کامبیز و مادرزن جلسه ای

1397/11/06

سلام من کامبیز هستم چهارسال ازدواج کردم …مادرزنم،زن نسبتا جوانی هست والبته بسیار خوش اندام …من از اول به این مادرزن نظر داشتم اینو هم بگم که مادرزنم اهل جلسه قرآن و این طور چیز هاست …روزها میگذشت و من به طور اتفاقی در آب تاب مادرزنم یک عکس ازش دیدم با شرکت پوستین واقعا حال کردم عجب چیزی بوده من خبر نداشتم …
دنبال فرصت بودم که خودم بهش نزدیک کنم ی شب به طور ناگهانی وارد اتاق شدم و دیدم خم شده و تمام باسنش قلمبه زده بیرون اومد از در رد بشه کونش قشنگ به کیرم گیر کرد خیلی سرخ شد خجالت کشید …شب بعد شام رفتم سر طرف شستن بهش گفتم عجب کونی داره که این دفعه یکم خندید…بعد که اومدیم نشستیم دیدم دامن پاش کرده رو بروی من روی مبل نشسته بود و پاهایش انداخت رو هم ومن هم قشنگ لای پاش دید میزدم .رفتم تو حیات و منم پشت بندش رفتم دنبالش و گفت خوب حال کردی ها گفت آره امشب می خوام بکنمت ولی بقیه چی…هر دو در فکر فرو رفتیم …گفتم قرص خواب بهشون بدیم…بعد رفتم بالا شربت درست کردم و به خانمم پدر خانمم و خواهرخانمم دادیم بعد همگی خوابیدیم نمی ساعت که گذشت و مطمئن شدم خوابشون برده رفتم اتاق مادر خانمم دیدم به!)آماده شده با یک شرکت سوتین قرمز…گفتم بروی اتاق دیگه …رفتم ی راست سراغ لباش و با ولع دوتامون می خوردیم…دست گذاشتم رو سینه هاش و مثل می خوردم گفت تموم میشه گفتم نترس نگه میدارم برای شوهرت…دست کردم تو شرتش دیدم خیس خیس گفتم معلوم خوب آماده شد یا گفت آره ولی قبل از این که سوزن هم نخ کنیم باید خیسش کنیم بعد ها فهمیدم به تمام مربی های قرانش داده…کیرم حسابی با ولع می خورد خوب که خیسش کردم بهش گفتم اذن دخول میدیم گفت بفرما…کیرم گذاشتم دم کسش یکم بازی کردم بعد با ناله گفت بکن دیگه کردم…منم محکم داخل کردم ی جیغ ریزی کشیدم همین طور که جلو و عقب می کردم ناله میکرد وبعد از چند دقیقه ناله هاش به آه آه و لذت تبدیل می شد و همش قربون صدقم میرفت …کسش دیگه داشت قشنگ پف کرده بود و قرمز شده بود و هر دو نزدیک ارضا بودیم و ابن داخلش خالی کردم اونم با ی کیفی و چنگ زدن من ارضا شد…بعد چند دقیقه گفتم برگرد گفت یعنی چی گفتم میخوام سکونت بذارم گفت من تو عمرم ی بار از عقب ندادم میخواست در بره محکم گرفتمش درازش کردم و محکم تو مونس کردم و چنان کیفی کشید که گفتم الان بیدار میشن همه ده دقیقه داخل کونش تلمبه زدم و اون هم گریه میکرد بعد که ارضا شدیم اون رفت بغل شوهرش خوابید منم رفتم پیش زنم صبح که بیدار شدم دیدم هم ریخت وظایفش خراب هم بد راه میره پدر خانمم گفت دیشب مگه جنگ بودی…گفت آره جنگ بودم دشمن با تمام قوا حمله کرده بود

نوشته: کامبیز


👍 5
👎 58
160142 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

743902
2019-01-26 22:14:29 +0330 +0330

غیر واقعی بودنش بخوره تو سرت. کاملا غیر قابل باور و تخمی تخیلی.لطفا دیگه ننویس با اون همه اشتباه تایپی.البته حق داری همه بعد جق حال هیچ کاری ندارن

1 ❤️

743917
2019-01-26 22:36:00 +0330 +0330

**** کمتر جق بزن کور میشی

0 ❤️

743935
2019-01-26 23:19:00 +0330 +0330

کیرم از عرض تو شرکت ننت
اصلا قبول داستان واقعی ولی زناپرورده این چه وضع نوشتنه؟ خارکسده مگه مجبوووووووووووری آخه
قرص خوابم دیگه یاد گرفتن چهار تا بچه میان میخونن
رو حساب این کون پدرا ی گوهکاری به بار میارن

1 ❤️

743942
2019-01-27 00:01:28 +0330 +0330

كيرم تو روح رفتگانت كسكش
سيهدير

0 ❤️

743959
2019-01-27 04:20:00 +0330 +0330

ب نظر من جق کورت نمیکنه…جقتو بزن اشکال نداره.حداقل کسشعر ننویس!

