کردن سه نفره

1401/02/23

سلام به شهوانی های عزیز
ی خاطره سکسی که من خیلی لذت بردم ازش رو میخوام براتون تعریف کنم، جز حقیقت چیزی نیس.
پوریا هستم الان ۲۷ سالمه ، سن پایین که بودم حدودا از ۱۸ سالگی رابطه با هم جنسم رو تجربه داشتم اما نه به طور کامل، به عنوان مفعول سکس عمیق نداشتم ولی با پسر عمه خودم عشق بازی زیاد کرده بودم و ساعتها تو بغل هم بودیم و دو بارم کردمش و لذت بردیم و ناگفته نماند که دو سه بار برا چند نفری هم از خودم بزرگ تر ساک زده بودم ی پیر مرد و چند تایی هم پسر ۳۲،۳۳ ساله.

این خاطره برا زمانی هستش که ۲۲ سالم بود، حسابی طعم رابطه با همجنس چشیده بودم. منتظر ی جرقه بودم تا ی سکس کامل داشته باشم لذت دادن تجربه کنم و ی کیر تو خودم حس کنم . برا این اتفاق باید ی نفر که حسی بهش داشتم و پیدا میکردم و تو موقعیتش قرار میگرفتم.
بریم سر اصل مطلب
از خودم بگم تو اون سن ی پسر خوش چهره به حساب میومدم و چون کم مو هستم و ی کمی هم پوست سبزه دارم لبامم خوردنیه و چشم و ابرو درشت دارم، جلب توجه میکنم ولی نه اون قدر که به عنوان بچه خوشگل و کونی نگاهم کنن ،چون رفتارم جوری نیس که تابلو بشم… بدنمم بد نیس
چون ماساژ و عشق و حال با پسر عمم زیاد داشتم و خیلی هم شهوتی میشدیم کنار هم
ی کون گرد و خوش فرم ،خوش خط و خالی دارم.

ی روز یکی از دوستای نه نزدیک نه دورم به اسم حسین بهم زنگ زد پوریا با فلانی و فلانی و فلانی جمع شدم داریم میریم باغ تو هم میایی که هماهنگ بشیم با هم برا غروب
حسین و اکیپش دیده بودم چند باری چون رنج سنیشون ازم بزرگ تر بودن ی کم بی میل به رفتن بودم ولی چون خوش می گذشت ،آدمای باحالی بودن قبول کردم. اونا رنج سنی ۳۰ سال داشتن و من ۲۲ سالم بود.
دم غروب حسین اومد دنبالم سه تا ماشین شدیم ۸ نفری رفتیم سمت باغ، بساط قلیون و جوج و عرق کنار استخر پهن بودو ی تنی به آب میزدیم و عرق میخوردیم و جوج هم برا مزه میخوردیم.
اون موقع من تو اوج شهوت بودم چون هفته ای ۲،۳ بار جور میشد با پسر عمم تنها بشیم و تحریک کنیم همو ،منم که شدیدا درگیر کیر بود مغزم دنبال کیس خوب بودم نا خواسته تو استخر چشمم به مایو این بچه ها بود و دید میزدم کیرشونو
خودمم ی مایو فسفری داشتم ،دم غروب و نور پردازی لب استخر مایو فسفری بد کونم چشمک میزد ،اما بچه هایی نبودن دنبال این داستانا باشن و نظری داشته باشن . نزدیکای ۱۱ دیگه عرق تموم شد و جوج و قلیون زدیم حوله پیچ اومدیم تو ،به ترتیب دوش گرفتیم و لباس پوشیدیم ولو شدیم رو مبل های تو ویلا به حرف و چرت و پرت تا نزدیکای ۱ شب. وقت خواب رو کاناپه و زمین همه ولو شدن و با شورت رفتن زیر پتو .
حسین بهم گفت بریم رو تخت بخوابیم من و تو، رفتیم تو اتاق حسین شلوارک در آورد افتاد رو تخت بهم گفت تو هم با شلوار لی نخواب لباس در بیار راحت بخوابی ،منم شلوار در آوردم و با رکابی و شورت رفتم رو تخت ، ی پتو دو نفره داشت انداختیم رو خودمون ولو موبایل به دست شدیم.
حسین دو سه دقیقه ای ر بار ی حرفی مینداخت که صحبت کنیم منم جوابشو میدادم تا برگشت

گفت: پوریا امشب کلی خوش گذشت تو هم که با اون مایو شب رنگت حواس منو پرت کرده بودی.
من دوهزاریم افتاد که حسین سیخ کرده برا من ،ولی نمیخواستم اونجا با این همه آدم تو ویلا حرکتی پیش بیاد تابلو بشم دهنم آسفالته.
تو ی محلیم تابلو بشم کونی محل شدم ناخواسته

گفتم: تو این همه آدم مایو من حواستو مرت کرده بود؟
گفتش: مهم زیر مایو هستش که جلب توجه کرده…
گفتم: همه کون دارن کصشعر نگو
که حسین یهو دست گذاشت زیر پتو روی ران پام من حواسم از گوشیم پرت شد نگاهش کردم که گفت: تو ی چیز دیگه هستی، از چشمات معلومه
گفتم: چشمام؟به چشمام چه ربطی داره ،حالت خرابه ها
یهو حسین پرو و جسور دستشو پشت گردنم گرفت و کشید سمتم و سریع لبمو خورد
زورکی ۲۰،۳۰ ثانیه لبمو خورد و منم تقلا کردم جدا شدم ازش گفتم: این چه کاریه میکنی حسین؟ اه

