کتاب فروش دوره گرد

1394/12/21

مدت زیادیه که هر شب همه داستانها رو می خونم اما امروز قصد دارم خاطره ای واقعی از سکس با یک کتاب فروش دوره گرد اما دروغگو براتون بنویسم.
من از استان زرخیز خوزستانم . مجردم و مغازه دارم . مدتی قبل خانمی قد بلند وارد مغازه شد و خود رو ویزیتور یک موسسه فرهنگی معرفی کرد که کتاب می فروشند . از داخل کیف خود تعدادی کتاب به من معرفی کرد . صداشو می شنیدم اما توجهم به سینه سفیدش بود که حسابی از زیر مقنعه رنگی اش مشخص بود من که هیچ علاقه ای به کتاب نداشتم که اگه داشتم مهندس می شدم نه با سوم راهنمایی مغازه دار یه سری از کتابهاش رو خریدم .گفت برای زندانی ها هم کمک جمع می کنه . من هم اضافه بر پول کتاب پنجاه تومن هم کمک کردم .
شمارش رو که ازش گرفتم برای کمک های بعدی (مثلا خیر شده بودم ) داشتم پرواز می کردم .
برای اینکه شمارمو داشته باشه بهش تک زنگ زدم و از همون روز پیام های ما شروع شد . به واسطه درامد خوبی که داشتم دو سه روزی یه بار به نام زندانی ها پول بهش می دادم . تا اینکه یه شب پیام داد عاشقم شده و دلش برام تنگ شده . قرار شد توی اولین فرصت بیاد خونه من . دل تو دلم و کیر تو شورتم نبود.
بلاخره یه روز پیام داد فردا میاد. آدرس رو بهش دادم . شب تا صب خوابم نبرد از زوق کردنش هنوز ساعت نه نشده بود که رسید . وقتی برای اولین بار صورتمو نزدیکش بردم پیشونیشو بوسیدم اما او سرم رو گرفت و لباش رو روی لبم گذاشت .لبایی شیرین و خوشمزه اعتراف می کنم بهترین لبی بود که خورده بودم . دستمو سر دادم طرف سینه هاش . آه عمیقی از ته دل کشید .
سینه هاش رو که باز کردم با یه جفت ممه کوچک و نقلی سفید روبرو شدم . حسابی براش خوردم . قصد داستان سرایی ندارم اما از چند باری که باهاش رابطه داشتم چند چیز جالب توجه منو جلب کرده بود .یکی همون سینه های نقلی و کوچکش و یکی اینکه کسش رو کامل موهاشو زده بود اما یه خط راست از بالای کس تنگش تا نافش مو گذاشته بود . کونش خیلی تنگ بود و نذاشت بکنم اما یه خورده گوشت اضافی داشت که همین هم باعث شد خودمم خیلی اصرار نکنم موقع سکس خیلی از خود بی خود می شد تا حدی که سرشو خیلی تکون می داد. شهوتش خیلی بالا بود . چند بار سکس عالی باهاش داشتم . تا اینکه متوجه شدم قضیه جمع کردن پول واسه زندانی ها رو دروغ گفته . خیلی بهم برخورد باهاش کات کردم . بعد ها فهمیدم با دو تا دیگه از مغازه دارا هم هم سکس داشته هم پول کش رفته شمارشو دارم اما نمی دونم بگزارم یا نه . دوستان ببخشید اگه زیاد پر و بال ندادم همینو هم دو ساعت شد تایپ کردم.
نوشته: ساسان


👍 2
👎 3
46985 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

533123
2016-03-11 23:52:17 +0330 +0330

راستش همونجور که گفتی یه داستان سکسی نبود و فقط یه خاطرس پس نمیتونم راجب خوب یا بد بودنش نظری بدم فقط امیدوارم هم تو هم اون خانوم به حقتون برسین راستی شاید اون خانوم در حقت یه کار بدی حالا کرده باشه ولی درست نیست با آبروش بازی کنی و شمارشو بذاری توصیه میکنم اینکارو نکنی

0 ❤️

533132
2016-03-12 04:54:23 +0330 +0330

بايد چنان از كون گاييدش كه گل قالي رو دندون بگيره

0 ❤️

533157
2016-03-12 10:26:11 +0330 +0330
NA

یعنی تو صرفا روی یه حرف پول دادی بهش ؟واسه زندانیا .بابا مشتی تو چقدر گیجی .اون به خاطر سکسا ازت پول گرفته و بقیه کاسب کارا که مفتی بهتون نده .از این به بعد حواستو بیشتر جمع کن.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها