجوری هلاک میشی بیا کیرم رو بگیر دستت و نه نیاورد جلویش سرپا ایستادم و زیپ شلوارم رو باز کردم و کیرم رو به دستش دادم و شروع به خوردن کرد و منم طبق عادت سیگارم رو روشن کردم تا ته می خورد و دستش رو روی تخمام میکشید و می خورد دستش رو گذاشتم روی کوسش و ازش خواستم تا تو سوراخش فرو کند همکاری کرد و صدایش بلند شد با آه و ناله می خورد و له له میزد تا اینکه از نگاهش متوجه شدم که آب نیاز دارد گفتم بریزم تو دهانت اون هم با سر تایید کرد توی یک لحظه ابم رسید و همش تو دهانش خالی شد و قورتش داد و ساک زدن رو ادامه داد تا کیرم خوابید چند لحظه چیزی بهم نگفتیم و من سمت دستشویی رفتم تا خودم رو بشورم برگشتم دیدم چادرش رو کنار زده و همچنان شورتش معلوم بود کاملا احساس کردم سیر نشده نزدیکش رفتم به سینه هایش دست زدم دست تو کوسش کردم اه میکشید بلندش کردم و شلوارش رو پایین کشیدم و از پشت تو کوسش گذاشتم و بعد از چند دقیقه ابش اومد و من هم ابم رو بیرون ریختم و بعد دستشویی رفت و اومد کنارم و من هم بوسش کردم و بدون عقد قرارداد رفت و پس فردا تماس گرفت و باز توی دفتر باهم خوابیدیم الان دو سال از اون ماجرا می گذرد و من هفته ای دو بار اون رو میکنم و اگه یه روز تعطیل کنم حشرش بالا میزند تازگی از کون بهم میده و هر بار که می اد فقط از کون دوست داره بده و منم که عاشق کونش هست اینقدر کونش رو کردم که الان خیلی نسبت به قبل بزرگتر شده به همین خاطر از کون دوست داره .
نوشته: البرز
کیر ما در کس زنت این چه جور داستان نوشت است مادرت را گاییدم!!!
طرف جنده بوده دیگه… جنده کردنم تعریف داره دیوث؟ مثلا منم هر هفته خواهرتو میگام، ولی دلیل نمیشه که بیام اینجا داستانشو بنویسم…
هی گلابی منم کارگر خدماتی هستم اونروز خدمت همشیره محترمه رسیدم عیالتان تشریف نداشتن والده مکرمه ساک زدن
یک سوم داستانتو که خوندم فهمیدم یه آشغال جغی هستی
ازونا که تو ذهنشون خیلی راحت میکنن ولی یه جنده هم بخواد بهشون بده جربزه ندارن بکننش
ننویس حالمو بد بهم زدی
لاشییییییییییییییییییییییییییییی
“تفاوق”>>>آقای مدیر شرکت منظورت توافقه ؟ :|
"در بین صحبتهایش احساس کردم لبخندی خاص بر لبش دارد ">>>لبخند خاصی زد گفت بیا منو بکن؟ :| ریقو یچی بگو بگنجه :| ریدی بدفرم :|
جقی متوهم ننویس:|
تو لباشو بوسه زدی اونم بدون گفتن چیزی لباتو میخورد!!
خیلی کسکشی…
خیلی خوب شد که باهاش به تفاوق رسیدی.
الاغ اون توافقه.نه تفاوق.
ریدم تو مدیریتت.
می گفتی من خودم کارگر خدماتم و سواد خوندن و نوشتن رو به زور دارم، یه کم قابل باور می شد. biggrin lol
کيرم تو کسه آبجيت کسته زن با اين داستانه تخميت.آخه خارکسته دارى داستان مينويسى يا به روحانى پيام ميدى کونى؟؟؟اونقد ادبى نوشته بودى که گهم در اومد تا نصفه خوندم ديگه نشد تا تهش بخونم.تماميه کارگر هاى خدماتيه جهان تو کسه ننت
افغانی بیناموس ساقیت کیه
خوردن دستم رو روی شلوارش روی کوسش کشیدم پاهایش رو باز کرد و من زیپ شلوار رو باز کردم کوسش خیس بود گفتم که اینجوری هلاک میشی بیا کیرم رو بگیر دستت و نه نیاورد جلویش سرپا ایستادم و زیپ شلوارم رو باز کردم و کیرم رو به دستش دادم و شروع به خوردن کرد و منم طبق عادت سیگارم رو روشن کردم تا ته می خورد و دستش رو روی تخمام میکشید و می خورد دستش رو گذاشتم روی کوسش و ازش خواستم تا تو (dash)
بیشتر به نامه اداری شبیه بود تا داستان.ریدی عمو. wacko