گفت: میشه بغلت کنم،دارم دیوونه میشم از دست تو
گفتم: خجالت بکش ،الان وقتش نیس این همه آدم تو ویلاس
حسین چراغ سبز ازم گرفته بود با این حرفم، منم که میچسبم به ی نفر خون دیگه به مغزم نمیرسه شل میشم خودمو وا میدم . خودم دلم میخواست باشم باهاش ولی اصلا جاش نبود اون شب
اگه نفر سومی میفهمید تا صبح منو میگاییدن اون همه پسر.
حسین گفت: پس دوس داری باشی تو هم؟
نتونستم جلو خندمو بگیرم ی ریز لبخندی زدم
حسین فهمید من اهلش هستم، خیالش راحت شد
اومد چسبید بهم و زیر پتو بغلم کرد پاهاشو لای پام انداخت. دم گوشش گفتم: حسین میفهمن رفیقات. الان وقتش نیس اصلا.
گفت: فردا رد کنم بچه ها رو میمونی اینجا ی کم حال کنیم. گفتم: من کون ندادم تا الان که راحت باشه برام، بذار ی وقت دیگه.
گفتش: بسپر به من ،تو بگو میمونی یا نه؟
گفتم: حالا تا فردا،الان تابلو نکن بگا بدی منو .
بلند شد رفت دم در اتاق ی نگاه انداخت بیرون دید همه خوابن در کامل پیش کرد ،ی کم باز گذاشت امارو داشته باشه.
اومد دوباره زیر پتو و منو بغل کرد و من خوابیده بودم حسینم نیم خیز جلو صورتم ولو بود
شروع کرد آروم لبامو خوردن منم که کنترل دست خودم نبود به خاطر شهوت زیادم همراهیش کردمو دستمو گذاشتم رو صورتش و ته ریششو میمالیدم و لباشو مک میزدم.
ی کم بعد حسین گفت: بلدی ساک بزنی ؟
گفتم: بلدم، مگه قرار نشد بذاریم برا فردا
گفتش: طاقت ندارم برا فردا برام بخور تا خوابم ببره وگرنه تا صبح ولکن نیستم.

من بلند شدم پتو رو زدم کنار زیر شورت معلوم بود چه کیری داره انتظارمو میکشه، شورتشو کشیدم پایین ،حسین تکیه به تاج تخت داد و منم لای پاش دستم گذاشتم رو کیرش…
(ی کیر حدودا ۱۷ یا ۱۸ سانتی اما گوشتی با ی کلاهک خوش فرم، همونی که از خوردنش سیر نمیشم)

آروم کیرشو گذاشتم رو لبم و ی لیس زدم و آروم شروع به خوردنش کردم، ی چند دقیقه ای براش خوردم که حسین اشاره کرد کونمو به دستش نزدیک کنم.
منم زاویه رو تغییر دادم کونمو برگشت سمت حسین و به خوردن ادامه دادم
حسین شورتمو تا رون پام کشید پایین. سرشو برد سمت لپ کونم ی بوس کرد
گفت: جون به این کون نازت.
منم ی شیطنت کردم ی کم پامو بیشتر باز کردم ی کم کمرمو پیچ دادم .
کامل لای پام و چاک کونم باز شده بود، به خاطر اون چند سال عشق و حالی که با پسر عمم داشتم حسابی تجربه داشتم برا دلبری کردن
حسین ی تف رو انگشتاش انداخت مالید لای کونم رو سوراخم، منم که از قبل حسابی انگشت شده بودم و سوراخم کامل آکبند نبود
با دوتا حرکت با اون شهوتی که من داشتم ،شصتش رفت تو کونم . ی آآآآییی سکسی کشیدم . با جون گفتن حسین جواب آی منو داد.
دم گوشم گفت: تو که تا الان کون ندادی پس چرا باز این قدر سوراخت؟
گفتم: با پسر عمم شیطونی زیاد میکنم، ی چشمک بهش زدم.
گفتم: کیر توش نرفته، دنبال ی آدم مطمئنم.
گفتش: به من اعتماد داری؟
منم گفتم: حالا ببینیم تا فردا چی میشه…

ی لبخند زدم شروع کردم به خوردن کیرش، اونم حسابی با کونم ور رفت و سوراخمو میخورد تا آبش اومد ،با فشار همشو ریخت تو دهنم.

از اونجا که من شدیدا آب کیر دوس دارم همشو مک زدم و ریختم تو دهنم و با زبون جلو چشماش بازی بازی دادم ابشو تو دهنم ،با حرکتای سکسی حسابی دیوونش کردم و قورتش دادم رفت.
رفتیم توحموم ی کم شیر باز کردیم ،کیرشو شست حسین و منم لب و دهن و لای کونمو اب زدم اومدیم شورت پامون کردیم خوابیدم تو بغل هم ی کمی…
بعد ی کم با فاصله خوابیدیم تاصبح.

فردا صبح شد، از این به بعد هم غیر منتظره شد برا من هم خیلی سکسی
بیدار که شدم اومدم دم در اتاق ی دیدی زدم ببینم بیرون چه خبره، همه خواب بودن جز علی که تو اون جمع سنش از من بچه ها بیشتر بود
رو کاناپه دراز شده بود داشت با موبایلش ور میرفت.
برگشتم شلوارمو پوشیدم اومدم بیرون
ی نگاه کرد بهم با اشاره سلام کرد بهم، من رفتم دستشویی و برگشتم رفتم تو آشپزخونه زیر کتری روشن کردم اومدم از رو میز ی سیگار برداشتم و به علی گفتم: اینا حالا حالا ها بیدار بشو نیستن، خسته و کوفته افتادن تا ظهر

ی نگاه کرد علی بهم گفتش: اره خستن، اما نه اندازه تو
منم هیچی نگفتم اومدم بیرون تو حیاط باغ شروع کردم سیگار کشیدن

تو دلم ریخت از حرف علی، چرا این حرفو زد نمیدونم. گفتم به خودم منظوری نداشت بیخیال
وسطای سیگارم بود لای درخت میوه ها بودم داشتم دید میزدم میوه ها رو که علی صدام زد پوریا اینجا چه میکنی؟
ی سیگار روشن کرد و اومد رو ی سنگ نشست
گفتم: من سحرخیزم، حالا تا اینا بیدار بشن کلافه میشم
گفت: کلافه نشو ،من هستم پیشت رفیق.
ی کم سکوت کردیم که علی شروع کرد حرف زدن و از در و دیوار گفتن، منم همراهیش میکردم.
علی گفتش: دیشب جات راحت بود برا خواب؟
گفتم: برا چی ناراحت باشه، رو تخت بودم دیگه
ی کم حسین خروپوف میکرد ولی من خوابم سنگینه زیاد اذیت نمیکرد.
گفتش: اره خب جونشو گرفتی دیگه،خسته بود خورپفش باید در بیاد.

من مطمئن شدم که این دیوث ی چیزی فهمیده،دل تو دلم نبود . تو دلم به حسین فحش میدادم که چرا گوش نکرد به حرفم ،این اگه الان بی جنبه بازی در بیاره و بگه به همه دیگه دهنم آسفالته.

منم هی خودمو میزدم به اون راه و حرف عوض میکردم، ولی علی پرو تر از این حرفا بود هی حرفو می نداخت به آخر شب و تو اتاق
که چه اتفاقی بین من و حسین افتاده.
علی گفتش: خودتو اذیت نکن من دهنم قرصه،دیده رو ندید میگیرم اگه…
که پریدم وسط حرفش، گفتم: چی رو دهنم قرصه، مگه چه کار کردم که داری شرط و شروط میذاری اگه اگه میکنی.
بلند شد اومد بغل دستم زیر درخت،گفتش: چرا سمج بازی در میاری دیدم دیشب چه خوشگل ساک میزدی، بدنتم که مث ماه میدرخشید تو تاریکی اتاق. آدم دلش میخواد خب، دل ندارم من؟

گفتم: خسته بودی خواب دیدی همه رو.
گفتش: باشه من خواب دیدم،ولی خواب قشنگی بود الان چی کار کنیم دوس داری مزش کنی؟
دست منو گرفت کشید سمت کیرش از رو شلوارک مالید به کیرش، منم دستمو میکشیدم سمت خودم که فکر نکنه از خدامه.
گفتم: این چه کاریه؟ خجالت بکش زشته.
گفت: گفت زشت نیس وگرنه به اون خوبی ساک نمیزدی.
چون آخرای باغ بودیم و لای درختا ترس از دیده شدن نداشتم ولی خب ترسم این بود شل کنم خودمو علی سوارم بشه نشه جمعش کرد.
گفتم: منظور از کارا چیه علی؟
گفت: منظور ندارم،بچه ها رو پیچوندین خلوت کنید منم میرم از باغ بعدش برمیگردم سه تایی باشیم حالش بیشتره.

دیگه نمیتونستم منکر بشم ریز ریز اتفاقات دیشبو علی پشت در اتاق داشته می شنیده، دیشبم تو استخر و لب استخر تو مستی شش دانگش به کون من بوده . اخر شبم میخواسته ی فرصت پیدا کنه که نزدیک بشه
که حسین با کاراش خیال علی راحت کرده از برخورد من با این اتفاق. منتظر مونده تا الان نزدیکم بشه.

منم دیدم چاره ای نیس
گفتم طرح رفاقت باید بریزم که یار کشی نکنن مجبور بشم هی آدم اضافه کنم به این رابطه گندش در بیاد.
گفتم: علی هر اتفاقی دیشب افتاده بین منو حسین قرار بوده بمونه، من اوبی نیستم این مدلی چسبیدی بهم برا کردنم داری نقشه میکشی. اگه بخواد این داستان ادامه پیدا کنه باید بین ما سه تا بمونه، تازه اگه حسین قبول کنه
گفت: حسین با من،تا بهش بگو اگه قبول نکرد من بهش میگم.
گفتم: حالا که همه خوابن صبر کن ظهر بشه ببینیم چه اتفاقی میوفته
گفتش: بهم اعتماد کن نمیخوام اذیتت کنم که این حرفا رو میزنی،مطمئن باش به سه تامون خوش میگذره از کیرمم خوشت میاد.
ی لبخند زد و دست منو دوباره گرفت و گذاشت رو کیرش،منم وفت دستمو گذاشتم رو کیرش
شروع کردم به مالیدن گفتم از دست حسین. این همه گفتم مراقب باش آخرش هم این جوری. گفت: نترس من مطمئنم.
(کیرش خیلی از کیر حسین درشت تر بود، کش شلوارک و شورتشو با هم کشیدم جلو از بالا به کیرش نگاه کردم)

