کستو بخورم؟

1400/02/05

با اون مانتو مدرسه ی ذغالی و خستگی که همیشه رو صورتم داشتم همگی نشون از یک دختر بچه ی خسته ی بدترکیب میداد. پله برقی وقتی اروم به طرف بالا حرکت میکرد ناخوادگاه سرشو به شونش نزدیک کرد تا ببینه بوی بد هم ضمیمه ی این بدترکیب میشه یا نه. خداروشکر خبری از بو نبود به طرف خروجی راه افتادم.
-مهسا میگما تو یه هیز منحرفی وگر…
_با بستن دهنت خوشحالم کن زنیکه
_اه پریودی؟
_خفه شو
_پس پریودی
همینطور که محدثه مدام پریود رو تکرار میکرد. پسر که تکیه به درب فروشگاه زده بود اروم زمزمه کرد: کستو بخورم؟
پلکم پرید و تمام موهای بدنم قیام کردند و پوست مرغی شدم. اولین حس من ترس بود. با اینکه جای خیلی شلوغی بودیم ولی چطوری جرات کرد این حرفو بزنه؟ کمی بلندتر از خودش گفتم: اشغال
به پاهام سرعت دادم.
-مهسا ارومتر
_تو چرا اینقدر بی ملاحظه ای؟ واقعا چرا اینقدر بلند بلند هی میگی پریود ؟ کثافت به من میگه کستو بخورم؟
_کییی؟
-واقعا با یه کسخل مشنگ بری بیرون بهتر ازینم نمیشه.
محدثه ریده بود به خودش اینو ازونجایی فهمیدم که خودشو سفت کرده بود و هی دستاشو میپیچید به همدیگه.
-خب حالا نرین به خودت
محدثه که شیرتر شده بود طلبکارگونه
-تو چرا هیچی نگفتی بهش؟ تو که خوب بلدی جر بدی من نشنیدم چیزی نگفتم
_اره باشه داد میزدم مال ننه و خار هفت پشتتو بخور؟ یا مثلا…
_اره اره میگفتی
-جدی احمقی؟ اون یه مریضه تازه تو یه جای خیلی شلوغ که همه هستند اینو گفته پس معلومه که مریضه.
_ولی فکر کن عجب فانتزی میشد فککککررر کن بهش جلوی اون همه تو رو مینداخت زمین برات میخورد
با حرفای محدثه بازم موهای تنم سیخ شدند.
-تو فانتزیت چیه محدثه؟
_میدونی همش در تخیله ولی من دوست دارم یه رابطه 3 نفره داشته باشم یه ارباب فرقی نداره زن یا من و یه برده زن
برای سنجیدن محدثه گفتم:
-با حسینم اینجوری تخیل میزنی؟ یکیو صیغه کنید راااااااااااااحت
-گه خورده یعنی چی!! اینا رو که میگم فانتزیه. اسمش روشه فانتزی
_یعنی دوست نداری تجربش کنی؟
-ما تو ایران زندگی میکنیما به حسین بگم که درجا میره نمیگه این دختره خرابه؟
-آهان
داخل ذهنم مکالمه و دادگاه بود محدثه از منم بدبخت تر بود چیزی که باهاش لذت میبردو نمیتونست بگه و یا زندگی کنه پس یعنی چی؟ با حسین ازدواج میکنه چیکار کنه؟ داخل ایران ازدواج بخاطر سکس مگه چیز دیگه ای هم بود؟ مثلا روابط عاشقانه ای که هیچ وقت داخل زندگی ندیدم که برای کسی اتفاق بیوفته اگر این عاشقانه کمیابو فاکتور بگیریم هدف دیگه ای بود؟ محدثه درس میخوند که بعد بره سرکار و دستش به دهنش برسه پس پول هیچی دیگه چی میموند؟ ازدواج داخل ایران هدف دیگه ای داشت؟.
-محدثه بجز عشق هدف دیگه ای داری برای ازدواج؟
محدثه مکث کرد و من من کنان : وضع حسین اینا خوبه
-خب توهم کمتر از دوسال دیگه میری سرکار
-اره ولی خب کو تا بشه یه زندگی خوب مثل حسین اینا
_پس بجز پول و عشق چیز دیگه ای هم هست؟
_نمیدونم خوشتیپه پولداره به همدیگه میاییم اعع حسین اومده سرکوچه من برم خداحافظ
محدثه ورژن جدید و نیمه بروز اکثر ایرانیا بود. ما وراث مادربزرگ ها بودیم وراث این الگوریتم زشت.
یکدفعه داخل ذهنم اون صدای جدی میپیچید:کستو بخورم؟ چرا به این صدا فکر میکردم؟ ریدم به هفت جد و ابادت بی شخصیت دوزاری کاش یه جیغ سرش میزدم. جیغ میزدی چی میشد مثلا؟ نمیدونم لااقل روانم راحت بود.
-مهسا زود دست و صورتتو بشور بیا میخوام یه چیزی بگم بهت.
_یاابوالفضل سرراهیم؟
-بی نمک زودباش
کستو بخورم؟ باز یادم افتاد و این دفعه عصبی شدم همینجوری به فحش به صدتا جد اندر جد پسره میدادم به صورتم محکم اب میزدم.
_زن عمو رفته بود حرم اقا اونجا یه خانواده بودند پسرشون 21 سالشه تو ارتش کار میکنه گفتن زن بگیرید و نمیدونم ازین حرفا زن عموتم گفته جاریم یه دختر داره سنشون میخوره گفتند برای تو دلشونه بیاد.
پوزخندی زدم و گفتم یعنی گفتید سن نزدیکه پسره شغل داره واین حرفا؟
-اره دیگه مادر پسر سالمه شغل داره خانواده داره چی میخواییم از یه پسر؟
_چی میخوایید یا چی میخوام؟
_تو عقلت نمیکشه من چندتا پیرهن پاره کردم میدونم اینا رو ولش کن ببین دست بجنبیم مثل اینکه یه دختر اراکی دیگه هم اونجا دیدن پسند شده پسره نه ولی مامانه اره رو داده.
-یعنی تو حرم نشسته به همه گفته پسر دارم دختر دارید؟ این فردا پس فردا با اولین حرف میزنه تو سرم میگه حیف شد دختر همدانیه رو نگرفتیم. تهشم الان نشسته خونش میگه میون این همه دلبر برم کدوم ور.
_واه بس کن یعنی چی؟ بگو میخای نه دیگه این کارا چیه.
-خیلی خب مثل اینکه پسره دلتو برده بگو بیان.
-میدونستم میگی اره
_ولی یادت باشه اینکه میگی سالمه و فلان بهمان در حق خودش خوبی کرده نه من که بزارمش رو سرم حلوا حلواش کنم پاشو بوس کنم مرسی که سالمی اونم پسری که میگید ارتش کار میکنه.
-الکی که ارتش استخدام نمیکنه حتما سالم بوده
-پس خوشبحال خودش.
_بسه سلیطه نباش

