سلام اسم من شاهین من میخواستم یه خاطره که مال دوران نوجوانیم هستش رو امروز براتون بنویسم و تنها گی زندگیم بوده و من راستش علاقه ای به گی ندارم کلا و اون دوران هم بخاطر سن بلوغ بوده و فکر میکنم که اکثرا مثل من اون موقع فقط به فکر سولاخ بودید که بکنید توش منم همینطور،خب سرتون رو به درد نیارم میرم سراغ داستان که این داستان مال چند سال پیش هستش و چون یکی از اولین تجربه هام بوده مینویسمش و به خوبی تو ذهنم حک شده.
اسم رو که گفتم من شاهین هستم قد و وزن هم که فکر نکنم براتون مهم باشه اسم طرف مقابل هم سینا هستش که ما از بچگی با هم همبازی بودیم و خونه ما هردوتا داخل یک شهر از استان بویراحمد هستیم و محله ما شمال شهر و خونه سینا تقریبا جنوب شهره،من و سینا تقریبا فامیل هستیم و فکر کنم بدونید که داخل استان ما رفت و آمد فامیل خیلی زیاده و خانواده هامون خونه های همدیگه بودیم یکسره و راستش اولاش سینا نظرم رو جلب نکرده بود چون بیشتر به عنوان رفیق صمیمیم بود.
کلا اول ماجرا از اینجا شروع شد که یکبار ما با خانواده اونا و خانواده عموم خواستیم به بندر عباس بریم به عنوان یه مسافرت یک هفته ای که اونجا یه خونه گرفتیم تقریبا ویلا مانند بود یه حیاط کوچیک داشت دوتا سالن و دوتا اتاق خب من و سینا یه توپ با خودمون اورده بودیم که بازی کنیم و چون حیاط کوچیک بود گفتیم داخل این حال بزرگه که کسی نبود بازی کنیم که گفتن نه اینجا قاب عکس و تلویزیون هست و میزنید با توپ میشکنید و ازین کصشعرا و گفتن برین تو حال کوچیکه که وسیله داخلش نیست بازی کنین.
خب اون موقع من ۱۴سالم بود و سینا هم تقریبا هم سن بودیم و چند ماه اختلاف سن داشتیم و پسر عموم که اون موقع بچه بود و کلاس سوم بود اون هم اومد بازی کنه،خب من و پسرعموم یار شدیم و سینا بیچاره تک افتاد بعدش پسرعموم بهم گفت که من سینا رو قفل کنم تا اون بره گل بزنه که دروازه با دوتا بالشت گذاشته بودیم منم بهش گفتم باشه.
سینا اومد سمت من که من سریع از پشت چسبیدم بهش و دستامو انداختم قفلش کردم دروغ چرا ولی همون لحظه کیرم کم کم داشت سفت میشد و منم فشارش دادم به کونش که واقعا خیلی نرم بود و دیدم که هیچ واکنشی واسه فرار نشون نمیده و میخنده من از اون لحظه تو فکرم جرقه کردنش زده شد،دیگه بعدش من همش بغلش میکردم تا پسر عموم گل بزنه که خیلی مالوندمش و بعدش به پسر عموم گفتم بیا بگیریمش بزنیمش زمین،من سینا رو زدم زمین به پسر عموم گفتم که پاهاشو بگیره و پاهاشو گرفتم و گفتم که سرشو بزاره سمت کف پاش و با دست و پا محکم پاهاشو گرفت و منم از این لحظه استفاده کردم و دستمو زیر شلوارش کردم،واقعا یعنی تا الان چندتا دوست دختر داشتم ولی هیچ‌کونی به نرمی اون کون ندیدم یه لحظع فشارش دادم کاملا مثل پنبه نرم بود و همش جمع میشد و یلحظه کشیدم پایین شلوارشو و سوراخشو دیدم که انگشت کوچیکمو خشک کردم توش که یهو پاهاشو تکون داد و رفت رو به جلو منم دیگه ولش کردم،گذشت تا موقع قایم باشک بازی شد که اونجا هم همش پسر عموم چشم میذاشت و قایم میشدیم و میمالیدمش ولی حتی یک کلمه هم چیزی نمیگفتیم،خب گذشت و ما از مسافرت برگشتیم و حدود چند ماه به دلایلی ندیدمش حدود سه چهار ماه ،یه شب قرار بود بیان خونمون و من هم اماده شدم رفتم حموم پشما رو زدم و منتظر بودم که بیان وقتی اومدن نشستن شیرینی و این چیزا که مامانش گفت برید بازی کنید حوصلتون سر نره من بهش گفتم بیا بریم داخل پارکینگ که توپ رو پیدا کنیم.
آقا رفتیم داخل پارکینگ که داخل پله ها یهو بلندش کردم و بردمش تو پارکینگ که همش میخندید که اونجا مغزمو گایید انقد ادا تنگا رو درمیاورد به زور خمش کردم و انگشتمو تفی کردم که یواش یواش سوراخشو گشاد کنم که انگشتو فشار دادم دیدم تا ته رفت داخل،منم مث خر ذوق کردم یه تف انداختم سر کیرم(کیرم اون موقع ۱۴سانت بود تقریبا)که گذاشتم رو سوراخش و فشار دادم اولاش خوب رفت تقریبا سرش رفت داخل ولی بعدش به زور میرفت و سینا هی میخواست فرار کنه و با دستم جلو دهنشو گرفته بودم که صداش نره دیدم هی تکون میخوره اعصابم خراب شد و یهو تا خایه کردم داخل که مثل دخترا جیغ زد ولی دستم جلو دهنش بود خدا رو شکر صدا نرفت طبقه بالا منم شروع کردم تلمبه زدن و برعکس داستانای شهوانی که یکساعت پوزیشن عوض میکنن تو اولین سکسشون،من بعد سه یا چهار تا تلمبه ابم اومد که اصلا بهش نگفتم و خالی کردم داخلش و همونجور افتادم روشو دستمو از جلو دهنش برداشتم و محکم بغلش کردم و کیرم کم کم شل شد و بلند شدم از روش و خواستیم بریم خونه که خواست شلوارشو بکشه بالا که خم شد و کونشو تکون داد و با دست چنان اسپنکی بهش زدم که صداش پیچید داخل پارکینگ بعدش رفتیم بالا و راستش نمیدونم چه حسی بود اصلا نمیتونستم بهش نگاه کنم و خجالت میکشیدم و بعدش هم اون شب رفت و بعدش دیگه هیچوقت صحبتی راجب اون شب نکردیم و هیچ کاری هم باهاش نکردم بجز اون یکدفعه.
خب ممنونم از کسایی که خوندن کسایی هم که فحش میدن اشکالی نداره همتون تاج سر هستید👑

نوشته: شاهین