گفت: گفت درش بیار مزه کن تا بعد.
گفتم: نه دیگه، میخواین هی آدم اضافه کنید به رابطه صبر کن تا بعد از ظهر
ی فشار به کیرش دادم گفتم: جمعش کن تابلو نشیم.
ی صدا از ویلا اومد حسین داد میزد کجایین؟
پوریا کتری روشن کردی ول کردی رفته،دهنت سرویس.
بهش علی گفتم: ی کم باش من برم تو بعد بیا

علی خندید و ی چشم گفت و یکی زد در کونم
اومدم تو ویلا دیدم یکی یکی دارن بیدار میشن
اومدم تو اشپزخونه به حسین ی نگاه کردم و ی سر تکون دادم با حالت ناراحتی.
حسین گفتش: چی شده؟ کجا بودی؟
انگشتمو رو لبم گذاشتم گفتم: هیش، میگم بهت
دیگه بیدار شن همه ی نیمرو زدیم و خوردیم
علی هم تابلو نکرد ،بهش اعتماد کردم
اومدم ی سیگار بکشم به حسین یواشکی اشاره کردم بیا بیرون.
حسین اومد گفت:چیه؟ چته؟
گفتم: دهنتو سرویس حسین،چه قدر گفتم ول کن قبوله فردا رفتن همه من میمونم.
گفت:خب چی شده حالا؟
گفتم: علی سیر تا پیاز دیشب ته باغ گذاشت کف دستم‌، پشت در بوده همرو دیده.
گفت: دروغ نگو
گفتم: دروغ چی،صدام نمیکردی کم مونده بوده بود زانو بزنم براش ساک بزنم ته باغ.
گفت: حالا چی شد؟
گفتم: همه رو دک کن ،علی هم میره،ولی برمیگرده اونم بازی دادم وگرنه من تابلو میشم تو محل، رفاقت ریختم باهاش که بین سه تامون بمونه.
گفت: ای بابا، ببخشید پوریا.
گفتم:گندی که بالا زده فقط باید کنترلش کنی که ،بیشتر نشه این رابطه.
گفت:باشه، رفت تو ویلا

ی کم بعد شروع به حاضر شدن کردن بچه ها
علی زود تر از همه سوار ماشین شد بهونه کرد زنگ زدن باید برم خارج شهر. سوار ماشین شد رفت، و حسینم گفت منم قرار باغبون بیاد بهش بگم کاراشو میمونم .
شش نفر شدیم ی ماشین
به حسین گفتم ما که جا نمیشیم من میمونم با تو برمیگردم(از اونجا که من دوست حسین بودم،تابلو نبود. اونا هم رفتن و من حسین موندیم تو باغ)
رفتم در برا بچه ها باز کردم ماشین که بیرون رفت من برگشتم تو ویلا،حسین اومد ی بوسم کرد گفت: پوریا ببخشید دیگه شده
گفتم: حسین من اولین بارمه ها، نمیگم تا الان با پسر نبودم ولی کون ندادما. فقط در حد انگشت و ساک بوده ها، ی کار کنید که من پاره نشم.
گفتش: تو رفیقمی بار اول و آخر که قرار نیس باشه، خیالت راحت علی هم وحشی نیس ،سکس زیاد کرده آدم حسابیه.

گوشی حسین زنگ خورد،علی بود
حسین جواب داد
علی بهش با خنده میگه: در باز کنید ی چی جا گذاشتم،حسینم میگه:دهنتو گاییدم الان میاد پوریا باز میکنه درو

من رفتم سمت در باغ درو که باز کردم هلی تو ماشین ی بوس پرت کرد برام اومد تو باغ
من زیر بغل علی اومدیم تو ویلا
حسین گفت : اوی علی پوریا رفیق منه ولش کن
منم رفتم سمت دستشویی،میدونستم اینا جرم میدن امروز
حسابی سیفون کردم سوراخمو، تر و تمیز اومدم بیرون
علی و حسین رو کاناپه بودن تا منو دیدن با دست حسین اشاره کرد بیام بشینم وسطشون
حسین به علی گفت: پوریا سکس نداشته تا الان ،علی مراقبش باش نذار اذیت بشه ها
علی گفت: دیوونه ای قرار لذت ببریم نه که زهرمون بشه.
من ی کم ته دلم اروم شو استرسم کم شد.
نشستم وسطشون
به خودم گفتم امروز باید حسابی لذت ببرم پس سخت بگیرم بهم سخت میگذره،بیخیال همراهی میکنم که تجربه اول دادنم برام اگه دردناکم بود حداقل لذتبخش باشه.

علی دست انداخت دور گردنم شروع کرد لُپم ماچ کردن و اروم اروم لیس زدن گردنم
حسینم از روی رکابی سینمو میمالید

منم از اونجایی که خیلی تو حس میرم و خیلی شهوتی میشم ،تحریک پذیریم بالاس
خودمو شل کردم تو بغل علی گداشتم هر کاری دلش میخواد انجام بده
من ی پسر حشری و شهوتی
با دوتا مرد با اختلاف ۸،۹ سال با خودم،حسابی برام تحریک پذیر بود، از اونجایی هم که تو ذهنم هزاران بار تصور کرده بودم مفعولبودن و مطیع شدن برا ی مرد کامل،الان این حس با وجود دو تا مرد دو برابر لذت بخش شده بود برام

حسین دست انداخت رکابی منو در اورد ، علی هم منو ولو کرد رو پاش و حسابی ازم لب میگرفت
دکمه های شلوارمو حسین باز کرد و شلوارمو از پام در اورد انداخت وسط ویلا
من با ی شورت وسطشون افتاده بودم و هر لحظه شهوتم بیشتر میشد
وقتی علی صورتشو از رو صورتم برداشت و تکیه داد به کاناپه
فهمیدم باید من شروع کنم به در آوردن لباس هاش
دکمه های پیراهن مردونشو دونه دونه باز میکردم و لا به لاش لب هم میبوسیدیم،حسینم از رو شورت کونمو میمالید و اسپک میزد

کمر بند علی باز کردم و زیپ شلوارشو پایین کشیدم، کمر زد منم شلوارشو دادم پایین
واااااای تازه فهمیدم از رو شورت که کونم چه کیری رو انتظار میکشه
کله کیرش از مال حسین گنده تر قدشم ی کم بلند تر
بالای بیست سانت نبود ولی خب بلند تر از کیر حسین بود ،اما به گوشتالویی کیر حسین نمیرسید

کله کیرش از کش شورت بیرون بود لبمو گذاشتم رو کلاهک کیرش ی مک سکسی زدم علی گفت: جوووون بخورش خوشگلم.
حسین پاشد خودش لباساشو در اورد
نشست پایین کاناپه پشت کون من ، شروع کرد مالیدن کونم از رو شورت بعد شورتمو کشید پایین

وقتی کونمو تو روشنایی دید ی پاچ کرد و گفت: دیشب تو تاریکی فکر نمیکردم این قدر تمیز و گرد باشه،قربونش برم چه کونخوبی رو تور زدم
یکی محکم سیلی زد به لُپ کونم
من کیر علی تو دهنم بود در آوردم ی آآآی گفتم که جفتشون دیوونه شدن
علی چونمو فشار داد گفت: جون جوجه رنگی علی،بخورش دیوونم نکن.
حسین صورتشو کرد لای کونم شروع کرد خوردن سوراخم
نقطه ضعف من همین کاره که با زبون سوراخمو بمالن، از کمر به پایین شل میشم کلا
پاهام از هم وا شده بود و لمس رو پاهای علی افتاده بودم و اروم کیرشو مک میزدم و چشمام با حرکتای زبون حسین داشت سیاهی میرفت

علی بلند شد منو بغل گرفت و به حسین گفت بریم رو تخت اینجا رو دوس ندارم

رفتیم رو تخت،علی منو گداشت رو تخت
دوتاشون ایستاده کیراشون جلو صورتم تکون میدادن منم دست گرفتم کیراشونو یکی یکی میخوردم و مک میزدم
با دستشون موهامو میمالیدن ، سروصدا میکردن

ی صحنه سکسی که هیچ وقت فکر نمیکردم ی روز بشه که اولین تجربه با دو نفر باشم اونم دو تا کار بلد و حشری ،چون اعتماد کرده بودم بهشون برام لذتبخش بود .

علی منو کشید رو تخت خوابید بغلم ، شروع کرد خورد لب و صورت و گردنم
حسینم از تو ی کشو ی کرم وازلین آورد و انگشت کشید توش، ی مقدار خلی زیادی وازلین در آورد و انگشتشو مالید رو کمرم
علی پاشد دو زانو نشست و سر منو گذاشت روی رون پاش فهمیدم باید براش بخورم
تکیه ام رو آرنج دستم بود و کیرش و تو دهنم حرکت میدادم، رو شکمم خوابیده بودم و حسینم شروع کرد وازلین حسابی رو لپای کونم کشید و دست لای کونم میکشید و ماساژم میداد

حسین شروع کرد با انگشتاش یکی یکی تو سوراخ بازی کردن، منم چون از قبل سوراخم برا انگشت شدن و بازی دادن آشنا بود،از طرفی هم که شهوتم دو برابر بیشتر از قبل بالا زده بود حسابی حال میکردم و حسش میکردم سوراخم داره نفس میزنه و باز و بسته میشه
وقتی دو انگشتی و ی کمی هم سه انگشتی حسابی حسین با کونم بازی کرد ، ی بوس از لُپم کرد و گفت: اماده ای ؟
منم با ی لبخند و ی زبون از کیر علی کشیدن اعلام رضایت کردم.
ی کم جا به جا شدیم علی اومد لبه تخت ی زانو زد لبه تخت و ی پاشم پایین نگهداشت
کیرشو گذاشت دهنم ،حسینم رفت پشت زانوم نشست رو رون پام و کیرشو گداشت رو سوراخم
گفتم: حسین ی کم بازی بازی کن شل شد سوراخم میگم تلمبه بزنی
حسین کله کیرشو دم سوراخم گذاشت این قدر که چرب و شل شده بود لاپام کلش تا فشار داد کلاهک کیرش افتاد تو سوراخم
ی آآآآی بلند گفتم که حسین ی جون بهم گفت و خوابید رو کمرم ، آروم آروم شروع کرد کلاهک کیرشو بازی دادن،کم کم کیرشم جا میرفت تو

چون قبلا نداده بودم دیواره سوراخم اولین بار بود این حجم تو خودش حس میکرد،کامل احساس میکردم داخل شدن کیرشو
سوراخم درد کمتری داشت ولی تو کونم دود شدیدی داشتم
منم این درد با محکم مک زدن کیر علی تحمل میکردم، تا به خودم اومدم دیدم شکم حسین چسبیده به کونم و تا ته کیرش تو کونمه
به حسین گفتم: ی کم صبر کن دارم جز میخورم
حسین شروع کرد گردنمو مکیدن و قربون صدقه رفتنم، علی عم داشت اروم آرروم تلمبه زدن تو دهنم.
به حسین گفتم: شروع کن لعنتی دارم دیوونه میشم
حسین تلمبه زدن شروع کرد منم از شهوت و حشر زیاد داشتم میلرزیدم زیر حسین
ی پنج دقیقه ای تلمبه که زد گفت: علی آبم داره میاد تو شروع کن
علی بلند شد منو برگردوند دوتا بالشت زیر کمرم گذاشت
کمرم کامل اوند بالا ،پاهام رو هوا بود گردنمم چسبیده بود به تاج تخت .
علی کیرشو ی کم مالید و گذاشت دم سوراخم
فرو که کرد تو تقه که زد به کونم ی درد شدید بهم وارد شد
گفتم: علی کیرت درازه آروم تر دارم پاره میشم، گفت: قربونت برم من ، حالا مونده تا پارت کنم
شروع کرد تلمبه زدن پاهامم رو شونش بود
حسین بلند شد نشست رو صورتم گفت:
پوریا کونی من، بخور تخمامو بخور
تخماشو میمالید به صورتم و منم با زبون و دهن براش لیس میزدم
یکی کی تخماشو مک میزدم و زیر کیر علی درد همراه با شهوت و لذت رو داشتم حس میکردم
ی کم علی تلمبه هاشو محکم تر کرد و سرعتشو زیاد میکرد
منم شهوتم رو هزار بود
گفتم: حسین آبم داره میاد
حسین از رو صورتم بلند شد
علی هم نامردی نکرد زو پاش نیم خیز شده بود منو رو کمر و گردنم فشار میداد و تلمبه میزد و رو فنریت تخت تا ته کیرش تو کونم جا میکرد
من از فشار و درد اشک از گوشه چشمم میومد
آبم یهو پاشید رو سینه و گردن و صورتم
دیگه کامل شل شده بودم
و رو صورت و دهنم آب کیرم ریخته بود
علی با دست همشو تو دهنم فرو میکرد، از گردن و سینمم پاک کرد مالید به لبم
منم همشو لیسیدم تو اون حالت و پوزیشن بد
صورتم سرخ شده بود
حسین چونمو گرفت لوپمو فشار داد
آب دهنشو جمع کرد چکوند رو لبام ، آب دهنشو تو دهنم میریخت، دید من اعتراضی نکردم فهمید بدم نمیاد، کارشو دوباره ادامه داد
سیلی میزد به لوپم ، نه محکم نه یواش
تف مینداخت رو لب و دهنم منم با زبون جمش میکردم
علی خسته شد کیرشو در آورد به بغل خوابید
منو کشوند سمت خودش
ی پامو داد بالا کیرشو دوباره کرد تو کونم شروع کرد تلمبه زدن
پامو فشار میداد سمت کتفم
دست انداخت زیر زانوم،کف دستشو انداخت پشت گردنم. منم موچاله به پهلو بودم داشت تو کونم تلمبه میزدم
من جثه ریز تری داشتم نسبت به علی
دیگه سوراخم کامل باز بود و کیرشو در میاورد حس میکردم سوراخم بسته نمیشه
حسینم کیرشو با دست گرفته بود میکوبید رو صورتم و میکرد تو دهنم در میاورد
داشت با صورت کیر من بازی میکرد ،با این کارش تو سکسمون منو تحقیر میکرد
منم بدم نیومده بود ی صحنه سکسی بود حال میداد
علی داشت ابش میومد بلند شد
تو همون حالت که به پهلو بودم لای پام دو زانو نشست و کیرشو کرد تو پامم رو سینش تکیه داد و با سرعت تلمبه میزد عرق جفتمون در اومده بود
ی چند تا تلمبه زد آبشو ریخت تو سوراخم نگه داشت کیرشو تا اخرش
آبشم زیاد بود وقتی کیرش شل شد از کونم کشیدش بیرون شُره کرد رو پام و رو تخت
علی افتاد کنارم رو تخت
حسین تازه کارشو شروع کرد
منو به حالت داگی کرد و بهم گفت کص کش تخت تمیزش کنصورتمو میمالید و فشار میداد به تخت و میگفت آب علی باید تمیز کنی وگرنه مث سگ باید ببندمت ته باغ

(حسین حس ارباب گرفته بود و منو برده خودش میدونست، ولی خشونت زیاد نداشت منم بدم نیومده بود از کاراش ،اطاعت میکردم از حرفاش)