نوشته: من یک سنتی هستم


👍 9
👎 18
70901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

805932
2021-04-25 00:26:25 +0430 +0430

میخواین ادامه بدین؟

0 ❤️

805933
2021-04-25 00:29:02 +0430 +0430

آقا هر کی خبر داره از جنسای جدید به منم بگه،اینا چی میزنن واقعا،خودت واقعا یه دور دیگه قبل از مصرف بخون ببین چیزی متوجه میشی از این مزخرفات🤮

5 ❤️

805936
2021-04-25 00:36:13 +0430 +0430

میخوای ادامه ندی؟

0 ❤️

805941
2021-04-25 01:00:23 +0430 +0430

ذوجها .خانما.دخترا.دوجنسها .سکس حضوری تماس بگیرن . 42مجرد شهریار 09353124812

0 ❤️

805967
2021-04-25 02:36:16 +0430 +0430

بیا مال منو بخور گلم

0 ❤️

805983
2021-04-25 04:18:26 +0430 +0430

چرا هرکسی که بیکاریه کرونا بهش فشار اورده میاد داستان مینویسههههههه اینجا داستان(به معنای واقعی کلمه) مینویسن نه دفترخاطرات و وقایع روزانه

3 ❤️

806022
2021-04-25 11:32:44 +0430 +0430

چه سمی بود ؟؟؟؟ خودت فهمیدی چی نوشتی ؟؟؟؟الان محدثه پریود بود یا اون یکی … بعد کی می خواس کس یکی دیگه رو بخوره ؟ 😂 😂 😂

3 ❤️

806032
2021-04-25 13:30:32 +0430 +0430

تو یه صنعتی هستی ادم سنتی این مدلی نیست

0 ❤️

806033
2021-04-25 13:59:51 +0430 +0430

اونی که دیدی طرف با رفیق فابریکش تری سام میزنه اونم ده دقیقه بعد از گفتن فانتزیاشون توی برازرسه…اینجا شهوانیه😊

1 ❤️

806085
2021-04-25 22:14:04 +0430 +0430

تو قطعا با کارگردان مشهور ایرج ملکی نسبتی داری
این حجم ا کسشعر فقط مختص اون خاندان‌ عزیزه…
واقعا ریدم به 7 جد و ابادت دوزاری

0 ❤️

806107
2021-04-26 00:01:30 +0430 +0430

همون…شما یه سنتی هستی!

0 ❤️

806153
2021-04-26 01:43:14 +0430 +0430

چرا سر و ته نداشت؟😐
مرسی دیگه ننویس

0 ❤️

806168
2021-04-26 02:37:32 +0430 +0430

اینا بدرد توالت هم نمیخوره تایپ کردی

0 ❤️

806181
2021-04-26 04:26:35 +0430 +0430

😆😂
بدون شرح…

0 ❤️

806209
2021-04-26 08:46:06 +0430 +0430

با

0 ❤️

806249
2021-04-26 13:45:56 +0430 +0430

خوشم اومد جالب بود دمت گرم پسری یا دختری ولی یه حقیقت رک‌ و پوست کنده گفتی ایول.میدونی حالا سوال کجاس؟اینکه باید سنتی غیرتی باشیم؟روشنفکرای لذت طلب افراطی؟
و اینکه شرافت کجای این داستانه؟

0 ❤️

806517
2021-04-28 01:16:42 +0430 +0430

از لحاظ نوشتاری برای کسی که کتاب نمیخونه خوندنش سخته نمیتونه همراهی کنه اما من لذت بردم،اتفاق روتینی بود که بزبون عام قشنگ نوشته شده بود ،،اما سکسی نبود ولی خب چاره ای نیس اینو جا دیگه م نمیتونستی نشر بدی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها