راستش ما یه همسایه داشتیم که دو تا دختر داشتن با یه پسر که این دخترا یکیشون ۲۸ ساله و یکی دیگه شون ۲۳ ساله ومن همیشه تو کف اون دختر بزرگه بودم و همیشه تو عالم مستی به یادش جلق می زدم گذشت تا اینکه این دختر بزرگه ( ژاله ) نامزد کرد و ما دیگه خیلی کم می دیدیمش و من همیشه افسوس می خوردم که چرا هیچ کاری نکردم و این داستانها !
از خصوصیات این دختره براتون بگم که قدی حدود ۱۷۰ داشت با هیکلی تو پر و سینه های بزرگ که وقتی با لباس تنگاش اونو یواشکی دید می زدم منو دیوانه می کرد و از خصوصیات رفتاریش هم بگم که چادری بود و خیلی محجبه بازی در می یاورد !
بعد از گذشت ۶ ماه از عقدشون نامزد این دختره تصادف می کنه و می میره و تا دو ماه بعد از این ماجرا من دیگه بی خیال این قضیه شده بودم و می گفتم دیگه هیچ کاری نمیشه کرد تا اینکه یه روز که از خونمون بیرون اومدم و منتظر تاکسی بودم که دیدم اون هم اومد کنارم و منتظر تاکسی موند تا یه تاکسی اومد کنارمون ایستاد و از شانس من دوتا مرد جلو نشسته بودن و یه پیرزن چاق که نصف صندلی پشت رو اشغال کرده بود رو صندلی پشت نشسته بود و من و ژاله ( از این به بعد با اسم غیر واقعی ژاله ) رو صندلی پشت نشستیم و نشستنمان طوری بود که از مچ پاها تا بازوهامون جفت هم بودن و من تو یه عالم دیگه بودم و این تاکسی هم تو اون ترافیک هی ترمز می زد و حس ما رو جالبتر می کرد تو ماشین همینطور مشغول صحبت بودیم و من هی خودم رو بیشتر به اون جفت می کردم به طوری که دیگه کیرم شق شق شده بود و دیگه داشت شورت وشلوارم رو پاره می کرد و اون هم هی زیر چشمی یه نگاه به شلوار باد کرده ما می کرد و یه لبخند مشتی میزد و ما هم افه معرفت اومدیم کرایه رو حساب کنیم که دیدم دست من رو گرفت و گذاشت رو پاش و گفت نه اینکار رو نکن و من هم چون نمی خواستم دستم از روی پاش تکون بخوره دیگه بی خیال حساب کردن کرایه شدیم تا اینکه رسیدیم به مقصدمون ، بعد از پیاده شدن از ماشین موقع خداحافظی به من گفت از دیدنت خیلی خوشحال شدم و به ما سر بزن !
ما با این شق دردمون بعد از رسیدن به کارامون اومدیم خونه و یه جق مشتی زدیم و همیشه تو کفش بودیم تا اینکه یه روز اینها یه سیستم می خرن و ما رو هم می برن براشون بازی و چند تا نرم افزار درست کنیم و ما هم رفتیم و کارشون رو راه انداختیم و موقع برگشت به خونه ژاله گفت باید بیای کار با کامپیوتر رو به من یاد بدی و من هم گفتم هر وقت خواستی زنگ بزن میام. ۳ روز بعد دیدم زنگ زد و گفت من تنهام ، میای یادم بدی و من هم گفتم چشم و برقی لباس پوشیدم و ( قبلش از تو وسایل داداشم یه کاندوم گرفتم و به کیرم پماد لیدوکائین هم زدم تا اگه به ما پا داد زود پنچر نشیم ) زود رفتم در خونشون اون هم در رو باز کرد و من رفتم تو !
تنش هم یه دامن بلند و یه پیراهن معمولی و با روسری بود بعد از رفتن به سراغ کامپیوتر گفت من امروز یک کارت اینترنت گرفتم و چون بلد نیستم از تو خواهش کردم بیای و رفت کارت آورد من هم مشغول ساختن یه Connecttion شدم و ژاله رفت شربت بیاره و من تو همین اوضاع تو این فکر بودم که برنامه رو چجوری ردیف کنم که چیزی نصیبمون بشه که ژاله اومد و یه صندلی آورد و نشست کنارم و گفت تمومش کردی یا نه هنوز ؟!
منم بعد از ردیف شدن همه چی وارد اینترنت شدم و بهش گفتم دوست داری تو چه سایت هایی بریم و گفت نمی دونم منم بهش گفتم در چه زمینه ای باشه علمی ورزشی سیاسی جوک سکسی و این برنامه ها و ژاله گفت چه سایتهایی به نظرت خوبن و من باز هم پرسیدم در چه زمینه ای و اون گفت سکسی ( من تو دلم گفتم دیگه ردیفه ) و رفتم تو سکاف و گفتم این سایت خیلی با حاله و من همیشه داستاناشم می خونم و گفت یکی از داستاناش رو بزار و من هم یه داستان براش گذاشتم و اون همونطور که مشغول خوندن داستان بود یه نگاهی هم به کیر صاحب مرده ما هم می انداخت و یک دفعه دستش رو گذاشت رو کیرم و پرسید دلت می خواد این داستان برای ما هم اتفاق بیفته من هم گفتم چرا نه و همیشه منتظر این لحظه بودم ، ژاله گفت پس صبر کن من الان میام و من هم رفتم رو تختش نشستم و میگفتم چجوری و از کجاش شروع کنم که دیدم بایه شورت وکرست سفید در اتاق رو باز کرد و اومد توی اتاق وای داشتم دیوانه می شدم تا چند لحظه اصلا مات و مبهوت بودم که گفت مگه نمی خوای شروع کنی و من هم با یک صدای لرزان گفتم چرا و بلند شدم رفتم پهلوش و دو تا دست رو از زیر بغلش بردم ولی اون دستم رو رد کرد وگفت لباسات رو در بیار و من هم سریع شلوار و تی شرتم رو در آوردم و با یه شورت رفتم پهلوش وقتی کیر باد کردم رو دید گفت چه شود !
من به پشت سرش رفتم و مشغول نوازش مواهای سرش شدم واز پشت بهش جفت جفت شدم بطوری که کیرم رو بین خط سوراخ عقبش می مالوندم و اون سرش رو برگردوند و من لبام رو بردم به سمت لباش و اون لبهای که برای من مثل قند بودن رو شروع کردم به خوردن و من لب پایینش رو می خوردم واون لب بالای من رو من رفتم سراغ گردنش و شروع کردم به بوسیدن ولیسیدن گردنش دیدم آتیشش خیلی تنده هنوز هیچی نشده رفت سراغ کیرم و آخو اوخش در اومد ومن هم رفتم پشتش و کرستش رو باز کردم و سینه هاش رو آزاد کردم عجب چیزی بودن سفید مثل برف وبا نوکهای قهوهای روشن و من مشغول خوردن سینش شدم و هر وقت یکی از سینه هاش تو دهنم بود با دست دیگم نوک سینش رو فشار می دادم نوک سینه هاش به اندازه یک بند انگشت متورم شده بودند و اون گفت تحملم دیگه نموم شده و بزار تو دیگه ( هم من از کس لیسی بدم میومد و هم اون از ساک زدن ) گفتم بشین رو تخت و دراز بکش و شورتش رو در آوردم و با یه کس خوشگل و بدون حتی یه خال رو به رو شدم ، کسش خیس خیس بود سریع شرت خودم رو هم در آوردم وبهش گفتم خشک که نمیشه گذاشت تو !
گفت صبر کن و از میز کنار تخت یه کرم نیوا آورد و مالوند به کیرم و گفت بزار تو دیگه ! من هم ازش پرسیدم که تو کدوم سوراخش بزارم ؟! ( آخه هنوز عروسی نکرده بودن و بعد از فوت نامزدش نصف مهریه اش رو گرفته بود ) کیرم رو بردم سمت کسش و دیدم هیچ عکس العملی نشون نداد و من (تازه به یاد کاندوم افتادم ) و یکدفعه بلند شدم و رفتم سراغ شلوارم و گفتم اصل کاری رو فراموش کردم و کاندوم رو از جیب پشت شلوارم در آوردم و گفتم بکش روش و اون هم گفت بدون کاندوم !
ما هم گفتیم خطریه ها !
گفت اشکالی نداره مواظب باش !
کاندوم رو پرت کردم یه گوشه و دو تا پاش رو رو با دستام بلند کردم گذاشتم رو شونه هام و کیرم رو با یه فشار کوچک کردم تو کسش و یواش یواش فشار می دادم تا کیرم خوب بره تو کسش که یک دفعه اختیار از دستم خارج شد و محکم فشار دادم دیدم جیغ کشید و گفت یواش کسش تنگ تنگ و داغ داغ بود داشتم دیوانه می شدم همینطور یواش یواش عقب جلو میکردم و وقتی دیدم دیگه راحته ، رفت و برگشتم رو تندتر کردم و همینطور تلمبه می زدم و اون با صدای آخو اوخش حشر من رو بیشتر می کرد تا اینکه دیدم آخ و اوهش خیلی زیاد شد و من سرعتم رو کمتر کردم که گفت تندتر تا ته بگا و من سرعتم را خیلی تند کردم و دیدم یه دفعه بدن خودش رو با چند تکون شل کرد و من متوجه شدم به ارگاسم رسیده ولی من هنوز آبم نیومده بود گفتم می تونم بزارم تو کونت گفت نه گفتم چرا گفت نه دیگه ومن هم بی خیال شدم و به گاییدن کسش با شدت بیشتری ادامه دادم تا احساس کردم آبم داره میاد و سریع کیرم رو از کسش کشیدم بیرون و تمام آبم رو رو سینه هاش خالی کردم و خودم رو انداختم تو بغلش و گفتم ازت متشکرم ، اونم گفت همچنین !
این اولین و آخرین باری بود که ژاله رو گاییدم چون دو هفته بعد با خانواده اش به محل دیگری اسباب کشی کردند
akhe ki kiresho charb mikone vase kos kardan???khali bandi ta che had dge
Martike khar dastan ro az cekaf copy kardi zahmate avaz kardane esme saitam tu dastan be khodet nadadi.
khak bar saret !
:B چرا تو این سایت همه بعد از سکس اسباب کشی می کنن می رن یک جای ذیگه؟
این داستان خیلی قدیمیه
از کجا کپی کردی؟؟؟