0 ❤️

743963
2019-01-27 04:44:00 +0330 +0330

کیرم توی کس خوارت با این داستان نوشتنت

0 ❤️

743964
2019-01-27 04:44:12 +0330 +0330
NA

دیوس جقی

0 ❤️

743973
2019-01-27 05:34:17 +0330 +0330

موقع نوشتن دست به کیر نباش نلجوق

0 ❤️

743982
2019-01-27 06:57:22 +0330 +0330
NA

شرکت پوستین???برو کیرم تو کص خوارت

0 ❤️

744002
2019-01-27 08:55:17 +0330 +0330

یعنی دکل نفتی گم شده احمدی نژاد تو کون آبا و اجدادت، مرتیکه قرمساق “شرکت پوستین”؟!! جاکش نیم ساعت داشتم با دهخدا کلنجار میرفتم تا فهمیدم شورت و سوتین منظورته، پفیوز تو توالت که میری خیر سرت، آخرش یه نگاهی به کاردستی هنری خودت میکنی قبل از وداع کردن باهاش اونوقت این متن داستان رو نباید آخرش یه بار بخونی ببینی چه تِرِکمونی زدی؟!
روزها می‌گذشت و تو توی “آب و تاب” مادر زنت بودی؟!! یابو تعاونی؛ تب و تاب باید بگی سیرابی، مادر زنت اومد رد شه “کونش به کیرت گیر کرد؟!!” بعد چطوری گیرش رو برطرف کردین؟!
اونوقت اینجا از خجالت قرمز شد بعد سر ظرف شستن رفتی بهش گفتی عجب کونی داری و اونم خندید؟! با دسته کور و کر ها طرفی مگه چاقال؟ بعد از ظرفها بدو بدو رفت برات دامن پوشید؟! ببینم زنت و پدر زنت و خواهر زنت که کلاً تو داستان مجسمه بودن تو خونه، برای چی دیگه قرص خواب دادی به این بدبختها، بعدش گفتی “رفتم تو حیات و منم پشت بندش رفتم”! آخه قرمدنگ خودت پشت سر خودت راه میفتی دنبال کونت؟! بعدشم مگه مُرده بودی که بعد رفتی تو حیات؟! بزمجه استوایی اونی که رفتی توش (که کاش اون میرفت توی تو) حیاط هستش شاسکول، خوب رسیدین تو حیاط بعدش چی گفتی؛ “و گفت خوب حال کردی ها گفت آره امشب می خوام بکنمت ولی بقیه چی”، آخه سگ بنیامین نتانیاهو 55 بار از روی عمه محترمه‌ات عبور کنه خودت حالت تهوع بهت دست نمیده از خوندن این متنت؟! فعلا املایی داریم صحبت میکنیم و بقیه‌اش بماند…، حالا بعد از این جمله شاهکارت چی شد؛ “هر دو در فکر فرو رفتیم”، دیگه نمیتونم فحش ندم: کوسکش، مگه میخواستی نظریه نسبیت انیشتین رو اثبات کنی که در فکر فرو رفتی، یعنی شانس آوردی که دیگه حوصله ادامه دادن رو دیگه ندارم وگرنه کونت رو در چهار بُعد فضا-زمان پاره میکردم کونکش، در ضمن یکی از دوستان آمار تاپاله‌ای که اینجا گذاشتی و رفتی رو بهم داد و اومدم دیدم و الا کاری بهت نداشتم؛ از این به بعد هم داستان‌ها رو با اسم دیگه‌ای بگذار و اعتبار من رو خراب نکن چون در غیر اینصورت تو میمونی و من و یه ضامن‌دار کوچولو!
آ… باریکلا پسر


744006
2019-01-27 09:22:36 +0330 +0330

منم یه بار کس کردم پرده نداشت ولی خون اومد

0 ❤️

744011
2019-01-27 09:33:51 +0330 +0330

ناموسن شرکت پوستین ؟؟؟ (dash) (dash)
کسش دیگه داشت قشنگ پف کرده بود؟؟؟ (dash) (dash)

اینا به چه زبونی هستن؟؟ (dash)

کسخل خودتی و اون پدر کونکِشت مرتیکه خوار مادر پولی

1 ❤️

744014
2019-01-27 09:45:16 +0330 +0330
NA

مجلوق کونی

0 ❤️

744025
2019-01-27 10:15:38 +0330 +0330

تو بیای اینو بخوری بهتر از اینه ک داستان بنویسی

0 ❤️

744031
2019-01-27 10:33:50 +0330 +0330
NA

کونی دیگه چیزی بنویسی میام میکنمت

2 ❤️

744037
2019-01-27 11:25:00 +0330 +0330

به معنای واقعی کلمه رررررریییییییدددددددییییییییی

1 ❤️

744040
2019-01-27 11:36:08 +0330 +0330

کیرم تو هیکلت با این نوشتنت بچه گونی

1 ❤️

744051
2019-01-27 12:23:38 +0330 +0330

ريدي با اين نوشتن ،تو بايد اينقدر كون بدي تا سوادت بره بالا،البته ميتوني با مادرزنت بري كلاس جلسه ايها اونجا كون بدي،فكر كنم سعيدطوسي هم يكي از استادش بوده

1 ❤️

744059
2019-01-27 12:59:10 +0330 +0330

تو رو باید از سه جهت مختلف کرد که نفس نفس زنان بگی دیگه گو بخورم کصشعر تلاوت کنم کص مغز جقی بی سواد

0 ❤️

744068
2019-01-27 14:15:50 +0330 +0330

کمبیزه حالو تو داستان ننویسی نمیشه. توبچه کجایی این چه زبونیه این چه لهجه ایه ورداشتی با همون لهجه تخمی که داری کسشعر نوشتی نوشتی فقط همولاتیات میتونن بخوننش .

0 ❤️

744081
2019-01-27 15:29:16 +0330 +0330

افغانی نیستی؟؟کسخل جقی

0 ❤️

744082
2019-01-27 15:31:40 +0330 +0330

سهیلا خودت نظرت چیه ؟بنظر من بهش رو نده. زندگی دخترت خراب میشه

0 ❤️

744086
2019-01-27 16:26:34 +0330 +0330

كير تو نوشتارت عزيزم

0 ❤️

744087
2019-01-27 16:45:35 +0330 +0330

گذشته از زشت بودن نفس عمل،به چه زبونی بود با این نگارش افتضاح؟!!

0 ❤️

744103
2019-01-27 20:29:14 +0330 +0330
NA

زاده اعماق ذهن یک ملجوق جقی کچل که فیلم سوپر میگیره رو کله تاس اش انعکاسشو تو اینه میبینه و جق میزنه . کیرم تو …

0 ❤️

744105
2019-01-27 20:45:34 +0330 +0330

كامنت كامبيز و چندبار خوندم
كامبيز داداش دمت گرم

1 ❤️

744115
2019-01-27 21:01:29 +0330 +0330

فقط اونجاش که هرو در فکر فرو رفتین

0 ❤️

744131
2019-01-27 21:28:17 +0330 +0330

دم همه دوستان گرم.چقدر با نظرات خندیدم.این داستان هایی که چرندن به کنار،نظرات خیلی خوندنی هستند.
دم همتون گرم بچه ها.
در ضمن این ملجوق، در تنظیمات کیبورد گوشیش،بخش پیش بینی کلماتش فعاله،واسه همینه که کلماتش دری وری از آب دراومده. مثلا منظورش از اینکه به طور اتفاقی در آب تاب مادرزنش عکس دیده؛ لپ تاپ هستش و الی آخر…

0 ❤️

744157
2019-01-27 22:27:07 +0330 +0330

فقط یه آدم عقب افتاده انقدر ناشیانه سعی می‌کنه
زن های جلسه ای را جنده جلوه بده.
خالی بند شاشوی بی سواد

0 ❤️

744177
2019-01-27 23:11:39 +0330 +0330
NA

شرکت پوستین :/

0 ❤️

744208
2019-01-28 03:35:46 +0330 +0330

فقط بگم که خدایت شفا دهد

0 ❤️

744244
2019-01-28 08:39:48 +0330 +0330

کیرم تو نگارشت و افکار تخمیت دیوث تو اصلا زن داری الاغ وقت ما رو گرفتی چشاتو میبندی جق میزنی هرچی تو کله پوکت میاد که ننویس اسکل پلاستیکی

0 ❤️

744280
2019-01-28 13:11:03 +0330 +0330

وقتی پدر زنت هم زنتو میکنه هم خودتو

0 ❤️

744317
2019-01-28 18:30:23 +0330 +0330

:| کاری ب این ندارم ک چه کصشری نوشتی ولی چرا انقد مارو خر فرض کردی که میگی واقعی ؟ :|

0 ❤️

744321
2019-01-28 19:08:27 +0330 +0330

ملت دیگه اساسی رد دادن.

0 ❤️

744440
2019-01-29 05:27:18 +0330 +0330

من اگه اعتماد به نفس تو رو داشتم با چنگال به اسرایل حمله میکردم???

0 ❤️

744510
2019-01-29 17:30:56 +0330 +0330

ریدم تو نگارشت هرچی تلاش کردم تا تهش بخونم نشد خخ

0 ❤️

744514
2019-01-29 18:23:14 +0330 +0330

یعنی بعنوان کیری ترین متن تاریخ حشریت، کاپ قهرمانی رو از تهش که پره پره اس بکنن تو کونت بزارنت تو قفسه اتاق پرفسور نوبل برای ماندگاری در تاریخ…

0 ❤️

744527
2019-01-29 20:50:50 +0330 +0330

عطا یکم زود نیست

0 ❤️

750401
2019-02-24 22:14:03 +0330 +0330
NA

ریدم تو ادبیاتت

0 ❤️

750415
2019-02-24 22:29:35 +0330 +0330
NA

بازم‌ مردونگی کردی نکشتی طرفو علاوه بر سکس باید ۴۰ ملیون تیغ میزدی ننش بیشتر گاییده شه

0 ❤️

750430
2019-02-24 23:01:31 +0330 +0330

حرومزاده بی سواد کون گشاد که میگن شمایی؟؟؟

0 ❤️