من 40 سالمه و همسرم 39 سالشه ما از 16 سالگی با هم هستیم و در 24 سالگی ازدواج کردیم. اویل که با هم تنها می شدیم کار خاصی نمی کردی فقط کمی با هم لب می رفتیم و روی هم دراز می کشیدیم و کم کم پیش روی می کردیم. کلی طول کشید تا تونستم به پستون هاش دست بزنم وای چه باحال بود گرد و کوچک و سفت نمیدونید چه حالی می داد با اینکه فقط اجازه می داد دستامو ببرم زیر لبسش و بمالم یه روز دل به دریا زدم و گفتم می خواهم پستوناتو ببینم اونم کمی نه و نو کرد ولی رازی شد اولین باری بود که کمر به بالا لختش کردم و تمام لذت شروع کردم به مالیدن که دیدم هر جور شده باید بخورمش تو همین فکر بودم که خودش گفت می خوای بخوری منم از خدا خواسته سواش ممه هاشو با لبام گرفتم و شروع کردم به خوردن که دیدم حال به حال شد و شروع کرد نفس نفس زدن منم با دو دستام پستوناشو گرفته بودم و نوبتی می خوردم که یهو احساس کردم با دستش کیرمو از رو شلوار نوازش می کنه توری شق کردم بودم که کیرم داشت می ترکید منم با پر روی گفتم دوستش داری خندید چیزی نگفت منم یواش دکمه شلوارم را باز کردم یواش دستشو بردم تو شرتم اولش نمی خواست ولی با اسرار دادم دستش اولین بارش بود که به کیر دست می زد و ور می رفت فهمیدم بعدش نیومده من با پوروی گفتم می خوای ببینش اول خجالت کشید ولی کمک کمک در اوردم و هر دومون به حالت نیمه نشسته بودیم و اونم داشت کیرمو می مالید که بهش گفتم دوسش داری، گفت اره منم گفتم نمی خوای ببینی، اونم یواش سرش خم کرد و شروع کرد با تعجب نگاه کردن، انگار داشت چیز اجیبی می دید بعد اروم گفت چقدر بزرگ و کلفته، من گفتم همه این جورش دوست دارن بعدش منم که دیدم خوشش اومده با پرروی گفتم نمی دونی زن ها با هاش چه کارها می کنن، اون گفت مثلا چه کاری? منم گفتم مثلا مو خورنش و اونم گفت بی ادب شدی منم گفتم یعنی تو فیلم ها ندیدی، چیزی نگفت و بعد از چند لحضه سکوت گفت دوس داری منم گفت خیلی. بعد اونم کمی دولا شد رفت پایین من باور نمی کردم این کارو بکنه که یهو دیم جان سرش کرد تو دهنشو شروع کرد به میک زدن…>
نوشته: رضا
خب حالا چکار کنیم ؟نظرمونو راجع ب مهبل عمه بزرگوارتون اعلام کنیم؟این چی بود نوشته بودی انقد غلط داشت نفهمیدم چی نوشتی
چه ادبیات ضعیفی. واقعا حالم به هم خورد.
اول یاد بگیر چجوری فارسی مینویسن بعد بنویس.
موضوع باحال بود. ولی غلطای املایی افتضاح!
۴۰ سالته از ۱۶ سالگی باهاشی یعنی ۲۴ سال پیش؟؟
یعنی سال ۱۳۵۳ ، ۲۴ سالگی ازدواج کردید یعنی ۱۳۶۱
حتما امام و بچه ها کمیته برات فیلم پورن میاوردن از غنائم جنگی عراق
ازموضوعش خوشم اومد،سعی کن بهتر وبدون غلط بنویسی .
بنظرم شما یه دستت به نگارش بود یه دستت به اقازاده
لدفا در هنگام جخ داستان ننویس
به شعور خواننده توهین میشه با این همه غلط املایی
تهشم که ابت اومد داستان نصفه کاره موند مشخصه از زود انزالی رنج میبری
خدااااااااااایا مرسی
این کسخلارو خلق کردی به خودم امیدوار میشم
لنتیا حداقل تو داستاناتون زود انزال نباشید (dash) (dash) (dash)
تاپیک داستان اینه ( کردن زنم موقع ازدواج) بعد طرف انقد زودانزال بود که به کردن نرسید . حیف شد که زودانزالی وگرنه حالا حالاها ما باید به بقیه ی داستانت میخندیدیم . ادامه ش رو موقع جق بعدیت بنویس تا یکم دیگه بخندیم . تو بعد 40 سال هنوز زودانزالی؟؟؟ ولی بنظره من با این تفسیرا و داستانت تو هنوز 16 سالته بعد از 24 سالی که گذشت .
دوست داري بهت فحش بديم؟
سرت خم شه پايين و بخورش پس