منم داگی شده بودم داشتم با نوک زبون آب علی رو لیس میزدم و بازی بازی میکردم، حسینم داشت تلمبه میزد ،کون گرد و نرمم موج میزد و علی هم پشت سر هم میکوبید رو لُپ کونم
درد میکشیدم کونم داشت میسوخت ،آب علی تو کونم مونده بود هنوز حسینم تلمبه میزد صدای شلاپ شلاپ میداد
علی ی کم حالش جا اومده بود
دو زانو شد جلوم
منم ی کم تخماشو لیسیدم
دیدم کیر علی کلش خونی هستش
گفتم: حسین کونم خون میاد؟
گفت: نه زیاد ،زخم شده کیر منم ی کم قرمز شده
سرمو رو تخت فشار میدادم و درد داشتم ولی باز لذت سکس خیلی بیشتر بود نسبت به دردی که بود
برا همین اعتراصی نداشتم
ریز ریز ناله میزدم ولی با ناله شهوت فرقی نداشت
هنوز کامل تخت لیس نزده بودم ،آب کیر علی رو تخت بود منم بازی بازی میکردم باهاش
علی هم نارمردی نکرد هی تف میریخت همون جا که اب کیر بود و منم با هم میخوردم
علی از موهام گرفت و صورتمو مالید به تشک و با صورتم اب کیر و تفارو پاک کرد

صورتمو بالا گرفت و گفت کونی جون الان پاک شد
حالا تمیز کن صورتتو
منم تواون شدت تلمبه ای که نیزد حسین دست میکشیدم رو صورتمو دو انگشتی میکردم تو دهنم آب و تف رو صورتمو
حسین ازم جدا شد
زد به کونم ی چک محکم، گفت برگرد
وقتی برگشتم رو شکمم نشست
ابشو کلا خالی کرد رو صورتم
منم داشتم آب کیر گرمشو رو صورتم حس میکردم و لدت میبردم، کیرشو کرد تو دهنمو
مز خون و اب کیر قاطی شده بود
ولی چاره نداشتم داشتم از اتفاق لدت میبردم و شروع کردم مک زدن کیر حسین و کل آب کیرشو کشیدم بیرون
حسین ولو شد رو تخت
علی با دست آب از رو سینمو و صورتم پاک میکرد و میچپوند تو دهنم

این قدر مزه آب کیر و تف و ی کم خون تو دهنم بود که داشتم بالا میاوردم
همشو سریع قورت دادم
علی هم ولو شد بغلم
سه تایی چند دقیقه ای همون جوری موندیم
من دستم رو سوراخ بازم بود
هی انگشت میزدم به لبه های سوراخم تا ببینم کی بسته میشه

ی کم بعد که ی کم اروم شد سوراخم
علی ی کم کونمو ماساژ داد و سوراخمو مالید

علی گفت: بریم حموم. گفتم: دیگه نمیتونم علی.

گفت: دیوونه کاریت ندارم بریم بشوریم همو بیایم بیرون
گفتم: باشه اگه نمیکنی دوباره بریم.
حسین گفت: برین منم میام الان

رفتیم تو حموم زیر ردش ی کم من سوراخمو مالیدم و با شیر توالت فرنگی سیفون کردم سوراخمو فقط آب کیر میزد بیرون
به علی گفتم: کمر سفت و پُر آبی داری
گفت: پُر اب هست ولی…
گفتم: ولی چی؟نکنه قرص خوردی عوضی؟
خندیدو گفت: اگه ناراحت نشی،آره
گفتم: دیوث کی تو وقت کردی قرص بخوری
گفت: وقتی رفتم بیرون یکی خوردم تا برگردم بیام

ی قیافه ناراحت و لوس گرفتم به خودم گفتم: خوبه الان پاره شدم،گفتم بار اولمه ها
گفتش: بار اول خوب تحمل کردیا
گفتم: بار اول و آخر با شما دوتا ی جا برم، معلوم نیس بار دوم چه بلایی سرم میارین.
جفتمون خندیدیم
نشستم زیر پاش با شامپو بدنشو شستم و کیرشو مالیدم و شستمش
بدون این که بهم بگه داشتم کیرشو میشستم با دست،شروع کرد شاشیدن رو صورت و بدنم.
اول بدم اومد صورتمو کشیدم کنار .داغی شاشش بدم نبود گداشتم بریزه رو بدنم.
همون موقع حسینم اومد تو
تا صحنه رو دید گفت: ای علی ،تنها تنها…پوریا تشنته،منم دارما بریزم برات.
گفتم: تو دهن نه ،اومد جلو کیرشو گرفت دستش
شروع کرد شاشیدن رو موهام و صورتم
منم چشمامو بسته بودم داشتم داغی شاشش رو حس میکردم
یهو دیدم لُپمو فشار داد، لبامو جم کرد
کیرشو جلو لبم گرفت و شاشید رو لبم ولی نذاشتم بره تو دهنم…
گفتم: حسین من بدم اومد، سفارش کردم علی کنترل کن تو بد تری علی بیشتر مراعات میکنه ،اه
گفت: خب ببخشید خواستم سکسیش کنم
بلندم کرد و رفتم زیر دوش دوتایی منو شستن و خودشونم شستن و رفتیم حوله پیچ بیرون
نگاه به ساعت کردم نزدیکایی ۴ بعد از ظهر بود

حسین رو تختی رو در آورد و یکی دیگه کسید رو تشک گفتم ی کم بخوابیم من راه نمیتونم برم
آروم بشه ی کم سوراخم دردم بیوفته بعد بریم

علی شیطنت کرد گفت: من که راضی ام شب بمونیم، حسینم از خدا خواسته گفت: منم که مهمون نواز
گفتم: علی، حسین من واقعا حالم بده اولین سکسم بود، برعکس دوتا کیر کلفت ی دل سیر کردن منو، مریض میشم
علی گفت: مجبور نیستیم سکس کنیم
بازی بازی میکنیم تا صبح
گفتم: فعلا بخوابیم من درد داره اذیتم میکنه
علی گفت: میرم برات پماد بگیرم برمیگردم
لباساشو پوشید،دمش گرم رفت تو شهر داروخانه
منو حسین ی کم خوابیدیم تو بغل هم
علی برگشت بیدارم کرد
گفت: بیا دکتر داروخانه گفت تتروساکلین خوبه
گفتم: علی به دکتر گفتی ی پسر تا دسته گاییدیم ی چی بده درد نکشه
گفت: نه بابا گفتم با خانمم سکس از پشت داشتیم بار اولش بود ،خونریزی کرده.دکترم اینو داد
گفت هم عفونت نمیکنه هم زخم داخلی سریع ترمیم میکنه

علی منو خوابوند حسابی با انگشت کرم برد داخل سوراخم کرم مالی کرد سوراخمو چرب کرد و ی گاز استریلم گذاشت لای لُپ کونم
شورت پام کرد و خودشم لخت شد با شورت
بغل هم خوابیدیم
ساعتای ۱۱ شب از گشنگی و ضعف بیدار شدم
علی و حسینم بیدار کردم
ی کت حوله ای تنم کردم و با علی و حسین تو تراس ی کم کباب زدیم و اونا هم مث ی دختر که بلندش کرده باشن دورم میچرخیدن و میمالیدنم و لب و لوچمو میخوردن و عشق میکردن

منم بدم نمیومدااا
دوس داشتم این حسو بهم میدادن و خودشونم لذت میبردن
فردا صبح هم با علی ی سکس دوتایی کردیم ولی آروم و روماانس. کلی لذت بعدشم برگشتیم از باغ

بعد اون دو شب دو بار دیگه هم سکس تجربه کردم با حسین، ی بارم علی تو محل منو دید سوار شدم ماشینشو
منو برد خونه دوس دخترش نفرسوم شدم براشون
نفش مفعول داشتم براشون و لذت بخش بود
دیگه کم کم ارتباطم قطع کردم و منم اون طرفا نمیرفتم و خب به خودی تموم شد اون ارتباطات

بعد از حسین و علی با ی نفر سکس کامل داشتم که دو سال با هم هستیم
الان ۲۷ سالمه و ی پارتنر دارم فقط با هم هستیم
شهوتمو هر بار دو چندان میکنه و بیشتر من عاشق کیرش میشم

دوستون دارم پوریا

نوشته: پوریا


👍 38
👎 6
54001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

873772
2022-05-13 06:28:10 +0430 +0430

پوریا دلم خواست

0 ❤️

873779
2022-05-13 07:40:28 +0430 +0430

عالی یود بازم بنویس کاش منم ی پارتنر داشتم مال خود خودم

1 ❤️

873780
2022-05-13 07:44:03 +0430 +0430

هقققق بهترین داستانی بود ک تو عمرمم خونده بودم🥺💦💜

0 ❤️

873907
2022-05-13 23:41:58 +0430 +0430

عاااااالی بود

1 ❤️

873914
2022-05-14 00:49:47 +0430 +0430

اه اه اه حالمو بهم زدی آب کیر و توف و خون و شاش و هووووق🤢🤮🤢🤮

2 ❤️

873917
2022-05-14 00:54:00 +0430 +0430

حالا چه واقعیت یا چه تخیل ولی نوشتت واقعا عالی بود از همه نظر عالی تعریف کرده بودی فقط من با اون قسمت کثیف کاری آخرش حال نکردم ولی خب در کل نوشته خوبی بود💖حتما بازم بنویس

1 ❤️

873974
2022-05-14 05:59:21 +0430 +0430

حسین خیلی کسکش بود

1 ❤️

874005
2022-05-14 11:56:19 +0430 +0430

ولی کاش اون شب که پیش حسین رو تخت بودین بیشتر مقاومت میکردی تا فرداش… سه نفره اصلا خوب نیس

0 ❤️

874027
2022-05-14 15:57:07 +0430 +0430

دمت گرم خیلی عالی کون دادنتو نوشتی کاش همه مثل تو کون میدادن

0 ❤️

874041
2022-05-14 18:48:21 +0430 +0430

راست و دروعشو کار ندارم ولی واقعا قشنگ نوشته بودی

0 ❤️

874058
2022-05-14 22:15:32 +0430 +0430

ببین من خودم هم گی هستم ولی توی رابطه باید یه سری محدودیت ها برای خودت و پارتنر تعیین کنی وگرنه سوارت میشن

0 ❤️

874279
2022-05-16 04:21:32 +0430 +0430

کیرم دهنت از بس گفتی اولین بارم بود ریدی به محتویات داستان باشه باور کردیم تو کونی نیستی اولین بارت بود بکش بیرون فقط از بس این کلمه تکرار کردی دارم بالا میارم کیرم تو اول اخرت باش تو کونی نیستی تو ادم خوب ول میکنی 👎👎👎

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها